این سه اسم از «غفر و مغفرت» گرفته شدهاند. کلمهی «غفر» در اصل به معنی «پوشانیدن، از نظر دور شده» است. چند کلمهای هستند که حرف اول آنها «غین» و حرف دوم آنها «فاء» است دارای معنای متناسب با کلمهی «غفر» هستند؛ مثلاً: کلمهی «غفلت» حالتی است که انسان به خاطر عدم توجه به امری به مرحلهای رسیده است که آن مسئله از نظرش پنهان شده است.
بحثی پیرامون ذکرهای سهگانه:
استغفار، لاالهالاالله و درود بر رسول الله (ص)
قبل از هر چیز بهتر است اشارهای داشته باشیم به اینکه نفس آدمی دارای ویژگیای است که چون حالتی در آن تکرار شود آن حالت، صفت و ویژگی همیشگی وی میگردد (به عبارت دیگر تکرار خود سبب ثبات صفت نفسانی در انسان میشود).
به عنوان مثال صفت ترس که از همان ابتدا در ذات انسان وجود دارد، بدین معنی که حالت ترس و اضطراب بر انسان به سبب آمد و شد اسباب و عللی که باعث رشد و نمو آن میشود عارض میگردد.
«إِنَّ الْمُسْلِمینَ وَ الْمُسْلِماتِ وَ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْقانِتینَ وَ الْقانِتاتِ وَ الصَّادِقینَ وَ الصَّادِقاتِ وَ الصَّابِرینَ وَ الصَّابِراتِ وَ الْخاشِعینَ وَ الْخاشِعاتِ وَ الْمُتَصَدِّقینَ وَ الْمُتَصَدِّقاتِ وَ الصَّائِمینَ وَ الصَّائِماتِ وَ الْحافِظینَ فُروُجَهُمْ وَ الْحافِظاتِ وَ الذَّاکِرینَ اللَّهَ کَثیراً وَ الذَّاکِراتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظیماً» (احزاب؛35) مردان و زنانى که خود را با این صفات و ویژگىها آراسته کنند، بخشش و مزد و پاداش بزرگى برایشان آماده کردهایم. از گناهان و تقصیراتشان چشمپوشى مىکنیم و در برابر اعمال صالحشان، اجر و پاداش بزرگى به آنان مىبخشیم. این صفات و ویژگىها عبارتند از:
1. بسیار سوگند خوردن
یکى از صفات و اخلاق ناپسند، «بسیار سوگند خوردن» است که در قرآن و در این سوره از آن با کلمهى «حَلاَّف» (10) تعبیر شده است.
بسیار سوگند خوردن نشانهى این است که انسان از شخصیت و اعتبار واقعى برخوردار نیست؛ زیرا وقتى فردى به خود اعتماد و اطمینان نداشته باشد، چنان فکر مىکند که دیگران نیز به او اعتماد و اطمینان ندارند؛ پس هر حرفى که مىزند براى صحت آن سوگند مىخورد. وقتى مردم شخصیت واقعى چنین فردى را شناختند
1. یکتاپرستى
در سورهى «اسراء» به تعداد دیگرى از صفات محمود و پسندیدهاى که اتصاف به آنها بر هر انسان مسلمانى واجب است، اشاره مىکند.
این مجموعه از صفات با یکتاپرستى و وحدانیت خدا آغاز مىشود. در این قسمت خداوند متعال به این مسئله اشاره مىکند که بر هر انسانى واجب است در زندگىاش تنها او - جلّ جلاله - را عبادت و بندگى کند و تنها مطیع و فرمانبردار او باشد: »وَ قَضى رَبُّکَ أَلاَّتَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ» (23)
علاوه بر آنچه گفته شد دستورات و سفارشها دیگرى در قرآن ذکر شدهاند که اجراى آنها بر هر انسان مسلمانى لازم و ضرورى است که در این قسمت به امید خداوند متعال به بیان آنها مىپردازیم.
در سورهى «حجرات» نیز، همچون سورههاى دیگر، به چند صفت دیگر اشاره مىکند که عبارتند از:
1. اطاعت کامل از خدا و پیامبر خدا-صلى الله علیه وسلم-
ابتدا خطاب به آنان که ایمان آوردهاند مىفرماید: مواظب و مراقب خود باشید تا از خدا و پیامبر خدا-صلى الله علیه وسلم- پیشى نگیرید. یعنى تا زمانى که دستور و فرمان خدا در مورد امرى را نمىدانید، نسبت به انجام آن اقدام نکنید؛ زیرا کسى که مىخواهد بندهى واقعى خدا باشد و بندگى او را به جا آورد، همیشه و قبل از اقدام به انجام هر کارى، منتظر فرمان و دستور خدا و پیامبر خدا-صلى الله علیه وسلم- است. همیشه منتظر این است که آنها مسیر را برایش روشن کنند و او در آن جهت گام بردارد. (حجرات؛1)
2. رعایت احترام نسبت به پیامبر خدا -صلى الله علیه وسلم-
بعد از مسئله ایمان به خدا و آخرت یکی از مسائل بسیار مهم دیگر که مطرح است و بدون آن انسان نمیتواند بندهی خدا باشد و عبادت و بندگی خدا را به صورت کامل انجام دهد، مسئله «قضا و قدر» است. توضیح این که: انسان مسلمان باید چنین معتقد باشد که خداوند متعال از همه چیز خبر دارد، و همه چیز را میداند، و قدرت و توانایی این را دارد که هرچه بخواهد انجام دهد و هر کاری را که انجام دهد بجا و صحیح است، و- جلّ جلاله- کار نا به جا و بیهوده انجام نمیدهد؛ بنابراین قبل از این کهاین جهان را خلق کند، برای ساختن آن نقشهای کشیده است.
انسان در همان آغاز آفرینش مخلوقی است که آمادگی و استعداد شکوفائی و رشد را دارد. او همچون دانهیا هسته و یا نهالی است که در صورت فراهم شدن شرایط و زمینه مناسب برای رشد میتواند رشد کند وکامل شود.
خداوند متعال شرایط رشد بسوی کمال را برای انسان فراهم کرده است و هر آنچه را که او در این مسیر به آن نیاز دارد در اختیارش قرار داده است. انسان اگر از این امکانات و شرایط به خوبی استفاده کند
یَا اَیُّهَا الاِنسان إنَّکَ کَادِحُ إلَی رَبِّکَ کَدحاً فَمُلاقِیه
جهان آفرینش پر از عجایب است. دیروز را به یاد دارم. هنگامی که آفتاب از افق سر بیرون آورد، من هم زندگی را آغاز نمودم. در عین آسودگی خاطر و آرامش درون، شور و هیجان زیادی در وجودم احساس میکردم. گاهی در آغوش پر مهر مادر، زمانی همبازی همسالان و مدتی را در گردش و نظارهی زیباییهای جهان خلقت به سر میبردم. راستی چه زیباست دوران کودکی و نوجوانی، همچون روزهای بهاری لیکن افسوس که به آن همه زیباییاش چندان دوام نداشت و زود چون خواب شیرینی بگذشت و خورشید در پشت افقش پنهان شد.
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل