نمیدانم چرا میخواهم دفتر خاطرات حج را ورق بزنم ،ولی حسی بهم میگوید با خوانندگان متن، دوباره ایام حج را احساس کن. این دههی ذیحجه را هر روز را باشکر الله تعالی آغاز میکردم زیرا در سرزمینی قدم میزدیم که ... به قول استادویسی آهسته، کمی فکر کن پا در جای پای چه کسی میگذاری؟؟!! ساعت سه و نیم شب هست طبق معمول کمی زودتر از هتل بیرون اومدیم تا نماز شب را همراه میلیونها حاجی درحرم باشیم، ذیحجه شروع شده بود حجاج تقریبا همه تو مکه بودن.
در برخی مراحل زمانی زندگی، ممکن است کنجکاو شویم که معنای زندگی ما چیست.
اگر تاکنون به این مسأله فکر کردید، آسوده باشید که تنها نیستید. شواهد داستانی زیادی وجود دارد که مردم در جستجوی مسیرهای گذراندن یک زندگی معنادارتر هستند.
گذران یک زندگی معنادار و تصمیمگیری در مورد معناداری، پرسشی قدیمی است.
اگر این مقاله را میخوانید، پس باید به گذراندن یک زندگی معنادار مورد علاقهمند باشید. با این وجود، حق دارید بپرسید كه منظور ما از «معناداری» چیست و آیا تلاش برای دستیابی به چنین روشی برای زندگی فوایدی دارد؟ و آیا پیشنهادات عملی برای چگونگی دستیابی به یک زندگی معنادار وجود دارد؟
اینجا تحقیقات موجود روانشناسی را که این سؤال را بررسی کرده و نقطه شروع سفرتان را فراهم میکنند را خلاصه میکنیم.
پیش از اینکه به پیشنهادات عملی در مورد چگونگی گذراندن یک زندگی معنادار بپردازیم، ابتدا معنای «معناداری» را تعریف میکنیم و توجه خواهیم کرد که چرا یک زندگی معنادار ارزشمند است و چه مزایایی با این نوع تجربه همراه است.
خدایا تو نوری بتابان به قلبم که محصول فکرم رضای تو باشد
نظریۀ «وحدت متعالی ادیان» از نظریههای مدرن جهان معاصر و از ابداعات «فریتیوف شووان» و شاهکار او در دینپژوهی تطبیقی بهشمارمیآید، نظریهای که قرنها پیشازاین در آرا و اندیشههای عارفان مسلمان، بهکمال و وضوح تبلور یافته است. نویسندۀ مقالۀ «وحدت درونی ادیان در اندیشۀ مولانا» در این خصوص مینویسد: «از آنجا که بنابر دیدگاه خود شووان، تنها عارفان (اهل باطن) میتوانند با بصیرت عقلی و ژرفاندیشی معنوی، به جنبۀ درونی دین؛ یعنی، طریقت راه یافته و از سرّ وحدت آگاهی یابند، میتوان چنین نتیجه گرفت
یکی از بزرگترین موهبتهای یک انسان، توانایی انتخاب روش گذراندن زندگی است. انتخاب یک پدر یا مادر شدن یا خیر؛ انتخاب تحصیلات دانشگاهی یا انتخاب کارآموزی، انتخاب دور زدن قوانین به منظور طراحی آینده خودتان. مسلماً منافع انتخابهای صحیح، بیحدوحصر است و احساس کامیابی ناشی از آن حتّی بیشتر هم هست.
امّا چه میشوذ که احساس میکنید مجبور شدید زندگی نادرستی را سپری کنید؟ مثالی میزنم:
مجبور هستید بیاموزید که یک مدل مو باشید و آن را حرفه خود قرار دهید. به هیچوجه، حق انتخابی ندارید. حتّی بدتر، به شما میگویند که افراد مورد علاقه خود را فراموش کنید و با کسی که کاملاً از او تنفر دارید، ازدواج کنید.
اشتباه کمالگرایانه دربارۀ معنای زندگی، بخش دوم
چرا کمالگرایی به جای تقویت معنای زندگی ما، آن را تضعیف میکند.
در مطلب پیشین، دربارۀ اثر مخرب اشتباه کمالگرایانه دربارۀ معنای زندگی بحث کردم. کمالگرایی مدعی است که تنها دستاوردهای استثنایی، شکوهمند یا کامل به زندگی معنا میبخشد. غالباً کسانی که موافق این دیدگاه هستند از این احساس که زندگی آنها بیمعنی است رنج میبرند. آنها معتقدند که تنها زندگی افراد برجسته همانند شکسپیر، انیشتین یا مادر ترزا میتواند معنیدار باشد، در حالی که زندگی افراد عادی مثل من و شما باید بیمعنی باشد. در آن مطلب توضیح دادم که چرا کمالگرایی مشکلساز است. در کنار موارد دیگر خاطرنشان کردم که هم کمالگرایان و هم ضدکمالگرایان به تعالی توجه میکنند
چکیده
پژوهش حاضر به بررسی تمایل به نوعدوستی در روابط اجتماعی و عوامل موثر بر آن در شهر یاسوج پرداخته و تلاش کرده است اولا میزان تمایل به نوعدوستی را در بین شهروندان تعیین و سپس ارتباط آن را با همدلی, مسئولیت اجتماعی، تحلیل هزینه و پاداش و متغیرهای جمعیتی (سن، جنس، وضع تأهل، میزان تحصیلات و قومیت) بررسی نماید. روش به کار رفته در این پژوهش، روش پیمایشی است. جامعه آماری کلیه افراد ١٥-٦٥ ساله شهر یاسوج هستند که ٣٨٦ نفر به عنوان نمونه تعیین و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار تحقیق، پرسشنامه می باشد که جهت تعیین اعتبار آن از روش اعتبار سازه به کمک تکنیک تحلیل عاملی و جهت تعیین پایایی از شیوه هماهنگی درونی به روش آلفای کرانباخ استفاده شده است. نتایج پژوهش در راستای پاسخ به هدف اولیه پژوهش بیانگر آن هستند که میانگین نمره نوعدوستی از میانگین واقعی, به طور معنا داری بیشتر است.
با مجموعهای از سفارشهای گرانبهای امام بنا روبهرو هستیم که به خاطر داشتن رنگ الهی، واقعگرایی و سازگاری با روح انسان و جامع بودن در زمینههای مختلف، شایستهی درنگ و تأمّل است. این وصایا در قالب درخواستهایی دلسوزانه از جانب یک دعوتگر صادق و مربی مجرّب و فقیهی آگاه مطرح شده است. امید که پروردگار، ما را از آن بهرهمند گردانده و در ترازوی حسنات ایشان قرار دهد .
این متنِ وصایای روشنگر امام شهید حسن البنا (رح) است، که با این عنوان منتشر گردیده است:
«من وصايا المُرشد العام» از سفارشات مرشد عام:
•برادرم! بدون هدف زندگی نکن، زیرا خداوند شما را پوچ و باطل نیافریده و بیهوده در این کرهی خاکی رها نکرده است.
•برادرم! بگذار خداوند بالاترین و مهمترین آرمان و هدفت باشد. این سخن خداوند متعال را بشنو که میفرماید: «ففِرُّوا إِلَى اللَّهِ إِنِّي لَکُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ مُبِينٌ» (50 الذاریات) به سوی خدا بگریزید، که من از سوی او برای شما بیمدهندهای آشکارم
مباحثۀ علمی در مورد رابطه بین معنا و شادکامی، درمورد چگونگی گذران زندگی خوب ، پرسشهای اساسی ایجاد میکند.
فیلسوفان، پژوهشگران و رهبران معنوی،درباره اینکه چه چیزی موجب ارزشمندی زندگی میشود،بحث و جستجو کردهاند. آیا زندگی سرشار از شادکامی است یا سرشار از هدف و معنا؟ آیا بین این دو تفاوت وجود دارد؟
به یک فعّال حقوق بشر فکر کنید که با ظلم مبارزه میکند اما در نهایت به زندان میرسد، آیا او خوشحال است؟ یا انسانی که شبها (و برخی روزهای) خود را با پریدن از یک مهمانی به مهمانی دیگری میگذراند، آیا این زندگی خوب است؟
اینها صرفاً پرسشهای دانشگاهی نیستند. این پرسشها میتوانند به ما کمک کنند تا مشخص کنیم که باید انرژی خود را کجا سرمایهگذاری کنیم تا منجر به زندگی موردنظر ما شود.
اخیراً برخی از پژوهشگران این پرسشها را عمیقاً بررسی کردهاند و سعی دارند تفاوتهای یک زندگی معنادار و یک زندگی شاد را روشن کنند. تحقیقات آنها نشان میدهد که زندگی فراتر از خوشحالی است، که این حتّی برخی از یافتههای پیشین در زمینۀ روانشناسی مثبتگرا را زیر سؤال میبرد و تا حد مطلوبی پوشش خبری و نقد رسانهها را از آن خود میکند.
یکی از اسباب درخشش فقه اسلامی در دوران طلایی آن، توانایی فقیه در جمع بین فقه متون شرعی و فقه احوال واقعی جامعه بود. فقیه زمانی فقیه حقیقی بهحساب میآید که بین فقه به معنای فهم متون اسلامی و فقه واقع، هماهنگی و توازن ایجاد نماید، البته نه به این معنا که واقع بر متن مسلط باشد، چون هیچ عالمی چنین تصوّری از فقه واقع ندارد؛
موهنداس کرمچند گاندی (Mohandas karamcand Gandhi)، رهبر استقلال هند، اسوهی موفق بشردوستی در جهان معاصر است؛ او کسی است که نوعدوستی در وجودش به اعلاترین شکل ممکن تبلور یافته بود و در همین راستا با امپراتوری عظیم بریتانیا درافتاد؛ در همین راستا بود که به مصاف با نفس و خودی خویش روی نمود، تا فرصت و ظرفیت درونیاش جهت خدمت به بشریت ارتقا یابد و در همین راستا بود که تمامقد در برابر همه قسم ظلم و بیعدالتی و نابرابری ایستاد و در سایهی همین اصل متعالی بود که توانست، ملّت چندصد میلیونی هند را با خود همسو سازد و بدون شلیک گلولهای بر قدرتمندترین امپراتوری زمان فائق آید و مردمش را به استقلال برساند.
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل