إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

سایت رسمی جماعت دعوت و اصلاح

فرهنگ و اجتماع


  • برگ‌های سبز گیلان با ناله‌ی بوف شوم خزان گشت
    آن‌گاه که روی پاهای نا‌آرام و موّاج دریا با دلهره به خواب رفته بودی
    رؤیای آن‌‌شب، هراس از فرداهایت بود
    آن‌گاه که نور ماه صورت زیبایت را نوازش می‌داد
    آینه‌ای از ترس در دلت منعکس گشت و سایه‌ای از اضطراب، میان خطوط معصوم چهره‌ات به وضوح دیده می‌شد
    آن‌گاه که آلوچه‌های رسیده‌ی جنگل وقت چیدنش بود
    آن‌گاه که بوی دل‌آویز شالیزار برنج و عطر باغ‌های بهار نارنج
    شقایق گل همیشه عاشق را مست کرده ‌بود
    بی‌پروا از بی‌مهری ها…

  • مدّتی است که آتش، امان از جنگلهای زاگرس بریده است و با اندوه بسیار باید گفت که تمرکز بر کرونا و برخی مسائل جانبی دیگر که اشارتی هم به آنها خواهم داشت سبب شده است که آتش بدون برخورد با مقاومتی چندان، پروژه ناتمام سالهای گذشته‌اش را با سرعتی بی‌بدیل به پیش ببرد. آنچه که تاکنون دیده‌ایم تلاش برخی اشخاص فداکار و انجمن‌های مردم‌نهاد منطقه‌ای برای مهار آتش است که تعداد کم افراد و دستان خالی آنان مانع شده است زحمتشان به نتیجه‌ای ملموس برسد؛

  • عجیب است، نمی‌دانم چرا وقتی زمان انجام دادن کاری ‌است به آن بی‌توجهی شده و به فراموشی سپرده می‌شود. همچون کودکان مشغول بازی می‌شویم، امّا در آینده‌ای نه چندان دور با پشیمانی(ای کاش و ای کاش) سر‌ می‌دهیم.

    این روز‌‌ها اگر سری به ارتفاعات و کوه‌های اسالم تالش بزنیم با زیبایی شگفت‌انگیزی روبرو می‌شویم که در نوع خود دلربا و کم‌نظیر است، شقایق‌ها در دل سبزه‌زار سر بلند کرده و به مهمانان سلام می‌کنند.

  • در زمان شیوع کرونا لازم است در هنگام تحرّک و اختلاط با دیگران حتماً بر صورت خود ماسک بزنیم. این کار برای همه‌ی مردم الزامی بوده، در برخی جاها به اجبار و در برخی جاها با اکراه مراعات می‌شود.
    از قدیم مردم درباره‌ی بستن دهان سخن گفته‌اند، یعنی گذاشتن ماسک بر آن تا سخن حق نگویند. این کار "فرض کفایه" بود به ویژه نسبت به افراد زبان‌دراز و جسور؛ تا جایی که برخی از کشورهای عربی برای جرمی به نام "زبان‌درازی" قانونی مصوّب کرده بودند.

  • این نبرد که بین مسلمانان با قوم خون‌خوار مغول در‌گرفت، در تاریخ، به ‌نبرد «عین جالوت» معروف شد و بسیار سرنوشت‌ساز و تعیین‌کننده بود. این نبرد خونین در ۲۵ ماه رمضان و در سال ۶۵۸ هجری «برابر با ۱۲۶۰» میلادی میان مسلمانان مملوک به فرماندهی ملک سیف الدّین قدوز یا قطز، چهارمین سلطان ممالیک بحری مصر و لشکر جرّار مغولان به فرماندهی کتبوغ از فرماندهان هلاکوخان با سیصد هزار جنگجو

  • سلاّخی رومینا اشرفی بار دیگر از مسأله‌ی خشونت علیه زنان به مثابه‌ی معضلی مستمر و لاینحل رونمایی کرد.
     رومینا قربانی نهایت قساوت و خشونت مردانه علیه زنانگی خود شد، اما پربیراه است اگر بگوییم تعدّی علیه زنان تنها در صوری نظیر تجاوز به عنف، ضرب و جرح خلاصه می‌شود.
    هر گونه رابطه‌ی آمرانه که به تحمیل اراده‌ی طرف قدرتمند‌‌تر منجر شود، قسمی خشونت است و شایسته‌ی سرزنش، و شور‌بختانه مستعدّ ارتقا به انواع عالی‌تر آن است.

  • من تالشم، عجولانه بر حیثیتم تاختند.

    سرزمینی لطیف با چشم‌‌اندازی زیبا و رود‌های خروشان و زلال و سبزه‌زار و درختان سرسبز.

    این روزها عدّه‌ای بر حیثت و شرفم تاختند، مردمان مهربان و دل‌رحمم را، خشن سرسخت و متعصّب دانستند.

    از سکوتم سوء ‌استفاده کردند. اتّفاقی ناگوار بر قلبم خنجر زد. داغ رومینا بر من سنگینی می‌کند و چشمانم خون گریه می‌کنند.

    سرزمین زیبایم تالش، به دلیل موقعیّت بی‌نظیر آب و هوایی و شغلی و... مهمان‌پذیر است از هر قومیّتی.

  • دل می‌رود ز دستم صاحبدلان خدا را

      کرونا به شخصیّت محبوب ما، دکتر خرّم‌دل هم رحم نیاورد و او را نیز آسمانی نمود. 

    از صمیم قلب برای عروج ملکوتی دکتر اندوهناک و متأثّرم. با توجّه به ارتباطات خانوادگی و همسایگی چند ساله‌ی دیوار به دیوار با ایشان و ارجاع بازبینی کتاب الله به این‌جانب، قبل از تحویل به ناشر، توفیق یار بود که از فیض همراهی و البتّه شاگردی ایشان بهره ببرم.

    پیچیده‌ترین راز هستی؛ یعنی مرگ از نظرگاه ما غایب است و در پرده! تا آن‌گاه که بی‌سر و صدا از راه می‌رسد و ناگهان عزیزی را با خود می‌برد و ما را در شوک از دست دادنش فرو می‌برد. 

  • در این سال‌ها، دو مسئله‌ی مهمّ و اساسی همواره ذهن مرا به خود مشغول داشته است و هرگز نتوانسته‌ام به‌گونه‌ای با آن دو کنار آیم که موجبات آرامش درون را از آن حاصل کنم. با گذشت زمان و تعمیق موضوع و ناکامی در یافتن راه برون‌رفت از آن – که به نظر من ریشه در تبعیت از هوای نفس دارد- عدم آرامش درونی ناشی از آن دو چندان گشته است.

    این دو مسئله، یکی فعّالیّت افراد در کسب ثروت به صورت فردی و جمعی و عدم هزینه‌ی آن در راه خداست، و دیگری، عدم وحدت و همگرایی جماعت‌های دینی است.

    نویسنده:
    دکتر فرزاد ولیدی
  •  خبر تأسّف‌بار قتل رومینا، دختر ۱۴ ساله توسّط پدرش دل هر وجدان سالمی را به درد می‌آورد. وجدانی که رسومات جاهلی و غیرت‌های غیر شرعی آن را مکدّر ننموده باشد. دختری که اگر جرمی هم داشته باشد معلول تربیت غلط خانوادگی مدرسه و اجتماع است و چرا به تنهایی باید بار جنین ناهنجاری را به دوش بکشد؟

    سارقی بر سر جوخه‌ی دار سخنانی بر زبان راند که هر عقل بیدار و وجدان آگاهی را به تعقّل وادار می‌کند. او گفت: صبر کنید در این جرمی که من مرتکب شده‌ام تنها نیستم. من همدستان و شرکایی دارم که باید این تاوان را با آنان تقسیم کنم: