کاریزما جذابیت و تأثیر ذاتی یک فرد در دیگران است. شخصیتهای کاریزماتیک معمولاً در هر زمینهای چه اقتصادی، اجتماعی و یا سیاسی نقش مژثری در پیشبرد و توسعه حوزه تحت نفوذ خود دارند؛ به گونهای که افراد عادی به هیچ وجه نمیتوانند جای خالی آنها را پر کنند. شخصیتهای کاریزماتیک به دلیل برخورداری از ویژگیهایی چون اعتماد به نفس بالا، ارتباطات قوی، شور و اشتیاق فراوان، صداقت، شفافیت در گفتار و عمل و توانمندسازی دیگران میتوانند تأثیر فراوانی را در سازمان ایجاد کنند از جمله این تأثیرات عبارتند از:
۱ ) ایجاد ارتباطات مؤثر: دنیای امروز دنیای ارتباطات است و عملاً نمیتوان بر هیچ امری انگشت نهاد مگر این که ارتباط در آن دخیل است. شما در انجام عبادت با خداوند ارتباط برقرار میکنید، در خانواده و جامعه با انسانها ارتباط برقرار میکنید، در پیرامون خود با طبیعت در ارتباطید، وحتی اگر تک و تنها باشید مجبورید با خود ارتباط برقرار کنید. اگر به هر یک از این نوع رابطهها خدشه وارد شود، تعادل ارتباطی انسان به هم میخورد و آدمی توانایی ایفای نقش را از دست میدهد.
رهبران کاریزماتیک به صورت شفاف با کارکنان خود ارتباط برقرار میکنند و به دیدگاههای زیر مجموعه خود به دقت گوش فرا میدهند و برای آنها ارزش قائل هستند. آنان در ارتباط با خارج از سازمان نیز مدیریت بالایی از خود نشان میدهند؛ به گونهای که ارتباط صحیح و سازنده آنها با دیگران است که از آنها این شخصیت کاریزما را درست میکند.
۲ ) ایجاد اهداف و چشم انداز در زیر مجموعه: این رهبران با ترسیم اهداف و مقاصدی جذاب و شفاف کارکنان را در راستای رسیدن به مقاصد مشترک جهت میدهند و آنها را تشویق و ترغیب مینمایند تا اهداف و مقاصد کلیدی سازمان را تحقق بخشند.
۳ ) بالا بردن سطح تعهد سازمانی و اعتماد: شکی نیست که اعتماد و تعهد، دو پایه از پایههای اصلی در هر سازمان محسوب میشوند که از بین رفتن یا تضعیف هر یک از این دو پایه، تزلزل و تضعیف سازمان را در پی خواهد داشت. رهبران کاریزماتیک با داشتن صداقت، شفافیت، عمل به وعدهها، اعتماد و تعهد کارکنان را افزایش میدهند.
۴ ) توانمندسازی کارکنان: یکی از اهداف و مقاصد اصلی رهبران واقعی، توانمندسازی کارکنانشان است. آنها نمیخواهند کارکنانشان را پله ترقی خود و اهدافشان کنند، بلکه توانمندسازی کارکنان یکی از بزرگترین اهداف آنها است و در این راستا هزینههای فراوانی میکنند؛ چرا که به توسعه انسانی اهمیت میدهند. برهمین مبنا به آنها اعتماد کرده و به آنها اختیار عمل میدهند و موجبات خلاقیت و نوآوری آنها را به هر ترتیب ممکن فراهم میآورند.
۵ ) ایجاد فرهنگ سازمانی مثبت: این رهبران با نشر ارزشهایی چون همکاری، احترام، صداقت، اعتماد، تعهد، امید و تاکید بر روشهای صحیحی از جمله شفافیت، دقت، روابط درست، فن بیان خوب، آینده نگری، مثبت نگری، محبت، متقاعد سازی، پرهیز از خشونت و سرزنش در ایجاد فرهنگ مثبت سازمان نقش اصلی را ایفا مینمایند.
همگی این نقشهها و تأثیرات مثبت کاریزما موجب پیشبرد سازمان میشوند و سازمان را در داخل و خارج به سطح عالی میرسانند. گرچه عوامل دیگری هم در پیشبرد اهداف سازمان دخیلند، اما به جرأت میتوان گفت که در دنیای معاصر خصوصاً در خاورمیانه کمتر عاملی میتواند به اندازه عامل کاریزما تأثیرگذار باشد.
در رابطه با اینکه شخصیتهای کاریزماتیک چگونه به وجود میآیند باید اذعان داشت که بخشی از فرهمندی رهبران ذاتی است و به طور خدادادی از این ویژگیها برخوردارند. بخشی دیگر ویژگیهای رهبران فرهمند اکتسابی است که میتوان با آموزش آنها را کسب نمود، اما بسیار اندکاند کسانی که این ویژگیهای پیشینی را در خود داشته باشند همانطور که بسیار اندکاند کسانی که بتوانند به کسب و فراگیری ویژگیهای انسانهای فرهمند اقدام نمایند.
بنابراین باید وجود شخصیتهای کاریزماتیک در هر سازمانی را غنیمت شمرد و تا حد ممکن از وجود آنها در راستای پیشبرد اهداف سازمان و توسعه انسانی بهره گرفت. بی شک نادیده گرفتن آنان و یا عدم استفاده بهینه از آنان در بالاترین سطوح رهبری و مدیریت سازمان، خسارتهای فراوانی را به بار میآورد که به راحتی قابل جبران نیستند.
لذا دلایلی چون تربیت کادر لایق، تمرین مدیریت و رهبری و پیشگیری از ایجاد استبداد رأی و ... ، هیچکدام توجیهی عقل پسند برای کمرنگ کردن نقش رهبران راهبر در سازمان نمیباشد چرا که تربیت کادر لایق و مجرب در بخش مدیریت و رهبری، راهکار علمی خاص خود را دارد و کنار زدن رهبر فرهمند سازمان با این توجیه که جا را برای افراد شایسته دیگر که ظرفیت رهبرشدن را دارند، خالی نماید، اندیشهایست خام که نه با اصول دموکراتیک همخوانی دارد و نه با اصول و روشهای تربیت نیروی انسانی.
رهبران کاریزماتیک از ویژگیهای مثبتی برخوردارند. وجود این ویژگیها ست که آنها را در قلب دیگران محبوب و ماندگار میکند، نه اینکه قدرت مالی، نظامی و سیاسی آنها موجب کاریزماتیک شدن آنها گردیده باشد و به اصطلاحی دیگر آنها از اقتدار برخوردارند نه از قدرت خشک و خالی؛ بنابراین شخصیتهای فرهمند هیچگاه مستبد نمیشوند، خصوصا در جماعتهای فکری که فعالیتهای آنان ذاتاً معطوف به قدرت نیست و رویهی دموکراتیک در آنها رایج است و در چهارچوب اندیشه اسلامی فعالیت میکنند. مگر نه این است که مسلمانان به اصل "لا طاعه لمخلوق فی معصیه الخالق" پایبندند با وجود این باور گمان اینکه شخصیتهای فرهمند تبدیل به یک فرد مستبد گردند، بسیار ضعیف است.
تجربه هم ثابت کرده است که اگر در سازمانی از قویترین فرد آن سازمان برای تصدی رهبری آن استفاده نگردد و به پایینتر از وی رضایت داده شود آن سازمان سرنوشت خوبی را در انتظارنخواهد داشت ؛اتحاد اسلامی کردستان عراق در یک دوره ۴ ساله خود با حذف رهبر کاریزماتیک خود و تصویب بندی در اساسنامه خویش مبنی بر اینکه رهبر نتواند بیش از دو دوره نقش رهبری را ایفا نماید ضربههای جبران ناپذیری را بر پیکر این حزب وارد نمود که همه اعضای آن بدان معترفند. بدان امید که قدر رهبران کاریزماتیک خود در سطوح مختلف را درک کنیم و تا زمانی که خداوند نعمت وجود آنها را به ما ارزانی بخشیده است، بتوانیم نهایت بهره را از وجود مبارکشان به مثابه مشعلداران راه ببریم.
نظرات