اشاره: در قسمت پیشین این گفتگو، بیوگرافی مختصری از دکتر ذوالفقارنسب مورد بحث قرار گرفت. سپس موضوعات عملی درخصوص ورزش ایران مورد اشاره قرار گرفت. بخش دوم و پایانی را با هم می خوانیم.

پرسش - از ورزش همگانی و قهرمانی برگردیم به رشته تخصصی شما یعنی "فوتبال". تحلیل شما از وضعیت موجود فوتبال ایران چیست؟ آیا نوعی هرج و مرج و سردرگمی در فوتبال ایران حکم‎فرما نیست؟ علائم و نشانه‎های آن هم مشهود است، از جمله: ناکامی ایران در صعود به جام‎جهانی ۲۰۱۰ آفریقای جنوبی، ناکامی در جام ملت‎های آسیا، ناکامی تیم‎های ایرانی در جام باشگاه‎های آسیا، ناکامی در رده‎های سنی نوجوانان، جوانان، امیدها و صعود به المپیک. تشتت و نوعی تفرقه در بین اهالی فوتبال، در سطح هواداران، بازیکنان، مربیان، رسانه‎های فوتبالی و فدراسیون فوتبال مشاهده می‎شود. آیا وضعیت موجود نمایانگر نوعی هرج و مرج در فوتبال ایران نیست؟

پاسخ - اگر اجازه بدهید بنده واژه "هرج و مرج" را با واژه "بی‎برنامگی" عوض می‎کنم. بنده اعتقاد دارم که فوتبال در ایران از محبوبیت بالایی در بین مردم برخوردار است و مردم و جوانان، عشق و علاقه‎ای خاص به فوتبال دارند. به‎علاوه میزان سرمایه‎گذاری‎های کلان در فوتبال ایران بسیار بالاست و مبالغ بالایی به فوتبال ایران وارد می‎شود، اما این مبالغ و هزینه‎ها به صورت صحیح و با برنامه، مدیریت نمی‎گردد و در کل برنامه خاصی برای پیشرفت فوتبال در ایران وجود ندارد. اما علی‎رغم این مسائل بنده می‎توانم ثابت نمایم که فوتبال ایران در حال پیشرفت است. مهم این است که پیشرفت در فوتبال کشورها دارای سرعت‎های متفاوتی است. در کشورهای دیگر هم علاقمندی مردم و جوانان به فوتبال مشاهده می‎شود، اما تفاوت در نوع برنامه‎ریزی، میزان سرمایه‎گذاری جدی و منظم و سرعت رشد و توسعه در فوتبال کشورهاست. در کشورهایی که خواهان پیشرفت در فوتبال‎اند، به نظر کارشناسان اهمیت می‎دهند و در صورت نیاز از نظر کارشناسان خارجی هم استفاده می‎نمایند. مثلا اگر سرعت پیشرفت در کشور ما ۱۰ کیلومتر باشد، سرعت رشد در کشورهایی که به فوتبال بها می‎دهند، بالای ۵۰ کیلومتر است. آنها همیشه در حال رشد و حرکت‎اند و نه تنها خودشان را از ما جدا نموده‎اند، بلکه به اهداف خویش هم رسیده‎اند.

 پرسش -  مدتی است که «فساد در فوتبال»بحث داغ محافل ورزشی وحتی پارلمان ایران شده است ؛ به نظر شما در فوتبال ایران، فساد مالی وجود دارد؟

پاسخ - وقتی سالانه بیش از ۳۰۰ میلیارد تومان به فوتبال این مملکت تزریق می‎شود و بازدهی این فوتبال فوق‎العاده ضعیف است، این امر نشانه این است که ایرادی در این سیستم وجود دارد. مثل این است که بگوییم خانواده‎ای با درآمد ماهانه ۱۰ میلیون تومان، فاقد سامان و رفاه لازم باشد و با مشاهده این نابسامانی می‎توان عواملی همچون اعتیاد و فساد را در آن دخیل دانست. فساد اشکال متفاوتی دارد. ورودی مالی فوتبال ایران فوق‎العاده بالا و خروجی و راندمان کاری آن کمتر از ۱۰ درصد است، این دلیل مدعای ماست.

این فساد در فوتبال ما قابل پیشگیری و قابل بررسی است. به هر صورت، بنده به عنوان یک شهروند ایرانی، حق دارم بپرسم و بدانم که این مبالغ کلان که بیش از ۳۰۰ میلیارد تومان است، در بخش دولتی چگونه هزینه می‎گردد. ۹۸ درصد فوتبال ایران دولتی است. بنده هیچ اتهامی به هیچ‎کس وارد نمی‎کنم، انگشت اتهام بنده به سیستم حاکم بر فوتبال است. درنهایت باید بگویم سیستم برنامه‎ریزی فوتبال ایران ناکارآمد است، زیرا میزان بسیار بالایی بودجه و اعتبار به دلیل عدم مدیریت صحیح و عدم برنامه‎ریزی تخصصی ورزشی، دارای کمترین راندمان است.

پرسش - آیا می‎توان گلوگاه‎های فسادخیز فوتبال ایران را شناسایی نمود؟ این فساد آیا در ارتباط با داوری مسابقات یا مربوط به تنظیم قراردادهای مالی بازیکنان و مربیان است و یا دلال‎بازی‎ها جولانگاه این فساد است؟

پاسخ - به هر صورت فساد در فوتبال ایران وجود دارد و وقتی که رسانه‎ها مشخصاً کُد می‎دهند، نمی‎توان آن را انکار نمود. بنده نه در این برنامه شما، بلکه در هیچ برنامه‎ای کسی را متهم به مسأله‎ای غیراخلاقی ننموده‎ام و در مقام قضاوت نیستم، منتهی جامعه و افکارعمومی خود بهترین مرجع قضاوت‎اند.

پرسش - علل توسعه‎نیافتگی فوتبال در کردستان ایران را در چه می‎دانید؟ چه راهکارهای عملی برای خروج از این رکود و توسعه‎نیافتگی پیشنهاد می‎نمایید؟

پاسخ - ما جهت خروج از این رکود و جمود ۲ راه بیشتر نداریم. اول: یا باید کارخانه‎های بزرگ به‎عنوان حامیان بزرگ مالی فوتبال در مناطق کُردنشین به وجود آیند، که این خود فرصت‎های بزرگی را برای این کارخانه‎ها جهت سرمایه‎گذاری در فوتبال فراهم می‎سازد. از جمله اینکه بعضی از پرداخت‎های مالیاتی خویش را براساس قانون به جای واریز به حساب خزانه دولت، می‎توانند در ورزش سرمایه‎گذاری نمایند. به‎عنوان مثال، بودجه‎های ورزشی باشگاه‎های ذوب‎آهن اصفهان، فولادمبارکه سپاهان و سایپا، مبالغی هستند که باید به‎عنوان مالیات به حساب دولت ریخته شود، ولی قانون به آنها اجازه می‎دهد آن را در ورزش هزینه نمایند. متأسفانه در کردستان ایران کارخانه‎های بزرگی ساخته نشده‎اند که بتوان در زمینه ورزش انتظار حمایت مالی از آنها داشته باشیم. کارخانه‎ها، شهرداری‎ها و وزارت‎خانه‎هایی مانند وزارت نیرو می‎توانند ورزش و فوتبال کردستان را حمایت مالی نمایند، اما این اتفاق نیفتاده است.

دوم اینکه باید از طریق بخش خصوصی این حمایت‎های مالی را جذب نمود. در کردستان ایران بخش خصوصی آن‎قدر توانمند نیست که بتواند در این زمینه سرمایه‎گذاری نماید و هزینه‎های فوتبال در حال حاضر بسیار بالاست. هیچ فعال بخش خصوصی نمی‎تواند ۵ میلیارد تومان در فوتبال هزینه نماید. از سوی دیگر متأسفانه شکل اداره فوتبال در کشور ایران به گونه‎ای است که هیچ‎گونه بازدهی اقتصادی ندارد. درآمد حاصل از بلیط‎فروشی مسابقات، مبلغ قابل ملاحظه‎ای نیست که بتوان از آن انتظار داشت و اسپانسرهای مالی (تبلیغات روی پیراهن) هم توان تأمین این هزینه‎ها را ندارند. در کردستان ایران، شهرداری‎ها و استان‎داری‎ها باید به تأسیس باشگاه‎های فوتبال اقدام نمایند و در این باشگاه‎ها تیم‎های نونهالان، نوجوانان، جوانان، امیدها و بزرگسالان ایجاد گردند و مربی‎های باکیفیت استخدام نمایند تا بتوانند فوتبال این منطقه را متحول نمایند. متأسفانه این افق را حداقل در چند سال آینده هم نمی‎توان انتظار داشت.

پرسش - آیا سزاوار نبود که در انتقال باشگاه‎های فوتبال تهران به سایر استان‎ها از جمله: قم، قزوین و همدان؛ ۴ استان کردنشین هم سهمی از این امتیازات داشته باشند؟

پاسخ - قطعاً می‎شد که استان‎های کُردنشین هم سهمی از این امتیازات داشته باشند و می‎توانستند به صورت تضمینی بودجه این انتقال را هم فراهم سازند. زمانی که باشگاه پاس‎تهران به همدان انتقال یافت، استاندار همدان تعهد نمود که تمام بودجه موردنیاز آن باشگاه را تأمین نماید که بالغ بر ۱۰ میلیارد تومان اعتبار بود. اما واقعیت این است که عملکرد تیم‎های انتقال‎یافته از تهران به شهرستان‎ها، مناسب نبوده و اکنون از کل ۲۴ نفر بازیکن تیم پاس‎همدان فقط یک بازیکن آن اهل همدان است. در تیم فوتبال پیکان قزوین هم حتی یک نفر بازیکن قزوینی وجود ندارد. من امیدوارم بدین صورت به استان‎های کردنشین کادو ندهند. اگر چنانجه در کردستان ایران امکانات و تجهیزات لازم فراهم گردد، زمین‎های مناسب در اختیار بازیکنان فوتبال قرار گیرد، بودجه‎های مناسب در فوتبال هزینه گردد، اگر از لیگ دسته دو کشور هم شروع نمایند، به شرطی که برای سنین پایه برنامه‎ریزی انجام گیرد و یک حمایت تضمینی ۱۰ ساله انجام گیرد؛ مطمئنا این برنامه‎ریزی طی ۵ سال در کردستان جواب خواهد داد و خود کردستان می‎تواند براساس قابلیت و شایستگی خودش به لیگ برتر فوتبال ایران راه یابد و این تمهیدات باید توسط دولت انجام پذیرد.

پرسش - اگر دکتر بیژن ذوالفقارنسب امروز وزیر ورزش ایران شود، چه برنامه‎ریزی‎هایی برای توسعه ورزش در کردستان و سایر مناطق اهل‎سنت ایران ارائه می‎دهد؟

پاسخ - در قانون اساسی ایران آمده که دولت موظف است به صورت رایگان تمام امکانات ورزشی را در اختیار مردم قرار دهد. این قانون تاکنون در حد شعار باقی مانده و هنوز به واقعیت تبدیل نشده است. تمام ایرانی‎ها باید به صورت رایگان از ورزش و امکانات ورزشی استفاده نمایند. اگر بنده وزیر ورزش ایران شوم، امکانات ورزشی را به صورت رایگان در وررش همگانی و عمومی برای مردم فراهم می‎سازم.از طرف دیگر ما در ایران افراد مدیر، باتجربه و کاردان و لایق کم نداریم که باید ورزش کشور توسط این افراد شایسته مدیریت گردد. سرپوش تمام این قضایا در ورزش تدوین یک برنامه اصولی و علمی است که بنده در این برنامه مختصر شما نمی‎توانم کل برنامه خودم را جهت توسعه ورزش ارائه نمایم. اما یک برنامه جامع ورزش می‎تواند شامل برنامه‎های کوتاه‎مدت، میان‎مدت و بلندمدت باشد که می‎شود با اجرای این برنامه‎ها، ورزش ایران را با مجامع بین‎المللی و کشورهای معتبر جهان در زمینه ورزش همسو گرداند.

لطفاً در پایان به این سؤالات ریز فوتبالی به صورت مختصر پاسخ دهید:

پرسش - اهالی فوتبال بیشتر شما را با "تفکرات دفاعی" در فوتبال می‎شناسند، آیا این ظلمی در حق شما نیست؟

پاسخ - این موضوغ از قدیم مطرح شده. اولین‎بار وقتی بنده مربی تیم فوتبال سایپای تهران بودم و سایپا را قهرمان ایران نمودم، آن سال هم گفتند که سایپای قهرمان ،یک تیم دفاعی است. در صورتی که می‎دیدند در جدول مسابقات، سایپا در صدر جدول قرار داشت و با ۴۵ گل زده و ۹ گل خورده، صاحب بهترین خط حمله و بهترین خط دفاع بود و حمید علیدوستی بازیکن سایپا هم آقای گل سال فوتبال ایران شده بود. آن روز کسانی بودند که بهترین خط حمله بودن ما را نمی‎دیدند ولی چون صاحب کمترین گل خورده بودیم، ما را تیمی تدافعی می‎دانستند. این قضیه، بحثی ریشه‎ای است. در فوتبال ایران اکثر خبرنگاران و مفسران ورزشی، طرفدار یکی از دو تیم پرطرفدار استقلال و پرسپولیس‎اند. وقتی سایپای تهران به جای آن دو تیم قهرمان ایران شد، حرفی برای آن خبرنگاران نماند، جز برچسپ دفاعی بودن تیم ما!

پرسش - پس شما این برچسب را قبول ندارید.

پاسخ - دفاع یک رکن اساسی در فوتبال است، اما کل فوتبال دفاع نیست.

پرسش - می‎شود گفت که در تفکرات فوتبالی‎تان، شما اول سعی می‎کنید تیم‎تان گل نخورد، سپس به فکر گل زدن باشد؟

پاسخ - اصلا ًقانون فوتبال همین است. آمار نشان می‎دهد و قابل اثبات است که در یک مسابقه فوتبال، اکثر تیم‎هایی که گل اول را دریافت می‎کنند، بازنده می‎شوند. شاید ۱۰ الی ۱۵ درصد تیم‎هایی که گل اول را دریافت می‎کنند، بتوانند در پایان برنده بازی شوند. تیمی که بتواند منسجم عمل نماید، برنامه‎ریزی و سازماندهی داشته باشد، طبیعتاً نباید گل بخورد. تیم وقتی گل نخورد، در فرصت مناسب می‎تواند گلزنی نماید. در محافل بین‎المللی فوتبال به این نکته بسیار تأکید دارند که: "هر تیمی تا زمانی که صاحب توپ است، در حال حمله است، حتی اگر توپ در اختیار دروازه‎بان باشد. و هرگاه تیم مالکیت توپ را از دست داد باید فوراً آرایش دفاعی به خود بگیرد. پس فوتبال یعنی دفاع و حمله، حمله و دفاع. پس هرکس صرفاً به فکر دفاع و یا صرفاً در اندیشه حمله باشد، مطمئناً شکست خواهد خورد.

پرسش - شما چه سبک و سیستمی را در فوتبال می‎پسندید؟ بازی تماشاگرپسند و زیبا را یا فوتبال نتیجه‎گرای صرف؟

پاسخ - فوتبال با تماشاچی زنده است و اگر تماشاچی نداشته باشد، تبدیل به ورزش‎های دیگری مثل هندبال و والیبال می‎گردد. طبعاً فوتبال باید جذاب باشد، همین جذابیت است که تماشاگران فوتبال را به ورزشگاه‎ها می‎کشاند. بنده به احترام تماشاگران فوتبال، دوست دارم تیمی که در اختیار دارم، هم شرایط فنی مناسبی داشته باشد و هم به نتیجه نائل شود. شخصا از باخت متنفرم و هر انسانی هم دوست دارد برنده شود. تفکرات بنده این است که انسان باید از فوتبال لذت ببرد و علاوه بر آن از طریق این فوتبال می‎توان به مردم پیام داد. این پیام همانا "مبارزه صحیح، رفتار صحیح و احترام به رقیب است".

پرسش - سبکی که اکنون تیم فوتبال "بارسلونای اسپانیا" بازی می‎کند، کل فوتبال جهان را تحت‎الشعاع خود قرار داده است. خاستگاه این نوع بازی در بارسلونا کجاست؟ فوتبال آمریکای جنوبی (برزیل و آرژانتین) است یا خود اسپانیا؟

پاسخ - باید پذیرفت که این نوع فوتبال، هم زاییده و متولدشده سرمایه‎داری و سرمایه‎گذاری‎های عظیم جهان اقتصاد است و هم نشأت گرفته از روشنفکری مدیران ورزشی بارسلوناست. در حال حاضر بارسلونا بهترین بازیکنان جهان را جذب نموده و بجز چند بازیکن، سایر بازیکنانش ساخته و تربیت‎شده باشگاه بارسلونا نیست. بهترین بازیکنان دنیا را با پول‎های کلان ۱۰، ۱۵ و ۳۰ میلیون یورویی جذب می‎نمایند و محصول این جذب ستارگان هم، باید که این نوع بازی زیبا باشد. بارسلونا، باشگاهی اقتصادی-ورزشی است که داخل بورس اقتصادی است و سالانه ۱۰۰ تا ۱۵۰ میلیون یورو گردش مالی دارد و هر ساله چند میلیون یورو درآمد مالی فقط در فوتبال دارند. باشگاه بارسلونا هیچ شباهتی با باشگاه‎های ایرانی ندارد. باشگاه استقلال، سالانه ۲۰ میلیارد تومان هزینه می‎نماید، اما درآمدش به ۲ میلیارد تومان هم نمی‎رسد.

پرسش - چه تفاوت‎ها و شباهت‎هایی بین سبک بازی بارسلونا با بازی تیم‎های برزیل و آرژانتین احساس می‎نمایید؟

پاسخ - بسیار به هم شبیه‎اند. تفاوت‎شان فقط در بازیکنان ستاره است. بارسلونا بهترین بازیکنان برزیلی و آرژانتینی را به استخدام درآورده است. تیم‎ملی اسپانیا هم قهرمان جام‎جهانی ۲۰۱۰ آفریقای جنوبی شده است. به نظر من سبک بازی‎شان بسیار به فوتبال آمریکای جنوبی شبیه است. کلاً فوتبال اسپانیا و پرتغال و آمریکای جنوبی، به دلیل اشتراکات زبانی و فرهنگی و استخدام مربیان آمریکای جنوبی، بسیار به هم نزدیک‎اند.

پرسش - چرا "بیژن ذوالفقارنسب" که در بالاترین سطح فوتبال ایران و آسیا فعالیت نموده، هنوز دارای "سایتی شخصی و اختصاصی فوتبال" نیست، که علاقمندان از این طریق با شما در ارتباط باشد؟

پاسخ - بنده در حال راه‎‎اندازی سایتی در همین زمینه‎ام، انشاءالله در شأن شما جوانان و علاقمندان باشد.

پرسش - اگر جوانان مستعد در مناطق محروم کردستان ایران وجود داشته باشند و در خود توان بازی در باشگاه‎های معتبر ایران را ببینند، آیا شما می‎توانید این جوانان را جهت معرفی نمودن و انجام "تست‎های فنی" به سایر باشگاه‎های فوتبال ایران معرفی نمایید؟

پاسخ - بدون شک! من این معرفی استعدادها را نه به شکل صددرصد، ولی همواره انجام داده‎ام. مردم شهرستان جوانرود در استان کرمانشاه، شاهدند که وقتی جوان ۱۷ ساله جوانرودی همراه ۳ نفر دیگر، آن زمان که بنده سرمربی تیم فوتبال پیکان بودم، به باشگاه پیکان آمدند و از بنده خواستند که این جوان را جهت انجام تست فنی معرفی نمایم و من با کمال افتخار آن را انجام دادم. در حالی که این جوان تا قبل از آن تاریخ، در هیچ باشگاه معتبری سابقه بازی نداشت و کاملاً ناشناخته بود، اما ما آن جوان را معرفی نمودیم و از تست فنی موفق بیرون آمد و امروز تبدیل به نادر احمدی شده است که در فوتبال ایران شناخته‎شده و مطرح است.خوشبختانه روابط کاری ما با سایر باشگاه‎ها به شکلی است که احترام متقابل حاکم است و به توصیه‎های ما گوش می‎دهند. هرکس اگر طی ۴-۵ جلسه حضور در تست فنی و تمرینات آن باشگاه‎ها خوب باشد، انتخاب می‎گردد و اگر بازی و شرایط فنی مناسبی هم نداشته باشد، به شهر خودش دیپورت می‎گردد. مطمئن باشید هر جوان و هر استعدادی که در مناطق کردنشین ایران وجود داشته باشد که دارای شرایط فنی مناسبی باشد، بنده با کمال میل ایشان را به سایر باشگاه‎های فوتبال ایران معرفی می‎نمایم.

پرسش -  در پایان ضمن تشکر از حضور شما و تقبل زحمت این گفت‎وگو، دوست داریم توصیه و سفارش شما را به عنوان یکی از نخبگان جامعه کُرد و اهل‎سنت ایران، خطاب به فعالین سیاسی، اجتماعی، ورزشی و فرهنگی ایران در حال گذار، بشنویم.

پاسخ - بنده معتقدم هر فرد کُرد در ایران با عنایت به سابقه تاریخی مردم کردستان، قابل احترام است و در ایران با دیدی محترمانه به کُردها نگریسته می‎شود. ما باید این احترام به کُردها را افزایش دهیم. بنده اعتقاد دارم که کُردها مردمی بسیار زحمتکش‎اند و بسیار باهوش، که با کمترین امکانات می‎توانند بهترین فرصت‎ها را برای خود خلق نمایند. امیدوارم کُردها در منطقه، در کمال آرامش و اعتدال بتوانند فعالیت‎های اجتماعی خودشان را دنبال نمایند و به دنبال ادامه تحصیل و ورزش و هنر باشند. امیدوارم هر روز شاهد موفقیت تمام عزیزان کُرد و اهل‎سنت ایران باشم.