«ارسال گوشت و سایر نیازهای مردم درب خانه، افزایش حقوقها به دو برابر رقم فعلی، اهدای زمین رایگان، پرداخت یارانه بنزین به همه مردم ایران و...» بخشی از وعدههایی است كه این روزها از جانب برخی نامزدهای انتخاباتی و ستادهای رسانهایشان مطرح شده است. برخی از نامزدهای انتخاباتی برای جلبتوجه افكار عمومی، اقدام به طرح یك چنین وعدههایی میكنند تا شاید بتوانند از این رهگذر توجه و رای مردم را كسب كنند. اما این برای نخستین بار نیست كه نامزدها دست به یك چنین بازی خطرناكی در انتخابات میزنند. در آوردگاههای انتخابات سالهای 84 و 88خورشیدی بود كه بازتاب واژههایی چون «پوپولیسم»، و«شارلاتانیزم» در افكار عمومی نسلهای جدید ایرانی طنینانداز شد. دورهای كه در آن یكی از نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری با طرح موضوعات غیر واقعی و عوامانه تلاش میكرد، توجه افكار عمومی را به خود جلب كند. پرداخت یارانه نقدی از پول امام زمان، اهدای زمین رایگان، آوردن پول نفت بر سر سفره مردم و...بخشی از وعدههایی بود كه در آن زمان مطرح شد. روند ایام اما نشان داد كه از مسیر وعدههای پوپولیستی حتی با وجود 800میلیارد دلار درآمدهای نجومی نفت نمیتوان به كرانههای رشد پایدار و پیشرفت مستمر دست پیدا كرد. دشواریهای بسیاری بر مردم ایران گذشت تا صاحب این تجربه شوند كه به جای حرفهای عوامانه و وعدههای دهان پركن به برنامهها و عملكردها و دستاوردهای نامزدها توجه بیشتری نشان دهند. مبتنی بر این واقعیت است كه امروز هر نامزدی كه وعدههای عوامانه جذابتری ارایه میكند، فاصله بعیدتری با توجه افكار عمومی پیدا میكند. امروز ایرانیان متوجه شدهاند، مطلوبترین دستاوردهای اقتصادی كشور به دوران اصلاحاتی تعلق دارد كه رییس دولتش صادقانه اعلام میكرد:« من اقتصاددان نیستم و اقتصاد دولتم را به دست كارشناسان و اهالی فن میسپارم.» به همین دلیل است كه وقتی مسعود پزشكیان هم میگوید، قصد دارد، « پس از برطرف ساختن ایرادات برنامه هفتم، آن را بهطور كامل اجرا كند» یا اینكه «من كارشناس اقتصادی نیستم و در دولتم كارشناسان كارآمد اقتصادی را به كار میگیرم.»مردم را یاد خاطرات جذابی میاندازد كه در آن، دولتی نزدیكترین فاصله را میان« ایران» و «توسعه» شكل داده بود. مبتنی بر این واقعیتهای ملموس است كه بیژن عبدالكریمی استاد فلسفه در گفتوگو با «اعتماد» خطاب به مردم از آنها میخواهد كه مراقب پوپولیستها، رادیكالها و شارلاتانها باشند و اجازه ندهند تا بار دیگر، رویكردهای عوامانه، مردم ایران را از منافعشان باز دارد. «اعتماد» در ادامه بازتاب روایتهای انتخاباتی در این نوبت پای صحبتهای این استاد فلسفه نشسته است تا درباره چشماندازهای انتخاباتی و مسوولیت مردم در این زمینه صحبت كند.
با توجه به تایید صلاحیت پزشكیان فضای مناسبی در جامعه در خصوص دورنمای آینده ایجاد شده. این فضا را چطور میتوان تحلیل كرد؟
فكر میكنم به میزانی كه تنوع در میان نامزدهای تایید شده وجود داشته باشد، فضای انتخاباتی تا حدودی مناسبتر شده و بخش وسیعتری از جامعه را به پای صندوقها خواهد كشاند. بر اساس گزارشهایی كه به دست من رسیده در روزهای ابتدایی پس از تایید صلاحیتها كه ستادهای انتخاباتی كار خود را آغاز كردهاند، كاندیدایی كه نماینده تغییر وضع موجود در جامعه است و نمیخواهد در امتداد گفتمانهای گذشته عمل كند، مورد استقبال نسبی قرار گرفته است. معتقدم هر كاندیدایی كه بر تغییر شرایط كنونی و تحول در پارهای از عناصر گفتمان كنونی دست بگذارد، شانس انتخاب بیشتری خواهد داشت.
اما حدفاصل برگزاری انتخابات ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۴، حوادث مهمی مانند رخدادهای پس از مرگ مهسا امینی پشت سر گذاشته شده. نظام حكمرانی چه برداشتی میتواند از این رخداد اعتراضی داشته باشد؟
این پرسش مبتنی بر یك مفروض است، مفروضی كه در ذهنیت بسیاری از كنشگران سیاسی و مردم وجود دارد. گویی ما یك جوهر، اِسِنس و ذات به نام جمهوری اسلامی داریم و این ذات همه جا خود را نشان میدهد! به نظرم در خصوص حوادث اخیر هم دو گرایش عمده در ساختار نظام سیاسی و نظام حكمرانی ایران وجود دارد. برخی كماكان بر طبل گذشته میكوبند و معتقدند با همان گفتمان گذشته باید برای امروز و فردا هم پیش رفت. اینها میگویند اگر جمهوری اسلامی یك قدم به عقب بردارد، باید قدمهای بعدی هم برداشته شود! بنابراین بهتر است سر جای خود بماند!!! برخی دیگر از نیروهای انقلاب و حاكمیت اما به این نتیجه رسیدهاند كه باید تحولاتی را در جامعه بهخصوص در خصوص طبقه متوسط نوگرای جامعه و نسلهای جدید ایجاد كرد. اما توجه داشته باشد كه حكومت ایران به درستی از نظام سلطه، دخالت امریكاییها، اسراییلیها و نیروهای مرتبط با آنها میهراسد و نمیتواند اجازه هر تحولی را بدهد. كنشگران سیاسی ایران باید درك كنند كه در حیات سیاسی ایران همواره نیروهای خارجی دخیل بوده و فضا را مسموم میكنند. اما راه نجات ایران از درون مرزهای ایران میگذرد و نه از بیرون مرزها. اگر این احساس خطر در خصوص دخالت نیروهای خارجی كم شود، اجماعی برای تحول در حاكمیت ایجاد خواهد شد.
پس از تایید صلاحیت مسعود پزشكیان، برخی تحلیلگران اعلام میكنند نظام خواستار تغییر ریل شده است. آیا گارد حاكمیت در موضوعات مختلف چون ردصلاحیتها، اعمال رویكردهای سلبی در بحث حجاب، محدودسازی فضای مجازی و... با توجه به تحولات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و... تغییر كرده است؟
حاكمیت به خاطر دلنگرانیهایی كه نسبت به دخالت نظام سلطه و احتمال مصادره شدن انقلاب دارد، در برابر تغییر و تحول و بهروزآوری مقاومت از خود نشان میدهد. پیشنهاد من این است كه كنشگران سیاسی و اجتماعی با ایجاد انسجام ملی و وحدت ملی، این هراس را برای حاكمیت از میان ببرند یا هراسها را كاهش بدهند. در صورت این اجماع، گارد حاكمیت هم باز میشود. حاكمیت جمهوری اسلامی طی 40 سال اخیر مانند گربهای كه از هر طرف درها را به روی خود بسته میبیند، شده. فشار بینالمللی، ترورها، حملات نظامی و سایبری، فشارهای داخلی و... باعث شده از زمان جنگ به بعد در حالت امنیتی تمام قد قرار بگیرد. وظیفه كنشگران این است كه كمی این فشارها را كاهش بدهند تا حاكمیت انعطاف بیشتری برای تغییر از خود نشان بدهد.
شما معتقدید كنشگریهای سیاسی، اجتماعی و عمومی را در آوردگاههای مختلف نباید متوقف كرد و باید از روزنهها بهره برد. دستاورد این تلاشها برای مردم چه میتواند باشد؟
زنده بودن ملت و بیتفاوت نبودن نسبت به سرنوشتشان فینفسه امر مغتنمی است. بیتفاوتی برای جامعه وحشتناك است. حضور مردم در صحنه بر اساس نوعی خرد اجتماعی و سیاسی، باعث میشود قدرتهای داخلی نتوانند با جامعه مانند موم رفتار كنند. البته بسیاری از مسائل كشور نیز مسائلی نیست كه دكمه ON یا OF یا دكمه خاموش و روشن داشته باشد. معتقدم زمان دیگر زمان تغییرات است. میتوان قدرت سیاسی را وادار به اعمال تغییرات كرد.
شما همواره از گفتمان انقلاب صحبت كرده و از آن دفاع كردهاید. گفتمان انقلاب در ۱۴۰۳ واجد چه ویژگیها، تهدیدات و ضرورتهایی است؟
انقلابیون ایران باید به یك بلوغ سیاسی رسیده باشند. دیگر نمیتوان با منطق 40 سال اخیر، جامعه را كنترل و هدایت كرد. باید با پختگی بیشتری با مسائل اجتماعی برخورد كرد. نباید با منطق پلیسی، نظامی و و امنیتی با مسائل برخورد كرد. حاكمیت و بچههای گفتمان انقلاب باید به راههای نرم هم فكر كنند. باید با طبقه نوگرای متوسط و نسلهای جدید كه پیوند خود را با سنت تاریخی ایران قطع كردهاند، دیده شوند. همین دیده شدن و احساس كردن این حقیقت كه آنها دیده میشوند، راهگشا خواهد بود. باید سبك زندگی و حق متفاوت بودن نسل Z جدی گرفته شود.
ایران در طول تاریخ معاصر خود با خطر دوگانه پوپولیسم و رادیكالیسم مواجه بوده است. خطری كه نشانههای ظهور دوباره آن در مناظرات انتخابات همچنان پیداست. چگونه میتوان از آفات این شمشیر دو لبه دور ماند؟
در سراسر جهان نوعی پوپولیسم در حال گسترش است. اینكه در امریكا و بسیاری از كشورهای اروپایی و امریكایی، چهرههای پوپولیست و گفتمانهای عوامانه در حال قدرت گرفتن هستند، نشاندهنده رشد این رویكرد در عرصه سیاسی است. در ایران هم میان پوپولیسم و رادیكالیسم پیوند آشكاری وجود دارد. تندروها در بستر عوامانه حركت میكنند. هم رادیكالهای اپوزیسیون و هم رادیكالهای پوزیسون ایرانی مانند دو لبه قیچی هستند كه یكدیگر را بازتولید میكنند. برای مقابله با این شمشیر دو لبه باید عقلانیت، اعتدال و میانهروی در جامعه بسط پیدا كند تا جامعه از آفات عوامگرایی و تندروی بر حذر بماند.
در آستانه انتخابات، شما چه توصیهای به مردم از طیفهای مختلف دارید؟
مردم از كاندیداهای ریاستجمهوری نباید انتظارات زیادی داشته باشند. ایران یك جامعه شبهمدرن است و فعلا كماكان شبهمدرن هم میماند. جامعه شبهمدرن بالذات ضدتوسعه است. جامعه شبهمدرن، جامعه مدنی را به عنوان حد واسط میان فرد و قدرت سیاسی در اختیار ندارد. بر اساس این ویژگیهای جامعه ایرانی نباید انتظارات زیادی از نامزدها داشت. هر كاندیدایی كه بگوید، با آمدن من مسائل كشور مانند رابطه با امریكا، تورم دورقمی، مشكلات ارزی و ابرچالشها حل میشود، یك شارلاتان سیاسی است. مردم به شارلاتانها رای ندهند! انتظارات مردم باید در حد معقول و متناسب با شرایط تاریخی و معادلاتی باشد كه ایران با آن روبهروست.
طی سالهای اخیر گزاره مهمی به نام دهه هشتادیها و نسل Z وارد معادلات سیاسی و اجتماعی كشورمان شدهاند. نسلی كه سبك زندگی و تفكر خاص خود را دارد. چگونه میتوان با این نسل سخن گفت و آنها را وارد مسائل جاری كشور كرد؟
مفاهیمی مانند دهه هشتادیها و نسل Z بیشتر مفاهیم روانشناختی است. اما تحولاتی كه در نسلهای جدید رخ میدهد در بخشهای وسیعی از جامعه طنینانداز است. حتی در میان روحانیون، حوزههای علمیه، بچههای جبهه و جنگ و... هم ردپای این تحولات پیداست. شكاف جامعه با سنت و میراث عظیم تاریخی و معنوی آن بیشتر و بیشتر شده است. در نسلهای جدید با دومین شكاف تمدنی روبهرو هستیم. بخش قابل توجهی از این نسلها ارتباطی با میراث گذشته ندارند. تا جایی كه امروز خانوادهها، آموزش و پرورش و حاكمیت زبانی برای گفتوگو با این نسلها ندارند. این انقطاع برای انسجام ملی، هویت تاریخی و حتی امنیت ملی ما خطرناك است. قدرت سیاسی و نیروهای پلیسی و امنیتی ما باید بدانند مساله پلیسی و امنیتی نیست، بلكه یك مساله انتولوژیك (وجود شناختی) و اگزیستانسیالی (وجودی) است. با شیوههای پلیسی و برخوردهای سلبی نمیتوان با مطالبات این نسل برخورد كرد. متاسفانه نیروهای امنیتی ایران درك حكمی و فلسفی از این واقعیتها ندارند. حاكمیت هم فهم حكمی و فلسفی از این گشت تاریخی ندارد. این گشت تاریخی را باید با نگاهی فلسفی و پدیدارشناسانه درك كنیم. همه نیروها از حوزهها علمیه تا دانشگاهها و از روشنفكران گرفته تا روحانیون و حاكمیت برای پر كردن این شكاف تمدنی هماندیشی داشته باشند. این شكاف به همان اندازه كه برای حاكمیت خطرناك است برای جامعه و روشنفكران هم خطر دارد. به همان اندازه كه برای حوزههای علمیه خطرناك است برای دانشگاهها هم خطر دارد. معتقدم باید در یك نسبت تازه و بر اساس اندیشیدن به مسائل كلی اجتماعی و تاریخی و فراتر از بحثهای مبتذل سیاسی و عمومی به سرنوشت ایران بیندیشیم و مدیریت كشور را در اختیار افراد و جریانهایی قرار بدهیم كه بتوانند روند توسعه و بهروزآوری كشور را محقق سازند.
نظرات
٤ استاد
31 خرداد 1403 - 11:56نظر 4 استاد برجسته درباره نامزد اصلاحطلب ریاستجمهوری پزشکیان یک فرصت است مهدي بيكاوغلي سعید لیلاز: امکان پیروزی پزشکیان در دور اول وجود دارد محمد فاضلی:پزشکیان هر آرمانی را برای ایران و ایرانیان میخواهد تقی آزاد ارمکی: پزشکیان دغدغه دو گانه توسعه و دموکراسی را با هم دارد بیژن عبدالکریمی:هر کاندیدایی که بر تغییر شرایط کنونی دست بگذارد شانس انتخاب بیشتری خواهد داشت « پزشكيان يك فرصت است.»اين عبارتي است كه بسياري از استادان دانشگاهي در گفتوگوهاي اختصاصي با« اعتماد» از آن بهره ميبرند تا به عنوان راهبران فكري جامعه مردم را متوجه اهميت حضورشان در آوردگاه پيش رو كنند. حضوري كه ايران براي دستيابي به توسعه و دموكراسي همواره به آن نياز داشته و همچنان نيز دارد. تاريخ پرتلاطم ايران، همواره سرشار از فرصتها و تهديدها در مسير توسعه و دموكراسي بوده است. راويان توسعه در ايران ميگويند، ضرورت دستيابي به توسعه در يك بازه زماني مشترك در ايران و ژاپن درك شد و در قالب رويايي در يك شب گرم تابستاني براي «امير كبير» در ايران و « امپراتور ميجي» در ژاپن به تصوير درآمد. كشور آفتاب تابان به هر مشقتي بود اين رويا را طي دهههاي آتي تعبير كرد و از آن بهرههاي فراواني برد، اما ايران براي رسيدن به كرانههاي توسعه و دموكراسي هرچند راه بسياري را پيمود و هزينههاي فراواني را پرداخت اما به آن دست پيدا نكرده است. روزي و روزگاري گروهي تصور كردند با نهضت مشروطه، ديگر بايد كار توسعه در ايران را تمام شده تلقي كرد.ديكتاتوري رضاخاني از راه رسيد اما خبري از توسعه پايدار نشد.چرخ ايام گشت و گشت و پس از شهريور 20، روياي توسعه در كلام و تصميمات مردي متجلي شد كه ملي شدن صنعت نفت را زمينهساز توسعه پايدار ايران ميدانست. اينبار هم روياي توسعه و آزادي براي ايرانيان تعبير نشد و به جاي توسعه، مدرنيزاسيون نيم بند و به جاي آزادي پوپوليسم محمدرضا پهلوي سهم ايرانيان شد. انقلاب 57، دوم خرداد 76 و... همگي تكههايي از روياي قديمي توسعه و دموكراسي براي ايرانيان را تعبير كردند اما باز هم خبري از تحقق توسعه و آزادي پايدار در ايران نشد. اينبار هم ايرانيان خسته از دههها دويدن در پي توسعه و آزادي در آستانه مقطعي حساس و مهم در تاريخ معاصر خود قرار گرفتهاند. تجربه دهههاي متمادي اما همراه ايرانيان است. برخي از استادان دانشگاهي مانند سعيد ليلاز، تقي آزاد ارمكي و محمد فاضلي مستقيم از مسعود پزشكيان نام برده و او را واجد شرايط مناسب براي پيشبرد پروژه توسعه و دموكراسي در ايران ارزيابي ميكنند و چهره ديگري مانند بيژن عبدالكريمي معتقد است، نبايد كار را براي مردم آنقدر آسان كرد و بايد اجازه داد تا اقشار مختلف جامعه، خود شمايل فرد مورد نظر را رونمايي كنند. عبدالكريمي (گفتوگوي كامل بيژن عبدالكريمي روز پنجشنبه در اختيار مخاطبان قرار ميگيرد) در عين حال به ويژگيهاي اين گزينه مطلوب اشاره كرده و ميگويد، «هر كانديدایي كه به صورت صادقانه با مردم سخن بگويد و بر تغيير شرايط كنوني و ايجاد تحول در گفتمان كنوني دست بگذارد شانس انتخاب بيشتري خواهد داشت.» اين استاد فلسفه هرچند از بيان مصداقي پرهيز ميكند اما در عين حال با نشانههايي كه ارايه ميكند، مشخص است كه به كدام گزينه اشاره دارد. در ميان 6نامزد انتخابات چهاردهم رياستجمهوري تنها يك چهره است كه از تغيير وضع موجود و تحول در قطار مديريت كشور صحبت ميكند و 5نامزد اصولگراي ديگر همگي خواهان تداوم وضع موجود و راهبري بدون تغيير قطار مديريت كشورند. سعيد ليلاز تحليلگر اقتصاد سياسي ميگويد: «با تاييد صلاحيت پزشكيان، پس از دولت سيد محمد خاتمي، بزرگترين فرصت ايجاد شده تا ملت تغييرات بنياديني در اداره كشور ايجاد كنند.» او ادامه ميدهد: « بسيار خوشبينم. فرض حاكميت اين است كه ممكن است مسعود پزشكيان رييسجمهور هم شود و براي اين احتمال آماده است. »از سوي ديگر، محمد فاضلي معتقد است، «گفتمان پزشكيان به زندگي روزمره مردم، بيشتر از آرمانهاي سياستمداران اولويت ميدهد؛ و هر آرماني را براي ايران و ايرانيان ميخواهد، نه ايران را براي آرمانها و تمايلات سياستمداران. گفتماني كه به زندگي و تمايلات ايرانيان اصالت ميدهد.»تقي آزاد ارمكي، جامعه شناس اما از منظر متفاوتي به بحث ورود كرده و ميگويد: « ستاد پزشكيان بايد با افراد نخبه، متفكران و استادان دانشگاه ارتباط برقرار كرده، اين گزارهها را مفهومپردازي كنند و اين گفتمان نهايتا به گوش طبقه متوسط، نيروهاي واسطه، روشنفكران و... برسد تا موج اجتماعي بلندي شكل بگيرد و كار يكسره شود. » بيژن عبدالكريمي اما در پاسخ به اين پرسش كه «با توجه به تاييد صلاحيت مسعود پزشكيان جو مناسبي نسبت به دورنماي آينده ايجاد شده است. اين فضا را چطور ميتوان تحليل كرد؟» میگوید كه به ميزاني كه تنوع در ميان كانديداهاي تاييد شده از سوي شوراي نگهبان وجود داشته باشد، تا حدودي و نه كاملا فضا مناسبتر ميشود و بخش وسيعتري از جامعه را پاي صندوقها ميكشاند. بر اساس گزارشهايي كه به من دادهاند در همين روزهاي نخست كه ستادهاي انتخاباتي تشكيل شده به نظر ميرسد نامزدي كه نماينده نوعي تغيير در جامعه است و قصد ندارد در ادامه گفتمانهاي گذشته قرار بگيرد، مورد استقبال مردم قرار گرفته است. هر كانديدایي كه به صورت صادقانه با مردم سخن بگويد و روي تغيير شرايط كنوني و ايجاد تحول در گفتمان كنوني دست بگذارد شانس انتخاب بيشتري خواهد داشت. من به بيان مصداقي موضوع نميپردازم اما معتقدم مردم اين گفتمان و اين تفاوتها را شناخته و در راستاي منافع خود اقدام به انتخاب خواهند كرد. سعید لیلاز در گفت وگوی بلند خود با « اعتماد» درباره اهمیت مشارکت مردم در انتخابات و رای به پزشکیان صحبت می کند.
احمد وخشيته
31 خرداد 1403 - 12:09تا زمانیکە اصلاحات ساختاری در سیستم حکومتی پیش نیاید، تغییر مهرههای شطرنج، هیچ کارایی ندارند.
جاسم سعیدی
02 تیر 1403 - 08:40مروري بر رخدادهاي هشتمين انتخابات رياستجمهوري در جمهوري اسلامي افت مشاركت و افزايش رقابت بر محورگفتمان توسعه سياسی گروه گزارش دولت نخست اصلاحات به رياست سيدمحمد خاتمي در شرايطي به اتمام رسيد كه «توسعه سياسي» گفتمان غالب دولت تلقي ميشد. مهمترين مساله فضا و اتمسفر برگزاري اين دور از انتخابات است؛ در فضاي پر فراز و نشيب دولت نخست اصطلاحات با حوادث سياسي مختلفي چون قتلهاي زنجيرهاي، حادثه كوي دانشگاه و ترور سعيد حجاريان مواجه شد. ثبت نام نجومي كانديداها براي حضور در انتخابات هشتمين دوره رياستجمهوري، براي نخستين بار تعداد داوطلبان به رقم نجومي رسيد. به طوري كه طي آن 814 نفر به عنوان داوطلب ثبتنام كردند. پس از تفكيك اسامي آنان مشخص شد، تعداد قابل توجهي از آنان مدارك و مستندات كافي براي ثبتنام ارائه ندادهاند و ميزان واقعي ثبتنام كنندگان 753 نفر بود. در اين انتخابات ۸۱۴ نفر ثبت نام كردند و ۱۰ نامزد تأييد صلاحيت شدند. واجدين شرايط بيش از ۴۲ ميليون نفر بودند كه حدود ۲۸ ميليون نفر آنها در انتخابات شركت كردند. محمد خاتمي، احمد توكلي، علي شمخاني، عبدالله جاسبي، حسن غفوريفرد، منصور رضوي، شهابالدين صدر، علي فلاحيان، مصطفي هاشميطبا و محمود كاشاني نامزدهاي اين دوره از انتخابات بودند. خاتمي با كسب ۲۱ ميليون و ۶۵۹ هزار و ۵۳ راي از مجموع ۲۸ ميليون و ۸۱ هزار و ۹۳۰ راي مأخوذه براي دومين بار به رياستجمهوري انتخاب شد. احمد توكلي با كسب حدود 4 و نيم ميليون راي نفر دوم شد. علي شمخاني با كسب حدود 700 هزار راي نفر سوم شد. هفت نفر ديگر آرايي كمتر از تعداد آراي باطله داشتند. رويكردهاي جناحي؛ عبور از خاتمي؟ طيفي از اصلاحطلبان خواستار عبور از خاتمي به دليل عقب ماندن از مطالبات تندتر از اصلاحات بودند. انتقادات مكرر اصلاحطلبان به خاتمي تا آنجا بود كه يكي از بحثهاي كارشناسان و مطبوعات بحث بر اين سوال بود كه «آيا خاتمي خواهد آمد؟» ايده «عبور از خاتمي» كه پيش از اين توسط طيفي از اصلاحطلبان مطرح شده بود نيز در اين دوره مورد بحث بود. با مرور خاطرات هاشمي رفسنجاني به نظر ميرسد بخشها و چهرههايي از اصلاحطلبان موافق ثبتنام دوباره خاتمي نبودند. در كتاب «كارنامه و خاطرات هاشمي رفسنجاني سال 1379» درباره رخدادهاي اين بازه زماني آمده است: «گزارشهايي از مخالفت با نامزدي دوباره خاتمي هم از سوي طيف محافظهكار و هم از طيف مقابل به گوش ميخورد. به عنوان مثال غلامحسين كرباسچي، دبيركل وقت حزب كارگزاران سازندگي در جلسه شوراي راهبردي دوم خرداد در ۱۳ اسفند ۱۳۷۹، با نامزد شدن دوباره آقاي خاتمي با اين عنوان كه «اين وضع به ضرر انقلاب است» مخالفت كرده بود. حسن خليليان، مشاور وقت وزير كشور به هاشمي رفسنجاني از ملاقات خود با مراجع قم گزارش داد كه در آن به گفته خليليان نظر اكثريت مراجع بر اين بود كه خاتمي بهتر است نامزد نشود و اينكه خليليان نظر مراجع را به خاتمي رسانده است. علاوه بر اين به گواهي هاشمي رفسنجاني، در اين كتاب قيد شده است كه «در جلسهاي با حضور واعظ طبسي، احمد جنتي، ناطق نوري، دري نجفآبادي و محمدعلي موحدي كرماني قرار بر اين شد كه اگر خاتمي نامزد نشود، جناح روحانيت مبارز نامزدي براي انتخابات رياستجمهوري پيشرو داشته باشد.» در طيف سنتي جريان راست، جامعه مدرسين حوزه علميه قم، جامعه روحانيت مبارز و تشكلهاي همسو با آنها سكوت اختيار كردند. اغلب تشكلهاي اصولگرا به دعوت مردم به شركت در انتخابات اكتفا كردند و اعلام حمايت خاصي از كانديداهاي مقابل خاتمي نكردند. شعارهاي انتخاباتي؛ از تكرار «توسعه سياسي» تا «جمهوري دوم» غالب ستادهاي انتخاباتي خاتمي به حزب جبهه مشاركت ايران اسلامي كه برادرش رضا خاتمي دبيركلي آن را برعهده داشت، واگذار شد. شعارهايي از جمله «عدم كفايت اختيارات رييسجمهور» و «تبديل انتخابات به همهپرسي» توسط هواداران خاتمي استفاده ميشد. برنامههاي تبليغاتي ستاد خاتمي و فعاليتهاي رسانهاي كمك زيادي به خاتمي كرد. سيدمحمد خاتمي، متولد 21 مهر ماه سال 1322 و فرزند موسس حوزه علميه اردكان (سيدروحالله خاتمي) بود. وي تحصيلات خود را در رشته فلسفه غرب دانشگاه اصفهان آغاز و همزمان با اين دوره، عضو انجمن اسلامي دانشگاه در راستاي مبارزات سياسي عليه حكومت پهلوي شد. «خاتمي» در اوايل پيروزي انقلاب، در انتخابات مجلس شوراي اسلامي شركت و از سوي مردم اردكان منتخب و وارد مجلس شد. امام خميني (ره) در سال 1360 وي را به عنوان سرپرست موسسه مطبوعاتي كيهان منصوب كرد و همين روند زمينهساز ورود رسمي و جدي «خاتمي» به حوزه رسانه شد و چند سال بعد در دولت «آيتالله هاشمي رفسنجاني» اداره وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي را عهدهدار شد. خاتمي در حين ثبتنام در برابر خبرنگاران ظاهر شد و اطمينان داد كه بر عهد پيشين خود با مردم پابرجاست. وي در حين صحبتهايش چندين بار به خاطر بغض در گلويش و اشك در چشمانش سخنانش قطع شد. وي در پايان بيت شعري خواند: «در عاشقي گريز نباشد زِ سوز و ساز/ استادهام چو شمع، مترسان زِ آتشم...» بعدها از اين بخش از ثبتنامش در تبليغاتش بسيار استفاده شد. برخي معتقدند نحوه حضور وي در روز ثبتنام تاثير زيادي بر جلب راي مردم به وي داشت. فيلم انتخاباتي خاتمي توسط بهروز افخمي با عنوان «استادهام چو شمع» كه از صدا و سيما نيز همچون فيلم تبليغاتي نامزدهاي ديگر در زمان و موعد مقرر پخش شد. در اين برهه ستادهاي انتخاباتي خاتمي فعاليت زيادي داشتند. محسن امينزاده، رياست ستاد انتخاباتي خاتمي را بر عهده داشت. رييس ستاد انتخاباتي جبهه دوم خرداد در گزارش عملكرد آن، از «برپايي ۸۴۰۰ ستاد انتخاباتي، سازماندهي ۱۶۰۰ جلسه سخنراني، حدود 6 هزار همايش و انتشار ۷ و نيم ميليون پوستر و تراكت» خبر داد. تبليغات ديگر ستادهاي تبليغاتي خاتمي ازجمله شامل توزيع اقلامي همچون هزاران نسخه CD فيلم تبليغاتي خاتمي با عنوان «اشك نخل» ميشد. در مقابل، روزنامه همبستگي از روزنامههاي اصلاحطلب، با توجه به ردصلاحيت ابراهيم اصغرزاده و عدم پيگيري خاتمي براي تأييد صلاحيت وي، رفتار انتخاباتي اصلاحطلبان را بر اساس بهرهگيري از جنبشهاي پوپوليستي توصيف كرد. اين روزنامه از اينكه اصلاحطلبان با «ميدان دادن به شور اجتماعي، شعور اجتماعي را تعطيل كردند» از دولت خاتمي انتقاد كرد. در جناح مقابل، رقيب اصلي خاتمي، احمد توكلي بود كه با تجربه رقابت با هاشمي رفسنجاني حالا در برابر رييسجمهور وقت حاضر شده و با نقدهاي تند و تيز به دولت خاتمي در مركز توجه جناح راست قرار داشت. احمد توكلي از مبارزان سياسي پيش از انقلاب بود كه سابقه رييس شهرباني، رييس كميته انقلاب اسلامي و داديار و دادستان انقلاب بهشهر، نمايندگی مجلس، وزير كار و سخنگو را در كارنامه خود داشت. او در ششمين دوره انتخابات رياستجمهوري نيز شركت كرده بود اما راي نياورد و بار ديگر شانس خود را در هشتمين دوره انتخابات رياستجمهوري امتحان كرد. احمد توكلي با ارائه نظريهاي با عنوان «جمهوري دوم» و با شعار «دولت پاك براي ملت پاك» وارد رقابت انتخاباتي شد. او همچنين اركان جمهوري دوم خود را «عقلانيت و عدالت» معرفي ميكرد. شعارهاي توكلي بيشتر بر محورهاي اقتصادي استوار بود. وي در مصاحبه با روزنامه سياستروز در بيان علت كانديداتوري خود گفت: «چون اصلاح اقتصاد همت و جرأت لازم دارد.» توكلي اهم برنامههاي خود را چنين توصيف ميكرد: «برونرفت از معضلات اقتصادي، راهاندازي توليد، كاهش نابرابري، كاهش و منطقيسازي نقشهاي دولت و مقابله با فساد و تبعيض.» نامزد ديگر اين دوره كه توانست پس از توكلي بيشترين آرا را كسب كند، علي شمخاني بود كه از درون كابينه خاتمي به رقابت وارد شده بود. شعار وي «دولت اقدام ملي» بود. شمخاني در مصاحبه خود در همان ايام با روزنامه سياست روز حركت در مسير جبهه دوم خرداد را بيش از آنكه براي توسعه حيات اجتماعي بداند، در جهت پسروي خواند؛ از سوي ديگر شعار دوم خود را «امنيت و اصلاحات» قرار داد و در كنار آن از پيشبرد اصلاحات نيز سخن ميگفت. وي توانست ۷۰۰ هزار رأي كسب كند. بر اساس برخي تحليلها راي اقوام عربزبان به او در اين سبد راي موثر بوده است. علي شمخاني متولد ۱۳۳۴ خورشيدي در اهواز است. او پيش از پيروزي انقلاب اسلامي در تشكيل گروههاي مبارز نقش داشت و در جنبشهاي مردمي حاضر بود. پس از پيروزي انقلاب اسلامي نيز از فعالان سياسي بوده است و در مسووليتهايي چون فرمانده نيروي دريایي سپاه، قائممقام وزير سپاه، فرماندهي مشترك نيروي دريايي ارتش و سپاه، وزارت دفاع و پشتيباني نيروهاي مسلح و رياست كميته دفاعي - امنيتي شوراي عالي امنيت ملي حاضر بوده است. چهارمين نامزد عبدالله جاسبي بود. جاسبي از سال ۱۳۶۱ رياست دانشگاه آزاد بر عهده داشت. او نسبت به ۸ سال پيش، بيش از يك ميليون و ۲۰۰ هزار ريزش رأي داشت. شعار جاسبي «دانايي، توانايي» بود. وي از عملكرد خود در دانشگاه آزاد به عنوان قسمتي از تبليغات خود استفاده كرد. بسياري از عوامل ستادهاي انتخاباتي وي اساتيد و كارمندان دانشگاه آزاد بودند. محمود كاشاني، عضو شوراي مركزي حزب جمهوري اسلامي، استاد حقوق دانشگاه شهيد بهشتي و رييس گروه داوران ايراني در دادگاه بين المللي لاهه (سالهاي ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۳ خورشيدي) در بررسي دعاوي ايران نسبت به امريكا بود كه پس از اختلاف با دولت وقت از اين مسووليت بركنار و به ايران فراخوانده شد. كاشاني به عنوان يكي از نامزدهاي چهارمين دوره انتخابات رياستجمهوري شانس خود را براي اين مقام امتحان كرد اما نتوانست راي لازم را به دست آورد و در هشتمين دوره انتخابات بار ديگر به عنوان يكي از نامزدهاي ثبت نام كننده تاييد صلاحيت شد. حسن غفوريفرد بعد از پيروزي انقلاب اسلامي مدتي استاد دانشگاه پليتكنيك و استاندار خراسان بود و در انتخابات ميان دورهاي در ۱۳۶۰ خورشيدي مجلس به نمايندگي مردم مشهد انتخاب شد. غفوريفرد در كابينه شهيد باهنر و مهدوي كني وزير نيرو بود و براي انتخابات سومين دوره رياستجمهوري نامزد شد كه نتوانست آرای لازم براي اين مقام را به دست آورد. غفوري فرد در سال ۱۳۸۰ خورشيدي بار ديگر به عنوان يكي از نامزدهاي تاييد صلاحيت شده پا در ميدان رقابت انتخابات گذاشت. سيدمنصور رضوي متولد ۱۳۳۱ خورشيدي و داراي تحصيلات مهندسي راه و ساختمان بود. وي از مبارزان قبل از انقلاب بود كه مسووليت شاخه مهندسين حزب جمهوري اسلامي ايران در زمان دبيركلي آيتالله بهشتي را برعهده داشت و معاون رياستجمهوري در زمان آيتالله هاشمي رفسنجاني بود و در نخستين دوره شوراي اسلامي شهر تهران به عنوان يكي از اعضا انتخاب شد. رضوي در هشتمين دوره انتخابات رياستجمهوري به عنوان يكي از نامزدهاي تاييد صلاحيت شده به رقابت براي به دست آوردن اين منصب پرداخت. سيدشهابالدين صدر متولد ۱۳۴۰ خورشيدي در تهران كانديداي ديگر در اين دوره از انتخابات بود. او يك سال بعد از انقلاب اسلامي وارد دانشكده پزشكي دانشگاه علوم پزشكي تهران شد. وي در دوران دانشجويي به عضويت انجمن اسلامي دانشگاه علوم پزشكي تهران درآمد و مسوول جهاد دانشگاهي دانشكده پزشكي (۶۴- ۱۳۵۹)، عضو شوراي مديريت دانشكده پزشكي (۶۴ -۱۳۶۰) و سپس عضو كميسيون مشورتي شوراي عالي انقلاب فرهنگي شد .صدر در ۱۳۶۶ خورشيدي دوره دكتري پزشكي را به پايان رساند و در همين سال معاون وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي شد و تا ۱۳۷۱ خورشيدي در اين منصب باقي ماند. او در ۱۳۶۹ خورشيدي دوره تخصصي فيزيولوژي پزشكي را به پايان رساند و يك سال بعد در دوره چهارم و پنجم به عنوان نماينده تهران انتخاب شد .صدر نيز يكي از ۱۰ نامزد تاييد صلاحيت شده در هشتمين دوره انتخابات رياستجمهوري بود كه با ديگر رقبا به رقابت پرداخت. علي فلاحيان متولد ۱۳۲۸ خورشيدي در روستاي جلالآباد از توابع نجفآباد است. وي عضويت در مجلس خبرگان رهبري و از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۶ خورشيدي وزير اطلاعات بود. او نيز در اين دور از انتخابات توفيقي براي پيروزي نداشت. آخرين كانديداي اين دوره از انتخابات سيدمصطفي هاشميطبا بود متولد ۱۳۲۵ خورشيدي در اصفهان. او مدرك كارشناسي ارشد خود را از دانشگاه اميركبير دريافت كرد و متخصص سيستم آناليز از سازمان مديريت صنعتي كشور است. هاشميطبا در دولتهاي شهيد رجايي و آيتالله خامنهاي وزير صنايع بود و در فاصله سالهاي ۱۳۷۲ تا ۱۳۸۰ خورشيدي به عنوان معاون رييسجمهور و در دولت دوم آيتالله هاشمي رفسنجاني و نيز دولت اول سيدمحمد خاتمي رياست سازمان تربيتبدني را برعهده داشت. هاشمي طبا از ۱۳۶۵ تا ۱۳۶۷ و از سال ۱۳۷۵ خورشيدي رييس كميته ملي المپيك ايران بود كه به عنوان نامزد ديگر انتخابات رياستجمهوري از كابينه خاتمي وارد رقابت شد. تحليل نتايج آرا در انتخابات رياستجمهوري هشتم، براي نخستين بار تعداد واجدان شرايط رأي دادن از مرز ۴۰ ميليون نفر گذشت و به عدد ۴۲ ميليون و ۱۷۰ هزار و ۲۳۰ نفر رسيد. پيش از آن در انتخابات هفتم (۱۳۷۶) تعداد واجدان شرايط رأي دادن ۳۶ ميليون و ۵۲۵ هزار و ۵۷۴ نفر بودند. به بيان ديگر بر تعداد واجدان شرايط راي دادن بيش از ۵ ميليون و ۶۰۰ هزار نفر افزوده شده بود. اين اتفاق نشاندهنده انتقال موج مواليد دهه ۱۳۶۰، به سن حق رأي بود. با اين حال تعداد رأيدهندگان در انتخابات رياستجمهوري هشتم، به نسبت انتخابات هفتم (۱۳۷۶) كاهش محسوسي داشت. در حالي كه در انتخابات هفتم ۲۹ ميليون و ۸۶ هزار و ۶۵۸ نفر رأي (بيش از ۷۹ درصد واجدان شرايط) داده بودند، در انتخابات هشتم (۱۳۸۰) اين رقم به ۲۸ ميليون و ۱۵۵ هزار و ۱۹ رأي (كمتر از ۶۷ درصد واجدان شرايط) رسيده بود. به بيان ديگر مشاركت از انتخابات هفتم تا هشتم ۱۳ درصد كاهش يافته بود. از منظر گستره و شدت رقابت نيز در اين انتخابات، اتفاق شگفتي افتاد. در اين انتخابات براي نخستين بار پس از اولين انتخابات رياستجمهوري (۱۳۵۸)، تعداد داوطلبان به ۱۰ نفر رسيد. نكته قابل توجه آنكه سه نفر از رقبا (خاتمي؛ رييسجمهور، شمخاني؛ وزير دفاع، هاشميطبا؛ رييس سازمان تربيتبدني) عضو هيأت دولت بودند. بررسي آمار به نظر ميرسد خاتمي پس از يك دوره رياستجمهوري توانست درصد محبوبيت خود را بالاتر نشان بدهد. زيرا در انتخابات هفتم (۱۳۷۶) حدود ۶۹ درصد آرا را كسب كرده بود. اما در انتخابات هشتم (۱۳۸۰) نزديك به ۷۷ درصد آرا را از آن خود كرد. با اين حال، رقابت اصلي بين آقايان خاتمي و توكلي برقرار بود. آقاي توكلي با كسب ۴ ميليون و ۶۳۶ هزار و ۳۷۲ رأي (۱۶ درصد آرا) مانند انتخابات ششم كه رقيب اصلي آقاي هاشمي بود، همچنان خود را در باشگاه آراي ۴ ميليون حفظ كرد. آخرين رقيب خاتمي، معاون او هاشميطبا بود كه با كسب ۷۲ هزار رأي نفر آخر شد. آرای نامزدهاي انتخابات به اين شرح بود. ۱ - سيدمحمد خاتمي با ۲۱ ميليون و ۶۵۹ هزار و ۵۳ راي ۲- احمد توكلي با ۴ ميليون و ۳۹۳ هزار و ۵۴۴ راي ۳- علي شمخاني با ۷۳۷ هزار و ۹۶۲ راي ۴- عبدالله جاسبي با ۲۶۰ هزار و ۸۲ راي ۵ - محمود كاشاني با ۲۳۵ هزار و ۳۶۳ راي ۶- حسن غفوري فرد با ۱۲۹ هزار و ۲۲۲ راي ۷- سيدمنصور رضوي با ۱۱۴ هزار و ۳۲۷ راي ۸- شهابالدين صدر با ۵۹ هزار و ۶۴۶ راي ۹- علي فلاحيان با ۵۵ هزار و ۱۷۶ راي ۱۰- سيدمصطفي هاشميطبا با ۲۸ هزار و ۹۰ راي تنفيذ حكم رياستجمهوري تنفيذ حكم رياستجمهوري سيدمحمد خاتمي در ۱۲ مرداد ۸۰ در حسينيه امام خميني توسط آيتالله خامنهاي انجام شد. رهبر معظم انقلاب در مراسم تنفيذ خاتمي در ۱۱ مرداد تاكيد كردند: «رييسجمهور محترم را به ياد خدا و اغتنام فرصت زودگذر و اخلاص در عمل توصيه ميكنم و قدرداني از ملت، و مراقبت از منافع ملي، و اولويت دادن به نياز قشرهاي مستضعف، و گرامي شمردن ارزشهاي والاي دين و انقلاب را به ايشان متذكر ميگردم.» علاوه بر اين رهبري در مراسم تنفيذ حكم دومين دوره رياستجمهوري خاتمي، ضمن نقد «توسعه سياسي» بر مبناي «ليبرال دموكراسي» تاكيد كردند: «در منطق اسلام، اداره امور مردم و جامعه، با هدايت انوار قرآني و احكام الهي است. در قوانين آسماني و الهي قرآن، براي مردم شأن و ارج معين شده است؛ مردم هستند كه انتخاب ميكنند و سرنوشت اداره كشور را به دست ميگيرند. اين مردمسالاري، راقيترين نوع مردمسالارياي است كه امروز دنيا شاهد آن است؛ زيرا مردمسالاري در چارچوب احكام و هدايت الهي است... در نظام اسلامي - يعني مردمسالاري ديني - مردم انتخاب ميكنند، تصميم ميگيرند و سرنوشت اداره كشور را به وسيله منتخبان خودشان در اختيار دارند؛ اما اين خواست و انتخاب و اراده در سايه هدايت الهي، هرگز به بيرون جاده صلاح و فلاح راه نميبرد و از صراط مستقيم خارج نميشود. نكته اصلي در مردمسالاري ديني اين است. اين هديه انقلاب اسلامي به ملت ايران است. اين تجربه جديد و جواني است؛ اما تجربه قابل تأمل و پيگيري و قابل تقليدي است براي همه كساني كه دلشان براي فضيلتها و جامعه پاك و پاكيزه انساني ميتپد...» ايشان همچنين توصيه كردند: «... رييسجمهور و يكايك اعضاي تصميمگير در اين نظام، مسوولند. اعتبار آنها عبارت از اين است كه به وظيفه خود در مقابل خدا، مردم و قانون اساسي عمل كنند. در نظام اسلامي، اعتبار همه مسوولان به اين است كه خود را كمر بسته دين خدا و مجري قوانين و متعهد به قانون اساسي بدانند. مردم اين را ميخواهند و انتخاب كردهاند. اگر كسي قدم را كج بگذارد و از اين راه منحرف شود - چه رهبري باشد، چه رييسجمهور باشد و چه ديگر مسوولان - قبل از آنكه ساز و كار اجرايي براي كنار گذاشتن آنها به كار بيفتد؛ چون فاقد شرط ميشوند، خودشان منعزل و كنار رفتهاند. بنابراين مسووليت، سنگين است.» حاشيههاي خواندني از انتخابات رياستجمهوري سال 1380 پايگاه خبري پارسينه در مهرماه سال 1389 به بازنشر مطالبي از بلاگر «محرمانه» كه با نام «اميرعباس» وبلاگ پرداخته است. در اين مطلب آمده است كه در يكي از مطالب خود به بررسي حال و هواي ستاد انتخاباتي حجتالاسلام علي فلاحيان، نامزد انتخابات هشتمين دوره رياستجمهوري بعد از مشخص شدن نتايج اوليه آرا و شكست وي در انتخابات پرداخته و نوشته است: هشتمين انتخابات رياستجمهوري، روز جمعه ۱۸ خرداد ۱۳۸۰ برگزار شد. در اين يادداشت حال و هواي ستاد انتخاباتي علي فلاحيان، در روز شنبه ۱۹ خرداد ۱۳۸۰، از نظرتان خواهد گذشت. ساعت ۱۲ ظهر حاج آقا فلاحيان (وزير اطلاعات دولت هاشمي رفسنجاني) با لبخند و با غمي مرموز نهفته در چهره و صدايي پر از حزن به ستاد انتخاباتياش وارد ميشود. در كل متفكر است و با چشماني پرسشگر اعضاي ستاد را مينگرد. فرزند هفت - هشت سالهاش اميرحسين، با دستي در گچ به همراه اوست. اميرحسين نيز متفكر و كپي مينيمم پدر است. نخستين جملهاي كه وزير اسبق اطلاعات ميگويد، چنين است: «پس نظرسنجيها درست بوده، ما گفتيم الكي است!» و بعد با همان لبخند و همان حزن ميگويد: «رأي حزباللهيها رفت به طرف آقاي توكلي؟!» آن گاه در يكي از اتاقهاي بزرگ ستاد روي زمين مينشيند و اعضاي ستاد به صورت هياتي دورش حلقه ميزنند. صادقي (وكيل پايه يك و مسوول امور حقوقي ستاد) از تخلفهايي كه ثبت كرده و از پيگيريهايش خبر ميدهد. فلاحيان نگاهي با محبت به او مياندازد و محترمانه ميگويد: «آنهايي كه شكست ميخورند، ميگويند تقلب كردهاند!» اين جمله كوتاه و قصارگونه پيام زيبايي دارد؛ فلاحيان اگر چه از شكست ناراحت و مغموم است، ولي خردمندانه آن را پذيرفته و آرام و باوقار با اعضاي ستادش سخن ميگويد. اما اغلب حاضران اين پيام را نميفهمند و يا خود را به نفهمي ميزنند. حاج آقا صحيفه كه در ستاد رفت و آمدي داشته، تصنعي ابراز ناراحتي ميكند. قميها حاج آقا صحيفه را ميشناسند. با لباس روحانيت و چفيه در نماز جمعه و مراسم گوناگون حاضر است و يك جورهايي «حاج بخشي» قم است! حاج آقا فلاحيان ميگويد: «گاهي پيروزي در شكست است، فكر نكنيد هميشه پيروزي در پيروزي است!» بعد براي اينكه جلو آه و ناله اطرافيان را بگيرد و وقتي مسوول ستادش (اميني) را در ميان جمع نميبيند، به طنز ميگويد: «... رييس ستاد فرار كرده؟!» اميني از راه ميرسد؛ ميگويد: «ما را راه نميدهند به وزارت كشور. قبل از آن گفتيم كه يك نماينده باشد گفتند نه!» حاج آقا فلاحيان بدون جديت هميشگي و به نرمي ميگويد: «با ستادهاي ديگر تماس بگير ببين آنها چه وضعيتي دارند.» و اميني تأملي ميكند، شايد ميانديشد چرا به فكر خودم نرسيده بود! و با موبايل شماره ميگيرد. صحيفه دوباره شلوغ ميكند. حاج آقا فلاحيان ميگويد: «شما حالا فعلا آرام باشيد يك مقداري، ما هدفمان پيروزي حتمي نبود.»