8ـ سازمان ملل متحد1 و نهادهای وابسته به آن:
سازمان ملل با لابی‌گری صهیونیست‌ها و فشار شدید آمریکا در 29 نوامبر 1947م ( برابر با 7 آذر 1326 ه.ش) با تصویب «قطعنامه‌ی تقسیم کشور فسلطین» و اعطای 57 درصد از خاک فلسطین به یهودیان، تولد رژیم صهیونیستی را به صورت رسمی اعلام کرد؛ و علی رغم مخالفت و اعتراض قاطع و صریح فلسطینی‌ها، اعراب و مسلمان‌ها و آزادیخواهان جهان 50 درصد خاک فلسطینی‌ها را به ناحق به غاصبان صهیونیست بخشید. این اقدام علاوه بر غیرعادلانه و غیرقانونی بودن منشا ایجاد درگیری و جنگ‌هایی شد كه آثار منفی و خونبار آن تاكنون نیز ادامه دارد؛ كه نسل‌كشی كنونی در غزه تازه‌ترین نمونه‌ی آن است.
نكته جالب توجه اینكه «قطعنامه‌ی تقسیم» همچنین مشروعیت دولتی فلسطینی با پایتختی قدس را در 52 درصد از خاک فلسطین نیز به رسمیت شناخت؛ اما نه حکومتی تشکیل شد و نه سازمان ملل و نه قدرت‌های جهانی جهت تشکیل آن یا حفاظت از خاک آن در برابر تجاوز و اشغالگری‌های بعدی صهیونیست‌ها كمترین اقدامی نکردند. متاسفانه آمریکا و متحدانش در این ظلم، اشغالگری، جنایت،عدم توجه به قوانین بین‌المللی و نسل‌كشی‌ها دوشادوشِ صهیونیست‌ها و حامی و همکار تمام قد آن‌ها بوده و هستند. از زمان تولد نامشروع رژیم صهیونیستی تاکنون ده‌ها قطعنامه‌ی دیگر علیه اشغالگری و جنایات این رژیم (استمرار اشغال سرزمین فلسطینی‌ها، اخراج، آواره كردن، زندانی کردن، شكنجه و کشتار ، شهرک سازی استعماری در زمین‌ آن‌ها، ساخت دیوار حائل پیرامون کرانه‌ی باختری و...) از سوی سازمان ملل صادر شده است؛ که به هیچ یك از آن‌ها پایبند نبوده و آنها را زیرپاگذاشته است. علاوه بر این ده‌ها قطعنامه شورای امنیت علیه رژیم صهیونیستی نیز توسط آمریکا و متحدان غربی اش «وتو» شده‌اند. به عنوان نمونه آمریكا از زمان تاسیس سازمان ملل تاكنون 115 بار از «حق! وتو» استفاده كرده كه كه 80 بار ضد قطعنامه‌های ضد رژیم صهیونیستی و محكومیت این رژیم در فلسطین و سرزمین‌های اشغالی بوده و 35 بار نیز ضد قطعنامه‌های حامی حقوق فلسطین بوده است؛ كه جدیدترین مورد آن وتوی قطعنامه‌ی شورای امنیت مبنی بر پذیرش عضویت دائم فلسطین در سازمان ملل متحد بود؛  كه آمریكا با وتوی این قطعنامه‌، عملا سازمان ملل را از به رسمیت شناختن کشور فلسطین بازداشت.. این قطعنامه ۱۲رای موافق، دو رای ممتنع (بریتانیا و سوئیس) و یك رای مخالف (آمریكا) داشت.
واقعیت تلخ این است كه سازمان ملل به آلت دست قدرت‌های بزرگ بخصوص آمریكا و غرب تبدیل شده است؛ به گونه ای كه با استفاده از حقِ ظالمانه‌ی وتو یا مانع از تصویب هرگونه قطعنامه علیه خود و شركایشان می شوند؛ و یا در صورت تصویب، با استفاده از زور و قدرت مانع اجرایی شدنِ آن می شوند. در جریان نسل‌كشی كنونی غزه ناتوانی و عجز این سازمان حتی در برقراری آتش بس و جلوگیری از نسل‌كشی این مردم مظلومِ آواره (وتوی سه قطعنامه‌ی آتش بس؛ و ممانعت از اجرایی شدن یك قطعنامه‌ی لزوم آتش بس فوری در غزه توسط آمریكا)  به وضوح برای جهانیان آگاه و آزاده ثابت شد. 
بنا به گفته‌ی كسانی كه دغدغه حقوق بشری دارند هرچند جهت برقراری صلح و امنیت جهانی و رعایت حقوق بشر، وجود سازمان ملل لازم است اما بازنگری، بازسازی و بهبود ساختاری آن از جمله در اعطای حقِ وتو به پنج قدرت جهانی، شیوه‌ی تامین مخارج آن و فقدان ضمانت اجرایی تصمیمات و قطعنامه‌هایش لازم و ضروری است. 

8ـ1 ـ آنروا2 (آژانس امدادرسانی و کاریابی سازمان ملل متحد برای پناهندگان فلسطینی)
در بهمن ماه 1402 رژیم آپارتاید صهیونیستی ادعا كرد كه 12 کارمند آژانس آنروا در حمله‌ی جنبش مقاومت اسلامی (حماس) در هفتم اكتبر دخالت داشته‌اند؛ و مدعی شده که حماس از زیرساخت‌های آژانس برای انجام حملات استفاده می‌‌کند. در پیِ اعلانِ این ادعا «آنروا» تحتِ فشارِ شدید، کارکنانِ متهم ‌شده‌ی خود را اخراج کرد؛ و چند روز بعد اعلان کرد که تحقیقات مفصلی در این باره را آغاز کرده است و در صورت اثبات ادعا، اقدامات قانونی را انجام خواهد دهد. با مطرح شدن این ادعا بلافاصله 10 کشور غربی (در رأس آنها آمریكا) كانادا و ژاپن کمک‌های مالی خود به «آنروا» را به حالت تعلیق درآوردند و پس از مدتی، چند كشور دیگر غربی نیز به آنها پیوستند.
تصمیم كشورهای غربی به دلیل اتهام وارد شده به 12 نفر از 30000 کارمند «آنروا» به عنوان بهانه‌ای برای قطع کمک‌های نجاتبخش به بیش از چند میلیون آواره فلسطینی هیچگونه توجیه اخلاقی و قانونی ندارد؛ و تنها در راستای منافع رژیم اشغالگر و تسریع و تسهیلِ نسل‌كشی مردم مظلوم غزه و فلسطین است. بر اساس قانون در صورت اثبات اتهامات وارد شده به این افراد، مجازات آنها به صورت فردی است؛ نه اینكه مجازات را به تمام كاركنان و خودِ آژانس و مردم آواره و مظلوم فلسطین تسری داد. در جریان تحقیقات آنروا رژیم صهیونیستی برای اثبات ادعای خود كوچكترین مدركی ارائه نداد، و كذب ادعایشان آشكار شد؛ اما آمریكا و اكثر كشورهای غربی همچنان كمك‌های خود به این آژانس را قطع كرده‌اند. 
اتهامات رژیم اشغالگر علیه «آنروا» تازگی ندارد؛ و سالهاست كه علیه آن شایعه‌پراكنی و اتهام‌زنی می‌‌كند؛ اما در جریان نسل‌كشی جدید این اتهامات به‌شدت افزایش یافته است؛ چرا كه این آژانس بارها اقدامات غیر انسانی و ضد حقوق بشری این رژیم را محكوم كرده است. رژیم صهیونیستی با طرح چندین باره‌ی این اتهامات علاوه بر اینكه به صورت ضمنی در پی توجیه کشتارِ کارکنان «آنروا» و بمباران ساختمان‌های آنها به دست خود است( بمباران مدارس و اماكن آوارگان تحت نظارت آنروا و شهید شدن 192 نفر از كاركنانش )، هیچگاه رابطه‌ی خوبی با این آژانس نداشته است؛ زیرا وجودش را در تضاد با سیاست‌های آپارتایدی خود می‌‌بیند و بر این باور است كه «آنروا» به حفظ و تداوم مسئله‌ی آوارگان و حق بازگشت آنان به فلسطین کمک می‌‌کند. این رژیم پس از اشغال 80 درصد از خاك فلسطین، با حذف «آنروا» علاوه بر فشار جانكاه بر آوارگان فلسطینی می‌‌خواهد با ادغام پناهندگان در کشورهای همسایه، مسئله‌ی آوارگان فلسطینی و بازگشت آنان به خانه و كاشانه‌ی غصب‌شده‌ی خود را تمام‌شده قلمداد نماید. 



8ـ2 ـ دیوان بین‌المللی دادگستری لاهه3 
پس از چندین ماه از گذشت نسل‌كشی كنونی در غزه كشور آفریقای جنوبی كه خود تبعیض و آپارتاید را سالها لمس كرده بود، به تنهایی وبا شجاعت در دیوان بین‌المللی دادگستری لاهه از رژیم صهیونیستی به خاطر نسل‌كشی در غزه شكایت كرد.علی رغم ارائه صدها دلیل و مدرك غیر قابل انكار، دادگاه از اعلان نسل‌كشی صریح خودداری كرد؛ و به توصیه‌هایی در پیشگیری از ارتكاب نسل‌كشی در غزه  اكتفا كرد؛ كه این رژیم نیز طبق معمول با حمایت آمریكا و متحدان غربی اش به هیچكدام از آن‌ها عمل ننمود. پس از ادامه جنایت‌ها و نسل‌كشی صهیونیست‌ها در غزه، بالاخره روز شنبه 5/3/1403 این دیوان با ۱۳ رأی موافق و ۲ رأی مخالف، توقفِ فوریِ عملیات نظامی رژیم صهیونیستی در رفح ( جنوب نوار غزه)؛ بازگشایی گذرگاه رفح برای ورود کمک‌های بشردوستانه به نوار غزه و تضمین ورود کمیته حقیقت‌یاب برای بررسی حقایق مربوط به نسل‌کشی در غزه و تقدیم گزارش مربوطه ظرف یک ماه را خواستار شد. همچنین این دیوان اعلان کرد که وضعیت بشردوستانه در رفح از زمان صدورِ دستورِ پیشینِ دیوان بسیار بدتر شده است؛ و آن را فاجعه‌بار توصیف كرد. این دستور پس از آن صادر می‌شود که آفریقای جنوبی درخواست اضطراری را به دیوان بین‌المللی دادگستری ارائه کرد؛ در این درخواست از دیوان خواسته شد تا به رژیم صهیونیستی دستور دهد حمله خود به رفح در جنوب غزه را متوقف کند.
هرچند كه سخنگوی دبیرکل سازمان ملل  بیان کرد «آنتونیو گوترش» دبیر كل سازمان ملل متحد گفته است تصمیمات دیوان دادگستری بین‌المللی برای همه طرف‌ها الزام‌آور است؛ اما با توجه به سابقه این رژیم و حمایت‌های همه جانبه آمریكا و غرب از آن، پایبندی این رژیم سفاك به دستورات صادره بعید است؛ و با وقت كشی و بهانه‌های گوناگون به نسل‌كشی ادامه خواهد داد. نمونه‌ی بارز بی توجهی این رژیم آپارتایدی به احكام صادره از دیوان  بین‌المللی دادگستری لاهه، حكم این دیوان درباره‌ی «دیوار حائل پیرامون كرانه‌ی باختری»4 و محصور كردن فلسطینی‌ها در داخل آن بود؛ كه دیوان بین‌المللی لاهه ادامه‌ی ساخت آن را محكوم كرده و خواهان برچیده شدن قسمت ساخته شده‌ی دیوار و پرداخت خسارت به زیان‌دیدگانِ فلسطینی ناشی از آن شد.  دادگاه لاهه همچنین از رژیم صهیونیستی خواست که به معاهده‌ها و موافقت نامه‌های بین‌المللی پایبند باشد و حقوق فلسطینی‌ها را رعایت کند؛ و از مجامع بین‌المللی نیز خواست که موضعی علیه ساخت دیوار حایل اتخاذ کنند. اما این رژیم نه تنها ساخت دیوار نژادپرستانه را متوقف نكرد و هیچگونه خساراتی به آسیب‌دیدگان ناشی از كشیدن آن پرداخت نكرد، بلكه آن را ادامه داده و تكمیل كرد.



9ـ سازمان‌های اسلامی و عربی ( سازمان كنفرانس اسلامی5، اتحادیه‌ی عرب6 و سازمان همكاری كشورهای حوزه خلیج7)
در جریان نسل‌كشی وحشیانه‌ی غزه شاهد بوده‌ایم این سازمان‌ها كه می توانند و باید بیشترین نقش و تاثیر را در دفاع از این ملت مظلوم ایفا نمایند، در عمل كمترین تلاش و تحركی دیپلماتیك و عملی جهت توقف این جنایت و نسل‌كشی در عرصه‌ی منطقه ای و جهانی انجام نداده‌اند؛ و همانگونه كه بیان شد حتی برخی از كشورهای عضو این سازمان‌ها چون عربستان سعودی، امارات متحده‌ی عربی، مصر، اردن و بحرین و حكومت خودگردان و.. حامی و همكار پشت پرده‌ی صهیونیست‌ها هستند. این سازمان‌ها از قائل شدنِ حق دفاع برای فلسطینی‌ها ، متجاوز و اشغالگر شمردنِ رژیم صهیونیستی و آمریكا و متحدان غربی اش و لزوم محاكمه‌ی آنان در دادگاه جنایات جنگی و... خودداری كرده‌اند؛ و به محكومیتِ لفظی نسل‌كشی مردم غزه و لزوم توقف تجاوز و جنگ اكتفا كرده‌اند. 
واقعیت تلخ و انكارناپذیر این است كه متاسفانه «سازمان كنفرانس ‌یا همكاری اسلامی»، «اتحادیه‌ی جهان عرب» و «شورای همكاری خلیج فارس» جز یدك كشیدنِ نامی بزرگ، هیچگونه نقش و تاثیرگذاری در دنیای واقعی ندارند. این سازمان‌ها دغدغه‌ی دین و ملت را نداشته و اكثر اعضای آنها تنها در فكر حفظ تاج و تخت خویش اند، حتی اگر با خواری و ذلت نیز همراه باشد. به نظر می رسد نسل‌كشی در غزّه و موضع گیری و سكوت شرم‌آور و خفّت‌بارِ آنان، كوبیدن آخرین میخ به تابوت آنها بوده باشد. 

ادامه دارد...

 

پانوشت‌ها:
1ـ سازمان ملل متحد یک سازمان بین‌دولتی برای حفظ امنیت بین‌الملل و صلح جهانی، گسترش روابط دوستانه میان کشورها و رسیدن به همکاری و هماهنگی در عملکرد ملت‌ها است. سازمان ملل، بزرگ‌ترین، معروف‌ترین و قدرتمندترین سازمان بین‌دولتی در جهان است. اعضای این سازمان تقریباً شامل همه کشورهای مستقلی می‌شود که از نظر قوانین بین‌المللی به رسمیت شناخته شده‌اند. 
2ـ  پس از اشغال مناطق وسیع فلسطین در سال 1948 توسط صهیونیست‌ها و اعلام تشکیل دولت اسرائیل، موضوع آوارگان فلسطینی مطرح شد که اکثر آنها به سمت کرانه باختری و نوار غزه و همچنین کشورهای همسایه در اردن، لبنان و سوریه آواره شدند. برای کاهش عواقب تراژدی پناهندگان، مجمع عمومی سازمان ملل متحد قطعنامه شماره 302 را در دسامبر 1949 صادر کرد و آژانس امداد و کار سازمان ملل متحد برای پناهندگان در خاور نزدیک (UNRWA) را تأسیس کرد. اونروا در واقع کار خود را در سال 1950 با یک دوره کاری تا 3 سال قابل تمدید، با مأموریت خود شامل ارائه کمک و برنامه‌های اشتغال برای حدود هفت میلیون پناهنده فلسطینی در پنج مکان از جمله نوار غزه، کرانه باختری، اردن، سوریه و لبنان آغاز كرد. آنروا از حمایت مالی تمام کشورهای عضو سازمان ملل، اتحادیه اروپا و برخی کشورهای منطقه‌ای برخوردار است و این کمک‌ها حدود 92 درصد از بودجه‌اش را تشکیل می‌دهد. این نهاد همچنین با تعدادی از موسسات و شرکت‌‌ها همکاری می‌کند.
3ـ دیوان بین‌المللی دادگستری که به‌نام دادگاه بین‌المللی شناخته می‌شود، رکن قضائی اصلی سازمان ملل متحد است که ستاد آن در کاخ صلح شهر لاهه در کشور هلند واقع شده‌است. رسیدگی به اختلافات حوزه حقوق بین‌الملل میان کشورها به عنوان تابعان فعال حقوق بین‌الملل در این دادگاه اقامه می‌شود و به آن صلاحیت ترافعی می‌گویند. همچنین ارائه نظر مشورتی در پاسخ به سوالات حقوقی سازمان‌های بین‌المللی، آژانس‌های تخصصی سازمان ملل و مجمع عمومی سازمان ملل متحد از وظایف اصلی این دیوان است که از آن به‌عنوان صلاحیت مشورتی یاد می‌شود.
4ـ دیوار حائل رژیم صهیونیستی در کرانه باختری،  دیواری است به ارتفاع 5/4 تا ۹ متر كه طول آن 720 کیلومتر و عرض آن با متعلقاتش ( سیم خاردار و فنس و خندق و جاده) به حدود 60 متر می رسد. رژیم صهیونیستی در سال ۲۰۰۲ کار ساخت آن را در کرانه باختری رود اردن به بهانه‌ی تامین امنیت خود آغاز کرد. اما  99 درصد دیوار حائل نه در مرز میان دو کشور در سال 1967 م، بلکه حدود شش تا هفت كیلومتر در داخل  خاك فلسطینی‌ها در حاصلخیزترین و پرآب ترین مناطق کرانه باختری واقع شده را در بر می‌گیرد؛ و فلسطینی‌ها برای رسیدن به زمینهای‌شان باید از دولت اسرائیل جواز بگیرند. رژیم آپارتایدی صهیونیستی زمینهای بین دیوار و خط سبز را «منطقه محفوظ نظامی» نامگذاری كرده است؛ و برای ورود به قسمت فلسطینی و سایر مناطق ممنوعه باید از نقاط بازرسی عبور كرد. دیوار حائل در مناطقی که وارد مناطق فلسطینی می‌شود بین محل کار، مدرسه، زمین‌های کشاورزی و خانه‌های فلسطینیان فاصله ایجاد کرده است. دانش آموزان در برخی بخش‌ها با عبور از دیوار بتنی ۸ متری به مدارس خود می روند. گاهی کارگران و کشاورزان فلسطینی برای رسیدن به محل کار و مزرعه خود باید از چند گذرگاه و دیوار عبور کنند. دیوار حائل موجب تخریب بیش از ۳۵ هزار متر از شبکه آبیاری کشاوزی فلسطینیان شد. با ساخت دیوار حائل یك هزار هکتار از زمین‌های کشاورزی کرانه‌ی باختری از بین رفت و در جریان ساخت این دیوار ۸۵ هزار اصله انواع درخت زیتون و میوه قطع شدند. مرحله اول اشغال خاك فلسطینی‌ها ا شامل سه‌درصد از كرانه‌های غربی رود اردن می‌باشد؛ اما مهم مساله‌ی  اقتصادی این زمینها برای فلسطینی‌هاست؛ مناطق طولكرم، قلقیلیا و جنین كه حاصلخیزترین زمینهای منطقه هستند در این سه درصد قرار دارند؛ كه شامل چهل‌درصد زمینهای كشاورزی و دوسوم چاههای آب منطقه می‌باشند. علاوه بر ساكنینی كه قربانی مستقیم این عملیات هستند، تمام ساختار اقتصادی فلسطین در معرض خطر قرار گرفته است. این دیوار حصاری مانند دیوارهای یك زندان به دور مستعمرین(فلسطینی‌ها) كشیده است تا دست استعمارگران(صهیونیست‌ها) را برای انجام هرگونه عملیاتی باز گذارد. بدین طریق دیوار حائل با آنکه به بهانه حفظ امنیت رژیم صهیونیستی به وجود آمده، وسیله ای برای اشغال اراضی فلسطینیان، تكه‌تكه كردن كرانه‌های غربی رود اردن و تجزیه‌ی آن به دخمه‌هایی تحت كنترل كاملِ سفاكانِ صهیونیستی، جداكردن قدس از كرانه‌ی باختری، زندانی كردن عملی فلسطینی‌ها و زجركش كردن تدریجی این مردم مظلوم و به خاك سپردن رویای تشكیل دولت مستقل فلسطینی است. 
5ـ سازمان همکاری اسلامی، سازمانی بین دولتی است که با عضویت ۵۷ کشور به گسترش بیش از چهار قاره است. سازمان بر اساس تصمیم اجلاسی تاریخی که در پی آتش‌سوزی مسجد الاقصی توسط صهیونیست‌ها در ۲۵ سپتامبر ۱۹۶۹ در رباط ( پایتخت مغرب)  تأسیس شد. نام این سازمان از زمان تأسیس در سال ۱۹۶۹ تا سال ۲۰۱۱ سازمان کنفرانس اسلامی بود سپس به سازمان همکاری اسلامی تغییر یافت. نشست سران هر ۳ سال یک بار و در پایتخت یکی از کشورهای اسلامی عضو برگزار می‌شود. کشورهایی که این کنفرانس را برگزار می‌کنند به مدت سه سال ریاست آن را بر عهده می‌گیرند.
6ـ اتحادیهٔ عرب یک سازمان بین‌المللی منطقه‌ای شامل کشورهای عمدتاً عربیِ جنوب غرب آسیا و شمال آفریقا است (۲۲ کشور عربی زبان شامل ۱۰ کشور آفریقایی و ۱۲ کشور آسیایی) که هدفش نزدیک کردن هرچه بیشتر قوم عرب به یکدیگر است. این اتحادیه در ۲۲ مارس ۱۹۴۵ با ۶ عضو مؤسس مصر، عربستان، عراق، سوریه، لبنان  و اردن  بنیان نهاده‌شد و یمن نیز چند روز بعد در ۵ مه ۱۹۴۵ به آن پیوست. این اتحادیه ۲۲ عضو اصلی و ۵ عضو ناظر دارد. سنگ بنای این سازمان به پیشنهاد آنتونی ایدن نخست‌وزیر انگلیس و بعد از جنگ دوم جهانی گذاشته شده است.
7ـ شورای همکاری کشورهای عربی پیرامون خلیج فارس که شورای همکاری خلیج فارس  نیز نامیده می‌شود،بلوکی سیاسی ـ تجاری شامل کشورهای عربی خلیج فارس است که اعضای آن اهداف تجاری و اجتماعی مشترکی را پیگیری می‌کنند. شورای همکاری خلیج فارس در ۲۵ مهٔ ۱۹۸۱ میلادی و با هدف یکپارچگی اقتصادی و نظامی تشکیل شد که از جمله اهداف کشورهای عضو، رسیدن به واحد پولی مشترک تا سال ۲۰۱۰ بود. مقر اصلی این شورا هم‌اکنون در ریاض پایتخت عربستان قرار دارد. شورای همکاری خلیج فارس همچنین دارای یک شورای برنامه‌ریزی دفاعی است که همکاری نظامی بین کشورهای عضو را هماهنگ می‌کند. بالاترین نهاد تصمیم‌گیری شورای همکاری خلیج فارس، شورای عالی است که به صورت سالانه تشکیل جلسه می‌دهد و از سران کشورهای عضو تشکیل می‌شود. در حال حاضر شش کشور زیر عضو این شورای همکاری هستند: عربستان سعودی، بحرین، امارات متحده‌ی عربی، قطر، عمان، كویت.