این مقاله دربارهی اسلام که اساساً عبارت است از ایمان به خدا و انجام عمل صالح و آراستن به اخلاق زیبای نبوی نیست؛ از اسلام در حوزهی دعوت و امور خیریه هم نمیگوید. بلکه روی سخنش با اسلام سیاسی است یعنی حرکات سیاسی که اسلام را به عنوان مرجع فکری خود برای رسیدن به قدرت و حفظ سلطه قرار میدهند.
یکی از اسباب درخشش فقه اسلامی در دوران طلایی آن، توانایی فقیه در جمع بین فقه متون شرعی و فقه احوال واقعی جامعه بود. فقیه زمانی فقیه حقیقی بهحساب میآید که بین فقه به معنای فهم متون اسلامی و فقه واقع، هماهنگی و توازن ایجاد نماید، البته نه به این معنا که واقع بر متن مسلط باشد، چون هیچ عالمی چنین تصوّری از فقه واقع ندارد؛
کلمهی قدر که در توصیف این شب آمده است به معنی مقام و شرف و برکت است؛ به همین خاطر خدای متعال میفرماید: «إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُّبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنذِرِينَ فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ* أَمْراً مِّنْ عِندِنَا إِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ* رَحْمَةً مِّن رَّبِّكَ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ» (الدخان:٣-٦).
[كه] ما آن را در شبى فرخنده نازل كرديم، [زيرا] كه ما هشداردهنده بوديم. در آن [شب] هر [گونه] كارى [به نحوى] استوار فيصله مىيابد. [اين] كارى است [كه] از جانب ما [صورت مىگيرد]. ما فرستنده [پيامبران] بوديم. [و اين] رحمتى از پروردگار توست، كه او شنواى داناست.
«إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ القَدْرِ وَمَا أَدْرَاكَ مَا لَيْلَةُ القَدْرِ* لَيْلَةُ القَدْرِ خَيْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ* تَنَزَّلُ المَلائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمْرٍ* سَلامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الفَجْرِ» (القدر:١-٥).
مهمترین علت شکوفایی فقه اسلامی در دوران طلایی اسلام، قدرت فقیه در ایجاد همخوانی بین نصوص شرعی و واقعیت جامعه بود. چون فقیه زمانی فقیه محسوب میشد که بتواند فقه نص را با درک واقعیت موجود تطبیق دهد نه به این معنی که واقعیت بر نص حکم کند کسی چنین ادعایی ندارد؛
«وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ ۚفَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالَّذِينَ هُم بِآيَاتِنَا يُؤْمِنُونَ﴿١٥٦﴾ الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنجِيلِ يَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ ۚ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنزِلَ مَعَهُ ۙ أُولَـئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» (اعراف: ١٥٧)
و رحمتم همه چيز را فرا گرفته است؛ و به زودى آن را براى كسانى كه پرهيزگارى مىكنند و زكات مىدهند و آنان كه به آيات ما ايمان مىآورند، مقرّر مىدارم.
موضع مدارس نوین در خصوص ادّعای تاریخمندی نصوص قرآن را چگونه ارزیابی کنیم؟ این ایدهی نو چه ابعادی دارد؟ تا چه میزان میتوان عناصر زبانی و ظاهری برای نص قرآن به کار برد؟ به نظر شما این کار چه ضوابطی دارد؟
همهی مدارس نوین در موضعگیری خود نسبت به نص قرآن شدیداً دچار سردرگمی هستند و در جداسازی بین زبان قرآن و زبان عربی به خطا رفتهاند. بر این باورند که نص قرآن وضعی است و به وسیلهی بشر گردآوری شده است. آنان بین نص قرآن و قصیدهی امرئ القیس یا طرفه بن العبد یا لبید و غیره تفاوتی قائل نیستند.
بدان که ارزش این اعمال از جهت پاداش است. این فرصتی است که تو را به عمل تشویق میکند و عمل قلعهای است که از ورود غم و اندوه جلوگیری میکند. هر گاه بنده در عمل کوتاهی کند خداوند او را به غم و اندوه دچار میکند. و اینک آن نه عمل:
١- نماز عشا و صبح با جماعت: مسلم به روایت از عثمان بن عفان آورده است: از رسول گرامی اسلام شنیدم که فرمود: «من صلى العشاء في جماعةٍ فكأنما قام نصف الليل، ومن صلى الصبح في جماعةٍ فكأنما صلى الليل كله» هر کس نماز عشا را به جماعت بخواند گویی نصف شب را احیا کرده است و هر کس نماز صبح را به جماعت بخواند گویی تمام شب را در نماز بوده است.
بدون شک نظریهی حقوق بشر با عنوان و فلسفه و مضمون متداول امروزی آن، از فرهنگ غرب گرفته شده است؛ صرف نظر از اینکه با بسیاری از اصول و ارزشهای دینی ما سازگاری دارد و به طور مستقیم یا غیر مستقیم از آن الهام میگیرد.
یقیناً حرکتی به نام حقوق بشر و بسیاری از شعارها و دستاوردهای جدید آن در نوع خود یک تحول مثبت در تاریخ بشریت بود. اما این حرکت وابسته به فرهنگ و تمدن غربی، به پایههای ثابت و اهداف کوتاه و روشن و نیز معیارهای منظم و جهتدار نیازمند است. این باعث میشود که در بسیاری از اوقات در مسیر حرکت خود نوسان داشته باشد و احیانا در جهت مخالف حرکت کند؛
راشد غنوشی رئیس حزب النهضه تونس اسلام و دموکراسی را دو مؤلفهی مشابه به هم دانست
استاد راشد غنوشی که در همایش «سیتا» سخن میگفت تأکید کرد که شورا در اسلام نمادی از دموکراسی معاصر است. این همایش با همکاری انجمن مجموعهی تفکر راهبردی در استامبول برگزار شد.
اسلام و دموکراسی
استاد غنوشی گف: تحول دمکراتیک موفق است و از پشتوانهی بینالمللی برخوردار است. تجربهی تونس در بوتهی آزمایش قرار دارد؛ آیا مردم تونس همچنان خواهند توانست مبارزات خود را به شکل مسالمتآمیز ادامه دهند؟ دموکراسی در صورتی در کشور تثبیت میشود که تمام طرفها یکدیگر را به رسمیت بشناسند.
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل