إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

سایت رسمی جماعت دعوت و اصلاح

مقالات

  • چندی پیش نزد دوستی ارجمند بودم؛ چنان که افتد و دانی، رفاقتِ درآمیخته با شرم و رواج توهّم تقابلِ صراحت با صمیمیّت، آدمی را به نوعی پوشیدەگویی و کنایەبافی می‌کشاند؛ کنایەهایی که گاه فقط محصول خلّاقیّت و مهارت بافندگی خودِ گوینده و عاری از کدهای مشترک فرهنگی است و بیچاره مخاطبِ بی‌گناه، اگر مقصود را در نیابد به بلاهت و دیرفهمی نیز متّهم می‌شود!

    این دوست ما نیز که هم خود را به زحمت افکنده بود و هم مرا، پس از پُشتک و واروی فراوان، پرده از خیرخواهی و مقصود خویش برگرفت و به من که عضو یک جماعت/حزب هستم، رساند که تحزّب با مسلمانی و اخوّت اسلامی منافات دارد

  • پس از اجتهادات مربوط به سد ذریعه که از خوف فتنه اجازه نمی‌داد زنان به اماکن عمومی عبادت مثل عیدگاه و مسجد درآیند، با توجه به خطر فتن بی‌شماری که بر سر راه زنان درآمده است برای نخستین بار از تریبون عیدگاه زاهدان توسط مولوی عبدالحمید بازگشت زنان به عیدگاه مطرح شده است.

    البته این امر از جهت بازگشت به ریشه‌ها‌ امری روشنفکرانه محسوب نمی‌شود و کاملاً‌ سنّت‌گرایانه است اما از جهت اینکه علمای سنتی با ورود زنان به مسجد مخالف بودند کاملاً بدیع و به مقتضای مدنیت امری عقلائی است.

  • اشاره: دکتر جليل رحيمى، رئيس فراکسيون نمايندگان اهل سنت مجلس شوراى اسلامى است. در پيچيدگي‌هاى بوروکراتيک و البته ايدئولوژيک ساختار سياسى کشور، معلوم نيست چنين نهاد درون پارلمانى تا چه ميزان بتواند کارا و مؤثّر‌ باشد؛ هر چند انصافاً در ادوار گذشته نيز همراهى اکثر نمايندگان اهل سنت را –دست‌کم‌ در امضاى بيانيەهای معطوف بە پیگیری مطالبات شهروندی اهل سنّت‌ـ هموارە داشتەایم، اما این مرد شریف در مسألەی نماز عید فطر دیروز در قامت متفاوت و البتە شامخی درخشید. تردیدی نیست در صورت تداوم این روند، نام او در کنار نام انسان‌های شریف و شجاعی همچون مرحوم مهندس ادب، آقای دکتر جلالی‌زادە و مرحوم مهندس هاشم‌زهی در دل‌های ما موکّلان‌ و نسل‌های آتی جاودانە خواهد شد.

  • اشاره: دکتر قطب مصطفی سانو معاون دانشگاه بین‌المللی اسلامی مالزی و عضو مجمع فقه بین‌المللی اسلامی در گفت‌وگو‌ با اسلام اون لاین می‌گوید: «هر مجتهدی مفتی است اما هر مفتی مجتهد نیست.»

    دکتر سانو در باب اجتهاد و افتاء و ارتباط این دو با هم‌دیگر بر این باور است که عقل سلیم با الهام از قرآن در کشمکش میان تجدّد‌ و اجتهاد به سر می‌برد. قواعدی از نوع «اجتهاد در برابر نص صحیح نیست» قواعد ناشناخته‌ای هستند. این عقل با شگفتی از خود می‌پرسد: اگر اجتهاد در برابر نص صحیح نیست پس چه زمانی صحیح است؟ اجتهاد وقتی علم مستقلی باشد بسیاری از مشکلات مفتی‌ها را حل می‌کند؛

  • این روزها چهاردهمين سالگرد غروب جسمانى بزرگمرد فرهيختەای است کە خورشید اندیشەی تابناکش در افق حقیقت‌خواهی و حق‌طلبی همچنان می‌درخشد.

    نویسنده:
    لقمان ستوده
  • آیا نخست‌وزیری هست که یوسف‌وار عمل کند؟

    در اندیشه و کردار، در عزم و همّت‌، در نیکوکاری و دلسوزی یوسف‌گونه باشد؟

    حتی اگر پشت میله‌های زندان باشد؛ یا از رهبری و فرماندهی محروم شود؛ یا بدون هیچ دلیل و حجتی محکوم شود همانند فتنه‌ی عشق‌بازی ساختگی؛ یا با حکم قضایی دروغین مظلومانه وارد زندان شود و مقدار دروغ را هم قاضیان ساحری تشخیص ‌دهند که آن را امضاء کرده‌اند.

    آیا حاکمی شجاعی هست که با چشم سر و در عالم واقعیت – نه در خواب – ببیند که نه هفت گاو چاق بلکه وزرا و رؤسای حال و گذشته‌ای که در صحنه هستند و بوده‌اند، تر و خشک را با هم می‌بلعند و میهن را از شرق و غرب و شمال و جنوب به فساد می‌کشند؟

  • اشکنه‌ی شیر

    20 خرداد 1397

    غذاها، فرهنگ معنوی هر اقلیم و قومیتی است. غذا در واقع، زبان غیر گویای هر منطقه‌ای به شمار می‌رود که موقعیت جغرافیایی، ذائقهٔ مردمان، منابع کشاورزی و... شهرها و استان های مختلف را بازگو می‌کند.

  • " ان ربکم حیی کریم یستحی من عبده اذا رفع یدیه ان یردهما صفرا"
    یعنی: پروردگار شما پر آزرم و کریم است، از بنده‌اش که دست نیاز به سوی او بالا برده است، شرم می‌کند که خالی وتهی بازشان گرداند

  • رمضان ماه زلال سپیده دم و گرایش به نفس بهشتی است که در هر وجب آن بوی بندگی نجوا می‌دهد و نی نوازی که با چشم طراوت آفرینش نوای ربناها را بر سر کوچه‌های بهشت مستقر کرده.

  • دست‌های مهر

    20 خرداد 1397

    صدای چرخ دستی «داده» آمنه (داده در زبان کردی به معنای خواهر یا آبجی) که در کوچه می‌پیچد کورسوی امیدی در دلی زنده می‌شود؛ کودکی یتیم، پیرزنی تنها، مریضی زمین گیر، که بعد از خدا به دستان مهربان داده آمنه چشم دوخته است.