تدوین و گردآوری: هاشم عاقل
ترویج مواد مخدّر و اعتیاد یکی از کارسازترین و قدیمیترین شیوههای استعمارگران و دشمنان بشریت است که به منظور باز داشتن جوامع انسانی از رشد و تعالی و آزادی آنها از زیر یوغ مستکبران جهان و همچنین غارت هرچه بیشتر و کسب منافع افزونتر به کار برده شده و روز به روز گسترش بیشتری مییابد. در این میان، استعمارگران انگلیسی در اشاعهی کشت مواد مخدّر و مصرف آن نقش عمدهای داشتهاند. نمونه بارز آن، داستان جنگ تریاک و گسترش مصرف این ماده مخدّر در چین میباشد، که طی آن 40 میلیون نفر معتاد به مواد مخدّر شده و عملاً این کشور پهناور، سالیان درازی از تحرک و فعالیت سازنده بازماند.
نویسنده: مرتضی مردیها
برای متقاعد کردن آدمیان، هم بر عقول آنان میتوان بنا کرد، هم بر احساساتشان، و این هر دو سرمایههایی را میطلبد و هزینههایی، و ثمرات و خطراتی نیز دربردارد. برای سخن گفتن با عقلها باید به زبان عقل آشنا بود. گفت و گو با مردم در چارچوب یک مواجهه عقلانی و خردمدار محتاج آن است که سخن گو سخنی برای گفتن داشته باشد و این را بتواند در قالب یک استدلال حکیمانه و یک موعظه نیکو پرداخت کند فضای آرام، زبان متین و روح مفاهمه عناصر محیطی مناسب با رویارویی اندیشهها باشد، متفکر اعتماد به نفس بیشتر خواهد داشت و استوارتر گام خواهد زد و در کار اقناع دیگران، که گویی تسهیم آنها در این آذوقه است، از تنک مایگی نمیهراسد، و با امن و اطمینان، پشت گرم به زادراه خود، روزی رسان خردها میشود.
نویسنده: دکتر محمد عابد الجابری
ترجمه: محمد هدایت
اشاره: محمد عابد الجابری زادهی ۲۷ دسامبر ۱۹۳۶ در مراکش، استاد فلسفه و اندیشهی عربی-اسلامی دانشکدهی ادبیات در رباط و از روشنفکران بهنام معاصر جهان عرب که در روز دوشنبه؛ دوم ماه می 2010 برابر با 13 اردیبهشتماه 89 در سن 74 سالگی در بیمارستانی در شهر دار البیضاء مراکش درگذشت.
1. اگر کودکی با انتقاد زندگی کند؛ میآموزد که محکوم کند.
2. اگر کودکی با عناد و دشمنی زندگی کند؛ میآموزد که ستیزهجو باشد.
3. اگر کودکی با ترس زندگی کند؛ میآموزد که بهراسد.
4. اگر کودکی با احساس ترحّم زندگی کند؛ میآموزد که احساس بدبختی کند.
5. اگر کودکی با تمسخر زندگی کند؛ میآموزد که متزلزل باشد.
فرصتی پیش آمد تا در مورد مبحثی فراموششده، امّا بسیار مهمّ، مطالبی را به [رشتهی] تحریر درآورم. اگر با دید انصاف به تاریخِ تمدّن و فرهنگ خود بنگریم؛ به این نکته پی خواهیم برد که ما وارث تلاش، کوشش و رشادتهای سلف صالحی هستیم که اکثریت قریب به اتّفاق آنان، مدّتی از عمر گهربار خود را در مدارس علوم دینی (حجره) و مساجد سپری کردهاند.
تاریخ شاهد است که در جهان اسلام، مسجد و مدارس دینی، خدمات ارزندهای به جوامع اسلامی ارائه کردهاند در ایران، عراق، ترکیه، سوریه، اسپانیا، عربستان، مراکش و ... مدارس مراکز جنبشهای آزادیخواهانه بودهاند. رادمردانی همچون شافعی، ابوحنیفه،
تهیه و تنظیم: محمّد عبدلی
علاّمه محمّد خضری نزریوهای اشنویی فرزند ملا عبدالعزیز، به سال 1277ه.ش در خانوادهای متدین و عالمپرور در روستای نزریوه[1] به دنیا آمد. در سنّ شش سالگی قرآن را ختم نمود، سپس همراه برادرش ملاخضر در حجرههای سنتّی اشنویه و بیمضرته[2] به تحصیل کتابهای آن زمان چون «گلستان سعدی»، «بوستان سعدی» و «نصاب الصّبیان» پرداخت.
پس از تحصیل کتابهای مقدّماتی چون «عوامل جرجانی» در نحو و «تصریف زنجانی»، شروع به فرا گرفتن کتابهای «سعدالله صفیر» و «شرح مغنی» نمود.
نویسنده: بهزاد شینهجانی
الحمد لله رب العالمین، والصلاة والسلام على أشرف المرسلین سیدنا محمد وعلى آله وصحبه ومن اتبع هدیه الى یوم الدین.
حمد و ثنای بیپایان برای خالق کائنات و صلات و رحمت بر روح مبارک رسول و داعی مخلوقات محمد(ص).
برداشتن هر قدمی جهت ایجاد داعی ناصح و امین، یکی از بزرگترین خدمتی است که به عالم بشریت میشود که ان شاءالله خداوند این اعمال را بهوسیلهی ثبات و دوام آراسته گرداند و اهداف عالی را در میدان عمل به اهتزاز در آورد. «أَنَّ أَحَبَّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ أَدْوَمُهَا وَإِنْ قَلَّ/ بخاری» اکنون به تعدادی از چالشهایی اشاره میکنیم که احتمالاً داعی را در مسیر دعوت ناموفّق و ناامید میگرداند:
نوشتار حاضر ترجمهی مقالهای است تحت عنوان «حوّا بین الدین والأسطورة» که در کتاب داوئر الخوف؛ قراءة فی خطاب المرأة (الطبعة الاولی؛ مرکز الثقافی العربی، 1999، ص 17ـ24) به چاپ رسیده است. [1] دکتر ابوزید در این بخش از کتاب مرزهای هول انگیز به نقد قصهای تفسیری از وهب بن مُنَبِّه درباره نقش حوّا (علیها السلام) در اغوای آدم (علیه السلام) و خروج آن دو از بهشت پرداخته است؛ افسانهای که محمدبن جریر طبری در تفسیر جامع البیان عن تأویل آی القرآن آن را نقل کرده و به زعم خویش از تراث تفسیری اسلام به شمار آورده است. حال آنکه بررسی محتوایی این داستان و تأمّل در فرهنگ تاریخی حاکم در عصر نزول قرآن درباره زن و اصالت وجودی او از منظر نگرش قرآنی، دیدگاهی مخالف با قصّهها و افسانههایی همچون اسطوره وهب بن منبّه درباره داستان حوّا، و نقش او در خروج آدم از بهشت (دارالثواب یا جنّت عدن) فرا روی پژوهشگر قرآن قرار میدهد و با کنار زدن حجاب جهل و ظلمت از چهره حقیقی حضرت حوّا، او را با حقیقت آشنا میسازد. البته ناگفته پیداست که رسوخ چنین اندیشههایی در فرهنگ مکتوب و عرفی مسلمانان، رهاورد تعامل مسلمانان عصر نزول با فرهنگ دیگر ادیان بوده، ریشهای قرآنی ندارد، ولی همچنان تا به امروز در ذخایر تفسیری آنها ماندگار شده و نزد برخی از ظاهراندیشان قرآنی جایگاهی علمی در تبیین ناگفتههای قرآن به خود گرفته است. شایان ذکر است که ترجمه و طرح چنین گفتاری به منزله تأیید دیدگاه منتقد و نگارنده مقاله نیست؛ بلکه صرفاً برای آشنایی با دیدگاههای او و فتح بابی برای امکان نقد، آن هم در صورت وجود کاستیهایی در تحلیل ایشان، سامان یافته است. امید آنکه قرآن پژوهان را مفید افتد.
با سپریشدن آخرین روزهای سال 88 و آخرین شبهایی که خواب زمستانی از چهرهی دشتها و درختان رخت برمیبست، مژدهی رویشی دوباره و سرآغاز فصلی نو آمدن بهار را نوید میداد و همه در انتظار رسیدن آن نام بهار را زمزمه میکردیم و با لحظهشماری به نزدیکشدن سال نو و تعطیلات، خود را برای بازگشت و سفر نزد خانوادههایمان آماده میکردیم و با شور و شوقی که در وجود تک تک ما به خوبی احساس میشد با آرزوی سفری خوش در سال نو از همدیگر جدا شدیم.
در سال 1320 هـ. ش در بندر پیشوکان(pišokān) در منزل هوت مراد در ناصیهی کمال آثار بزرگی و کمال هوش و ذکاوت از همان دوران صباوت هویدا بود. او از همان دوران کودکی در دامان خانوادهای مذهبی و فرهنگ دوست بالید. کمال به شنیدن داستانهای قومی-بلوچی علاقهای وافر داشت. اشعاری را که از بزرگان خاندان(مردان و زنان)میشنید مدام زیر لب زمزمه میکرد و گاه مدتها به حفظ کردن اشعار مشغول بود. حاجی دادکریم از بستگان کمال خان هوت میگوید عمویی داشتیم که او نیز به اشعار و داستانهای بلوچی فوق العاده علاقهمند بود.
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل