إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

سایت رسمی جماعت دعوت و اصلاح

مقالات

  •  این نوشته درآمدی است بر "تاریخ مفهوم‌ها" که کار آن معناشناسی تاریخی مفهوم‌های سیاسی-اجتماعی است. تمرکز "تاریخ مفهوم‌ها" بر روی مفهوم‌های بنیادی است. آنها نه مفهوم‌هایی‌اند که به سادگی چیزهایی و جریان‌هایی را در جهان ثبت ‌کنند، بلکه خود ایجادگر چیزها و ساختارهایند، به‌راه‌اندازنده‌ی جریان‌هایند. آنها جهان‌سازند.

  • نویسنده‌: کیومرث یوسفی

    «واللیل إذا یغشی والنهار إذا تجلی» الحمدلله رب العالمین، وصل الله وبارک وسلم علی رسوله الأمین محمد وآله وصحبه اجمعین.... قرآن کریم و سنت نبوی از جنبه‌‌‌ها وجهات متعدد و به صورت‌‌‌های گوناگونی به «وقت/زمان» توجه وعنایت ویژه‌ای داشته‌اند واز آن به عنوان نعمتی بزرگ ازجانب خداوند یاد کرده‌اند. آن جا که قرآن از منت ارزانی داشتن «وقت/زمان» و بیان عظمت فضل خداوند برانسان با اعطای آن سخن می‌گوید: «وسخر لکم الشمس والقمر دائبین وسخر لکم الیل والنهار وآتاکم من کل ما سألتموه وإن تعدوا نعمت الله لا تحصوها... » ابراهیم / 33-34 [ وخورشید وماه رامسخر شما کرده است که دائماً به برنامه خود ادامه می‌دهند و شب را و روز را مسخر شما ساخته است، و از هر چه خواسته‌اید به شما داده است، و اگر بخواهید نعمت‌‌‌های خدا را بشمارید نمی‌توانید آن‌‌‌ها را شمارش کنید...].

  • خودگرایی (نوع ستیزی) یا دگرگرایی (نوع دوستی) در اسلام:
    ارهاب در لغت به معنای تهدید و هراس انگیزی می‌باشد؛ و از ماده رَهْباً و رهبة و رَهَباً گرفته شده است، یعنی در او ترس و هراس ایجاد کرد. (و ترهب الراهب) یعنی خود را وقف عبادت در دیرش نمود؛ و (استرهبه) یعنی او را هراسانید؛ و (الراهب) به معنای مسیحی‌ای است که در دیرش مشغول عبادت و از دنیا کناره گرفته باشد، و جمع آن (الرهبان) است. [۶]

  • نویسنده‌: مهندس ناصر کرمی

    مقدمه:
    آشنایی با جهان پیرامونی در حالت کلی و در حالت خاص آن اطلاع از احوال و اوضاع جهان اسلام و مسلمانان ساکن در این کره خاکی برای ما به‌عنوان یک فرد مسلمان از اهمیت زیادی باید برخوردار باشد، ما از آموزه‌های دینی منتج از قرآن و سنت پیامبر دریافته‌ایم که فرد مسلمان باید فردی حساس، مطلع و کنشگر و دارای احساس مسئولیت نسبت به اطراف و اکناف خود باشد.
    متأسفانه اطلاعات و تحلیل‌ها و اندوخته‌های ما درباره جهان اسلام در حد نیاز و کفایت نیستند و در این زمینه نیز مانند سایر حوزه‌های زندگی با کمبود اطلاعات و دانستنی‌های لازم و دقیق مواجه هستیم.
    به‌طور کلی در درک اهمیت و ضرورت مطالعه جهان اسلام می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • مقدمه‌ی مترجم: 
    نصر حامد ابو زید، نویسنده‌ی مقاله، در ژوئیه‌ی 1934 میلادی در روستای در نزدیکی شهر طنطا در غرب مصر به دنیا آمد. در 1972م لیسانس زبان و ادبیات عربی و در سال 1977م فوق لیسانس خود را از دانشکده‌ی ادبیات قاهره دریافت کرد. در 1981م دکترای خود را در همان رشته و از همان دانشگاه با تحقیق در باب تأویل قرآن در نظر ابن‌عربی دریافت کرد.
    از او مقالات متعددی چاپ شده است. در عین حال کتاب‌هایی نیز از او چاپ گردیده است که برخی از آنها عبارتند از:

  • عقلانیت مؤمن

    29 آذر 1388

    در زمانی که سرسپردگان مدرنیته‌ی غربی و روشنفکری مادّی عقیده‌شان را با این شعار ابراز می‌کنند که:«بر عقل جز خود عقل سلطه ندارد» و در این باره خواهان آزادی عقل از نقل هستند، هر چند این نقل، وحی الهی و شریعت آسمانی باشد! می‌بینیم

    نویسنده:
    دکتر محمد عماره
  • عقیده‌ی اسلامی به گونه‌ای که در قرآن و حدیث عرضه شده است در میان معتقدان خود مجموعه‌ای از ویژگی‌های فکری روش‌شناسانه ایجاد می‌کند که در مجموع می‌توانند جلوه‌هایی از وحدت فکری را شکل دهند. این وحدت فکری آثار خود را در تجانس و تناسب راه‌حل‌های نظری و عملی که مسلمانان برای مشکلات و اداره‌ی امور زندگی خود به کار گیرند نشان می‌دهد. هر چند این ویژگی‌ها که ذیلاً آن‌ها را از طبیعت عقیده وحدت‌آفرین اسلامی استنباط و مطرح خواهیم کرد موجب وحدت پیروان خود می‌شود، اما این حقیقت ضرورتاً بدان معنا نیست که مسلمانان عملاً همواره از وحدت برخوردار هستند.

  • و لا حول و لا قوة إلاّ بالله العلیّ العظیم و صلّی الله علی سیّدنا محمد و آله الطّاهرین. 
    در این جمع دانشگاهی محترم و در میان دانشجویان عزیز، سخن خود را در باب رابطه‌ی حوزه و دانشگاه، ویژگی‌های این دو در قیاس با یکدیگر، و بالاخص انتظارات دانشگاهیان از حوزویان می‌گشایم.

    نویسنده:
    عبدالکریم سروش
  • آیا می‌توان تفسیری تازه از اسلام پیش کشید که «نواندیشانه» باشد؟ آیا نقد تفسیرهای تازه‌ای که در روزگار ما از اسلام به دست داده می‌شود خود ذات‌باورانه نیست؟ کسی که تفسیرهای تازه از اسلام را نقد می‌کند، آیا ضرورتاً باور ندارد هر تفسیر تازه‌ای از اسلام ناممکن است؟ آیا با نفی امکان «نواندیشی» در اسلام، در دام نوعی ذات‌باوری پنهان نمی‌افتیم که در آن «ذات» اسلام، پذیرای نواندیشی نیست؟ این رشته پرسش‌ها بنیادی‌اند و پاسخ ندادن بدان‌ها ممکن است در فهم رویکرد تاریخی‌نگرانه به اسلام خلل بیاورد.

  • نویسنده‌: سعید گراوند*

    مقدمه
    فلسفه (زرین کوب، 1369:ص 255) که وفق تعریف، علم به حقایق اشیا را چنانکه هست غایت خویش می سازد بی آن ‌که مثل کلام خود را ملتزم به دفاع از وحی و متعهد به توافق با شرع کرده با شد، در بحث از مسائل مربوط به مجرداتِ خارج از ماده، و آنچه تحت تصرف حس و تجربه‌ی انسان نیست، تقریباً اکثر اوقات به آنچه در تعالیم ادیان و آرای متألهان است، منتهی می شود؛ امّا فلسفه در جست و جوی این حقایق، البته در محدوده‌ی امور مجرد باقی نمی‌ماند و در واقعیت امور مجرد همیشه مثل آنچه در ادیان معمول است، با نظر، تأیید و اثبات نمی نگرد.