بسیاری از خدا ناباوران دربارهی علت آفرینش انسان میپرسند حتی پا را فراتر میگذارند و آن را کاری بیهوده میانگارند. به ویژه مادیگرایانی که به تنها به چیزهایی که میبینند و حس میکنند باور دارند. در مقام یافتن دلیل قرآنی برای آفرینش انسان باید بدانیم که آفرینش انسان سه هدف اصلی دارد و پژوهشگران قرآنی میتوانند آن را بیابند.
نخست: خلافت و جانشنینی
به این معنا که خداوند بندگان برگزیدهاش را جانشین بر روی زمین قرار میدهد تا به عمران و آبادانی آن همت گمارند: إنِّي جَاعِلٌ فِي الأرْضِ خَلِيفَةً (البقرة:٣٠) من در زمين جانشينى خواهم گماشت.
دوم: عبادت و بندگی
عبادت هدف اصلی آفرینش انس و جن است: وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالإنْسَ إِلا لِيَعْبُدُونِ (الذّاريات ـ ٥٦)
و جن و انس را نيافريدم جز براى آن كه مرا بپرستند.
با این که خداوند از عبادت بندگانش بینیاز است و آن را نوعی آزمایش و امتحان قرار داده است.
سوم: عمل
عمل اساس برتری بین انسانها در دنیا است: الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلا...( المُلك ـ ٢) همان كه مرگ و زندگى را پديد آورد تا شما را بيازمايد كه كدامتان نيكوكارتريد.
علی بن ابیطالب در این باره میگوید: گویی که دنیا را از دست دادهاید چنان که گذشتگان شما از دست دادند؛ پس در روزگار کوتاه دنیا برای روزهای دراز آخرت توشه برگیرید؛ دنیا سرای عمل است و آخرت سرای ماندگاری و جزا. از دنیا دوری کنید زیرا فریب خورده کسی است که به دنیا فریفته شود.
این اهداف سهگانه از هم جدا نمیشوند بنابراین خداوند باید جانشینی در زمین داشته باشد و این جانشین باید با عبادت و عمل امتحان شود تا شایستگی این منصب مهم را بیابد؛ این دو، معیاری برای انتخاب جانشین واقعی هستند تا انسان مسؤولیتهایی خدایی را در زمین عهدهدار شود. مفهوم عبادت که در آیهی شریفه آمده است عمیقتر از آن است که در یک سری حرکات و شعائر خلاصه شود اگر چه ظواهر بخشی از مصادیق عبادت هستند اما عبادت فراگیرتر و کاملتر از اعمال ظاهری است و به اعمال قلبی و زبانی هم میرسد و گوش و چشم و عقل را شامل میشود حتی عمل جماعت را هم مانند عمل فرد شامل میشود چنان که عمل دنیا و آخرت را در برمیگیرد.
از علی بن ابیطالب روایت است که میگوید: شما به تقوای خدا امر شدهاید و برای نیکی و اطاعت آفریده شدهاید.
انسانها با امر و نهی آزمایش میشوند و همین باعث میشود آفرینش آنها هدفمند باشد نه بیهوده:
أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ (١١٥) فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْكَرِيمِ ( المؤمنون ـ ١١٥ ـ ١١٦).
آيا پنداشتيد كه شما را بيهوده آفريدهايم و اينكه شما به سوى ما بازگردانيده نمىشويد؟ پس والاست خدا، فرمانرواى برحق، خدايى جز او نيست. [اوست] پروردگار عرش گرانمايه.
أَيَحْسَبُ الْإِنسَانُ أَن يُتْرَكَ سُدًى (القيامة ـ ٣٦) آيا انسان گمان مىكند بىهدف رها مىشود؟!
آن سوی این آفریش جاودانگی در بهشت یا آتش است. انسان از خانهی موقتی به نعمت همیشگی منتقل میشود از این رو نیازمند عمل برای برخورداری از بهشت است. چون عمل بهای بهشت است و باید عمل دنیایی را به نیکی انجام دهد و بهشت را به بهای ناچیز نفروشد.
نظرات