اشاره: این روزها بحث معرفی وزیر ورزش و جوانان داغ است. کاندید اول این پست با اقبال مجلسیان مواجه نشد واز نشستن برکرسی این وزارتخانه در شرف تأسیس باز ماند. اگر برخی ممنوعیت‌های نانوشته کنار گذاشته شود، چهره‌هایی وجود دارند که شاید بتوانند با تکیه بر دانش وتجربه خود، ورزش کشور را - که البته در وزارتخانه جدید با امور جوانان گره خورده است – سامانی تازه ببخشند.
در یکی از روزهای پایانی اسفندماه گذشته، با کمال فروتنی وبزرگواری دعوت ما را برای گفتگو پذیرفت. همچنان‌که رویه همیشگی‌اش به ویژه در حضور رسانه‌ای بوده است، با آرامش و با لحنی که سلامت نفس در آن موج می‌زد، به سؤالات ما پاسخ داد. نامش در تاریخ رقابت‎های ورزشی ایران، طنین‎انداز است و با دانش و اخلاق مثال‌زدنی‎اش توانسته است که "وکیل" و نماینده به حق و شایسته کردستان در عرصه ورزش و فعالیت‎های ورزشی ایران کنونی باشد.
ترجمه فارسی بخش نخست گفتگوی ما با "دکتر بیژن ذوالفقارنسب"، مربی تیم‎ملی فوتبال ایران در جام‎جهانی ۱۹۹۸ فرانسه و استاد فعلی دانشگاه علامه طباطبایی و دانشگاه کردستان را با هم می‌خوانیم.
پرسش - استاد عزیز، ضمن تشکر از پذیرش این دعوت، لطفاً تاریخچه‎ای از زندگی و عملکردها و فعالیت‎هایتان را بیان فرمایید.
پاسخ - عرض سلام دارم خدمت شما عزیزان و مخاطبان گرامی شما، بسیار خوشحالم که در این مکان مقدس (نمازخانه اهل‎سنت صادقیه تهران) این گفت‎وگو را با شما انجام می‎دهم. اگر اجازه بدهید بنده با لهجه اردلانی (سنندجی) خودم صحبت نمایم که شاید با لهجه‎های سایر مناطق کُردنشین ایران اندک تفاوتی داشته باشد. سعی می‎کنم در حد توان به سؤالات شما به صورت شفاف پاسخگو باشم.
بنده اصالتاً اهل شهر سنندج در استان کردستان ایرانم. در محله چهارباغ سنندج در سال ۱۳۲۷ ه.ش به دنیا آمده‎ام. دوره ابتدایی را در دبستان هدایت شهر سنندج به پایان بردم و در دبیرستان‎های هدایت و رازی تا پایه دوم متوسطه به تحصیل ادامه دادم. از سال دوم متوسطه همراه خانواده به شهر تهران نقل مکان نمودیم و در تهران تحصیلات دوره متوسطه را به پایان رساندم. در دوره نوجوانی - مانند سایر بچه‎های مناطق کردنشین - در کوچه و محله خودمان همراه همسالان خودم به ورزش می‎پرداختم. باعث افتخار و سعادت است که در سنندج همسایه دیوار به دیوار با خانواده محترم کامکارها بودیم. ما با کامکارها نسبت خانوادگی نداشتیم، اما در سنندج خانواده‎ها به قدری به هم نزدیک و صمیمی‎اند که از قوم و خویش به هم نزدیک‎ترند. بنده با هوشنگ، بیژن، پشنگ، ارژنگ، ارسلان و اردلان که فرزندان آقای کامکار بودند؛ هم‎محله بودم و با آنها بزرگ شدم .اما راه و مسیر زندگی بنده با ایشان متفاوت شد. من به دلیل این‎که برادر بزرگ‎ترم "اقبال ذوالفقارنسب" ورزشکار و قهرمان کشتی بود، به ورزش علاقمند شدم. در زندگی‎ام شانس این را داشتم که در تهران وارد دانشگاه شدم و اگر دارای استعدادی در ورزش بودم، آن استعداد در تهران بیشتر شکوفا شد. در سال ۱۳۴۷ ه.ش وارد دانش‎سرای عالی شدم که امروز به دانشگاه "تربیت‎معلم تهران" تغییر نام یافته و در آنجا موفق به اخذ مدرک لیسانس تربیت‎بدنی شدم. همزمان با ادامه تحصیل در دانشگاه به فعالیت ورزشی نیز می‎پرداختم و از طریق فوتبال تهران، وارد مسابقات باشگاهی و فوتبال ایران شدم. پس از سه سال فعالیت ورزشی، عضو باشگاه فوتبال پاس تهران شدم و ۲ سال در تیم پاس بازی کردم. بعد از پاس عضو باشگاه پرطرفدار پرسپولیس تهران شدم که ۶ سال هم عضو این باشگاه مردمی بودم. در سال ۱۳۵۳ بنا به تشخیص مربیان وقت، به عضویت تیم‎ملی فوتبال ایران درآمدم و تا سال ۵۶ در تیم‎ملی بودم. در سال ۵۶ به همراه تیم‎ملی قهرمان جام ملت‎های آسیا شدم. همچنین در سال ۱۹۷۶ میلادی در مسابقات المپیک مونترال عضو تیم‎ملی فوتبال المپیک ایران بودم.
به هر صورت در عرصه‎های مختلف فوتبال ایران به عنوان یک نفر "کُرد ایرانی" حضور فعال داشته‎ام. باعث خوشحالی و افتخار بنده بوده که بتوانم به عنوان "یک نفر کُرد" هم رفتار مناسبی داشته باشم و هم در زمینه‎های علمی بتوانم برنامه‎های زندگی‎ام را تنظیم نمایم. در سال ۱۳۵۲ وقتی از دانشگاه فارغ‎التحصیل شدم، به خدمت سربازی رفتم. سپس به عنوان مدرس در دانشکده تربیت‎بدنی و علوم ورزشی تهران مشغول به تدریس شدم، که شاید یکی از جوان‎ترین اساتید دانشگاه در آن دوره بودم. پس از انقلاب مردم ایران در سال ۵۸ جهت ادامه تحصیل راهی اروپا شدم و در دانشگاه بروکسل در کشور بلژیک، موفق به اخذ مدرک دکترای تربیت‎بدنی و علوم ورزشی با گرایش "یادگیری و رشد و تکامل حرکتی " شدم.
باز گریزی به سنندج بزنم که بزرگ شده آنجا هستم. سنندج شهری است که به نوعی مرکز فعالیت‎های فرهنگی و اجتماعی سراسر کردستان ایران بود و در این شهر با دوستان بسیار شاخص و خوشنامی که در عرصه‎های مختلف اجتماعی فعالیت نموده و تأثیرگذار بوده‎اند، زندگی نموده‎ام و هر ازچند گاهی به سنندج مراجعه می‎نمایم. با توجه به اینکه سال‎ها در تهران مشغول فعالیت‎های ورزشی بوده‎ام و در این شهر مربی باشگاهی و مربی تیم‎ملی بوده‎ام، اما همیشه این آرزو را در دل داشته‎ام که در منطقه کردستان خدمت نمایم و خدمتی به جوانان کُردستان بنمایم. در حال حاضر مشغول تأسیس "آکادمی فوتبال و مدرسه ورزش" در شهر سنندجم. سال‎هاست که پیگیر این قضیه بوده‎ام، اما - متأسفانه - تاکنون زمین و فضای مناسب این کار تأمین نشده است. اقداماتی در حال انجام است که شاید در سال آینده ان‎شاءالله موفق به راه‎اندازی آکادمی فوتبال شهر سنندج شوم که اولین آکادمی فوتبال ایران باشد که به شکل و محتوای علمی و استاندارد بین‎المللی، راه‎اندازی می‎شود.
همچنین نزدیک یک سال است که موفق به تأسیس بنیادی خیریه تحت عنوان "بنیاد حمایت از نابینایان و کم‎بینایان شهر سنندج" شده‎ام. قابل توجه است که شهر سنندج براساس آماری که ما در دست داریم، نزدیک به ۲۷۰ نفر دختر و پسر نابینا و کم‎بینای ۷ تا ۲۲ ساله دارد. این طیف، فوق‎العاده مظلوم و محروم واقع شده‎اند و بجز سازمان بهزیستی، ارگان و نهاد دیگری نیست که از آنان حمایت نماید و البته سازمان بهزیستی هم فاقد امکانات و منابع کافی برای این امر است. بنده به لطف خدا و با توجه به امکاناتی که در اختیار دارم، توانسته‎ام محلی برای سازمان‎دهی و خدمت‎رسانی به این عزیزان فراهم سازم که در این محل کلاس‎های مناسب آموزش قرآن،آموزش کامپیوتر، آموزش زبان‎های خارجی، آموزش درس‎های تقویتی پیش‎دانشگاهی و همچنین کلاس‎های ورزشی برای آنها ترتیب داده شده است. به‎هرحال خودم و خانواده‎ام مشغول اداره این بنیاد خیریه هستیم. من معتقدم که این مؤسسات خیریه و حمایتی در سرتاسر مناطق کُردنشین توسط خیرین باید ایجاد گردد و راه‌اندازی این بنیاد حداقل وظیفه‌ای است که بنده نسبت به همشهری‎های عزیزم انجام داده‎ام.
پرسش - ارزیابی شما به عنوان یک کارشناس ورزشی، از وضعیت موجود ورزش ایران چیست؟
پاسخ - کشور ایران دارای ۷۰ میلیون جمعیت است و سال‎هاست در مسابقات مختلف ورزشی منطقه‎ای حضور داشته و در بعضی رشته‎های ورزشی هم سرآمد قاره آسیا و حتی جهان بوده، مانند: وزنه‎برداری، کشتی و فوتبال در آسیا. با توجه به این شرایط نیاز است که بیشتر به امر ورزش توجه شود. ورزش در ایران باید در سنین پایین، در نونهالی و نوجوانی آموزش داده شود و حرکت باید براساس یک برنامه صحیح علمی باشد. متأسفانه سازمان ورزش به عنوان متولی امر ورزش در ایران، همراه با وزارت آموزش‎وپرورش و وزارت علوم، فوق‎العاده به وظیفه خویش در این زمینه بی‎توجه‎اند.
ورزش در ایران عمدتاً به صورت سنتی و قدیمی و بدون برنامه در جریان است. بدین سبب ما - دوره به دوره - در مسابقات ورزشی آسیایی و المپیک پس‎رفت و عقب‎گرد داشته‎ایم و الان که در مسابقات آسیایی در رده ششم قرار می‎گیریم، فوق‎العاده باعث خوشحالی مسئولان می‎گردد. در صورتی که مملکت ایران با توجه به ثروت عظیمی که دارد، استعدادهایی که در ایران به وفور یافت می‎شود، جمعیت انبوه جوان کشور و سابقه ورزشی ایران، باید جایگاه بسیار بهتری در ورزش آسیا و جهان داشته باشد. ورزش‎های مفیدی مانند: والیبال، بسکتبال، شنا، ژیمناستیک، دو و میدانی، فوق‎العاده بنیادی‎اند و باید به صورت علمی مدیریت و برنامه‎ریزی گردند. بنابراین - متأسفانه - وضعیت موجود ورزش ایران، زیاد جالب نیست.
پرسش - حال به بررسی وضعیت موجود ورزش در کردستان ایران بپردازیم. تحلیل شما از وضعیت ورزش در کردستان ایران چیست؟
پاسخ- خدمت شما عرض کنم ورزش دارای ۲ بخش همگانی و قهرمانی است. مردم کردستان به دلیل برخورداری از روحیه شادابی به صورت خودجوش و در فرصت‎های ممکن و ایام تعطیلات به کوه‎پیمایی و بازی‎های محلی و سایر فعالیت‎های بدنی می‎پردازند. وضعیت عمومی مردم کردستان از نظر بدنی و روحی مناسب است و مردم دارای روابط اجتماعی و عاطفی خاصی باهم‎اند. بنابراین از نظر ورزش عمومی وضعیت را مناسب می‎دانم، اما باز جا دارد که دولت از طریق شهرداری‎ها و فرمانداری‎ها در شهرهای مختلف امکانات ورزشی بیشتری را برای استفاده مردم فراهم سازد. به عنوان مثال دولت می‎تواند در فصل تابستان استخرهای شنای مناسبی در اختیار عموم قرار دهد، یا سالن‎های ورزشی مختص خانم‎ها ایجاد نماید تا این قشر محروم جامعه هم از امکانات ورزشی استفاده نمایند.
اما درباره ورزش در سطح قهرمانی، باید بگویم ورزش در انحصار دولت و کارخانه‎های معتبر و پرقدرت دولتی قرار دارد، که کردستان از وجود این کارخانه‎های ثروتمند و پرقدرت محروم است. در استان اصفهان کارخانه‎های بزرگ فولاد مبارکه سپاهان و ذوب‎آهن و فولاد نطنز هستند که به فعالیت‎های ورزشی قهرمانی همت می‎گمارند. در تهران کارخانه‎های اتومبیل‎سازی سایپا و ایران‎خودرو، در خوزستان فولاد خوزستان و شرکت نفت به حمایت مالی و سرمایه‎گذاری در ورزش می‎پردازند. اما کردستان ایران فاقد کارخانه‎های عظیم این‎چنینی است، درنتیجه هیچ باشگاه قوی هم در عرصه رقابت‎های ورزشی ایران ندارد. این واقعا باعث ناراحتی و تأسف است که سراسر کردستان ایران عملاً جایگاهی در ورزش قهرمانی کشور ندارند.
علاوه بر نبود کارخانجات و نهادهای اقتصادی بزرگ در کردستان، حتی شهرداری‎های این خطه در زمینه سرمایه‎گذاری در ورزش قهرمانی کم‎لطفی می‎نمایند. درحالی‎که شهرداری تبریز، سالی ۱۵ میلیارد تومان در فوتبال هزینه می‎نماید و به تأسیس یک باشگاه ورزشی مبادرت نموده است. در بندرعباس و در بندربوشهر نیز شهرداری‎ها دارای باشگاه ورزشی‎اند. خوب، دقیقا بر همین منوال می‎شود در کردستان هم شهرداری‎ها سرمایه‎گذاری داشته باشند، اما از این امر شانه خالی می‎نمایند و بدین شکل استعدادها و قابلیت‎های جوانان کُرد هدر می‎رود و شکوفا نمی‎گردد.
پرسش - چه اصول زیربنایی لازم است تا ورزش در کردستان در مسیر رشد و توسعه پایدار قرار گیرد؟
پاسخ - کردستان ایران به دلیل شرایط فوق‎العاده‎اش و وضعیت مرزهایش در زمان وقوع جنگ ایران و عراق، جزء مناطق خاص و ویژه قلمداد شده است که بودجه‎های ویژه‎ای هم بدان اختصاس داده شد. اما این بودجه‎های ویژه، یا به حد کفایت نبوده و یا ورزش کلاً در اولویت برنامه‎های مدیران مناطق کُردنشین قرار نگرفته است. این بودجه‎ها و اعتبارات در زمینه‎های توسعه راه‎سازی، توسعه شهرها و تأسیس چند دانشگاه در این استان‎ها هزینه گشته است. طبق شنیده‎های ما از مسئولان، ورزش در این سال‎ها در اولویت‎های اول و دوم و حتی سوم نیز قرار نداشته؛ این نگرش است که منجر به وقوع عقب‎ماندگی ورزشی در کردستان گشته و تا این لحظه این عقب‎ماندگی جبران نشده که جای بسی تأسف است.
پرسش - به نظر شما ورزش چگونه می‎تواند باعث تفاهم و صلح و همزیستی مسالمت‎آمیز میان اقوام ایرانی گردد؟
پاسخ - ورزش در دنیای امروز، به عنوان یک پدیده مهم و تأثیرگذار مطرح است. بدین خاطر سرمایه‎گذاری‎های کلانی در ورزش صورت می‎پذیرد. جوامع جهان با سرمایه‎گذاری در ورزش در اندیشه پرورش نسلی سالم و شاداب‎اند. طبعاً انسان سالم از روحیه و روان سالم‎تری برخوردار است. انسان با روحیه مناسب و بدن سالم، در عرصه فعالیت‎های اقتصادی و صنعتی هم دارای بازده کاری بیشتری خواهد بود. تحقیقات علمی هم نشان داده، افرادی که ورزش می‎کنند راندمان هوش آنها افزایش می‎یابد و در بسیاری از زمینه‎ها توانمندی‎های بهتری خواهد داشت. ورزش برای انسان، خوراکی غیرقابل اغماض و چشم‎پوشی است و در جهان امروز، همه کشورها در اندیشه "توسعه ورزش"اند و هر روز در تدارک برگزاری بهتر مسابقات ورزشی در سطح بین‎المللی‎اند. به عنوان مثال زمانی که جام‎جهانی فوتبال برگزار می‎گردد، پخش زنده مسابقات فوتبال پربیننده‎ترین برنامه‎های تلویزیونی‎اند. بنده هیچ‎گاه فراموش نخواهم کرد؛ زمانی که در جام‎جهانی ۱۹۹۸ فرانسه مربی تیم‎ملی فوتبال ایران بودم، وقتی ایران با تیم آمریکا بازی داشت، آن مسابقه چگونه حساسیت مضاعف یافت و جنبه‎های مختلف سیاسی، اجتماعی، و ورزشی بسیار مهمی به خود گرفت! بازی فوتبال ایران و آمریکا یک میلیارد و دویست میلیون نفر تماشاگر در کل دنیا داشت که در کتاب تاریخ و آمار فدراسیون بین‎المللی فوتبال، این بازی پربیننده‎ترین مسابقه فوتبال قرن بیستم لقب گرفت.
بنابراین ورزش در سطح بین‎المللی دارای چنین بُرش و تأثیر و پیامی است. به تبع در ایران هم این‎چنین تأثیرگذار است. اگر ما در کردستان ایران موفق به پرورش استعدادهای جوانی در زمینه ورزش بشویم، این ورزشکاران جوان کُرد می‎توانند پیام‎آور شادی، صلح، انسانیت و معرفت مردم کردستان باشند. کما این‎که بسیاری از این ورزشکاران کُرد توانسته‎اند این رسالت خطیر خویش را به بهترین نحو انجام دهند و - از نظر اخلاقی و رفتاری - مایه عزّت و افتخار مردمشان باشند.
بنده اعتقاد راسخ دارم، چنانچه جوانان کردستان تحت برنامه‎ریزی ویژه‎ای قرار گیرند، در رشته‎های ورزشی بسکتبال، تنیس روی‎میز، دو و میدانی، کشتی و قایقرانی می توانند موفق شوند؛ زمینه رشد ورزش‎های آبی چون قایقرانی به دلیل وجود دریاچه‎ها و سدهای آبی مانند دریاچه زریبار مریوان، سد مهاباد، سقز، سد قشلاق و... وجود دارد. کردستان دارای پتانسیلی است که ما بتوانیم قهرمانانی را در سطح آسیا و جهان تربیت نمائیم. نباید فراموش کرد که موفقیت ما در ورزش قهرمانی در گرو داشتن برنامه‎ریزی مناسب و تخصیص اعتبارات کافی است. وقتی ورزشکاران کُرد در مسابقات کشوری شرکت نمایند، می‎توانیم از این طریق، فرهنگ، اخلاق و منش بزرگ "انسان کُرد" را در معرض افکارعمومی قرار دهیم. به‎هرحال وقتی سخن از وحدت است، از طریق ورزش می‎شود به معنای واقعی پیام‎آور وحدت در میان اقوام ایرانی گردیم و در سطح کشور و در سطح جهانی بتوانیم نسلی پویا داشته باشیم که خالق تحول و دگرگونی گردند.
پرسش - آیا تاکنون همایش‎ها و گردهمایی‎هایی در ارتباط با "رشد و توسعه ورزش" در کردستان ایران برگزار شده است؟
پاسخ - همایشی برای بررسی وضعیت کُل ورزش مناطق کُردنشین تاکنون نداشته‎ایم. اما در زمینه فوتبال، چندبار در استان کردستان همایش‎هایی جهت بررسی وضعیت فوتبال برگزار شده است. ۶ ماه پیش به همت شهردار شهر بانه، همایشی فوتبالی برگزار گردید که فوق‎العاده تأثیرگذار بود و درطی دو روز و نیم ادامه داشت که دو نفر از فدراسیون فوتبال ایران هم در آن شرکت نمودند. موضع این همایش "آسیب‎ شناسی فوتبال استان کردستان " بود. در آن جلسات چند سخنرانی جهت بررسی فوتبال کردستان و ایران، ایراد گردید که قابل تقدیر بود.
پرسش - مطبوعات و رسانه‎ها به عنوان رکن چهارم دموکراسی و ناظر بر فعالیت‎های جاری کشور مطرح‎اند. آیا در کردستان ایران این رسانه‎ها و مطبوعات توانسته‎اند روند جاری ورزش و مسائل ورزشی مناطق کردستان را زیر ذره‎بین قرار دهند و واقعیت‎های موجود در این حیطه را بازتاب دهند؟
پاسخ - مطبوعات در کردستان اکثرا ارگان نهادهای دولتی‎اند. مطبوعات یا مستقل نیستند یا اگر مستقل هم باشند، شرایط به شکلی است که نمی‎توانند پردوام باشند. به‎هرحال وقتی نشریه‎ای وابسته به استانداری، فرمانداری و سایر نهادهای دولتی باشد، محتوای انتقادی آن محدود می‎گردد. اما صددرصد نیاز به مطبوعات و رسانه‎های منتقد احساس می‎گردد. بنده معتقدم اگر رسانه‎های قوی در کردستان باشند، نویسندگانی خبره و ریزبین وجود داشته باشند، بسیار تأثیرگذارند و می‎توانند مردم را نسبت به خواسته‎های ورزشی خویش آگاه سازند.
پرسش - شما به عنوان شخصیتی که حدود ۴۰ سال است در عرصه ورزش ایران فعالیت می‎نمایید، روند پرورش مدیران، مربیان و ورزشکاران در ایران را چگونه ارزیابی می‎کنید. آیا معیارها و ضوابطی در مسیر انتخاب مدیران، مربیان و ورزشکاران در عرصه ورزش قهرمانی وجود دارد یا اینکه مسائل و ارتباطاتی غیرورزشی در این انتخاب‎ها و انتصاب‎ها نقش بیشتری دارند؟
پاسخ - سؤال شما شامل دو بخش می‎گردد. اول مدیران کلان ورزش کشور و دوم مدیران میانی ورزش. متأسفانه مدیران کلان ورزش ایران براساس شایسته‎سالاری گزینش نمی‎گردند. بنده دقیقا ۴۰ سال است در عرصه ورزش ایران حضور فعال دارم. قبل از انقلاب، اکثر مدیران ورزشی، ژنرال‎ها و نورچشمی‎های سیستم حکومت شاهنشاهی بودند و افراد براساس شایستگی و صلاحیت علمی و تخصصی و کاری انتخاب نمی‎شدند. بعد از انقلاب هم، ما هیچ‎گاه ندیدیم که مدیری متخصص، ورزشی و تحصیل‎کرده‎ی ورزش یا ورزشکاری باسابقه و باپیشینه اخلاقی و مدیریتی مناسب، زمام امور ورزش کشور را به دست گیرد.
همیشه از تکنوکرات‎ها و افرادی که وابستگی‎های شدید حزبی و جناحی داشته‎اند، استفاده شده است. حتی از افراد سیاسی توانمند هم در این عرصه استفاده نشده، بلکه افراد سیاسی درجه ۲ و ۳ که پست‎های مهم برای آنها باقی نمی‎ماند، "باری به‎هرجهت" مسئولیت ورزش کشور را به مدت چهار یا هشت سال به ایشان می‎سپرند. ما مدیران و رؤسای ارشدی در ورزش ایران به چشم خود دیده‎ایم که فاقد کمترین تخصص و تحصیلات ورزشی بوده‎اند و ورزش را به اینجا رسانده‎اند. من می‎توانم با دلایل و مدارک مستند ثابت نمایم که دوره به دوره بازی‎های آسیایی ورزش ایران پس رفت داشته است. بنده معتقدم که در مهم‎ترین رکن ورزش، هیچ‎گونه برنامه‎ریزی و معیار مشخصی برای انتخاب مدیرورزشی شایسته وجود ندارد که براساس آن معیارها و شرایط، مدیریت کل ورزش کشور را به ایشان بسپارند.
اما در سطح میانی بسیار مایه خوشحالی است که ما نزدیک به ۴۲ دانشکده تربیت‎بدنی در ایران داریم. این دانشکده‎ها همگی کارشناس تربیت‎بدنی، تربیت می‎نمایند که بعدها در جامعه تبدیل به دبیر ورزش در مدارس آموزش‎وپرورش می‎گردند و یا در ادارات تربیت‎بدنی، مدیرورزشی می‎شوند. خوب، تعدادی از این افراد، دارند مدیریت ورزش کشور را انجام می‎دهند. اما در بعضی پست‎های حساس، در باشگاه‎ها و در فدراسیون‎ها، براساس شایسته‎سالاری انتخاب‎ها صورت نمی‎پذیرد. بلکه ضوابط و روابطی غیرورزشی در این قضایا دخالت دارند و این امر باعث پیشرفت ورزش ایران نمی‎گردند.
پرسش - شما چهره‎ای بلندآوازه در ورزش ایران و کردستان می‎باشید. میزان تعامل و آشنایی شما با فعالان عرصه ورزش کردستان ایران را بیان بفرمایید.
پاسخ - ارتباط بنده بیشتر با استان کردستان و شهر سنندج است و این ارتباطی معنوی است، نه کاری. اما هرگاه مناسبت و همایشی ورزشی بوده، بنده باکمال میل در آن شرکت داشته‎ام. حتی چندین‎بار در کلاس‎های ورزشی و توجیهی استان کردستان و شهرهای سنندج و مریوان و غیره حضور داشته‎ام. هرگاه نیاز به حضور بنده بوده، باکمال افتخار پذیرفته‎ام و خوشحالم که بتوانم این ارتباطات را بیشتر نمایم، حتی بسیار علاقمندم با سایر استان‎های کردنشین ایلام، کرمانشاه و آذربایجان غربی هم در ارتباط باشم.