إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

سایت رسمی جماعت دعوت و اصلاح

  • استقامت پس از رمضان

    21 فروردین 1403

    رمضان آمد و با شتاب رفت؛ اکنون این پرسش مطرح است که پس از رمضان چه کنیم؟ پس از هر یک از موسم‌های عبادی چه کنیم؟ پس از ماه یک ماه تلاش و پایمردی و پس از این که قرآن برنامه زندگی ما بود و نماز بالاترین لذت و شیرینی ما و ذکر خدا غذای روح‌مان بود چه کاری انجام دهیم؟

    نویسنده:
    اصلاحوب
  • مدرسه‌ی رمضان

    12 اردیبهشت 1401

    ماه رمضان در حالی آغاز شد که پیش از آن در برهوت وقت‌کشی می‌زیستیم. شهوت‌‌ها و لغزش‌‌ها بر ما سرازیر شده بودند و ما راه به پرتگاه وقت کشی و هدر دادن وقت در راه کامجویی کشانده بودند. نسیم گذشت بر ما وزید و نفحات آن ما را می‌نگرند، اینک باید پس از گرمای سوزان و خطاها تن خود را به این نفحات بزنیم. روزه تنها رکنی است که رازی است بین خدا و بنده. پیامبر (ص) فرمود:

    “همه عمل بنده از اوست، مگر روزه که از من است و من خود پاداشش را می‌دهم." مسلمانان چشم براه این ماه بودند، هر گاه ماه رمضان فرا می‌رسید، سلف صالح به همدیگر تبریک می‌گفتند

    نویسنده:
    اصلاحوب
  • أعوذ بالله من الشیطان الرجیم

    فَإِذَا جَاءَتِ الصَّاخَّةُ ‎﴿٣٣﴾‏ یوْمَ یفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ ‎﴿٣٤﴾‏ وَأُمِّهِ وَأَبِیهِ ‎﴿٣٥﴾‏ وَصَاحِبَتِهِ وَبَنِیهِ ‎﴿٣٦﴾‏ لِكُلِّ امْرِئٍ مِّنْهُمْ یوْمَئِذٍ شَأْنٌ یغْنِیهِ ‎﴿٣٧﴾‏ وُجُوهٌ یوْمَئِذٍ مُّسْفِرَةٌ ‎﴿٣٨﴾‏ ضَاحِكَةٌ مُّسْتَبْشِرَةٌ ‎﴿٣٩﴾‏ وَوُجُوهٌ یوْمَئِذٍ عَلَیهَا غَبَرَةٌ ‎﴿٤٠﴾‏ تَرْهَقُهَا قَتَرَةٌ ‎﴿٤١﴾‏ أُولَٰئِكَ هُمُ الْكَفَرَةُ الْفَجَرَةُ ‎﴿٤٢﴾‏

    هنگامی که صدای هراس‌انگیز گوش‌خراش (نفخه‌ی صور دوم) برآید. (۳۳) در آن روز که انسان فرار می‌کند از برادر خود.(۳۴) و از مادر و پدرش! (۳۵) و از همسر و فرزندانش.

    نویسنده:
    اصلاحوب
  • أعوذ بالله من الشیطان الرجیم

    قُتِلَ الْإِنسَانُ مَا أَكْفَرَهُ ‎﴿١٧﴾‏ مِنْ أَی شَیءٍ خَلَقَهُ ‎﴿١٨﴾‏ مِن نُّطْفَةٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ ‎﴿١٩﴾‏ ثُمَّ السَّبِیلَ یسَّرَهُ ‎﴿٢٠﴾‏ ثُمَّ أَمَاتَهُ فَأَقْبَرَهُ ‎﴿٢١﴾‏ ثُمَّ إِذَا شَاءَ أَنشَرَهُ ‎﴿٢٢﴾‏ كَلَّا لَمَّا یقْضِ مَا أَمَرَهُ ‎﴿٢٣﴾‏ فَلْینظُرِ الْإِنسَانُ إِلَىٰ طَعَامِهِ ‎﴿٢٤﴾‏ أَنَّا صَبَبْنَا الْمَاءَ صَبًّا ‎﴿٢٥﴾‏ ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا ‎﴿٢٦﴾‏ فَأَنبَتْنَا فِیهَا حَبًّا ‎﴿٢٧﴾‏ وَعِنَبًا وَقَضْبًا ‎﴿٢٨﴾‏ وَزَیتُونًا وَنَخْلًا ‎﴿٢٩﴾‏ وَحَدَائِقَ غُلْبًا ‎﴿٣٠﴾‏ وَفَاكِهَةً وَأَبًّا ‎﴿٣١﴾‏ مَّتَاعًا لَّكُمْ وَلِأَنْعَامِكُمْ ‎﴿٣٢﴾ « کشته باد انسان! چه خدا نشناس و ناسپاس است! (۱۷) خدا او را از چه چیز می‌آفریند؟

    نویسنده:
    اصلاحوب
  • بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

    عَبَسَ وَتَوَلَّى﴿١﴾‏ أَن جَاءَهُ الْأَعْمَى﴿٢﴾‏ وَمَا یدْرِیكَ لَعَلَّهُ یزَّكَّى﴿٣﴾‏ أَوْ یذَّكَّرُ فَتَنفَعَهُ الذِّكْرَى﴿٤﴾‏ أَمَّا مَنِ اسْتَغْنَى﴿٥﴾‏ فَأَنتَ لَهُ تَصَدَّى﴿٦﴾‏ وَمَا عَلَیكَ أَلَّا یزَّكَّى﴿٧﴾‏ وَأَمَّا مَن جَاءَكَ یسْعَى﴿٨﴾‏ وَهُوَ یخْشَى﴿٩﴾‏ فَأَنتَ عَنْهُ تَلَهَّى﴿١٠﴾‏ كَلَّا إِنَّهَا تَذْكِرَةٌ ‎﴿١١﴾‏ فَمَن شَاءَ ذَكَرَهُ ‎﴿١٢﴾‏ فِی صُحُفٍ مُّكَرَّمَةٍ ‎﴿١٣﴾‏ مَّرْفُوعَةٍ مُّطَهَّرَةٍ ‎﴿١٤﴾‏ بِأَیدِی سَفَرَةٍ ‎﴿١٥﴾‏ كِرَامٍ بَرَرَةٍ ‎﴿١٦﴾[، « چهره در هم کشید و روی برتافت! (۱) از این که نابینائی به پیش او آمد. (۲) تو چه می‌دانی، شاید او (از آموزش و پرورش تو بهره گیرد و) خود را پاک و آراسته سازد. (۳) یا این که پند گیرد و اندرز بدو سود برساند.

    نویسنده:
    اصلاحوب
  • از حضرت عمر رضی‌الله عنه روایت شده است: در حالی‌كه نزد رسول خدا- صلّی الله علیه وسلّم- نشسته بودیم، ناگهان مردی با لباسی بسیار سفید و موهای بسیار سیاه بر ما وارد شد. آثار سفر در او دیده نمی‌شد و ‌كسی از ما او را نمی‌شناخت. تا این‌كه كنار پیامبر خدا- صلّی الله علیه وسلّم- نشست: زانوهایش را به زانوهای پیامبر خدا تكیه داد و دستانش را بر روی ران‌های خود گذاشت و گفت: ‌ای محمد، مرا از اسلام آگاه كن. رسول خدا- صلّی الله علیه وسلّم- ‌فرمود: اسلام این است كه گواهی بدهی معبودی [راستین] جز خدا نیست و محمد پیامبر خداست، نماز بپا داری

    نویسنده:
    اصلاحوب
  • اشاره: «محمّد جهانگیری اصل» متولّد ١٣٦٥ شهرستان اشنویه در نوار مرزی عراق و ترکیه، در سال ١٣٩٦ در مقطع دکتری رشته‌ی زبان و ادبیّات عربی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان(تبریز) پذیرفته شد. وی در ٣٠تیرماه ١٣٩٩ در مدّت‌زمان نسبتاً کوتاه (٢سال و ١٠ماه) از رساله‌‌‌ی دکتری تحت عنوان «نقد زبان‌شناختی ترجمه‌های معاصر فارسی قرآن کریم(مطالعه‌ی موردی ترجمه‌های عبدالرّحمن پیرانی و عبدالعزیز سلیمی)» دفاع نموده و به طور رسمی فارغ‌‌‌التّحصیل شد. اصلاحوب در گفت‌وگویی اختصاصی چند پرسش‌ را با وی در میان نهاده که توجّه شما را به پاسخ آن‌ها جلب می‌نماید.

    نویسنده:
    اصلاحوب
  • اشاره: پروفسور مقداد پیرصاحب(۱۳٤۵پاوە) عضو هیٲت علمی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه، دارای دانشنامەی دکترای تخصّصی مهندسی بهداشت محیط، عضو شورای مرکزی جماعت در چهار دوره‌ی گذشته و از مدیران قدیمی این تشکّل مدنی، بە چند پرسش اصلاحوب درباب اهمّیت تعلّق سازمانی پاسخ گفته است. توجّه خوانندگان عزیز را به این مصاحبه‌ی کوتاه جلب می‌کنیم:

    نویسنده:
    اصلاحوب
  • قرائت قرآن ثمرات بی‌شماری دارد و احادیث نبوی و آثاری به جا مانده از صحابه و تابعین بر این مهم دلالت می‌کند.

    برخی از ثمرات قرائت قرآن عبارتند از: 

    قاری قرآن هم‌نشین بزرگان و از بهترین مردمان است و درجه‌ای بالاتر از همگان دارد.

    قاری از هر حرف قرآن حسنه‌ای می‌برد و حسنه تا ده برابر زیاد می‌شود.

    قاری در سایه‌ی رحمت خداوند است؛ ملائکه به گردش حلقه می‌زنند و آرامش الهی بر او فرود می‌آید.

    خداوند قلب قاری قرآن را منور و او را از تاریکی‌های روز قیامت محافظت می‌کند و سختی‌ها را از او دور می‌سازد.

    نویسنده:
    اصلاحوب
  • به نظر من، یكی از رایجترین انواع شرك عملی در جامعه‌ی كنونی، شرك الوهیت در پیروی از هوای نفس است. وقتی انسانی تابع بی‌چون و چرای نفس امّاره به بدی شد و بدون توجّه به هدایت ربّانی و عقلانیت بی‌شائبه ـ عقل سلیم* ـ و تنها بنا به اقتضای غریزه، شهوت‌ها و حظ‌های نفسانی، اراده‌ی خود را به کار گرفت و در افعال و گفتارش تنها برای ارضای نفس عمل نمود، چنین شخصی بدون تردید به نوعی شرک عملی مبتلا شده است. اگر این روند نامیمون از روی عمد و عالمانه ادامه یابد و به صفتی مستقر در نهاد شخص عامل تبدیل شود، چنین شخصی از دایره‌ی توحید خارج شده است.

    نویسنده:
    اصلاحوب