تألیف و گردآوری: صلاحالدّین بهرامی_جوانرود
به شدت انسان بودن (جستجویی در مرزهای نابخردی)
برای درک «دیگری» نیازمندیم که مانند او فکر کنیم و این به خودی خود امکانپذیر نیست، چراکه برای اینکه کسی نوعی فکر کردن را انتخاب کند علل زیادی دست در دست هم میدهند. اما این قضیه زمانی مشکلتر میشود که ما بخواهیم کسی را درک کنیم که به «بیفکری» متهم باشد و این آغاز جدایی است؛ جدایی دو مفهوم خود ساخته «خرد» و «بیخردی».
گزینههای امام بنا که با کمک خداوند برای خوش مشخص کرده بود، در دوران کودکی، نوجوانی، جوانی و پختگی، برایش روشن شده بودند. وی به این گزینههای باور یافته بود و آنها تبدیل به چنان اعتقادی شده بودند
نویسنده: محمد محق
از همین آغاز ترجیح میدهیم یادآور شویم که اندیشهی دینی غیر از خود دین است. اندیشهی دینی یعنی آنچه متدینان از تعالیم دین میفهمند. اینکه این فهم به چه پیمانه با حقیقت دین نزدیکی و همخوانی دارد موضوعی جداست که به این بحث ارتباط ندارد و باید در مبحثی جداگانه بدان پرداخته شود. ما در این جا میخواهیم صرفاً این موضوع را پی بگیریم که اندیشهی دینی متدینان در اثر چه عواملی شکل میگیرد و این روند از چه پیچ و خمهایی میگذرد؟ همچنان یادآوری این نکته را سودمند میدانیم که مطالعات دینشناسی در سرزمینهای ما – به ویژه مطالعات برون دینی - کمرنگ و بیرونق است و به همین دلیل بسیاری مقولههای دینشناختی و معرفتشناختی مرتبط با دین، ناشکافته مانده است، و این به نوبهی خود، آشفتگی اندیشههای دینی و ناسازگاری روزافزون آنها را در پی داشته است.
نویسنده: دکتر مصطفی مرادی
آیا آرامش و سکون و جوش و خروش یک رودخانه را به نظاره نشستهاید؟ و لحظهای بر این همه تغییر و تحول در مسیر رود دقت نمودهاید و از خود سؤال کردهاید که این همه تغییر و تحول ناشی از چیست و چگونه شکل گرفتهاند؟ آیا اندیشیدهاید که اگر بستر رودخانه بگونهای دیگر میبود حرکت و سکون رودخانه هم بگونهای دیگر میگشت؟ و آیا خط سیر جریان آب و کج و راست شدن آن ناشی از نوع خاک و سنگهای بستر و اطراف رودخانه است یا خاصیت آب این گونه است؟ و بدینگونه با نگاهی نه چندان عمیق در یک رودخانه، هزاران سؤال به ذهن هجوم خواهند آورد و از مقایسهی آن با بسیاری از اتفاقات زندگی ما انسانها به نتایج جالبی میتوان رسید.
نویسنده: سمیه امینی
مقدمه:
مدیریت عاطفه موضوعی است که از مدّتها پیش با عناوین مختلفی در ذهن ما بوده است؛ امّا به صورت بحث در نیامده است. بحث و تحقیق در این موضوع عامل مهمی در رسیدن به رشد و توسعهی شخصیتی در زنان است از دیرباز سؤالات زیادی در این زمینه مطرح بوده است. از جمله: آیا احساساتی بودن زنان واقعیت دارد؟ آیا زنان ضعیف هستند و علت ضعفشان احساساتشان است؟ آیا زنان به خاطر احساساتشان از قافله پیشرفت عقب ماندهاند؟ معنای حقیقی عشق چیست و تجلّی آن در زن چیست؟ زنان موفق چگونه از عواطف خود استفاده کردهاند؟ مدیریت عاطفه یعنی چه؟ مدیریت عاطفه فقط برای زنان است؟ و سؤالات دیگری در این زمینه که ما را واداشت که در پی شناخت دردهای مطرحشده و درمان آنها دست به کار شویم. چون زنان به خاطر خانواده یا جامعه یا خودشان موجودات عاطفی و احساسی شناخته شدهاند و این حالت همیشه برایشان نقطه منفی بوده است به گونهای که آنها را از مجالهای مختلف رشد بازداشته است.
حمیده بحرینی
نگاهی به کتاب «معنا و غایت دین؛ رویکردی تحولگرا به سنتهای دینی بزرگ جهان»* اثر «ویلفرد کنت ول اسمیت»**
* مفهومی که امروزه از «دین» به ذهن متبادر می شود یعنی مجموعهیی از آموزههای اعتقادی، در هیچ کدام از متون باستانی به زبان عبری، سانسکریت، یونانی، مصری، چینی، زبان پابی، زبان قوم آزتک (۳) و... سابقه نداشته است
* چگونه ما از مسیر اصلی خود فاصله گرفتهایم و واجد نظریاتی شدهایم که سابقهیی بیش از دو قرن ندارد و آن را به زمان ظهور دین نسبت میدهیم.
آنگونه که تاریخ رویدادهای اخیر نیمهی اول قرن بیستم بیان میدارد، با ظهور پدیدهی نازیسم در آلمان و تسلط آدُلف هیتلر بر سرنوشت مردم، با بهرهگیری از صنایع جدید و مدرن اسلحهسازی و هر چه بیشتر مخربتر شدن آنها در کشتار و نابودی انسانها، تفکر نژاد برتر ژرمن و لزوم سیادت و برتری و تسلط این نژاد بر جهان و رفع آثار برخی از ملتها از جمله ملت یهود، در ذهن بیمار و پریشان نازیها لانه کرد.
زندگی با فلسفه
دریافتم بیشتر موضوعاتی که در فلسفه علم مورد بحث قرار میگیرند مشمول فلسفه تاریخ نیز میشوند. سپس به تدریج در فلسفه علوم اجتماعی و فلسفه دین مطالعه و تحقیق کردم، هر چند فلسفه دین بعدها شکوفا شد. فلسفه علم یک کشف حقیقی برای من بود. یک افق فکری جدید را برایم گشود و یک نقطه عطف مهم در تحول فکریام ایجاد کرد. سؤالات متعددی برایم خلق کرد. در دانستههای قبلیام از فلسفه و متافیزیک ارسطویی تجدید نظر کردم و آنها را اصلاح نمودم.
قضیهی ما به کوشش ما میماند که جز با دستان و انگشتان برای صعود از کوهی بلند صورت میپذیرد تا انسان پس از فتح قلهی آن، بتواند کسانی را ببیند که آن را فتح کردهاند و سپس به سان گلدستههایی پرفروغ بر فراز آن ماندهاند و پرتو خود را به چهارگوشهی دنیا فرستادهاند
نوشتهی: سید عزیز حسنی- کارشناس علوم قرآنی
خداوند برای گمانهزنیها در حوزهی کتاب هدایت و قیامت از کلمه «ریب» استفاده نموده است این کلمه و مشتقات آن در قرآن 35 بار بکار رفته است، همچون «مرتاب»، « مریب»، « ریبة»، «یرتابوا » و. . که در «مفردات راغب» و «مقایس اللغة» به وهم و شک و گمان، تردید، شک و ترس ترجمه شده است، و چنین جلوه مینماید که شک و شبههه داشتن با ترسی همراه است، ترسی که فرد را به شک میاندازد و او را از حرکت وتعامل درست باز میدارد برای همین در مورد قیامت وحقانیت قرآن مطرح شده است برای نمونه در مورد قرآن آمده:
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل