خداوند انسان را در اصل خلقت ترکیبی دوگانه بخشیده است. خاک را ماده‌ى اولیه‌ی آفرینش او قرار داد و پس از آن، طیّ مراحلی از اندازه‌گیری و جدا کردن و تصویر بخشیدن از روح خود در او دمید. بدین ترتیب انسان موجودی زمينى آسمانى گشت، كه از يكسو نيروهايى او را به زمین و مادّه‌ (ناسوت) و از دیگر سو نيروهايى او را به عالم بالا و روح (لاهوت) متصل مى‌كنند. انسان برای ایجاد توازن بین این نيروها و برای اینکه در استخدام این نیروها به افراط و تفریط دچار نگردد نیاز به دستگیری و هدایت خداوند دارد.
دين اسلام که مطابق با فطرت انسانى وضع شده، آمده است تا با لحاظ اين طبيعت دوگانه، بين آن دو، توازن ايجاد كند.
دين آمده است تا از یکسو، با تأكيد بر توحيد و يگانگى خدا، انسان را از غلوّ در مادّه و اصالت دادن به آن و از وقوع در شرک باز دارد و از سويى ديگر، بُعد مادّی او نیز مورد بی‌توجهی قرار نگيرد. بر اين اساس خداوند براى بندگانش در امر تعبّد و اظهار بندگى، کعبه را به عنوان رمز حکومت و حاکمیت خود در زمین قرار داده است تا مؤمنان در حين عبادت به آن روى كنند. خداوند کعبه را مرکز حکومت و حاکمیت خود در زمین قرار داده و آنرا اولین خانه‌ی با برکتى معرفی کرده است که به منظور هدایت مردم در مکّه قرار داده شده است. «إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِّلْعَالَمِينَ» ‎﴿آل عمران: ٩٦﴾‏ و زیارت آنرا بر همه مردم واجب گردانید تا به شرط استطاعت به زیارت آن خانه روند. «وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ» ‎﴿آل عمران: ٩٧﴾‏.
همچنين اجازه داده است، مؤمنان خانه‌هايى را براى ذكر و یاد خدا بسازند.
هدف از اماكن دينى ذكر و تسبيح خداست. اين اماكن براى خداست و بايد به دور از هر شركى در اين اماكن خداوند بندگى شود.
«فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ» ‎﴿النور: ٣٦﴾‏
ترجمه: در خانه‌هايى كه خداوند اجازه داده است، برافراشته شوند و در آنها خداوند ياد گردد و در سحرگاهان و شامگاهان خداوند مورد تقديس و تنزيه قرار بگيرد.
«وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا» ‎﴿الجن: ١٨﴾‏
ترجمه: همانا مسجدها براى خداست، پس در آن كسى را با خدا پرستش نكنيد.
مسافر کوی دوست و قاصد بیت‌الله الحرام که دل از دیگر قبله‌ها و جهت‌ها بریده و روی و دل به محبوب خود بسته است؛
تو اگر ترک جهان کرده سر او داری
پس نخستین ز سر خویش گذر باید کرد
در این سفر ندا و درخواست روح را با پاسخگویی و استجابت امر خدا تعالی بخشیده و جسم و تمایلات حسّی خود را با زیارت کعبه در نیایشی رسته از هر شرک و پیراسته از هر نامطلوب اشباع و راضی نموده و بدین ترتیب اگر پای شاعر در گلستان دوست در عشق فرو می‌رفت مسافر این سفر در لحظه لحظه‌ی این سفر، به شرط خود آگاهی پایش در ایمان فرو می‌رود و سر تا قدم لبریز از عشق و محبت خداوند می‌گردد.
نيايشِ حج، تمرين توحيد است، تمرين گذر از شناخت و شعار به سلوك و رفتار است. در حج توجه‌ها، نگاه‌ها و تمایلات همه به سوی یک نقطه است، همه او را می‌جویند و او را می‌طلبند و از جز او بیزاری می‌جویند.«لَبَّيْكَ اللَّهُمَّ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ لَا شَرِيكَ لَكَ لَبَّيْكَ، إِنَّ الْحَمْدَ وَالنِّعْمَةَ لَكَ وَالْمُلْكَ، لَا شَرِيكَ لَكَ» 
در حجّ به تاریخ پیوند می‌خوری تاریخی به قدمت عمر تاریخ، تاریخ توحید و شرک. حج یادگار ابراهیم خلیل است. از صفا و مروه، از چاه زمزم به زندگی ابو الأنبیاء ابراهیم خلیل‌الله می‌رسی و با اتصال به سلسله انبیاء هویت خود را باز می‌یابی و در مسیر «شدن» با لمس و درک «بودن» و ریشه در تاریخ داشتن احساس پوچی را از خود دور می‌کنی و آنجاست که «حاجّ» اگر خدا توفیقش دهد در این سیر «حسّی معنوی» از آدم و انسان بودن به «آدمیت» و «انسانیت» می‌رسد.
در داستان ابراهیم خلیل‌الله و اسماعیل علیهما السلام اوج و قله تسلیم را مشاهده می‌کند. پدر پیر که بعد از ناامیدی و سپری شدن روزگار انتظار در ناباوری خود و همسرش، صاحب فرزند می‌گردد، آنگاه که فرزند به سن سعی و تلاش می‌رسد دستوری رمز گونه در قالب یک رؤیا صادر می‌شود که اشاره به قربانی کردن فرزند دارد. پدر پیر بدور از تمسک به هر تأویل و توجیهِ ممکن این اشاره را کافی دانسته به استجابت دستور همت می‌گمارد، لرزان و شتابان ولی قاطع به فرزند خود اعلام می‌دارد که «إنی أری فی المنام أنی أذبحک» و فرزند نیز مؤمنانه جواب می‌دهد که «يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِن شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ» ‎﴿الصافات: ١٠٢﴾‏ اینجا اوج نقطه تسلیم است. پدر و فرزند هر دو تسلیم گشته‌اند «فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِينِ» ‎﴿الصافات: ١٠٣﴾‏ و این یکی از مهمترین درسهای حج است. سرعت در استجابت و تسلیم مطلق بودن در مقابل خداوند.
«حاجّ» یاد می‌گیرد که دینداری شعار نیست، احساس و عاطفه‌ی تنها نیست. بلکه بندگی در میدان عمل ظهور پیدا می‌کند و در تسلیم و دلدادگی تحقق می‌یابد.

حضور انسانها از رنگها، نژادها، کشورها و ملیتهای مختلف در روزهای معین در مکان معین برای انجام اعمالی معین بسیار جذاب و عمیق می‌باشد. مساوات و نفی تبعیض و یکی شدن در شکل ظاهری و در انجام وظائف مشترک، «ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفَاضَ النَّاسُ وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ» ‎﴿البقرة: ١٩٩﴾‏ از جمله پیامهای حج است.
حجّ تابلوى زيباى نقاشی است كه از همه‌ى شروط زیبایی برخوردار است. همه چيز در جاى خود و همه كس در جاى خويشتن مى‌باشند.
حضور حجّاج در سرزمین عرفه، سرزمین شناخت و آشنایی دارای مدلول واضح اجتماعی و سیاسی است. پيام عرفه اين است كه بايد اول به شناخت رسيد، شناخت از خود، شناخت از خدا و شناخت از جهان هستى، شناخت از حقوق و وظايف انسان، شناخت جايگاه انسان در جهان هستى و شناخت موضع و وظيفه ى انسان در مقابل خدا. بعد از حصول اين شناخت از كه مسلمانان مى‌توانند از سرزمين عرفه به سمت اصلاح درون و اصلاح نظامهاى اجتماعى، سياسى و اقتصادى خود گام‌هاى استوار بردارند.
حجّ بزرگترین تجمع مسلمان‌ها است که به اندازه عظمت و بزرگی خود دلالت بر اهمّیّت و ارزش کار جمعی می‌دهد، تا بیان کند دینداری با جمع ممکن است و رهایی و نجات از مشکلات نیز عملی جمعی می‌طلبد. و اگر این درس مهم از رهیافت حجّ نصیب می‌گشت در شرائط حساس کنونی امت اسلامی که از هر سو دشمنان بر آن غالب گشته‌اند و در روزگار «جهانی شدن» که مسلمانان به شدّت از هر جهت به چالش کشانده شده‌اند، بسیار کارساز و مفید می‌افتاد.

منبع: کانال شیخ سعدالدین صدیقی