اگر همواره مانند گذشته بیندیشید، همیشه همان چیزهایی را بدست میآورید که تا بحال کسب کردهاید. (فاینمن)
مرگ تمدّنها زمانی فرا میرسد که به سؤالات جدید پاسخهای کهنه میدهند. (ویل دورانت)
من در این مقاله به شرح و تبیین این نکته خواهم پرداخت که نظریهی مقاصد در روزگار ما از دو جهت نظریه ای ناکارآمد است و لذا راهگشای مسائل و بحرانهای امروز مسلمانان نیست.١- از جهت ارتباطی که با فقه دارد. ٢- اشکالات خود نظریه.
یکی از چالشهای نظریهی مقاصد به جهت ارتباط وثیق و تنگاتنگی است که با فقه دارد. مقاصد از آغاز و تاکنون نیز به منظور تبیین احکام فقهی و بسامان نمودن و داوری دربارهی آنها تدوین شده و گسترش یافته است.
میگوییم بار دیگر اسلام سیاسی پایان یافت؛ زیرا هیچ کسی به یاد نمیآورد که چند بار اعلام شده است که دوران اسلامگرایی سپری شده است. مسأله به گونهای است که باید به آن عادت کنیم. در واقع چیزی که عملا به آن عادت کردهایم بحث بر سر اسلامگرایی (یا اسلام سیاسی) در دورههای مشخص و اعلام پایان آن در این بحث است. در حقیقت اعلام چنین مصیبت دورهای عمدتاً به درگیری منجر میشود. در کنار این اعلام روال این بحثها به گونهای است که بسیاری از اشخاص میخواهند ثابت کنند یا حقیقتا مردهاند یا این که عملاً نمردهاند.
بسیاری از نصوص تکلیفی وجود دارد که معمولاً در نگاه اولیه چنان به نظر میرسد که خطاب مخصوص حاکمان و مقامات اجرایی و قضایی و قانونگزاری است. یعنی از مسائل اختصاصی حکومت است مانند نصوص متعلق به برپایی عدل و داد، جهاد و قتال، اجرای حدود، قضاوت، سازماندهی زکات و امور مربوط به خانواده و جامعه. ما انکار نمیکنیم که حکومت وظایف ویژهای دارد و مسؤولیتش در این امور بیش از دیگران است. اما من میگویم: خطاب در این مسائل اساساً و در درجهی اول متوجه امت و جماعت مسلمانان است و با توجه به این اصل یا از رهیافت این اصالت وظیفهی اختصاصی باید به اندازهی مصلحت و ضرورت باشد
نوشتههای اسلامگرایان گذشته و نظرات و پستهای آنان در شبکههای اجتماعی در خصوص رابطهی پیچیدهای که جماعتها و حرکت و سازمانهای اسلامی را به هم نزدیک میکند بسیار تأملبرانگیز است و طبیعتاً این حالت مربوط به زمانی است که به دلایل سیاسی یا ایدئولوژیک یا شخصی از سازمان یا جماعت جدا شدهاند.
به لحاظ نظری فرض بر این است که نوشتهها و توضیحات این گروه منبع مهمی برای کسانی است که به بحث و بررسی پدیدهی حرکات اسلامی و رابطهی پیچیدهی آنها با جامعه و سیاست و حوزهی عمومی مشغولند به ویژه اگر در سطح رهبری بودهاند و در امر تصمیمگیری برای جماعتها و سازمانها نقش داشتهاند.
الحمد لله رب العالمين و الصلاة و السّلام على المبعوث رحمة للعالمين سيدنا محمد و على آله و صحبه، و بعد
مسأله نخست: تعریف صحیح قربانی:
قربانی عبارت است از ذبح یکی از چهارپایان - گوسفند، بز، گاو ، شتر- به قصد تقرّب به خداوند در روز عید قربان و ایام التّشریق (سه روز بعد از روز عید قربان).
ابراهیم با فراغت بال و خرسند، به خاطر رهایی از چند حادثهی تلخ و شیرین، به دنبال مأموریتی دیگر بود.
سالها قبل مقدّمهی آموزش مراسم و مناسک حج آغاز شده بود؛ با عدم باروری همسر ابراهیم ساره و بارگرفتن هاجر، کنیزی که ساره برای بقای نسل ابراهیم به او بخشید. هاجر بار بر زمین نهاد. کودکش شیرین و جذاب بود، رشد نمود و حس پدری و مهر ابراهیم او را به سوی اسماعیل سوق میداد.
نمیدانم غریزه زنانگی ساره تا چه اندازه در دوری همسر دوم از شوهرش نقش داشته است؟! هر چه بود مشیت الهی این بود که هاجر و طفلی کوچک همراهِ مردی مصمم راهی سرزمینی لمیزرع و خشک شوند. امر پروردگار، ابراهیم را بر آن داشت که هاجر و طفل را در تنهاییِ این سرزمین رها کند و برای حفظِ همسرِ جوان و طفل کوچکش از گرما و زندگی در غربت و تنهایی و ترس، پناهی جز سایهیِ مهر خداوند نبیند و چه سایهی استواری!
آیین قربانی، قدمتی بس طولانی دارد. قرآن در این مورد میفرماید: «وَ لِکُلِّ أُمَّهٍ جَعَلْنَا مَنْسَکًا لِیَذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِیمَهة الْأَنْعَامِ فَإِلَهُکُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا وَ بَشِّرِ الْمُخْبِتِینَ» (قربانی تنها منحصر به شما مسلمانان نبوده و بلکه) ما برای هر ملّتی (که پیش از شما به خدا ایمان داشتهاند) قربانی را (که سمبل آمادگی انسان برای فدا شدن در راه خدا است) مقرّر کردهایم، تا به نام خدا چهارپایانی را ذبح کنند که خدا بدیشان عطاء نموده است. خدای شما و ایشان خدای واحدی است (و برنامهی او هم برنامهی واحدی است. حال که چنین است) پستسلیم (فرمان) او بوده، و (اعمالتان خالصانه برای او باشد. ای پیغمبر) مژده بده مخلصان متواضع (در برابر فرمان خدا) را (به بهشت و پاداش فراوان آفریدگارشان) (حج /34)
کلمه منسک، از ظاهر جملهی «لِیَذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ»، بر میآید که مصدر میمی و به معنای عبادت باشد، عبادتی که مشتمل بر قربانی و ذبح هم هست و معنایش این است که ما در امتهای گذشته میان آنهایی که ایمان داشتند، قربانی را وسیلهای برای عبادتشان قرار داده بودیم، تا آنان نیز نام خدا را بر بهیمه انعام که خدایشان بر آنها روزی کرده بود ببرند و خلاصه شما پیروان ابراهیم، اولین امّت نیستید که بر آنها قربانی مقرر شده بلکه برای قبل از شما هم مقرر شده بود.
حج آهنگ تغییر است. تغییر در دیدن و شنیدن و فهم، تغییر در گفتن و عمل، تغییر در بودن با خود با خدایت با خلق خدا.
حج رسیدن به مقصد و سر منزل شناختهاست. شناخت خود، خدا و هرآنچه غیر این دو ست.
حاجی به محض ورود به مسجدالحرام و رویت صحنه طواف که مشتمل بر کعبه بیت الله و حجاج در حال طواف با وحدت عمل در عین تفاوت نژاد و فرهنگ و زبان، منقلب ترین حال عمرش را درک میکند تاکنون چنین وحدت و یکرنگی را در جمع اختلافها و تفاوتها تجربه نکرده و لذّت دیدنش برای اولین بار، او را به سکوتی عمیق و تفکری دلنشین فرو میبرد و با خود میاندیشد، دین اسلام چه عظمتی داشته که تاکنون بدین حد آنرا نظارهگر نبوده و حال میداند رحمةللعالمین بودن پیامبر آن پیامآور چنین دینی، چگونه تجلی نموده است و بزرگترین رحمتش همین یکدل و یکرنگ کردن مسلمانان دنیا با وجود انواع زبان ،نژاد، رنگ پوست، لباس، توان مالی و مقام اجتماعی میباشد.
نمیدانم چرا میخواهم دفتر خاطرات حج را ورق بزنم، ولی حسی بهم میگوید با خوانندگان متن دوباره ایّام حج را احساس کن.
الحمد لله به روز چهارم ذیحجه سال نود و شش رسیده بودیم. نماز شب و صبح را در حرم بودیم. برای صرف صبحانه به هتل برگشتیم. رئيس کاروان و روحانی همراهمان به گروه یادآوری کرده بودند که بهتراست قبل از مراسم حج، پیاده روی و گردشی در منطقهی منی و رمی جمرات داشته باشیم. با چند تن از دوستان همسفر راه افتادیم و به نزدیکی منطقهی منی رسیدیم. خدای من چه میبینم و به کجا آمدهام !!!
ما در کنار مسجد عقبه بودیم قسمتی از دیوار مسجد قدیمی به یادگار مانده بود. چند روز بود به علت بیاحتیاطی و فرو رفتن خلال دندان در پا، درد داشتم، به کلّی فراموشش کردم، آنجا با دوستان درنگ کردیم و عکس یادگاری گرفتیم، این یک عکس یادگاری در محلّ پایهگذاری حکومت اسلامی بود، ای حاجی بیاد بیاور که چگونه پیامبر خدا بهدور از چشم قریش و مشرکان، با بزرگان قبیلهی اوس و خزرج پیمان بست،
نمیدانم چرا میخواهم دفتر خاطرات حج را ورق بزنم، ولی حسی بهم میگوید با خوانندگان متن، دوباره ایام حج را احساس کن.
شکر و سپاس به خاطر نعمت حج و دیدار خانه خدا «سرزمین وحی »، امروز نماز ظهر را کنار مسجد هتل خواندیم، از هتل که خارج میشوی در هر پنجاه تا چند صد متر مسجدی وجود دارد که حجاج بعضی از نمازها را آنجا به جماعت میخوانند، ما امروز نماز عصر را به مسجدالحرام رفتیم و درقسمت توسعه عبدالملک نماز خواندیم و دعای ختم قران را به همراه دعا برای کلّیّهی مسلمانان و دوستان و آشنایان خواندیم و تا نماز مغرب نیز تلاوت قرآن داشتیم، همهی حجاج قرآن بهدست درحال تلاوت و یا طواف بودند.
از نگاه کردن به کعبه سیر نمیشوی، سبحان الله هیچگونه تکبّر و غرور در کعبه معنی ندارد. فقیر و غنی مثل هم یکدست لباس پوشیدهاند، و رو به یک قبله ماندهاند.
نماز مغرب به امامت استاد سدیس خوانده شد. حجاج با صدای دلنشینش اشکباران شدند، باران رحمت الهی هم نم نم شروع به باریدن کرد و نسیمی خنک نمازگزاران را نوازش میکرد.
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل