با نگاهی گذرا می‌توان حالت‌های فراوانی از تغییر ذایقه‌ و خلط مزاج را در هنگام رسیدن به‌ دوران میانسالی و حدود سن چهل سالگی در خود و دیگران یافت. این تغییر و تحولات را روان‌شناسان «بحران میانسالی» نامند و قرآن، آنرا «مرحله‌ی شکر» نامیده‌ است و چه‌ بسا این احساسات در این دوران میانسالی به‌ هریک از همسالان ما دست می‌دهد. 

دیروز با مردی دیدار کردم که‌ از تغییری که‌ در خود احساس می‌کرد با من سخن ‌می‌گفت. به‌ او گفتم اجازه‌ بده‌ تا من وضعیتت را برایت توصیف کنم؛ گفتم: احساس خستگی می‌کنی و از همسر، فرزندان و شغلت راضی نیستی، تا جایی که‌ از جسم، روان و حتی از خودت نیز ناخشنودی، با سیمایی پر از تعجب به‌ من نگاه‌ کرد و گفت: کاملاً درست است، این را از کجا می‌دانی؟ گفتم: اجازه‌ بده‌ تا سخنم تمام شود، شما احساس می‌کنی که‌ به‌ بزرگسالی رسیده‌ای! گفت: بلی و نزدیک یک سال است که‌ من همچون احساسی دارم، درحالیکه‌ سن‌ام کم است و تنها ۴۲ سال دارم. 

سپس ادامه‌ داد: و جای شگفتی اینجاست که‌ همسرم که‌ ۳۸ ساله‌ است، همچون احساسی دارد. وی پول خرج کردن افراطی را دوست دارد. به‌ او گفتم: این نیز درست است، این مرحله‌، گذرگهی است که‌ همه‌ی زنان و مردان از آن می‌گذرند و از نشانه‌های آن این است که‌ آدمی وسایلی می‌خرد که‌ احساس جوانی و کم سن و سالی را در وی به‌ وجود آورد، مانند خریدن ماشین اتومبیل‌رانی، دوچرخه‌ یا لباسهای ورزشی و گاه‌ نیز مایل است سبک زندگی‌اش را تغییر دهد، ولی نمی‌داند چگونه‌ آنرا تغییر دهد، چه‌ بسا نوعی از یأس و نومیدی و کم‌خوابی به‌ آدمی دست می‌دهد و شروع به‌ اندیشیدن در تغییر عادتهای غذایی‌اش می‌کند و برخی از مردم در این ایام از عمرشان، تمایل شدیدی به‌ اشیای عتیقه‌ و حفظ خاطرات قدیمی پیدا می‌کنند و کتابهای تاریخی مربوط به‌ گذشته‌ را مطالعه‌ می‌کنند و حالتی نوستالژیک نسبت به‌ گذشته‌ به‌ آنان دست می‌دهد، همه‌ی این‌ها از نشانه‌های این مرحله‌ از زندگی انسان است. 

آن مرد گفت: من احساس کم‌خوابی، پرانرژی‌بودن و فعالیت می‌کنم؛ درحالیکه‌ همسرم بسیار می‌خوابد و از بی‌دوستی می‌نالد. من در پاسخ گفتم: این به‌ تغییرات هرمونی در این مرحله‌ از سن یا تغییر سبک زندگی مربوط است، شاید تو بیکار نشسته‌ای و کاری انجام نمی‌دهی و اینگونه‌ احساساتی به‌ سراغت می‌آیند و شاید هم شاهد رویدادهای زندگی مانند از دست دادن یکی از والدین یا هر دوی آنان هستی و احساس تأسف و اندوه‌ می‌‌کنی. ناگفته‌ پیداست که‌ آدمی در فاصله‌ی سنی ۲۰-۴۰ سالگی مشغول تشکیل خانواده، تربیت فرزندان، تحصیل و کار است و زمانی که‌ فرزندان بزرگ شدند و اهدافش در تأمین آینده‌ی‌ خانواده‌ محقق شد، در آن هنگام، نسبت به‌ گذشته‌ و زندگی دوستان از نو احساس آسودگی و فارغبالی می‌کند. 

وی گفت: ولی سؤال اساسی این است من با خودم چگونه‌ کنار بیایم و با روانم برخورد نمایم؟ گفتم چند راه‌کار بهداشتی، برنامه‌ریزی و دینی/ایمانی در راستای حل این مشکل وجود دارد: 

اولین گام این است که‌ با بررسی و آزمایش هورمون‌ها از سلامت جسمی خود از این حیث مطمئن شوی و با ورزش کردن اصولی و برنامه‌ریزی‌شده‌ و رژیم غذایی مناسب، مراقب سلامت جسمی خود باشی. 

 گام دوم این است که‌ اهداف و کارهایی که‌ مایلی در امور اجتماعی، علمی، بهداشتی و دینی‌ات انجام دهی را بنویسی و مهم‌ترین چیز این است که‌ برای پس از مرگت نیز برنامه‌ و پروژه‌ای دایمی به‌عنوان صدقه‌ی جاریه‌ داشته‌ باشی. در این مرحله‌ سعی کن با دوستان قدیمی‌ات ارتباط برقرار کنی و دوستان جدیدی بیابی که‌ مایه‌ی انس تو‌اند و احساس نوعی پشتیبانی در زندگی را به‌ تو بدهند. بکوش با خودت بسیار خلوت کنی و این امر بسیار مهمی در این مرحله‌ است، چراکه‌ تأمل و اندیشیدن تو را مدد رساند که‌ برگه‌های نامنظم زندگی را منظم نمایی و تو را به‌سوی حرکتی نو سوق می‌دهد. 

از لحاظ ایمانی نیز قرآن از این مرحله‌ یاد نموده‌ و‌ فرموده‌: «حَتَّىٰ إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَعَلَىٰ وَالِدَیَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِی فِی ذُرِّیَّتِی إِنِّی تُبْتُ إِلَیْکَ وَإِنِّی مِنَ الْمُسْلِمِینَ ﴿احقاف: ١۵﴾؛ تا آنکه به کمال رشدش برسد و به چهل‌سالگی برسد گوید پروردگارا مرا توفیق ده که نعمتی را که بر من و بر پدر و مادرم ارزانی داشتی سپاس بگزارم، و کارهای شایسته‌ای کنم که آن را بپسندی، و زاد و رود مرا نیز به صلاح‌آور، من به درگاه تو توبه کرده‌ام و من از مسلمانانم‌. 

بهمین جهت قرآن این مرحله‌ را «مرحله‌ی شکر» نامیده‌ است و آنچنان که‌ روان‌شناسان گویند بحران میانسالی نیست، بلکه‌ نعـمت است و نه‌ بحران. شکر و سپاسگزاری بدان بسیار نیازمندیم، چراکه‌ در این مرحله‌ چیزهای بسیاری سبب هراس آدمی می‌شوند از جمله‌ مرگ‌هراسی، بیماری، پیری، کم‌شدن جاذبه‌، بیم از ناکامیابی در رسیدن به‌ اهداف و... سبب نوعی خلط رفتاری در انسان می‌شوند از آن جمله‌ می‌توان به‌ تجدید فراش، یا جدایی از همسر یا حتی انحراف و ارتکاب محرمات دینی اشاره‌ کرد. 

بایسته‌ است کسانی که‌ به‌ چنین مرحله‌ای از عمر می‌رسند با حکمت و درایت با خویشتن خود روبرو شوند وافزون بر راهکارهایی که‌ در مواجه‌ شدن با چنین احساساتی گفته‌ آمد، نوشداروهای قرآنی «صبر، شکر، توبه‌ و دعا» را در این مرحله‌ از زندگی، درکار گیرند.

با اندکی دخل و تصرف