1.هر اسمی زمانی جایز است بر کسی یا چیزی گذاشته شود که معنای آن در آن چیز وجود داشته باشد (آن هم در حد خصال و ملکات): مثلاً وقتی به کسی خیاط گفته می‌شود که هر گاه بخواهد بتواند خیاطی بکند. یعنی به کسی که به حرفه‌ی خیاطی علم ندارد و یا اگر بدان علم دارد اما عملاً خیاطی را نمی‌تواند انجام دهد خیاط گفته نمی‌شود. هم چنین اسلام و مسلمانی نیز زمانی جایز است برای انسان بکار برده شود که اولاً: اسلام را شناخته باشد . ثانیاً : ایمان داشتن بدان در درونش مستقر شده باشد و عمل نمودن به آن بصورت خصلت و ملکه در آمده باشد (نه این که تنها گاه گاهی عملی مسلمانانه انجام دهد که این هرگز مقبول درگاه خداوند نمی‌شود). لذا بر ما واجب است بر اساس این معیار قرآنی خود را محاسبه کنیم تا از این طریق معلوم شود که آیا واقعاً مسلمان هستیم یا نه.

 

2.معنی اسلام و مسلمانی : اسلام کلمه‌ای است عربی و به معنی سلامت می‌باشد. سلامت عبارتست از اینکه انسان از آفت و درد و بلا محفوظ باشد. اسلام یعنی اینکه چیزی از آفت و درد و بلا رستگار شود. مسلمانی عبارتست از اینکه انسان از طریق شناخت و عمل به اسلام خود را از آفات و بلاها سالم گرداند. انسان مخلوق خداست و این امر مسلم است که صانع هر چیزی نسبت به اداره‌ی آن چیز از دانایی شایسته ای برخوردار است. بنابراین اسلام یعنی اینکه انسان از طریق اجرای فرامین خداوند از تمام برنامه‌های بشری رویگردان شود و تنها به طرف برنامه‌ی خداوند حرکت کند و آن را در واقعیت زندگیش اجرا نماید.

 

3.معنی توجه کردن به غیر خدا : هرگاه انسان چنین بپندارد که کسی دیگر غیر از خداوند می‌تواند منافعی را تأمین کند یا مضاری را دفع نماید و دارای قدرت است و کار مخلوقی را در تحت کنترل خود دارد؛ لذا باید بدان امید و ترس پیدا کرد و برنامه و شریعت را از  او طلب نمود و از آن اطاعت شود و از غیر خدا فریادخواهی شود،  توجه به غیر خدا واقع شده است. موارد فوق  از مصادیق توجه به غیر خداوند است و آفت و درد می‌باشند که اگر خداوند به انسان رحم نکند و او را راهنمایی ننماید این دردها کافی است که انسان را در دو جهان بدبخت نمایند و او را از خوشبختی ابدی در دو جهان محروم کنند. اسلام عبارتست از اینکه انسان از طریق فهم و اجرای برنامه‌ی خداوند، خود را از این آفات رستگار کند. به عبارتی دیگر بایستی تنها خداوند را جالب منافع، دافع مضار، کنترل کننده، فرمانروا و فریادرس دانست. بر این اساس می‌توان نتیجه گرفت که تنها در این صورت شایسته است به انسان، مسلمان گفته ‌شود. مسائل مذکور چکیده‌ی تمام دین خداست. پس بر این اساس باید انسان در تمام زندگی، خود را مراقبت کند تا گرفتار این آفات نگردد. و اگر دچار آنها شد فوراً از آن‌ها توبه کند.

 

4.توصیه‌ی مهم در این باره : این است که اگر کسی به معنای کامل مجری فرامین اسلام نیست باید این را به مردم اعلام کند که مسلمان نیست تا کلمه‌ی اسلام از این طریق نزد مردم زشت نشود. همانند کسی که خیاطی را نمی‌داند و باید این را به مردم اعلام کند که خیاطی را نمی‌داند تا مردم از کار او متضرّر نشوند. مسئولیت انسان غیر مسلمان این است که اسلام را بشناسد و به آن ملتزم شود. اما مسئولیت انسان مسلمان علاوه بر اینها این است که اسلام را عملاً به مردم معرفی کند. پس اولین قدم در زمینه‌ی مسلمانی این است که باید اسلام و مسلمانی را بطور شایسته بشناسد و در قدم دوم بدان عمل نماید و در نهایت باید آن برنامه را به سایرین ابلاغ نماید. برای تحقق این کار بایستی تمام آیات قرآن بدون کم و زیاد شناخته شوند و به دنبال آن عملی گردند. و نباید هیچ آیتی از آن در زندگی انسان حذف شود. چون خداوند اجرای کل مفاد قرآن را از انسانها خواسته است و از اجرای ناقص آن بشدت ناراضی است.

 

5.جهان آفرینش یک دستگاه واحد است (مانند یک دستگاه ضبط صوت) : که از اجزاء متعددی تشکیل شده است و هر جزء از آن دارای خصوصیات و وظایفی است (که باید انجام دهد) که از مجموع انجام وظایف تمام اجزاء، کار آن دستگاه انجام می‌شود. هرگاه در این میان یکی از اجزاء مذکور وظایفش را انجام ندهد سازنده‌اش به اصلاح آن می‌پردازد که اگر قابل اصلاح نبود آن را حذف می‌نماید و جزء دیگری را جایگزین آن می‌کند تا کار دستگاه تعطیل نشود. خداوند نیز دقیقاً با انسان چنین کاری را انجام داده و می‌دهد. بنابراین انسان بایستی بشدت از این امر متنبه و آگاه شود و هرگز نباید کاری را انجام دهد که در اثر آن حذف شود و از این طریق در دنیا و آخرت دچار بدبختی شود.

 

 

6.قاعده‌ی مهم در این مورد : این است که خداوند جهان هستی را به طرف سرانجام معینی می‌برد و اگر در این میان یکی از مخلوقات از این مسیر منحرف شد هرگز نمی‌تواند مسیر کاروان جهان هستی را تغییر دهد و سرانجام خودش نیز در میان این قافله‌ی عظیم لگدمال می‌شود و در نهایت حذف خواهد شد. وقوع این حالت، برای انسان در حیات دنیا از طریق غم و ترس، دلتنگی، فساد و خونریزی جلوه‌گر می‌شود. و در عالم پس از مرگ نیز با دخول در جهنم محقق می‌شود. بنابراین خداوند نسبت به انحرافات ما بی‌تفاوت نبوده و نخواهد بود و دیر یا زود به حساب ما رسیدگی خواهد نمود.

 

7.اگر از تک تک انسانها سؤال شود در زندگی روزمره بدنبال چه چیزی هستید؟ در جواب این مسئله همگی به اتفاق خواهند گفت که خوشبختی را می‌خواهیم  و از بدبختی گریزانیم. اما مسئله‌ی مهم در این باره این است که خوشبختی چیست و چگونه تأمین می‌شود ؟ خوشبختی عبارتست از این که انسان در زندگیش به حالتی برسد که غم و ترس را نداشته باشد. یعنی اینکه همه‌ی آرزوهای انسان تأمین شوند و بدنبال آن از نابودی محفوظ گردند. تنها در این صورت است که خوشبختی انسان محقق می‌شود. البته مکانیزم کسب آن تنها در دین خداوند وجود دارد. به عبارتی دیگر انسان از طریق شناخت دین خدا و عمل نمودن براساس آن و ایمان به قضا و قدر و بهشت جاویدان به همه‌ی آرزوهایش خواهد رسید و از آفات نیز محفوظ خواهد شد.

 

8.انسان مؤمن نسبت به شناخت، عزم، تصمیم، بکار بردن اسباب و دعا مکلف است : و امور مذکور تمام مطلوبات انسان مسلمان را در حیات دنیا در بر می‌گیرند. و انسان مسلمان از این طریق هر آن چه را می‌خواهد و آرزو می‌کند (مسلمانی) در قلبش بدست می آورد و آنرا نزد خود می‌یابد. و آن چه رااز این طریق  بدست آورده است هرگز از دست نمی‌دهد. چون خداوند آن را تضمین نموده است. پس بر این اساس انسان مسلمان غم و ترسی را ندارد و نسبت به کسب نعمات و وقوع مشکلات نیز نگرانی را ندارد؛ زیرا خداوندخود، عهده‌دار تأمین آنها شده است و آنچه را برای انسان خیر و مصلحت می‌باشد مقرر نموده است وقطعاً به‌ آنها خواهد رسید. همچنین در روز قیامت نیز وارد بهشت می‌شود و از این طریق به تمام آرزوهایش خواهد رسید. و نعمات مذکور هرگز از دستش خارج نخواهد شد [لَهُم مَا یَشَاءُونَ فِیهَا خَالِدِینَ] پس با این وصف خوشبختی و نجات انسان از بدبختی تنها در برنامه‌ی خداوند وجود دارد. لذا بایستی با تمام وجود به آن توجه کنیم و عازمانه و محبانه آن را عملی کنیم تا بدین وسیله در دنیا و آخرت خوشبخت شویم. البته خداوند برای اصلاح گناهان انسان توبه را در اختیارش قرار داده است تا از این طریق کاستی‌های ناشی از  آنها را جبران نماید. در نتیجه براساس مطالب مذکور این امر مشخص گردید که انسان مسلمان دچار غم و ترس نمی‌شود. اما انسان‌های غیرمسلمان برای همیشه از این دو درد چاره‌ناپذیر خواهند سوخت.

 

۹.  مسلمانی به معنای این نیست که انسان مسلمان از نعمات استفاده نمی‌نماید: بلکه اصلاً دینداری بدون استفاده از نعمات ممکن نیست. پس هم انسان مؤمن و هم غیر مؤمن از نعمات استفاده می‌کنند اما با این تفاوت که انسان مؤمن بر طبق فرمان خداوند از آنها استفاده می‌کند و انسان غیر مؤمن بر خلاف فرمان خدا آنها را به کار می‌گیرد. از جهتی دیگر باید این را گفت که قطعاً هم انسان مؤمن و هم غیر مؤمن، به آنچه در قضای الهی برایشان مقرر است (بدون کم و زیاد) خواهند رسید. اما انسان مؤمن، نعمات را بعنوان وسیله‌ی کسب سعادت دو جهان به کار می گیرد. و غیر مؤمن آنرا بعنوان وسیله‌ی کسب بدبختی در دو جهان به کار می‌گیرد. گرچه او بر این امر معترف نمی‌گردد.

 

10.بهشت خدا بر عکس حیات دنیا دارای دو صفت است : ۱ـ انسان هر آنچه را که می‌خواهد در آنجا بدست می‌آورد. ۲ـ و هر چه را بدست می‌آورد از دست نمی‌دهد«لَهُم مَا یَشَاءُونَ فِیهَا خَالِدِینَ» و بالاتر از همه‌ی اینها رضایتی از جانب خداوند رحمان است که عظمت آن تنها در هنگام چشیدن در آن زمان درک می‌شود.