استقلال و آزادی، هدیەی الهی و امانت خداوندی است، و الله متعال انسان را آزاد آفریده تا زندگی خویش را در پرتو آموزههای آزاد منشانة اسلام به صورت آزاد و مستقلانه به پیش ببرد، و از طرف دیگر آزادی و استقلال، آرمان بلندِ بشری و همزاد و همپای زندگی است و بدون آزادی، زندگی معنا ندارد، اگر انسانها در محیط و کشور خویش آزاد و مستقل نباشند، و برده دیگران بوده و زندگی ذلّتباری را تجربه نمایند، معنای واقعی زندگی را درک نکردند، چون آزادی زندگی است و بدونِ آزادی، زندگی بیمعناست.
موضوعی که این روزها برسر زبانهاست و بسیاری آن را با دلهرگی یا با نعره پیروزی و شکست عنوان میکنند سرانجام برجام است که آیا بعد از ده سال مذاکره و چانهزنیِ سیاسی در عرصهی بینالمللی ، و بالا و پایینکردنِ بندها وپاراگرافها و بد و بیراه گفتن و لعن و نفرین کردن جناحها و گروهها و ایجاد هزینههای گزاف بر کشور بوده است اگر به بندهای برجام توافق شده ٢٠١۵ نظر بیاندازیم، متوجه میشویم هیچکدام از بندهای آن ربطی به درد و رنج و مشقت مردم ندارد و دیدیم که بعد از توافق سفره مردم تغییر پیدا نکرد.
آنچه امروز در مذاکرات میبینیم، بیشتر به زور آخر دو طرف برای کسب امتیازات بیشتر در قدمهای آخر احیای برجام در خط پایانی مذاکرات میماند. از یک طرف، پاسخ ایران به متن پیشنهادی اتحادیه اروپا ـ همچنان که قبل از ارائه آن نیز طی یادداشتی بیان شد ـ نه مخالفت قطعی بود نه موافقت قطعی؛ بلکه به شکلی بود که طرف مقابل را به حصول توافق امیدوار کرد. هم اکنون نیز همه منتظر پاسخ آمریکا به ملاحظات و اصلاحاتی هستند که ایران بر متن اتحادیه اروپا اعمال کرده است. به نظر میرسد پاسخ آمریکا نیز مثل پاسخ ایران خواهد بود؛ نه مخالفت قطعی نه موافقت قطعی.
دین خدا جامع همهی راهنماییهای لازم برای زندگی انسان میباشد. براساس وضعیت آفرینش انسان مشخص میشود که بشر به خاطر وجود علم و اراده و حضور هوا و هوس میتواند در زندگیش رفتارهای متضادی را انجام دهد. و همیشه و در هر حال به صورت مطلوب و درست رفتار نمیکند. لذا در تاریخ عمر انسان وقایعی روی میدهد که بسیار آزاردهنده میباشند. بر اساس فطرت خدایی و دین کاملش زندگی انسانها بایستی مملو از صلح و صفا و برادری باشد و از جنگ و خشونت نباید خبری باشد. اما زمانی که دین خدا در اختیار بشر قرار میگیرد، بر اساس هوا و هوس انسانها از صحنهی زندگی خارج میشود. و مردم غالباً در مقابل آن اقدام به مخالفت با آن میکنند.
٢ـ رهایی از استبداد
رشید رضا در سومین قسمت از سلسله مقالات «منافع الأوربيين ومضارهم في الشرق»، دومین مزیت خواسته یا ناخواستهی تلاقی با تمدن غربی را رهایی از استبداد میداند. رشید رضا در اینجا ابتدا به سرشت غیراستبدادی عصر خلفای راشدین اشاره میکند که به باور وی با ورود به دورهی اموی، به حکمرانی استبدادی بدل شد. رشید رضا سپس ردپای این استبداد را تا عصر ممالیک و سلطنت عثمانی پیگیری میکند. او با انگشت گذاشتن روی برخی از رفتارهای حاکمان شمال افریقا در تونس و مصر و الجزایر، این اَعمال را «نظیر تجاوز فرانسه به الجزایر» قلمداد میکند[٨]. رشید رضا سپس متوجه آسیبشناسی سلسلهی عثمانی میشود.
سید محمد رشید رضا(١٩٣٥م) مشهورترین شاگرد شیخ محمد عبده(١٩٠٥) و یکی از بزرگترین داعیان و پرچمداران جریان سلفیت در عصر پسااستعمار بود. ناصرالدین الألبانی محدث بزرگ معاصر دربارهی رشیدرضا میگوید: «آقای محمد رشید رضا رحمه الله حق زیادی بر گردن جهان اسلام بهشکل عموم و بر گردن سلفیها بهشکل خصوص دارد. ایشان از نوادر کسانی است که منهج سلفی را بواسطهی مجلهی المنار در سراسر دنیا منتشر کردند... اگر من امروز در مسیر سلفیت و تشخیص احادیث صحیح و ضعیف گام برداشتهام نخست از فضل خدا بوده و پس از آن به خاطر وجود محمد رشید رضا. در آغاز طلب علم از طریق مجلهی المنار بود که با این مسیر آشنا شدم»[۱].
کسی که به واقعِ معرفتشناسانهی امروزِ ما مینگرد با اندک نگاهی درمییابد که پروژهی اسلامی بزرگی که آرزوی سایه افکندن بر تمام جهان را دارد، در جوانب بسیاری از ضعف رنج میبرد.
مساله به این برمیگردد که عصر کنونی ما، چالشهایی معرفتشناسانه، فکری و عملی را تحمیل کرده که تعداد آنها از حد گذشتهاند و در اوج دشواری، ابهام و پیچیدگی قرار دارند.
اگر به دنبال بهترین راه برای برونرفت از این ضعف و رسیدن به پروژهی اسلامی سازنده باشیم، از بهترین راهها توجه به تفکیک بنیان چالشها و تحلیل ترکیبات آنهاست تا درک عمق آن چالشها و رسیدن به چشماندازی همهجانبه بدان برای ما فعالان اسلامی آسان گردد.
در مقاله قبلی «پیغمبران چه کسانی بودند و چه کردند؟»، اجمالا دیدیم، پیغمبران چگونه کسانی بودند و چه اعمال و آثاری داشتند. حال میخواهیم روی گفتهها یا خواستهها و تعلیمات آنها صحبت کنیم.
البته وقتی کتب مذاهب توحیدی مانند تورات، اوستا، انجیل یا قرآن را باز میکنیم، در نظر اول کوچکترین شباهتی میان نوشتهها و گفتههای آنها به لحاظ سبک و مطلب و احکام و تشریفات دیده نمیشود و با هم (اگر نگوییم تعارض) اختلافات زیاد دارند؛ همان طور که معابد و نمازها و شرایعشان با هم فرق دارد.
پیغمبران افراد مشخص و شناخته شدهای میباشند که به لحاظ تاریخ واقعیت داشتهاند و واضعین ادیان توحیدی هستند. آنها هم افرادی از بشر و دارای خصال و احوالی بودهاند.
پیش از آنکه وارد بحث در حقیقت و حقانیت یا باطل بودن دعوت آنها بشویم، خوب است خودشان را بشناسیم. همان طور که گروندگان اولیه ادیان و معاصرین انبیا پس از آشنایی و تماس با آنها ایمان آورده یا دشمن شدهاند.
متأسفانه برای ما امکانات و اطلاعاتی که برای معاصرین انبیا وجود داشت، میسر نیست. مجبوریم از لابلای صفحات تاریخ و حکایایی که نقل و نوشته شده است
قلم میدرخشد و مرا به اغوا میبرد که نزدیکتر شوم، اما داستان درد، لحن دیگری دارد
قصهای سرشار از خون، که قلمفرسایی را تاب نمیآورد. گاهی قلم تیغی میشود که کاغذ جان را میبرد، پس دیگر نمی نویسم بلکه در اوج پرواز میکنم. اما خیر قلم را رها نمیکنم تا آسوده بنشینم.
ای شهری که نور را حتی با هزینهی نابینایی چشم تحمل میکنی، ای اخگر مرگ میان بمباران و سکوت معاملهگران کوردل. ای عطر جانبازان و ای رایحهی دریای خون برآمده از سلاخی جسمهای پاکی که محاصره همواره بی رمقشان کرده است.
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل