از آنجایی که دین اسلامک متضمن پاسخگویی به همهی نیازهای بشری و تامین کنندهی قوانین و دستورات لازم جهت رفع مشکلات مختلف میباشد، در باب حفظ جان انسانها و عدم تعرض به دیگران قوانینی را وضع نموده است.
چه بسا انسانهایی که عمرهای طولانی داشتند امّا وقتی مرگ صفحهی زندگیشان را در هم پیچید، نه کسی از آنان باقی مانده است و نه اثری وجود دارد. چه بسیار دعوتگران و مصلحانی که عمری کوتاه داشتند امّا برکات و تأثیرات آنان به همان دوران اندک زندگیشان محدود نمانده است. به سرور آدمیان و حبیب ربّ العالمین محمدّ مصطفی نگاه کنیم که بیست و سه سال از عمر مبارکش در راه دعوت در مکه و مدینه سپری کرد و این دو دورهی کوتاه چهرهی زمین را تغییر داد و روند جهان را دگرگون کرد.
به علت وجود عوامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فکری گوناگون، فهم عربی و اسلامی در طی قرن نوزدهم شاهد تحولات ژرف و تغییرات حادی بوده است و در مجموع به چالشهای تمدنی و فرهنگیای برمیگردد که طرف اروپایی ایجاد کرده است. اندیشهی عربی بدین خاطر از بافت نوینی برخوردار شده و افق دیدش را به سوی طرف مقابل دوخته است، زیرا او را دشمن خویش پنداشته که پایههای اجتماعی و فرهنگی اسلامی را تهدید مینماید. اندیشهی عربی در پی شیوههای تازهای است تا شادابی را به خود برگرداند.
چرا باید مطالعه کنیم؟
هر آن کس که به کتاب آرامش یابد راحتی و آسایش از او سلب نمیگردد. انسان موجودی کمال گر است و با سکوت و سکون سازگاری ندارد.
دنیای پیرامون ما پر شده از انسانهای سطحی نگر؛ نمیدانم از این قضاوتهای لحظهای چه لذتی میبرند که آنقدر مشتاقانه آن را تکرار میکنند. مگر چه سودی برای آنها دارد؟
جهان اسلام در نیمهی دوم قرن نوزدهم و ربع اول قرن بیستم میلادی، شاهد تغییراتی بود که بر اندیشهی سیاسی متفکران مسلمان تأثیر بسزایی گذاشت. این تغییرات به ترتیب شامل اندیشهی اصلاح ساختار خلافت، تفکیک دو نهاد خلافت و سلطنت در مجلس ترکیه، الغای خلافت عثمانی، تشکیل نظامهای مبتنی بر اندیشهی لائیک در ترکیه و... که سبب ایجاد تغییراتی در اندیشهی متفکران مسلمان بود. اگر در ایام حضور دولت عثمانی، اندیشهی اصلاح، ساختار کلّی خلافت را حفظ میکرد، دیگر بحث اصلاح مدّنظر نبود، خود اندیشهی سیاسی اسلام مورد سؤال و شک و شبهه بود.
امروزه حقوق شهروندی همانند بیشتر حقوقی که از جنبههای گوناگون برای انسان قائل میشوند، به وفور تکرار میگردد و صد البتّه که مراعات حقوق شهروندی از سوی همهی طرفهای ذیربط یکی از مهمترین پایههای ایجاد، دوام و قوام یک جامعه سالم و توسعه یافته است، که برای این ادّعا میتوان در جای خود دلایل لازم را بیان نمود. فلذاست که برای نتیجهگیری نسبی از بحث باید در ابتدا تعریفی از شهروند و حقوق شهروندی ارائه داده و سپس به مبانی آن از دیدگاه مکاتب مختلف اشاره نمود.
مقدّمه:
رواداری، تسامح و تحمّل؛ مفاهیمی هستند که مترادف با دگرپذیری یا به تعبیر دیگر، دیگرپذیری بکار برده شدهاند، این واژه در فهرست لغات معاصر ما، هم از نظر فلسفی و فکری و هم از نظر سیاسی و مذهبی وجود و حضور دارد، اگر چه برخی از آن ممکن است برداشت منفی داشته باشند، ولی در دیدگاه جدید تحمّل و رواداری نه تنها مضمون منفی ندارد بلکه، سبب میشود که مردم بتوانند با روشنبینی و بیغرضی به مسائل بیندیشند و تحمّل عقاید متفاوت دیگران را داشته باشند، ضمن اینکه به فرد کمک میکند که توان تفکر دربارهی عقاید نو و جدید را داشته باشد، به عبارت دیگر، از تعصّب و انجماد فکری جلوگیری میکند.
اینکه باید قدر نعمتهای موجود را دانسته و بر داشتههای خود راضی و خشنود بود و به خاطر اینهمه نعمت در درگاه خداوند سبحان شاکر بود از صفات پسندیدهی انسان است و کمتر فرهنگی است که این جنبه از اخلاق را نپسندد. حتّی یکی از جنبههای مهمّ ایمان به خداوند متعال، قدرشناسی نعمتهای او و نگهداری و بهرهمندی صحیح از آنهاست. از سوی دیگر علاوه بر راضی بودن بر آنچه که در دست داریم، خودداری از حرض و آز و طمع در اندوختههای بیشتر، یکی دیگر از جنبههای اخلاق پسندیده در اکثر فرهنگها و سنّتهاست.
معمولاً به کسانی که دربارهی پایه و اساس اسلام تحقیق میکنند، گفته میشود که اسلام بر اساس «پنج رکن» [شهادتین، نماز، روزه، زکات و حجّ] بنا شده است. این رکنها به ایمان و عمل مرتبط میشوند، امّا در یک سطح عمیقتر، ممکن است گفته شود که دو رکن بزرگ وجود دارند که از کلّ شاکلهی دین حمایت میکنند. این دو رکن عبارت است از: صلح و عدالت. واضح است که این دو رکن به یکدیگر مرتبطاند؛ زیرا صلح پایدار بدون عدالت نمیتواند وجود داشته باشد. خود کلمهی «اسلام» از ریشهی «سلم» به معنی «صلح» گرفته شده است و از آنجایی که دین بر اساس تسلیم کامل در برابر ارادهی خداوند است،
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل