مصطفی را وعده کرد الطاف حق 

 

گر بمیری تو نمیرد این سبق

من کتاب و معجزت را رافعم 

بیش و کم کن را ز قرآن مانعم 

رونقت را روز روز افزون کنم 

نام تو بر زر و بر نقره زنم

چاکرانت شهرها گیرند و جاه 

دین تو گیرد ز ماهی تا به ماه

تا قیامت باقی اش داریم ما 

تو مترس از نسخ دین ای مصطفی 

موضوع اهانت به ساحت مقدس پیامبر عظیم‌الشّأن اسلام(ص) بیش از اینکه یک موضوع سیاسی باشد، یک موضوع اندیشگی و فکری است؛ به این معنا که با وجود تلاشهای مصلحان در طول تاریخ تا به امروز هنوز هستند کسانی که دم از تفرقه می‌زنند و با اهانت به مقدّسات دیگران، جمود فکری و فقر تمدّنی خودشان را به نمایش می‌گذارند که این نشان از فقر فکری است. دین مبین اسلام از همان روزهای نخست ظهورش، سردمدار شعار دگرپذیری و رواداری بوده است؛

زمانی که دو دیانت بزرگ آن زمان یعنی یهودیت و مسیحیت، همدیگر را نفی و انکار می‌کردند:

«وَقَالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصَارَىٰ عَلَىٰ شَيْءٍ وَقَالَتِ النَّصَارَىٰ لَيْسَتِ الْيَهُودُ عَلَىٰ شيءٍ...» (بقره، ۱۱۳)

 و نسبت به قرآن نیز همین رویکرد نفی و انکار را داشتند، آنجا که می‌گفتند:

«وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا نُؤْمِنُ بِمَا أُنْزِلَ عَلَيْنَا وَيَكْفُرُونَ بِمَا وَرَاءَهُ ...»(بقره، ۹۱)

 امّا خداوند متعال به پیامبرش می‌فرماید که به همه‌ی پیروان بگو: 

«قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْنَا وَمَا أُنْزِلَ إِلَىٰ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَىٰ وَعِيسَىٰ وَمَا أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ»(بقره، ۱۳۶)

بنابراین شعار دگرپذیری و رواداری بین مسلمانان یک اصل قرآنی است و حتّی زمانی که پیامبر با مخالفان گفت‌وگو می‌کرد هیچ گاه آنان را مورد اهانت و لعن قرار نمی‌داد و می‌فرمود: یکی از ما دو گروه(یا ما یا شما) در مسیر هدایت و گمراهی هستیم؛ «وَإِنَّا أَوْ إِيَّاكُمْ لَعَلَىٰ هُدًى أَوْ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ»(سبأ، ٢٤)

 پیامبر(ص) در سیره‌ی عملی خود و در نخستین سند حقوق شهروندی، مشهور به «میثاق مدینه» آن را عملاً اجرا کرد؛ همه‌ی اقوام، ادیان و قبایل مختلف ازجمله اوس و خزرج و یهودیان بنی‌قینقاع و بنی‌نضیر و دیگران را جمع کرد و حقوق شهروندی را به  تأیید و امضای آنان رساند و به طور عملی رواداری و فرهنگ گفت‌وگو را ترویج کرد.

قرآن بارها سخنان مخالفان را در نقد از پیامبر و احکام دین مطرح می‌کند و به‌طور منطقی حقّ مخالفت را به رسمیت می‌شناسد و بالاتر از اینها حقّ مخالفت همگان با دین و حکومت اسلامی را بیان می‌کند: «لا اِکراهَ فی الدّینِ»

با وجود هزاران سال از حرکت مصلحانه پیامبران و انسان ها عدالتخواه تا به امروز اما کسانی هستند که در لوای فلسفه و اصول حقوق بشر به مقدّسات دیگر ادیان به‌ویژه مسلمانان اهانت می‌کنند.

بی گمان پژوهشگران بیطرفی بوده و هستند که پبامبر را شناخته‌اند و به جایگاه و بزرگی شخصیت پیامبر اقرار کرده‌اند؛ ازجمله‌ی آنها نویسنده و فیلسوف مشهور فرانسوی «روژه گارودی» است که چندین کتاب در عظمت اسلام و شخصیت پیامبر نوشته است.

شگفت این است که جناب ماکرون با وجود دسترسی به مراکز علمی و مؤسّسات پژوهشی ولی با واکنش هیجانی و احساسی، سخنی را مطرح می‌کند که بیشتر نشان از ناآگاهی و خامی‌گری اوست.

اما نکته‌ی پایانی این که ما همانطور که اهانت به پیامبر عظیم‌الشّأن اسلام را محکوم می‌کنیم، کشتن وحشیانه‌ی معلم فرانسوی که نشان از جهالت و افراطی‌گری است را نیز محکوم می‌کنیم؛ و جفای بزرگی است که چنین حرکتی به نام قاطبه‌ی مسلمانان ثبت شود.

توجّه: این نوشتار صورت مکتوب سخنرانی نویسنده در تجمّع اعتراض‌آمیز در مقابل سفارت فرانسە در تهران است.