إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

سایت رسمی جماعت دعوت و اصلاح

دین و اندیشه

  • نویسنده‌: مرتضی مردیها

    برای متقاعد کردن آدمیان، هم بر عقول آنان می‌توان بنا کرد، هم بر احساساتشان، و این هر دو سرمایه‌‌هایی را می‌طلبد و هزینه‌‌هایی، و ثمرات و خطراتی نیز دربردارد. برای سخن گفتن با عقل‌‌ها باید به زبان عقل آشنا بود. گفت و گو با مردم در چارچوب یک مواجهه عقلانی و خردمدار محتاج آن است که سخن گو سخنی برای گفتن داشته باشد و این را بتواند در قالب یک استدلال حکیمانه و یک موعظه نیکو پرداخت کند فضای آرام، زبان متین و روح مفاهمه عناصر محیطی مناسب با رویارویی اندیشه‌‌ها باشد، متفکر اعتماد به نفس بیشتر خواهد داشت و استوارتر گام خواهد زد و در کار اقناع دیگران، که گویی تسهیم آنها در این آذوقه است، از تنک مایگی نمی‌هراسد، و با امن و اطمینان، پشت گرم به زادراه خود، روزی رسان خردها می‌شود.

  • نویسنده‌: دکتر محمد عابد الجابری
    ترجمه: محمد هدایت

    اشاره: محمد عابد الجابری زاده‌ی ۲۷ دسامبر ۱۹۳۶ در مراکش، استاد فلسفه و اندیشه‌ی عربی-اسلامی دانشکده‌ی ادبیات در رباط و از روشنفکران به‌نام معاصر جهان عرب که‌ در روز دوشنبه؛ دوم ماه‌ می 2010 برابر با 13 اردیبهشت‌ماه‌ 89 در سن 74 سالگی در بیمارستانی در شهر دار البیضاء مراکش درگذشت.

  • نوشتار حاضر ترجمه‌ی مقاله‌ای است تحت عنوان «حوّا بین الدین والأسطورة» که در کتاب داوئر الخوف؛ قراءة فی خطاب المرأة (الطبعة الاولی؛ مرکز الثقافی العربی، 1999، ص 17ـ24) به چاپ رسیده است. [1] دکتر ابوزید در این بخش از کتاب مرزهای هول انگیز به نقد قصه‌ای تفسیری از وهب بن مُنَبِّه درباره نقش حوّا (علیها السلام) در اغوای آدم (علیه السلام) و خروج آن دو از بهشت پرداخته است؛ افسانه‌ای که محمدبن جریر طبری در تفسیر جامع البیان عن تأویل آی القرآن آن را نقل کرده و به زعم خویش از تراث تفسیری اسلام به شمار آورده است. حال آنکه بررسی محتوایی این داستان و تأمّل در فرهنگ تاریخی حاکم در عصر نزول قرآن درباره زن و اصالت وجودی او از منظر نگرش قرآنی، دیدگاهی مخالف با قصّه‌ها و افسانه‌هایی همچون اسطوره وهب بن منبّه درباره داستان حوّا، و نقش او در خروج آدم از بهشت (دارالثواب یا جنّت عدن) فرا روی پژوهشگر قرآن قرار می‌دهد و با کنار زدن حجاب جهل و ظلمت از چهره حقیقی حضرت حوّا، او را با حقیقت آشنا می‌سازد. البته ناگفته پیداست که رسوخ چنین اندیشه‌هایی در فرهنگ مکتوب و عرفی مسلمانان، رهاورد تعامل مسلمانان عصر نزول با فرهنگ دیگر ادیان بوده، ریشه‌ای قرآنی ندارد، ولی همچنان تا به امروز در ذخایر تفسیری آن‌ها ماندگار شده و نزد برخی از ظاهراندیشان قرآنی جایگاهی علمی در تبیین ناگفته‌های قرآن به خود گرفته است. شایان ذکر است که ترجمه و طرح چنین گفتاری به منزله تأیید دیدگاه منتقد و نگارنده مقاله نیست؛ بلکه صرفاً برای آشنایی با دیدگاه‌های او و فتح بابی برای امکان نقد، آن هم در صورت وجود کاستی‌هایی در تحلیل ایشان، سامان یافته است. امید آنکه قرآن پژوهان را مفید افتد.

    نویسنده:
    دکتر نصر حامد ابوزید
  • اشاره:  سیاست از دیرباز در زندگی بشر حضوری فعال داشته است؛ از این‌‌‌رو، تفکر درباره‌‌‌‌‌‌ی آن، سابقه‌‌‌ای طولانی دارد. علمای دینی مسلمان نیز در هر سده بنا بر اوضاع و احوال روزگار خود آن را تفسیر و تعبیر کرده‌‌‌اند، یکی از این بزرگان، ابوحامد محمد غزالی است که یکی از بزرگترین و اصیل‏ترین متفکران، نه در جهان اسلام بلکه در تاریخ تفکر بشر است. وی از مشهورترین و مؤثرترین متفکران عالم اسلام است که به ‌‌‌حجة‏الإسلام شهرت یافته و در عرصه ‌‌‌مسایل فقه سیاسی اسلام صاحب نظریات بدیع و بی‌‌‌بدیلی است. ‌‌‌حجة‏الإسلام با توجه به نگرش ویژه‌‌‌ی خود از اسلام، جامعه‌‌‌ای آرمانی و ایده‌‌‌آل را تصویر می‌‌‌کند و در آن بیش از هر چیزی، نیروهای آن جامعه را مورد توجه قرار داده است. اگر آثار غزالی را به عنوان گنجینه و مخزنی واکاویم در می‌‌‌یابیم که وی در دو جنبه‌‌‌ی تئوری و عملی سیاست دخالت کرده است. در این جستار، اجمالاً و ایجازاً به بررسی نگرش غزالی درباره‌‌‌ی سیاست از لا‌‌‌به‌‌‌لای آثار وی می‌‌‌پردازیم.

  • نویسنده‌: احمد وهابی*

    شگفتی‌های جهان هستی در اعماق دریاها و خشکی‌ها و سرتاسر این جهان پهناور بسیار فراوانتر از آن است که انسان بتواند آنها را ذکر نماید و فقط خالق هستی جل جلاله می‌تواند آنها را وصف نماید؛ آنجا که در آیه‌ی 27 سوره لقمان می‌فرمایند: «وَلَوْ أَنَّمَا فِی الأرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلامٌ وَالْبَحْرُ یَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مَا نَفِدَتْ کَلِمَاتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ» اگر همه درختانی که روی زمین هستند قلم شوند و دریا (برای آن جوهر شود) و هفت دریا کمک این دریا شود ( و با آن مخلوقات خدا یادداشت گردد، قلم‌ها می‌شکنند و مرکبها می‌خشکند ولی) مخلوقات خدا پایان نمی‌یابند. به حقیقت خداوندعزیز و حکیم است( می‌داند چه چیزهایی را باید بیافریند و چگونه بیافریند)...

  • دین و عقلانیت

    31 فروردین 1389

    دین و عقلانیت یکی از موضوعاتی که از دیرباز و به ویژه در دوران اخیر، همواره ذهن و ضمیر دانشمندان را به خود مشغول داشته ربط و نسبت دین – در تمام ابعاد و ساحتهایی که برای آن می‌توان تصور کرد- با انگار‌ه‌ی عقل و عقلانیت است. عرصه‌ی دین پژوهی آکنده از پرسشهای نو به نو و گونه گون در این زمینه است. مشکل رابطه‌ی بین عقل و نقل از مشکلات مهم و اساسی در تاریخ فکر و اندیشه‌ی اسلامی‌ بوده و بین اهل حدیث با متکلمین به طور عام و معتزله به طور اخص اختلافات زیادی در این باره وجود دارد.

  • نویسنده: استاد راشد غنوشی
    مترجم: حسین صابری

    اگر شورا و مفاهیم مترادف آن چون امر به معروف و نهی از منکر و نصیحت حکمرانان بیانگر قاعده‌ای اساسی در ساختار حکومت اسلامی باشد آیا این امکان وجود نخواهد داشت که احزاب مناسب‌ترین چهارچوبی باشند که در آن انسان‌های مؤمن بر ایفای سهم خود در امور عمومی تمرین می کنند و توانمند می‌شوند؟

  • نویسنده‌: آرش نــراقى*

    زندگی مولانا از همان اوان کودکی تا حدود سن ۳۴ سالگی بک‌سره در در به دری و کوچ سپری شد. مولانا در بخش عمده‌ای از زندگی خود، خصوصاً در ایامی که شاکله‌ی اصلی روح و منش وی شکل می‌گرفت، «مسافری آواره» بود.
    هر گاه که آن کودک خراسانی به کویی دل می‌بست؛ و با کودکان کوی و برزن انسی می‌گرفت، بانگ رحیل برمی‌خاست؛ و کاروان به سوی دیاری تازه، شهری غریب و مردمانی بیگانه می‌شتافت. این کودک خراسانی هرگز مجال نیافت که در جایی ریشه بدواند.

  • ارتباط فلسفه‌ی دین با علوم دیگر فلسفه‌ی دین با همه‌ی علومی که به نحوی با دین نسبت و ربط دارند در ارتباط است و در عین اینکه از جنبه‌ی تعلق داشتن به دین با آنها همانندی دارد، از جنبه‌های دیگر از آنها متمایز است.

  • هرگز از مرگ نهراسیده‌ام
    نویسنده‌: زهرا سلیمانی‌اقدم

    متن پیش رو حاصل تلاش من برای تبیین و بررسی اتانازی در دستگاه اخلاقی کانت است. اتانازی یا مرگ مشفقانه دو وجه متمایز دارد که در هر دو وجه انسان را دچار مشکل و تردید می‌کند؛ یکی وجه عاطفی این عمل است و دیگری وجه عقلانی آن. البته من در این متن خواهان بررسی وجه عقلانی آن هستم و برای این منظور فلسفه اخلاقی مناسب تر از فلسفه اخلاق کانت ندیدم.