ترجمه، تحقیق و اقتباس: ایوب پوزش
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از غم امروز و فردا رســــتهایم
با کسی عهد محبت بستهایم
در دل حق سر مکــــــنونیم ما
وارث موسی و هــــارونیــم ما
یکی از از واجبات برادر داعی این است که همیشه در فکر اصلاح و تزکیهی نفس و روح خود میباشد. باید همیشه مواظب خود باشد؛ چون نفس اماره هر آن ممکن است او را دچار مشکل کند یا به مسیر شیطان هدایت نماید. خلیفهی راشد عمر خطاب(رض) این مسأله را خوب درک کرده است که میفرماید:« حاسبوا أنفسکم قبل أن تحاسبوا و زنوا قبل أن توزنوا و تهیئوا للعرض الأکبر. »
حسن یوسفی اشکوری
29 خرداد سیامین سالگرد مرگ شهادتوار دکتر علی شریعتی است. با تفسیر بدیعی که خود او از مفهوم عمیق انسان شناسانه «شهید» و «شهادت» داشت، قطعاً او یکی از شهیدان بود چراکه او با تمام توان و قدرت و به ویژه توان بیان و قلم در متن جامعه و در کنار مردم بود و در جبهه درگیری حق و باطل زمانش حضوری فعال و خلاق داشت و با نقد عمر و آرامش و زندگی اش به نفع جبهه حق و علیه جناح باطل شهادت و گواهی می داد. او آرشی بود که در جدال ایرانیان و تورانیان (مظلومان و ظالمان) تمام هستی خود را در کمانی نهاد و با تمام توان تیرش را از فراز کوه عرفان، آزادی و برابری به سوی مرزهای محل اختلاف پرتاب و مرزها را روشن کرد و افق های تازه ای در حوزه ایمان، اندیشه، دین، آزادی، عدالت، جامعه، سیاست، هنر و اخلاق در برابر نسل خود و مردم عصر خود گشود.
روشنفکران دینی، طیفی از روشنفکراناند که در پی تبیین فلسفی مولفههای مدرنیته و ربط و نسبت آن با اجزای سنت و مخصوصا اندیشههای دینی هستند. دغدغه بنیادین آنها حل دشواریهای نظری و از میان بردن مشکلات عملی پیش رو برای تحقق تجربه دینی در دنیای کنونی است. یکی از مسائل مطرح در این زمینه جهانی شدن است و آنچه که روشنفکران جهان در حال توسعه را عموما و روشنفکران دینی را به خود مشغول داشته، تبیین پدیده جهانی شدن و بررسی آثار و نتایج آن برای جوامع مذکور است.
نویسنده: دکتر محمود صدری
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مدرنیته و دین از دیدگاه جامعهشناسی عنوان سخنرانی دکتر محمود صدری، جامعهشناس ایرانی مقیم امریکا در همایش دین و مدرنیته بود. آنچه در پی میآید متن آن سخنرانی است.
یکم: تعریف جامعهشناختی مدرنیته
در ابتدای سخن اجازه بفرمایید تعریف مختصری از مدرنیته (یا «مدرنیت» به تعبیر داریوش آشوری) ارائه کنم. اینجا کار جامعهشناسان نسبتاً آسان است.بر خلاف فلاسفه و متألهین که به کاوش ریشههای عمیق و زوایای ناشناخته ذات و ماهیت مدرنیته میپردازند جامعهشناسان به سرشاخهها و ثمرات مدرنیته مینگرند. از نقطه نظر جامعهشناسی تعریف مدرنیته بسیار روشن و ساده است. مدرنیته یعنی تمایز و تفکیک کارکردی نهادها و حیطههای حیات بشر در جوامع پیچیده.
خواهران و برادران ایمانی، درود و رحمت و برکات خدا بر شما باد.
شریفترین چیز در انسان، قلب اوست. چرا که قلب وسیلهی دریافت و شناخت و تَعَقُل است، و دیگر اعضا و اندامها خادم و تابع او هستند. انسان به منزلهی کشوری است که امیر و پادشاه آن قلب است و سایر اعضا و جوارح رعیت و خادم او هستند. پس اصلاح انسان منوط به اصلاح قلب اوست، همچنانکه پیامبر(ص) میفرمایند: «الا و انَّ فی الجسد لمصغةً اذا صلحت صلح الجسد و اذافسدت فسد الجسد کلُّهُ الا و هی القلب») رواه البخاری ( آگاه باش که در بدن قطعه گوشتی هست که اگر اصلاح شود، تمام وجود اصلاح میشود و اگر فاسد شود، تمام وجود فاسد میشود و آنهم قلب اوست.
اعلامیهی جهانی حقوق بشر، مصوّب۱۹۴۸م مجمع عمومی ملل متّحد، به واسطهی مبانی جهانشمول و تأیید قریب به اتّفاق کشورهای دنیا اعتبار جهانی دارد؛ در جلسهی رأی گیری دربارهی این اعلامیه، هیچ یک از ۵۶ نمایندهی حاضر، رأی منفی نداد و هشت کشور ممتنع از جمله عربستان نیز، تأکید کردند که رأیشان به معنای مخالفت با مجموعهی اعلامیه نیست؛ بلکه فقط برخی مواد آن را نمیپذیرند. حقوق بشر به رغم ریشه و پیشینهی انکارناپذیری که در تاریخ فرهنگ بشر دارد، ب
الحمد لله رب العالمین و الصلاة و السلام علی رسول الله- صلیالله علیه و سلم- و علی جمیع الانبیا و المرسلین و علی آله و اصحابه و اتباعه الی یوم الدین
در سلسله بحثهای لقاء الایمان از بیانات برادر ارجمند عمرو خالد حب خدا به بندگانش و عشق بندگان به پروردگار و نیز محبت انسان مسلمان به رهبر برگزیدهاش خاتم الانبیاء- صلیالله علیه و سلم- به زیبایی بیان شده استحال به بخشی از بیانات او دراین رابطه نظر خواهیم نمود.
نوشتهی: H. Keuth
ترجمه: رحمان افشاری
نقل از واژهنامه تاریخی فلسفه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هرچند اصطلاح "عقلگرائی انتقادی" با عطف به فلسفه کانت در ابتدای قرن حاضر تلویحاً بکار رفته است [1]، اما امروزه این مفهوم منحصراً به نحله فلسفی کارل ریموند پوپر اطلاق میشود."عقلگرائی انتقادی" نامی است که پوپر خود بر فلسفهاش نهاده است. [2]. لفظ "عقلگرائی" در اینجا به معنای عام بکار رفته است و مقابل "عقلگریزی" مینشیند و نه "تجربهگرائی"، بلکه هم این معنا و هم "عقلگرائی" را - به معنائی که فیالمثل در نزد دکارت مطرح است و پوپر به نام مذهب تعقلی (Intellektualismus) از آن یاد میکند-، دربر میگیرد(۱). عقلگرائیِ فراگیر و غیر انتقادی بنا به رأی پوپر بر این اصل استوار است که «هر فرضی را که مفید استدلال یا تجربه نباشد مردود بداند» حال آنکه این اصل حاوی تناقض است، «چراکه خود نه بر استدلال استوار است ونه بر تجربه» (۲). از این رو پوپر جانبدار «عقلگرائیِ فروتنانه ای که از خود انتقاد میکند» موسوم به "عقلگرائی انتقادی" است «که خود بر پایه تصمیمی غیرعقلی یا بر ایمان به عقل بنا شده است». پوپر بعدها به قوت تأکید میکند که خواست عقلی مبتنی بر اثبات همه فرضها غیرقابل دفاع است. بنابراین مقصود از «بحث عقلی»، «بحث نقادانه به منظور جستجوی خطاهاست، نخست به این قصد که آنها را حتیالامکان رفع کنیم تا به به حقیقت نزدیکتر شویم» [3]. «من بر این خواست که نظر نقادانه را حتیالمقدور تا همه عرصهها گسترش دهیم، نام "عقلگرائی انتقادی" مینهم» [4]. نظر به اینکه نقد، محتوای اصلی این فلسفه را تشکیل میدهد، آلبرت[H. Albert [5 و لنک [6] (H. Lenk) اصطلاح "نقدگرائی عقلی" را برای آن مناسب تر میدانند.
محمّد کریمی
ــــــــــــــــــــــــ
«یومَ لا ینْفَعُ مال وَلا بَنُونَ إلاّ مَن ْأتی الله بِقَلْبِ سَلیمْ»
خواهران و برادران ایمانی، درود و رحمت و برکات خدا بر شما باد.
این بار در خدمت شما عزیزان خواهیم بود با یادآوری یکی دیگر از ویژگیهای «قلب سلیم» و شاید مهمترین آنها؛ یعنی «آرامش».
منظور از «آرامش و سکون قلب» نداشتن هیچ گونه ترس، دغدغه، اضطراب، پریشانی، تردید و دودلی است و در قرآن کریم با عنوان نداشتن «خوف» و «حزن» همچون نتایج و ثمراتِ ایمان و تقرب به پروردگار، از این آرامش و راحتی درون، بارها سخن به میان آمده است: « اَلا إِنَّ أَوْلِیاءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَلا هُمْ یحْزَنُونَ» یعنی: بدانید که براستی دوستان و نزدیکان به خدا، نه ترسی دارند و نه اندوهی.
مقدمه: کشورهای مسلمان در قرن بیستم و در رویارویی با دنیای جدید، با مسئله سنت و مدرنیسم روبرو شدند. و واکنش متفکران و جامعهی اسلامی نسبت به این مواجهه،جریانهای فکری مختلف را بدنبال آورد. برخی به دنیای جدید و آثار آن واکنش مثبت نشان دادند و بر آن شدند که کشورهای اسلامی نیز میبایست در این راه قدم گذارند.برخی از اساس به نفی جهان جدید پرداختند و هر گونه برقراری رابطه یا پیر وی از آنرا نامشروع تلقی کردند.جریانهای روشنفکری و احیاگری دینی جریاناتی هستند که معتقد به برقراری رابطه با دنیای جدیدند.
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل