فراموش کردن مسؤولیت از روی جهل یا ستم:
خداوند، خالق و آمر موجودات است و انسان و جهان آفرینش، مخلوق و مأمور هستند. قرار بر این بود که انسان نیز همانند دیگر مخلوقات، مطابق فرمان خداوند به سوی سرانجام معیّن خویش حرکت کند؛ اما متأسّفانه انسان از روی جهل و یا ستم، این وظیفه را فراموش نمود و با این فراموشکاری و انحراف، نسبت بیهودهکاری را در خلق انسان -معاذ الله- به خداوند میدهد. چنین انحرافی جرم بسیار سنگینی است و بیگمان تصحیح این انحراف نیز مستلزم تلاش و فعالیت همهجانبهای خواهد بود.
بر اساس آموزههای دینی، مسؤولیت انسان، زندگی مطابق فرمان خداوند و دعوت دیگران به این راه است. به انجام رساندن این مسؤولیت، هم سبب اصلاح منحرفین خواهد شد و هم نسبت ناروای خلق بیهوده و بدون هدف انسان و جهان هستی را از خداوند دور میکند.
ادای مسؤولیت بندگی خداوند، با فداکردن جان و مال
ادای مسؤولیت بندگی خداوند، فداکردن جان و مال در این راه را میطلبد و تنها در این شرایط است که انسان، وجود حقیقی خود را مییابد و سعادتمند میشود. اگر انسان از روی جهل و به منظور محفوظ ماندن از بلایا، شانه از زیر بار مسؤولیت بندگی خالی کند، در همان لحظهی اول دچار نابودی شده است؛ زیرا ترک مسؤولیت بندگی، ترک حیات جاودانه و پذیرش مرگی است که حیاتی به دنبال ندارد. از سوی دیگر، ادای مسؤولیت بندگی، کسب حیات جاودانه و بهرهمندی از زندگیای است که مرگی به دنبال ندارد.
مقایسه آثار دو نوع زندگی یا حیات مؤمنانه و حیات دنیوی
مقایسهای گذرا میان آثار دو نوع زندگی یا حیات مؤمنانه و حیات دنیوی، کافی است تا انسان را بر آن دارد که بندگی خدا و حیات مؤمنانه را انتخاب کند.
آثار حیات مؤمنانه بر زندگی انسان عبارتند از:
١ـ انسان مؤمن از همان هنگامی که مسؤولیت بندگی خداوند را میپذیرد، اجر خود را بلافاصله دریافت میکند؛ زیرا غم و ترس از زندگی او رخت بر میبندد و به امنیت و آرامش میرسد و این همان حالتی است که به آن «ایمان» میگویند.
٢ـ دستاوردهای حیات مؤمنانه به ویژه در جهان آخرت، ابدی و جاویدان هستند و برای فرد مؤمن هر چه بخواهد مهیّا خواهد شد؛ «لَهُمْ فِیهَا مَا یَشَاؤُونَ خَالِدِینَ» (فرقان/١٦).
٣ـ از لحظاتی پیش از مرگ، تکریم انسان مؤمن از جانب ملائکه آغاز میشود و حرکت در مسیر بندگی خداوند به تناسب سرعت و شتابی که انسان مؤمن در دنیا از آن برخوردار بوده، در عالم برزخ و بهشت ادامه مییابد. البته رضایت و خشنودی خداوند که نصیب انسان مؤمن میگردد، از تمام این موارد، والاتر است.
آثار انتخاب حیات دنیا:
١ـ غم و ترس و اضطرابی دائمی، زندگی انسان را فرا میگیرد؛ زیرا آرزوهای فردی که حیات دنیا را انتخاب نموده، پایانناپذیر است و حیات دنیا نیز ظرفیت تأمین آنها را ندارد. از سوی دیگر، ترس از دست دادن آنچه از متاع دنیا کسب نموده است، لحظهای او را آرام نمیگذارد.
٢ـ از لحظاتی پیش از مرگ، عذاب و شکنجهی الهی آغاز میگردد و در عالم برزخ و جهنم ادامه مییابد و بیگمان غضب خداوند شدیدتر و دردناکتر از همهی عذابها است.
انتخاب حیات مؤمنانه، به معنای ترک نعمتهای مادّی دنیا نیست:
ادای مسؤولیت بندگی و انتخاب حیات مؤمنانه، به معنای ترک نعمتهای مادی دنیا نیست. انسان مؤمن، مطابق برنامهی الهی از نعمتهای دنیا بهرهمند میگردد و به آنچه در قدر و قضای الهی برایش مقرّر شده است میرسد؛ به عبارت دیگر، برنامهی الهی پیروی از هوی و هوس در استفاده از نعمتهای دنیا را منع نموده است نه چیز دیگر.
آیا با ترک بندگی خداوند، میتواند تقدیر الهی را تغییر داد؟
برای کسی که انجام وظیفهی بندگی را بهخوبی درک نکرده است، امکان دارد مشکلاتی از قبیل: رو به رو شدن با ناملایمات و حتی از دست دادن جان و مال -که در مسیر بندگی وجود دارد- این شبهه را ایجاد کند که با ترک بندگی خداوند، میتواند تقدیر الهی را تغییر داده و از دچارشدن به آن مشکلات، خود را مصون نگه دارد.
در پاسخ به این شبهه ضروری است که به تفکیک محدودهی وظایف انسان از یکسو و حیطهی قدرت خداوند از سوی دیگر بپردازیم:
١ـ حیطهی قدرت خداوند که سرانجام و نتایج اعمال و به عبارتی «آنچه روی میدهد» و « آنچه روی نمیدهد » را در بر میگیرد. این نتایج قبل از خلق کائنات در قضا و قدر الهی مقرّر شده، غیر قابل تغییر بوده و به شیوهای کاملاً حکیمانه، عالمانه و بر مبنای رحمت الهی تنظیم شده اند.
٢ـ محدودهی وظایف انسان که تکالیف او و آن چه که باید انجام بدهد و یا انجام ندهد را شامل میشود. بر این اساس، وظیفهی انسان مؤمن آن است که محدودهی تکالیف خویش را شناخته و به ادای وظیفهی بندگی بپردازد. انسان نباید هیچگاه به وقوع تقدیرات در تقدیر الهی توسط خویش بیندیشد؛ زیرا امری غیرممکن است و همچنانکه گفته شد، نتایج اعمال در کنترل خداوند است و با ترک وظیفهی بندگی یا ادای آن، تغییر نمییابد.
ادای وظیفهی بندگی، مستلزم انجام دو امر است:
١ـ آبادانی و عمران زمین
٢ـ تزکیهی نفس که خداوند در بیانی دیگر آن را خلافت نامیده است.
بدیهی است انجام هر دو کار با همگرایی و همکاری تمام استعدادهای بشری میّسر است.
تلاش برای رسیدن به مدارج عالی ایمانی:
جان و مال در هر صورت از دست میروند و فناپذیرند، پس بهتر آن است که با به کارگیری آنها در مسیر بندگی خداوند، خود را از کسب سعادت دنیا و آخرت محروم نکنیم. جان و مال (حیات دنیوی)، جاودانه نیستند تا با انتخاب آنها جاودانه شویم؛ بنابراین برماست که به مراتب پایین ایمان قانع نبوده و برای کسب درجهی صدّیقین تلاش کنیم.
نظرات