مسؤولیتپذیری در تصمیمگیری
آنچه پیداست «تصمیمگیری و انتخاب» بخش لاینفک زندگی ما انسانهاست و از یک نگاه، فلسفهی زندگی را میتوان مسألهی انتخاب دانست. امروزِ ما بر شالوده انتخابهایی که دیروز، سه روز قبل، سه ماه یا سه سال پیش کردهایم،
قیس سعید که با قدرت وارد جهان سیاست شد، در آغاز از احترام اکثریت عربها به ویژه مردم تونس برخوردار بود؛ در مقابل راشد غنوشی در دورهی اول و دوم انتخابات ریاست جمهوری به شدت با او مخالفت کرد اما حزب نهضت او را مجبور کرد از نامزدیاش حمایت کند. این دو شخصیت تفاوت چشمگیری با همدیگر دارشتند که آثار آن بعدها مشخص شد. وجود یک رئیس جمهور حقوقدان و فقیه و قانونمدار، مردم تونس را مطمئن کرده بود که از روند دموکراتیک پاسداری خواهد کرد.
سادهزیستی محمّد صلّیالله عڵیه وسلّم بر سر زبانهاست از دید هیچ تاریخنگار و سیرەنویسی پنهان نمانده است.
عارفانە زیستی او، خارج از دنیای قصر و ابّهت چماق بە دستان و سجدههای ترسآور و شکوه شاهانه بود. او آمد تا با تجمّلات و تصنعگرایی بنیآدم مبارزه نماید و بشر فلکزده را بە زندگی طبیعی و عادی که بر آن سرشته بود برگرداند.
بنمایهی عرفان محمدی، فارغ از تکبر فرعونیان و نمرودیان است شسته و رفته افکار موحدانه ابراهیم بتشکن و صبوری ایوب و شکرگزاری یوسف و انتظار طولانی یعقوب نبی است تکبر و غرورو خودستایی و خداگونگی که با روحیهی شیطان عجین شده بود.
مسؤولیتپذیری در تصمیمگیری
آنچه پیداست «تصمیمگیری و انتخاب» بخش لاینفک زندگی ما انسانهاست و از یک نگاه، فلسفهی زندگی را میتوان مسألهی انتخاب دانست. امروزِ ما بر شالوده انتخابهایی که دیروز، سه روز قبل، سه ماه یا سه سال پیش کردهایم،
از روزی که محمد بو عزیزی فروشندهی دورهگرد شراره انقلابهای بهار عربی را از تونس منفجر کرد و بنیان شماری از رژیمهای خودکامهی عربی را فرو ریخت، تونس به رؤیای زیبای دوستداران دموکراسی و منبع الهام درماندگان و ستمدیدگان تبدیل شد. همان تونسی که اکنون به کابوسی ترسناک برای رژیمهایی تبدیل شده است که با شیادی به مصاف دموکراسی آمدهاند و تونس را خطری برای نظامهای خودکامه و خونریز خود میدانند. از سوی دیگر منافع خود را در ائتلاف با نظامهای فردگرا و تمامیتخواه یا فاسد و ضد ارزشهای مدرن میبینند حتی اگر به رنگ و بوی تمدن غربی هم آغشته باشد.
شاید بعضی از نامگذاری این موضوع تعجب کنند؛ اما در خلال صحبت با کسانی که قصد جدایی داشتند به این نتیجه رسیدم که زمان مناسب را برای طلاق انتخاب نکرده و عجله داشتهاند، و پس از طلاق احساس میکنند که عجله کرده و تمام آنچه در توانشان بوده را انجام ندادهاند، طلاق یکی از مسائل شایع زمانهی ماست، وقتی یکی از همسران به قناعت برسد که از زندگی دیگری بیرون برود، تصمیم طلاق را میگیرد، اما تصمیم درست اینچنین، نیست.
یا همیشه کلمات و دانش قبلی Prior Knowledge که در ذهن ما انباشته شده است، خوب و مفید است؟ نه. اکثر اوقات دانش زمینهای Background Knowledge برای درک متون جدید مفید هستند ولی همیشه اینطور نیست. بعضی وقتها کلمات قدیمی باعث اختلال در درک معانی کلمات جدید میشوند؛ در اصل بجای این که به یادگیری کمک کنند، خود گمراه کننده و مانع یادگیری میشوند. نمونه بارز این حالت همریشههای کاذب False Cognate یا دوستان کاذب False Friend or faux amisو یا دیوهای فریبکار Deceptive Demonsهستند که خود مانعی برای یادگیری هستند.
انسان موجودی اجتماعی است که از لوازم قطعی آن وجود امنیت جانی، مالی، عقیدتی، شخصیتی و... برای همگان است. در این میان آنچه بیشتر مطرح است تعیین حریم زندگی انسانها از جانب مراجع دینی و قانونی است. که در دو قالب ذیل قرار میگیرد:
۱. حریم عمومی انسانها:
که در این حالت، امور زندگی انسانها به صورت آشکار انجام میشود. و البته در این حالت نیز تا زمانی مجاز به فعالیت بوده که وارد حریم شخصی زندگی دیگران نشویم.
۲. حریم شخصی و خصوصی زندگی انسانها:
که در این حالت، هیچ کس مجاز به ورود در این حیطهی خاص از زندگی انسانها نخواهد بود. مگر با کسب اجازه از آنها.
۱- امر و نهی بسیار:
از جمله اشتباهاتی که والدین مرتکب میشوند، به کودکشان بسیار امر و نهی میکنند. والدین از دستور دادن به کودکان مانند: این کار را انجام بده، آن را انجام نده، زود بخواب، غذایت را بخور، اینجا بنشین و غیره استفاده میکنند، این دستورات سبب میشود که کودک دستپاچه شده و احساس کند آزادیهایش محدود گردیده است، در نتیجه کودک به سمت دروغ گفتن و نافرمانی سوق داده میشود.
راه حل این است که والدین در حد امکان دستورات را به حداقل برسانند تا کودک وادار به تردید در کارها نشود و از زیر کار در نرود.
جنگ و رقابت سیاسی آمریکا و شوروی سابق، در گذشته آثار مخرب بسیاری ایجاد کرد. یکی از آثار این رقابت پایانناپذیر، وقوع بحران و جنگ در افغانستان بود که علیرغم فروپاشی شوروی سابق، همچنان این کشور در آتش آن رقابتها میسوزد. فروپاشی شوروی به لحاظ ایدئولوژیک، در ظاهر امر، ادامهی حضور آمریکا در افغانستان را به چالش میکشید، اما ظهور مجدد روسیه به عنوان قدرتی منطقهای و جهانی اما با کیفیتی به مراتب پایینتر از شوروی سابق از یک سو و شکلگیری قدرتی داخلی مانند طالبان در افغانستان، وجود و حضور آمریکا را در این کشور هم برای آمریکا و هم برای دولت افغانستان اجتنابناپذیر نشان میداد؛
حوادثی که ذیل عنوان بهار عربی، در بخش عظیمی از مناطق شمال آفریقا و خاورمیانه رخ داد، تا مدتها، فصل مهمی از تاریخ چند نسل از مردمان این کشورها را رقم خواهد زد. اما خوانش این رخدادها بدون ارجاع به «تونس» مُحال است. تونس آغازگر این رخدادها بود و نیز تنها کشوری بود که به نظر میآمد از دل توفانهای این بهار دیوانه ـ بدون گرفتاری در باتلاق سرکوبها و جنگهای خونین داخلی، و مداخلات ویرانگر خارجی ـ به عافیت گذشته است.
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل