نویسنده: استاد مصطفی محمد طحان
برگردان از عربی به فارسی: دکتر محمود ویسی
بسیاری از اوقات افرادی را میبینیم که از کمبود وقت مینالند و میگویند: «ای کاش شبانهروز به جای 24ساعت، 48ساعت میبود. کارها زیاد است و این تعداد محدود ساعات برای انجام این همه کار کفایت نمیکند.» این ممکن است که یک حقیقتِ موجود باشد اما درست نیست.
ما مسلمانان معتقدیم که خداوند همه چیز را به حد وفور آفریدهاست رزق و روزی، وقت و ... و توازن و تعادل در میان نظام هستی، انسان و حیات قرار دادهاست و نبودن این توازن سبب فساد میشود.
انسان دارای وقت کافی برای انجام تمامی کارهایش میباشد اما نیاز به تنظیم وقت دارد. در صورت عدم تنظیم وقت، مسؤول اصلی عدم اجرای کارها خود اوست. کسی که به حیات انسان مسلمان مینگرد و ملاحظه میکند که فرد مسلمان در باب تنظیم وقت، بسیار موفق است. چون میبیند مسلمان بر خود واجب کرده که در فلان ساعت بیدار میشود، در پنج وقت مشخص و متوالی نماز بخواند و در ساعت مشخصی به انجام کارهایش بپردازد. مسلمانِ فهمیده هرگز بیکار نیست. امام بیهقی از عبداللهبن زبیر روایت کرده که گفتهاست: «بدترین چیز در دنیا بیکاری است.» و علامه مناوی در کتاب فیض القدیر در این مقوله شرحی دارد که میگوید: «انسان وقتی بیکار باشد دلش به چیز مباحی مشغول میشود لذا در ظاهر فارغ و بیکار است اما در درون فارغ نیست بلکه شیطان در دل او آشیانه میکند و سپس به تخمگذاری پرداخته و در نهایت شیاطین سر از تخم بیرون میآورند و تکثیر نسل شیطان از هر نسلی سریعتر صورت میگیرد.»
عمربن خطاب(رضیاللهعنه) وقتی کسی را میدید میپرسید: «کاری دارد؟ شغلی دارد؟» وقتی که گفته میشد خیر. بیکار است آن شخص از لحاظ شخصیتی در نظر عمر فاروق (رضیاللهعنه) بیارزش میشد.
مسلمان در ساعات مشخصی غذایش را میخورد. شیخین (بخاری و مسلم) از ابوموسی از پیامبر(صلیاللهعلیهوسلم) روایت میکنند که پیامبر فرمود: بر هر مسلمانی صدقهدادن لازم است. اصحاب عرض کردند: یا رسولالله(صلیاللهعلیهوسلم) اگر چیزی نیافت که صدقه دهد چه کند؟ پیامبر فرمود: کار کند و صدقه دهد. گفتند: اگر نتوانست یا این کار را نکرد، چه کند؟ فرمود: امر به معروف کند. گفتند: اگر این کار را هم نکرد. فرمود: از شر دوری کند این صدقه است.
مرد عمل کسی است که بر وقتش حریص است و در دفترچه یادداشت خود قرارهایش را مینویسد. در ابتدای روز میتواند به تو بگوید که در فلان ساعت با فلانی قرار دارد و در فلان ساعت و ... و در ماه آینده فلان کار را میکند. این تصویر یک انسان منظم در وقت است. چون وقت از دیدگاه او یعنی تجارت و کسب مال. انسان مسلمان آگاه، دارای وقتی منظم میباشد و وقت از نظر او حیات است. توجه به ارزش وقت و التزام به آن و مشخص نمودن ارزش وقت از عناصر پیشرفت یا عدم پیشرفت ملتهاست. هنگامی که ملتی تنبل و تنپرور را میبینید که جوانان و پیرانش در کوچهها و خیابانها سرگردان هستند یا در قهوهخانهها وقتکُشی میکنند و نمیدانند برای چه آمدهاند و چه کار کنند؟ شبهایشان سپری میشود، هدفی را از حیات نمیشناسند و کمترین ارادهای ندارند که به آنها جهت ببخشد.
انسان متمدنی که ارزش خود و وقتش را میتواند معجزه بیافریند. ژاپن را میبینید که زمان را کوتاه میکند و از گوشه عزلت بیرون آمده و در طی 10 سال به یکی از پیشرفتهترین و مترقیترین کشورهای صنعتی تبدیل میشود و راهی را که اروپاییان صدساله پیمودند ژاپنیها در مدت 10 سال طی کردند. آیا ژاپنیها خوابیدند و تنپروری کردند؟ یا این که شب را به روز متصل کرده و از دقایق عمرشان حداکثر استفاده را کردند و بدین ترتیب صاحب شأن و منزلت گشتند. پس مادامیکه ژاپنیها که اهل شرک و بتپرستی هستند، توانستند چنین کاری بکنند چرا مسلمانان که صاحب برنامهای ربانی هستند از انجام چنین کارهایی باز بمانند؟!
خداوند در قرآن به زمان سوگند میخورد: به فجر، ضحی، عصر، لیل و نهار.
با توجه به بیان اهیمت وقت در حیات انسان مسلمان و جامعهی اسلامی، آیا درست است که مسلمان در اوج استراحتطلبی باشد؟ بدون برنامه باشد، هیچ کار مفیدی را انجام ندهد و تمام ناتوانیهای خود را به حساب قدر و مشیت الهی بگذارد در حالی که مشیت خدایی اساساً بر اهل نشاط و حرکیبودن انسانها قرار گرفتهاست.
ملتهای پیشرفته نقشههای 5 ساله یا 10 ساله دارند که حال و آینده را به هم مرتبط میسازد پس اگر ما میخواهیم اهل زمین را اصلاح کنیم یا میخواهیم از لحاظ علمی و صنعیتی پیشرفت کنیم باید مطابق نقشههای زمانبندی شده حرکت کنیم مثلاً قرار است یک پل و یک مدرسه را در مدت یک سال بسازیم نباید کار ساخت این دو طرح به بیشتر از یک سال بیانجامد.
وقتی قرار است که شما روزی پنج بار در اوقات مشخص با خدا راز و نیاز کنید، بدان معناست که بر حفظ موعد و وقت خود با دیگران کوشا باشید. آیا شایستهاست که از هر موعدی یک ساعت یا دو ساعت تأخیر داشتهباشید؟ و آیا شما برای وقت خود و دیگران ارزشی قایل هستید؟ اگر طبقهای که خود را مصلح و اصلاحطلب معرفی میکند و معتقد است که باید انقلاب تغییری را عهدهدار باشد آیا میتواند به ارزش وقت بیتوجه باشد. ارزش وقت به مراتب از مال مهمتر و بیشتر است بنابراین لازم است نخست سالانه برنامهریزی کنیم و مهمترین کارهایی را که قرار است در طول سال انجام دهیم مشخص نماییم. سپس به برنامهریزی ماهانه بپردازیم و کارهای سالانه را به صورتی تفصیلی بر هر ماه توزیع کنیم و هیچ هفتهای را قبل از برنامهریزی برای هفتهی آینده تمام نکنیم.
برنامهریزی برای انجام هرکاری بدون توجه به زمان انجام آن، برنامهای عقیم خواهد بود و همچنین ارزش برنامهریزی بر زمانبندی آن است بنابراین زمان فاکتور اصلی و اساسی در هر برنامهریزی است و فقط با شور که مردم را بر سر وجد میآورد و راه را به اندازهی آنها نشان نمیدهد نمیتوان آنها را اداره کرد.
تنها راه پیشرفت ملت و جامعه انسانی، توجه جدی به زمان و وقت است. زمان میگذرد و منتظر من و شما نمیماند. ضربالمثل مشهور انگلیس هست که در این باره میگوید: جزر و مدّ دریا منتظر کسی نمیماند. زمان میگذرد و به عقب باز نمیگردد. این همان مطلبی است که حسن بصری این چینی از آن تعبیر میکند: «من روز تازهای هستم و بر کارهایت گواهی میدهم پس از من استفاده کن زیرا وقتی که سپری شدم دیگر تا روز قیامت باز نمیگردم.»
وقت مانند تیری است که هر زمان از کمان خارج شود، دیگر هرگز باز نخواهد گشت.
مردم برای همه چیز ارزش قایلند غیر از عمر و وقت. در حالی که هر چیزی که از دست برود قابل جبران است اما زمان وقتی که گذشت دیگر باز نمیگردد.
چگونه وقتت را تنظیم کنی؟
حال که وقت اینقدر مهم است بر حرکات اصلاحی، جماعتهای اسلامی و انجمنهای دانشجویی واجب است که در استفاده از وقت، تجدیدنظر کنند و کیفیت و تنظیم بهتر آن را بدانند. بنابر آنچه گفته شد برای تنظیم وقت لازم است اسرار سهگانهی آن را بدانیم:
الف- ارزش وقت
ب- برنامهریزی برای وقت
ج- تأکید و ترکیز بر کیفیت عمل
الف- ارزش وقت
دانشجویی که درس نمیخواند و وقتش را به بطالت میگذارند نتیجهی کارهایش را به هنگام امتحان میبیند. کارگری که وقتش را بیهوده صرف میکند در آخر ماه مزدی ندارد. بنابراین، وقت همچنانکه امام بنا میفرماید: «حیات است» و در جایی دیگر حسن بصری میفرماید: «قومی را دیدم که بر وقتشان حریصتر از شما بر دینار و درهم بودند.»
همچنین گفتهاند: «هر کسی که امروزش به مانند دیروزش باشد زیانکار است و اگر کسی امروزش بدتر از دیروزش باشد ملعون و دور از رحمت خداست.»
ابنمسعود میفرماید: «من بر هیچ چیزی بیشتر از روزی که خورشید در آن غروب کرده و عمرم کمتر شده و کاری انجام ندادهام احساس حسرت و پشیمانی نکردهام.» در جایی دیگر گفتهاند: «هر کسی که روزی از عمرش را بگذراند در حالی که هیچ حقی را ادا نکرده، هیچ فرضی را به جای نیاورده، هیچ فضیلتی را کسب نکرده، هیچ خیری را بنا ننهاده و هیچ عملی را به دست نیاورده آن روزش را ضایع و به خود ظلم کردهاست.»
فکر نکنید که سلف صالح عمرشان را فقط به نماز و روزه و ذکر گذارندهاند. خیر، بلکه در تمامی میادین فعالیت داشتهاند.
عمر فاروق به شدت از بطالت و تنپروری متنفر بود. مجموعهی تصنیفات امام ابنجریر طبری 359 هزار ورق بود! که این بیانگر استفاده ایشان از تمام عمرش بود.
ب- برنامهریزی برای وقت
پس از آشنایی نسبی با ارزش زمان، لازم است برنامهریزی برای آن داشتهباشیم مانند شرکتهای اقتصادی، که بیلان کاری را در انتهای هر سالی معین میکنند و میزان سود و زیان خود و همچنین مقدار تولید و نوع آن را مشخص مینمایند.
ج- تأکید و ترکیز بر کیفیت عمل
منظور از ترکیز، توجه به کیفیت کار در حد توان است. توجه به اتقان عمل، بهتر از این است که انسان چند کار را در پیش بگیرد و هیچ کدام را تمام و کامل انجام ندهد و این آفتی است که متوجه رهبران و افرادی است که کارهای محوری را در جماعت بر عهده دارند به گونهای که دوست دارند همه کارها را خود انجام دهند از کار خدمتگزار گرفته تا قراردادها و برنامهریزیهای دقیق که نیاز به فراغت و تجارب زیادی دارد. و این نوعی استبداد و دیکتاتوری است و این خطاست که انسان بپندارد فقط خود قادر به انجام درست کارهاست.
تنظیم وقت خواب: اگر شما خواب را به صورتی دقیق برنامهریزی کردید میتوانید برای بقیهی کارها درست برنامهریزی کنید. آیا درست است که ما بگوییم کم بخوابیم تا از وقت خود استفاده بیشتری ببریم؟ این کاملاً اشتباه است. پیابر خدا(صلیاللهعلیهوسلم) میفرماید: «لَیْسَ فِی النَّوْمِ تَفْریطٌ اِنَّمَا التَّفْرِیطُ فِی الْیَقْظَةِ»، «تفریط و کوتاهی در خواب نیست بلکه کوتاهی و کمکاری در بیداری است. [جامعالصغیر]
این خطاست که ساعت خواب را کم کنید تا بعداً در جلسات مهم، کمبود خواب خود را جبران کنید! حتی اگر خوابتان نبرد باز هم کارآیی لازم را نداشتهباشید. چهبسا جلسات مهمی بوده و شما فقط در آن به خاطر کسری خواب، جسماً حضور داشته و با این وصف به رانندگی پرداخته و جان خود و دیگران را به خطر انداختهاست.
یکی از روزنامههای آمریکایی تفاوت ملاقات سادات و بگین از ایالات متحده را این گونه بیان کردهاست: بگین بعد از رسیدن به آمریکا یک روز تمام به استراحت گذراند و روز بعد به دیدار با یهودیان آمریکا پرداخت و روز سوم با رئیسجمهور آمریکا ملاقات کرد. در حالی که سادات چون احساس نقص کرده با حالتی مریض و خسته، بلافاصله بعد از دو ساعت از رسیدنش به آمریکا با رئیسجمهور آمریکا دیدار میکند.
بعد از انقلاب سپتامبر 1980 در ترکیه، پس از رهایی استاد اربکان از زندان، یکی از برداران برای دیدار ایشان عازم ترکیه میشود. این برادر میگوید: وقتی به منزلش رسیدم وقت اذان مغرب بود و من قصد داشتم با عجله ایشان را ملاقات کنم و زود برگردم. اما ایشان نپذیرفت بلکه گفت: به هتل برو، استحمام کن و استراحت کن و فردا ساعت 10 صبح همدیگر را میبینیم.
میگویند ونیستون چرچیل نخستوزیر انگلیس، کارهای مهمش را در ساع تاخیر شب انجام میداد. اما ما معتقدیم که ساعات اخیر شب ذهن خسته و انسان آمادگی لازم را ندارد. لذا ساعات اولیه بامداد مناسب انجام کارهای مهم است. بررسیهای انجامشده نشان میدهد که بیشتر مؤلفین و روزنامهنگاران کارهای مهمشان را در ساعات اولیه بامداد انجام میدهند.
پیامبر هم در دعاوی مأثور میفرماید: «اَللَّهُمَّ بَارِکْ لِاُمَّتِی فِی بُکُورِهَا» [به روایت احمد اصحابالسنن]
تنظیم وقت غذا: توجه به تنظیم وقت غذا مانند تنظیم خواب مهم است چون معدهای که پر است نمیتواند کار مفیدی انجام دهد لذا ضروری است که وقت به دقت میان خواب، خوراک، راحتی و استراحت و کار تقسیم شود.
وقت استراحت و ورزش: چهبسا برای استراحت و نظافت و ورزش بهایی لحاظ نشود، بسیاری از داعیان معتقدند که لازم نیست به امور نظافت و ورزش توجه شود و این نوعی مرض فکری و عملی است. اما متخصصین در امور مدیریت و برنامهریزی معتقدند همچنان که بدن نیاز به غذا دارد نیاز به ورزش هم دارد، و عامل اساسی در موفقیت بیشتر مدیران، توجه به سلامت جسمانی از طریق تمرینات منظم ورزشی است. دین هم اهتمام و توجه لازم را به امور ورزش دارد زیرا دین به ما میگوید: به بچههایمان تیراندازی، شنا و سوارکاری بیاموزیم. حتی عبادات اگر در سایر ادیان فقط ذکر و اوراد محض است، در دین ما عبادت خود عامل حرکت و نشاط است. نماز حرکت است، حج حرکت است، قیام حرکت است و جهادی که تا روز قیامت واجب است حرکت است. تمامی اینها حیات انسان مسلمان را حرکتی، فکری و بدنی میسازد.
یکی از مسایلی که جای توجه است این است که بسیاری از داعیان، نسبت به تربیت اولاد و خانوادهی خود ناموفق بودهاند و این به سبب انزوا و درماندگی این دسته از داعیان گشتهاست. بعضی از این افراد میگویند: برای پرداختن به اصلاح خانه و خانواده وقتی نداریم در حالی که «إنّ لِأهْلِکَ عَلَیْکَ حَقّاً» در حدیث وارد است که اولاد حقی بر والدین دارند و پسندیده نیست انسان به اولاد دیگران عنایت داشتهباشد در حالی که غافل از خانه و خانواده خود است. اولاد تابع پدرانشان هستند بعد از این که سن طفولیت را پشت سر گذاشتند اصلاح ساختار و روابط اجتماعی و معاشرت با خانوادههایی که صاحب اخلاق نیکو و پسندیده هستند یکی از مؤثرترین راهها برای اصلاح بیت است. اما بعضیها میگویند ما وقت نداریم. نتیجه چه میشود؟ فساد در همه چیز. کار داعیان دعوت اقربین (نزدیکترینها) قبل از ابعدین (دورترینها) است پس لازم است وقت کافی برای خانواده ها و تربیت آنها لحاظ شود.
لازم به ذکر است که در کنار دعوت باید کارهای اجتماعی (عیادت مریض، زیارت خانوادهها، دستگیری از بیچارگان و ...) را فراموش نکنیم. خلاصهی مطلب این است که داعی باید وقت کافی برای روابط اجتماعی بگذارد و این مسأله از امور ثانویه نیست. آیا شما با بچههایتان بازی میکنید؟ حاکمکردن جو صفا و صمیمیت میان والدین و فرزندان نقش مؤثری در اصلاح بیت دارد. ای برادر داعی! این یک دعوت ربّانی است و روابط ما فقط یک روابط خشک حزبی نیست.
وقت کار: مسلمان یک فرد منظم است. به هر جنبهای از جوانب حیات توجه کافی دارد. برای هر کاری وقت مناسبی قرار میدهد.
نکات مهم و ضروری که در زمان کار باید آنها را رعایت کرد:
1-وقتی به کار میپردازید سعی کنید در سلامت کامل باشید.
2- تا کاری را به اتمام نرساندهای به کار دیگری مپرداز.
3- غلبه بر مشکلات، جزئی از تنظیم وقت به صورت مؤثر به صورت مؤثر است پس همیشه برای مواجهشدن با مشکلات آماده باش.
4- اگر مسؤولیت کار، یا مجموعهای را بر عهده داری، سعی کن نیم ساعت قبل از همه در محل حضور داشتهباشی.
5- ارزش وقت را بدان. اگر شما مسؤول 10نفر هستی و با 8ساعت کاری؛ باید مسؤولیتها را درست توزیع کنی به گونهای که هیچکدام عاطل و باطل نباشند.
6- فرد مناسب را در مکان مناسب قرار بده و کار امروز را به فردا مینداز.
7- وجود مستشاران مطمئن و قوی برای انجام بعضی از کارها ضروری است.
8- استفاده از امکانات تکنولوژی جدید نظیر: تلفن، وسایل تصویری، چاپ، رایانه، فتوکپی، ماشینهای حساب، تلکس، فاکس و ماهواره ضروری است.
9- تنظیم اوراق و پروندهها به شکلی که در اسرع وقت بتوان اطلاعات مورد نظر را از استخراج کرد.
انواع فعالیتها
1- نامهنگاری: نامه نوشتن مانند سلام کردن است. نوشتن جواب نامه هم باید نیکو و خوانا باشد. چون مانند سلام و جوابش مانند جواب سلام است. بأحسن منها أو ردوها- مثل مشهور است که میگویند: «إنّ المراسلة نصف المشاهده»- به وسیله نامه تبادل آراء و هماهنگی بر اجرای یک برنامه صورت میگیرد.
2- استفاده از تلفن: تلفن از نعمات بزرگ خداوند است چرا که منتقلکنندهی صداها و گرمی ملاقات اشخاص است. زمان ما عصر سرعت نام گرفتهاست، سیستمهای جدید تلفن حافظهدار، شمارهگیر اتوماتیک، موبایل تصویری و پیامگیر زمینهی استفادهی بیشتر از وقت و صرفهجویی در آن را فراهم کردهاست.
3- ملاقاتکنندگان: بیشتر کسانی که طالب ملاقات با داعی هستند تفاوتی میان وقت استراحت و منزل و محل کار قایل نیستند و این به سبب ناراحتی و حَرَج داعی میشود و هدف از زیارات و بازدیدها تشدید محبت و تأمین مصلحت است.
ملاحظات:
1-تنظیم اوقات ملاقات و دیدارها. مثلاً بعضیها نیازمند وقت زیادی هستند و بعضی به وقت کمتری نیاز دارند.
2- عدم پذیرش دو نفر یک وقت مگر این که قضیه مشترک داشته باشند.
3- بکوشید که ملاقاتهایتان در ساعت مشخصی باشد. مثلاً بگویید: که بعد از نماز ظهر افراد را میپذیرید.
نظرات
بازیگران جدید در عرصه سیاسی کردستان – بخش دوهم<br /> کامیار رامیاری - هلسینکی- Dec 2010<br /> ramyarkamyar@gmail.com<br /> نگاهی جامع و مستند بر فعالیت گروه های " سیاسی - اسلام گرا " در مناطق کردنشین ایران<br /> <br /> ملا کریکار در یک مصاحبه اختصاصی با " دووربین " ارگان رسمی اطلاع رسانی کتائب کردستان، برنامه های پیش روی جریان خود را اینگونه برمی شمارد :<br /> برنامه های برای پرورش اعضاء انصارالسلام وجود دارد از جمله <br /> 1- دستگاه انتشاراتی " بنکه ی نوی ( دیدی جدید ) " که ماهنامه " دووربین " و همچنین سایتی خبری تحلیل به این عنوان و چاپ 20 جلد کتاب تبلیغی جهادی که 6 سال از سابقه فعالیت آن می گذرد و همچنین روم پالتاک 2- " زانکوی ئازادی دیراساتی ئیسلامی ( دانشگاه تحصیلات آزاد اسلامی ) " که به مدت 2 سال از آغاز فعالیت آن می گذرد و در آن دانشجویان در دو سال آموزش 35 کتاب منهجی را فرا می گیرند و بعد از اتمام دوره، آموزش دیده ها در دو گروه انصالاسلام و کتائب کردستان به کار گرفته می شوند .<br /> 4- گروه چهارم معروف به " کتایب کردستان" در سال 2006 تشکیل شد، این گروه وابسته به دولت اسلامی عراق و زیر نظر مستقیم شبکه القاعده کار می کند، با انجام چند عملیات نظامی علیه نیروهای دولتی کردستان در کوههای "پنجوین" اعلام وجود نمود.<br /> نمونه های جهانی این گروه ها را می توان القاعده – گروه مسلح اسلامی در الجزایر – گروه شامیل باسایف در چچن – گروه ابوسیاف در فیلپین – گروه جمعه نمنگانی در ازبکستان و تاجیکستان – جنبش محمد در کشمیر – گروه امام صمود در اندونزی نام برد .<br /> <br /> http://rozhname.com/mer.php?id=67
با سلام وارزوی توفیق لطفا در سایت همیشه از اثار گرانقدر دکتر ویسی استفاده نمایید
با سلام و آرزوی موفقیت برای تمام دست اندر کاران سایت .چرا دنباله مقاله (کتاب) ماموستا ایرانی را در سایت قرار نمی دهید.باتشکر از پیرانشهر
به راستی استاد طحان مرد جالبی است، هرچند بیشتر در قالب سنتیها میگنجد، اما سنتیای که اندیشهاش اتساع زیادی در برخورد و تعامل با دنیای جدید دارد. خیلی مهماننواز است، ایرانیها را به سان فرزندان خود دوست دارد، خیلی به دعوت اسلامی در ایران خوشبین است و دانشجویان ایرانی را دارای ابداع و خلاقیت میداند. مردی سادهزیست و منظم است، از سر تجربه سخن میگوید و متفاوت است، به تربیت اهمیت بهسزایی میدهد و ... خدا حفظش کند!
السلام علیکم<br /> خیلی خوش حالم که چنین مقالاتی که راجع به منظم نمودن جوانان مسلمان است گذاشتید.<br /> از شما خواهش میکنم که بیشتر مقالات همچون نشر کنید.<br /> <br /> تشکر<br /> <br /> محمد امین
نقدی بر نوشتهی آقای دلشاد صالحزاده دربارهی اسلام سیاسی در کردستان<br /> http://rozhname.com/mer.php?id=52<br /> <br /> ههژار بابایی<br /> <br /> دوست عزیز سلام<br /> با همهی احترامی که به عنوان یک شخصیت حقیقی برای شما قائلم -معالأسف- نوشتهی شما، آنقدر مضحک، سخیف و غیرعلمی است که ارزش پاسخ دادن ندارد، اما به قول عربها بگذار تا چند نقطهای را بر روی حروفی بگذاریم:<br /> اولا: جماعت دعوت و اصلاح ایران شاخهی ایرانی اخوان نیست بلکه همچنانکه در اساسنامه، مصاحبهها و بیانیههای رسمی جماعت آمده یک جماعت دینی-نه حزب یا تشکیلات صرفا سیاسی که هدفش رسیدن به قدرت است- است که هدفش با توجه به پراکندگی اهل سنت در ایران، دفاع از حفظ هویت اهل سنت ایران با همهی قومیتهای موجود در آن است و از قضا قوم کرد نیز برجستهترین اقلیت قومی سنی در ایران است. این جماعت مدنی از هیچ کسی خارج یا داخل ایران دستور نمیگیرد و قیمومت هیچ احدی را نپذیرفته و نمیپذیرد و سیاستهایش برآیند خرد جمعی شورایی شورای مرکزی جماعت که بالاترین رکن اجرایی جماعت است، میباشند. مدیریت آن برخلاف نوشتهی شما صرفاً به دست کردها نیست، بلکه کردها هم سهم بسزایی بر اساس کمیت افراد در استانهای کردنشین، در کنگره، شورای مرکزی و رهبری دارند. این جماعت متأثر از مشی میانهروانهی مدرسهی فکری اخوان المسلمین است اما به هیچوجه بخشی از تشکیلات جهانی اخوان نیست و خود نیز در اثر کاتالیزور بیداری اسلامی جهانی و وجود خلأ و احساس نیاز در داخل ایران سر بر آورده و نشو و نما نموده و مینماید. دلیل واضح بر استقلال رأی و عمل این جماعت، نیز وجود جماعت در «جبههی دموکراسیخواهی و حقوق بشر» و حمایت بیدریغ از کاندیداتوری نامزدهای اصلاحطلب در چند دورهی ریاست جمهوری است، که در انتخابات اخیر برخلاف موضع اخوان جهانی [حتی دوستان نزدیکی همچون یهکگرتووی ئیسلامی] موضعگیری سیاسی و مشی عمل سیاسی مستقل خود را بر اساس اصل «أهل مکة أدری بشعابها» و ملاحظهی منافع اهل سنت ایران اعمال نموده است وتاکنون نیز رئیس دولت دهم را به رسمیت نشناخته است.<br /> <br /> -دوست عزیز نویسنده که در این نوشته، از کمحافظگی مفرطی رنج میبرد، نوشته است: «جماعت دعوت و اصلاح بعد از شکلگیری رابطهی اسلامی کورد در سال1972 توسط دانشجویان زیر نظر سفارت جمهوری اسلامی در لندن شکل گرفت.» دوست عزیز رابطهی اسلامی کرد در سال 1988م در استانبول شکل گرفت و در حالیکه در نوشتهی حاضر، شما به سال 1357یا 1979 اشاره نمودهاید و فرمودهاید که جماعت دعوت و اصلاح در همان اوایل انقلاب شکل گرفته است. حال مشخص نیست آیا جمهوری اسلامی در سال 1972 در لندن سفارت داشته یا اصلا خود رژیم که در سال 1979 شکل گرفته چگونه است که هفت سال قبل از تأسیساش در لندن سفارت داشته است؟! شاید منظورتان رادیو بی.بی.سی باشد! و شاید تحلیلگر عزیز کمی با درنگ حرکت نموده و چند سال عقبتر از تاریخ، لنگان خرک نقد و تخریبش هفت سال از زمان وا مانده است! یا شاید هم جمهوری اسلامی را با نظام سلطنتی اشتباه گرفته باشد و محمدرضاشاه پهلوی را با آیتالله خمینی یکسان تلقی نموده است!<br /> <br /> - در بخشی از شاهنامهی حاضر آمده است: "این جریان اعتقاد دارد دین به مانند کیفیتی روحانی و وسیله ای جهت ارتباط با خدا نیست بلکه پلکانی است برای رسیدن به قدرت سیاسی [است]."<br /> نویسنده محترم با کدام سنجه این را نتیجه گرفته است که اینان فقط از دین به عنوان پلکانی در جهت رسیدن به قدرت استفاده میکنند و اعتقادی به روحانی بودن دین ندارند؟ چرا هیج سندی برای اثبات مدعایشان ذکر ننموده است، لابد کار پیامبرانه نموده و رجما بالغیب غیبگویی نموده است، که صد البته با وجود قراین مشهود در مقاله بعید میدانم نویسنده حتی اندک ایمانی هم به غیب داشته باشد! گرنه برای در هم کوبیدن خصم آسمان را به ریسمان گره نمیبست!<br /> <br /> - نوشتهاید: "و معتقد است که مسئله کورد باید تغییری ریشه ای و رادیکال به خود ببیند." مگر طرح مسألهی کورد برای مسلمانان با ادبیات اسلامی و اینکه مسئلهی کورد در خاورمیانه مسئلهی میلیونها انسان مسلمان بیپرچم است که به نام اسلام به آنان ظلم شده و از حق تعیین سرنوشت محروم شدهاند و به نام دین انفال شدهاند و مشکل آنان این است که فرادستانشان اقوامی مسلماناند و اینکه مشکل کرد مسئلهی خاک و مردمی مسلمان و ستمدیده است که به آنان ستم شده و میشود و باید حق تعیین مقدراتشان از طرف مسلمانان دیگر به رسمیت شناخته شود. کجای طرح این مسأله ایراد دارد؟ مگر "آگاه کردن مسلمانان جهان از مسئله کورد و سپس اقدام در جهت تاسیس کشوری مستقل" ناصواب است؟ پس چرا آنان را متهم کردهاید؟! یک کمی به دیدهی انصاف بنگریم اینگونه توهمات بیاساس برطرف خواهد شد.<br /> <br /> - آیا پرورش شخصیت اسلامی کردی-بر اساس ایمان و تقوا و فرهنگ نوین انسانی- اشکال دارد، اما پرورش انسان بیهویت، پوچ، بدون اخلاق هرهری مذهب اشکال ندارد؟ اگر شما اینگونه میاندیشید لااقل آزاده باشید اجازه بدهید لااقل دیگران اینگونه نیندیشند!<br /> - نوشتهاید و قیاس معالفارقی به عمل آوردهاید و فعالیتهای زیر را برای جماعت برشمردهاید: " 1- تاسیس انجمن های به اصطلاح خیرخواهانه به نام انجمن های قرانی در بیشتر شهرها بر اساس اهداف مشخص شده در اساسنامه<br /> 2- بدست گیری نهادهای حساس مانند دانشگاه ها، ادارات، انجمن ها و ...<br /> 3- جذب پیش نماز مساجد روستاها با شرکت گروه های فکری چند نفری در مراسمات مذهبی، در راستای گسترش جریان به روستاها بعنوان سنتی ترین پایگاه جریانات مذهبی .<br /> 5- برگزاری مراسمات مذهبی و فرهنگی متعدد و جلسات پرسش و پاسخ و تفسیر قران بصورت تشکیلاتی و سازماندهی شده .<br /> 6- تشکیل گروه های فعال موسیقی، تاتر، ورزشی و ... که مورد توجه قشر جوان می باشد .<br /> 7- سرمایه گذاری بر دانشجویان و نظارت بر آموزش فکری دینی آنها از دوران دبیرستان تا دانشگاه ( اساسنامه، فصل سوم، شرایط عضویت در جماعت، بند 5 – گذراندن مراحل تربیتی به تایید کمیته تربیتی )"<br /> اگر جماعت دعوت و اصلاح در داخل کشور -و نه اینکه مانند بعضیها از دور دستی بر آتش داشته باشد و با شانتاژهای تبلیغاتی و رسانهای ادعای مالکیت ناسیونالیزم کردی را داشته باشد- با فعالیت مدنی و مسالمتآمیز قانونی در راستای کاستن رنج و مرارتهای مردم کرد میکوشد و سعی دارد تا در حد توان به آنان خدمت کند، انصافا جای بسی خرسندی و تقدیر است. اگر کم خدمت کرده، حتما توانش در همین حد بوده است و لا اقل سربلند است که جنگ برادرکشی و ... به راه نینداخته است و به مردم خیانت ننموده است!<br /> - رامیار خان [ببخشید کامیار خان] نوشته:" ماهیت و جوهر کلی این جریان و دیگر جریانات بر این مبنا مشترک می باشد<br /> 1- مدرن ستیری و واکنشهای منفی در برابر تجدد <br /> 2- تخریب وجه مردمی فعالین سکولار" قد تقتضی المصلحة الملزمة جواز بهتهم و الزراء علیهم و ذکرهم بما لیس فیهم افتضاحا لهم و المصلحة فی ذلک هی استبانة شئونهم لضعفاء المؤمنین حتّی لا یغترّوا بارائهم الخبیثة " " بـرای مفتضـح شدنشان، کارهای زشتی که نکرده اند، به آنها نسبت داده شود، تا مردم متدیّن عوام، از آنها فاصله بگیرند و تحت تاثیر آنان واقع نشوند!! "<br /> 3- نا امید و سرخورده کردن اقشار مختلف جامعه به نسبت آرمانهای ملی و سیاسی احزاب کورد و تبلیغ در جهت ناکارآمد نشان دادن سیاست های آنها<br /> 4- بدبین کردن مردم و زدن تهمت های ناروا به احزاب ناسیونالیستی و چپ و اقدام در راستای ریزش نیروی احزاب در داخل کوردستان ."<br /> نویسندهی عزیز بدون دلیل نوشته که این جریان ضد تجدد و مدرنیته است و هیچ دلیلی بر اثبات هیچیک از مدعاهای خود اقامه ننموده است. بهترین راه شناخت هر جمع و گروهی اسنادمنتشرشده و عملکرد آنان در عرصهی واقع است. حال اگر به اساسنامهی این جماعت بنگریم متوجه خواهیم شد که همهی عناصر و نتایج مدرنیته و عقلانیت مدرن در مرامنامهی آن جماعت موجود است. این جماعت در صدد ارتباط اصول اصیل قدیم با هر چیز نافع جدید است. هرچیز کهنی بد نیست و هر نویی هم بیشائبه نیست، این جماعت با دیدی انتقادی به سنت و مدرنیته میاندیشد و هر دو را نقد کرده و سره و ناسرهی هر دو را تشخیص میدهد. این جمع از دل جامعه سر برآورده و رشد نموده و واقعبینی مجال بسیاری از ایدهآلنگریهای دور از واقع را آن سلب نموده است. مورد دوم و آوردن عبارت عربی افترایی بلادلیل بیش نیست. نویسندهی محترم این اصل را از دوستان اهل تشیع! گرفته است و آناناند که عامهی مسلمانان[اهل سنت] را چنین متهم میکنند. این عبارت در کتاب «مصباح الفقاهة» ج3 ص270 که از کتب معتبر شیعه است آمده است. ما اهل سنت بر اساس«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامِینَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَلَا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ» قضاوت میکنیم. این مطلب در کتاب اگر نویسندهی محترم مصاحبهی استاد پیرانی را با روزنامهنگار پرتلاش خالد محمدزاده و نیز مصاحبهی مجلهی استاندارد کردستان عراق، در چند سال پیش میخواند متوجه میشد که تلاشهای همهی احزاب در راستای حل مسئلهی کرد از طرف ایشان مورد تقدیر قرار گرفته و اعلام نمود که در راستای حل این مسأله آمادهی همکاری با همهی احزاب کردی است. در بند سوم و چهارم نیز مدعیات غیر واقعی ذکر شده است، اگر هدف این است که جریانات سکولار پاک معصوماند و غیر قابل نقد، حاشا و کلا که چنین نیست و تجربهی سیاسی احزاب سکولار کردی بزرگترین لطمه را به ناسیونالیزم کردی زده است، این را من نمیگویم بلکه سخن «بختیار علی» روشنفکر نامی سکولار کرد است که میتوان متن آنرا در یکی از فایلهای مجلهی «رهههند» یافت. تاریخ و گذشتهی همه افراد و احزاب-اسلامی و نااسلامی- حسنات و سیئاتشان باید مورد نقد و بررسی قرار گیرد تا سیه روی شود هر که در وی غش باشد!<br /> <br /> فعلاً به همین مقدار بسنده کنیم که تصحیح اشتباهات فاحش نویسنده وقت زیاد و هفت من کاغذ میطلبد.<br /> یکی از مزایای حرکت دعوت و اصلاح ایران «برنامهمحوربودن» آن به جای«شخصمحور» بودن آن است. همچنانکه میدانید یکی از مهمترین نظریهپردازان مؤثر در جماعت دعوت و اصلاح ایران در 30 سال گذشته، مرحوم استاد ناصر سبحانی(رح) است؛ که من و همنسلان من، با استفاده از درسگفتارهای علمی و مستند وی با اسلام آشنا شدهایم. اما امروز با گذشت سی سال از فعالیت و بیش از 20سال از درگذشت وی، اثری از آثار وی در برنامههای تربیتی این جماعت و مرامنامهی جماعت دیده نمیشود یا بسیار به ندرت دیده میشود. شاید بپرسید علت چیست؟ در پاسخ باید گفت: متولیان و برنامهریزان این جماعت بر این باورند که افراد و اندیشههایشان مولود زمان و مکان خاص خویشاند، به طور طبیعی برداشت و قرائت انسانی از متون دینی تابعی از انسان، شرایط زمانی و مکانی است. پس برخی از اندیشههای حسن البنا و ناصر سبحانی در همان چارچوب متغیرات قرار گرفته، از محور طرح در مباحث آموزشی خارج میشوند. مسئلهی پلورالیسم سیاسی که البنا مطرح نموده است در همان چارچوب قرار میگیرد و خود اخوانیهای امروز مصر هم آنرا نقد نموده و نمیپذیرند. جهت اثبات این مدعا به ترجمهی مصاحبهی سایت اسلام آنلاین با عبدالمنعم ابوالفتوح عضو مکتب ارشاد اخوان مصر، در سایت اصلاح (http://www.islahweb.org/html/index.php) مراجعه نمایید.<br /> از زمانی که بنده با این جماعت آشنا شدهام- بیش از 17 سال پیش- سه چهار بار برنامههای داخلی تربیتی جماعت مورد بازبینی و تدوین مجدد قرار گرفته است. زمانی بود کتابهای فتحی یکن لبنانی که صبغهی اسلام انقلابی داشتند در محور کار قرار داشتند و آثار صوتی استاد سبحانی، مرحوم سید قطب و محمد قطب بیشترین استفاده و کاربرد را داشتند. بعدها گفتمان "وسطیت" یوسف قرضاوی جای ایدئولوژی اسلامی را گرفت و از خصایص و ویژگیهای دین اسلام بحث شد. در دوران مبارک اصلاحات (دوران هشتسالهی دو دولت آقای خاتمی)، فضای باز سیاسی و سیلان اندیشه، مباحث پلورالیسم (دینی و سیاسی)، دموکراسی، عدالت، آزادی، حقوق بشر، حقوق زن، محیط زیست، فمینیسم، ناسیونالیسم، مارکسیسم، لیبرالیسم به جای «جاهلیت قرن بیستم»، چراغی بر فراز راه (معالمٌ فی الطریق)، ماتریالیسم دیالکتیک و ویژگیهای ایدئولوژی اسلامی و... مطرح شدند. اکنون نیز همچنانکه در نوشتهی قبلی آمد؛ قرائت و برداشتی ملایم و متلائم با سرمشق فکری نوین مدرن، جای آن ایدئولوژیاندیشی را گرفت و دین فراتر و فربهتر از ایدئولوژی نشانده شد و «انقلاب» جای خود را به «اصلاح/دموکراسی» داد و «معرفت دینی» جایگزین «ایدئولوژی از نوع سیدقطبی» شد. و گل «ایمان» در بوتهی «آزادی» روییدن گرفت و «عقلانیت» و «معنویت» خلّص و خلف همهی چیزهای پیشگفته شد. <br /> این جماعت اعتقاد به پلورالیسم معرفتی و سیاسی دارد، یعنی معتقد است که میتوان در چارچوب اسلام برداشتها و خوانشهای متفاوتی از اسلام داشت؛ اما این مانع از انتخاب و عمل بر اساس یک خوانش خاص نخواهد توسط آن نخواهد بود، یعنی در عین حال که سایر برداشتها را از متون دینی صحیح میداند، برداشت خود را اصح=صحیحتر میداند. و گروههای دینی و غیر دینی و مساعی آنان را ارج نهاده در عین حال از تشخیص صواب و ناصواب اندیشه و عمل آنان و نیز خود غافل نبوده و نیست. همچانکه قبلا نیز یادآور شدیم این جماعت شاخهای از یک جریان خارجی نیست ولی این استقلال تشکیلاتی مانع از داشتن روابط دوستانه و داد و ستد فکری نشده و نمیشود.<br /> یکی از محاسن این جماعت برخلاف پارهای از احزاب و جماعتهای دینی این است که خود را بر اساس دیگری تعریف نمیکند و اثبات خود را در نفی دیگری نمیبیند. با شناختی که من از اعضا و هواداران این جماعت در کردستان دارم اکثریت قریب به اتفاق آنان احترام خاصی برای جنبش کردی و مبارزان راه استیفای حقوق کردها دارند و حتی غالب آنان در گذشته تعلق خاطری به یکی از احزاب کردی داشتهاند، اما ناکارآمدی این احزاب و سیاستهای اشتباهی که در راستای حل مسایل گوناگون اتخاذ نمودند، آنان را به اندیشهی الحاق و پیمودن راه سومی (بیداری اسلامی) کشاند. با علم به نواقص و کاستیهای بسیاری که این احزاب در تجربهی سیاسی خود داشتند و انشعابها و تصفیههای فراوان درون حزبی و ... مانع آنان از پیگیری اخبار و دوستی و ابراز محبت به هواداران و اعضای آن احزاب نشده است. هرچند در بازار فرهنگ، اندیشه وسیاست نیز طبیعی است که هرکسی کالای خود را بهترین کالا دانسته و در راستای آرمانها و اهداف خود تلاش میکند - به شرطی که قواعد بازی را رعایت نماید- به نظر بنده نه تنها مسابقه بد نسیت بلکه بسیار امر پسندیدهای است. هرکس بیشتر به مردم خدمت کند و هیچ هدفی جز رضای خدا و خلق نداشته باشد، معیار صداقت و کارکرد مثبت است. <br /> • نویسنده از ریشهکن نمودن احزاب کردی توسط این جماعت در کردستان سخن گفته است، اما پر واضح است هیچکس نمیتواند اندیشه را ریشهکن کند. نه احزاب کردی – در حال قدرت- میتوانند تفکر اسلامی را از میان بردارند و نه بالعکس. این تفکر، تفکری خشونتآمیز است و بگذار اگر بستری فراهم شد در فضایی آزاد در مسیر خدمت به مردم، با همدیگر رقابت کنیم. <br /> <br /> • نویسنده در فرازی از نوشتهاش از کسب موفقیت اعضای دعوت و اصلاح در انتخابات شورا و مجلس در برخی از شهرها ابراز تأسف نموده است، اما اگر دوست عزیز منتقد متأسف، از الفبای دموکراسی ابجدیاتی میدانست، بیگمان از انتخاب اکثریت مردم- اگر میزان رأی مردم است و صدای مردم صدای خداست- خوشحال میشد. در غیر اینصورت تفکر شما با تفکر طالبان چه تفاوتی خواهد داشت، که در هر صورت-اقلیت بودن یا اکثریت داشتن- باید آنان بر گردهی مردم سوار و حاکم شوند؟ <br /> <br /> • در بحث از حماس هم باید اذعان نمود، شاید من هم یکی از معترضان به جمعآوری کمک به مردم غزه بودم و هستم. اما دوست عزیز بگذار خود را به جای مخالفان خود و شما بگذاریم؛ اگر خود را به جای زنان، کودکان و سالخوردگان در محاصرهی غزه که آماج حملات وحشیانهی ارتش اسرائیل بودند، بگذاریم، آیا اگر ما در چنین حالتی قرار بگیریم مستحق دریافت کمک از سایر مسلمانان نیستیم؟ کمک به همنوع بهخصوص همکیش یک اصل مسلم دینی است. درثانی مسئلهی قدس یک مسئلهی اسلامی است نه عربی. و ثالثا گمان نمیکنید اگر مسئلهی فلسطین -به سان مسئلهی نخستین خاورمیانه- حل شود، قضیهی کرد در خاورمیانه جای آنرا خواهد گرفت و این به نفع ماست؟ اگر حافظهی تاریخیمان ضعیف نباشد، بسیاری از سران احزاب کردی نیز مسئلهی فلسطین را که یک مسئلهی عادلانه و دفاع از جنبش آزادیبخش فلسطین را یکی از اهداف اصلی خود میدانستند و میدانند، پس اکنون چرا یک بام و دو هوا شده است و اگر جماعتی اسلامی از این مردم بیچاره با اندک کمکی دلجویی کند، جرم سنگین و نابخشودنیای مرتکب شده است؟!! در ضمن این مبلغ فقط مخصوص اعضای کردستان (مناطق کردنشین) نیست، جماعت علاوه بر سه استان کردنشین در تمام نقط اهل سنت یعنی در 12 استان دیگر نیز فعالیت دارد و افراد به میل و رغبت خود هدایای نقدی خود را پرداختهاند و هیچ زور و اکراهی در کار نبوده، همچنانکه بنده هر دو دفعهی فراخوان کمک به غزه، یک ریال هم، کمک ننمودهام و کسی مرا مجبور به انفاق و کمک نکرده است.<br /> <br /> • در مورد ارتباط جماعت با حاکمیت باید گفت، برخلاف دو جریان مکتب قرآن و سلفیها، جماعت دعوت و اصلاح ایران، چون خود را به مانند یک تشکل مدنی- مردمی و در چارچوب قانون اساسی موجود معرفی نموده و اعتقاد به میانهروی در اندیشه و عمل دارد و به اسلوب مبارزهی مدنی-قانونمند به فعالیت زیربنایی خود میپردازد و اعتقادی به غوغاسالاری و هوچیگری ندارد، به سان دیگران نیز موضعگیری نمینماید. وی خواستار استیفای حداقلی- نه حدکثری و آرمانی- مطالبات اهل سنت و قومیتهای موجود مصرح در قانون اساسی فعلی است، نه اینکه چون بهگونهی دیگر نمیتوان همهی مطالبات را استیفا نمود از جز آن هم دست کشید- آب دریا را گر نتوان کشید/هم به قدر تشنگی باید چشید- در تعاملات خود اگر ضعفهای نظام موجود را کمتر بیان نموده در ضمن به مدح و ثناخوانی رژیم نیز نپرداخته است. در ثانی دعوت و اصلاح دروازهی ارتباط آنان با دنیای اسلام است، به عبارت دیگر آنان جهت این ارتباط به جماعت نیاز دارند. ما نیز جهت دفاع از حقوق اهل سنت و اجرای مواد تعطیلشدهی قانون اساسی نیازمند گفتگو و دیالوگ و طرح مطالبات مذکور هستیم. به باور بنده جماعت با تعامل حکیمانه و عزتمند با مسئولان امنیتی و نیز در بیانیههایی که به مناسبات مختلف صادر نموده است تبعیضها و ستمهای موجود بر اهل سنت و نیز گلایههای تاریخی جامعهی اهل سنت را به آنان گوشزد نموده است. این جماعت چارچوب فکری اصلاحی دارد، معتقد به مشارکت سیاسی و اجتماعی است درحالیکه دو گروه پیشگفته نه جماعتی مدنی هستند نه اعتقادی به بسیاری از مبانی حیات جمعی- قراردادی (از جمله دموکراسی، مشارکت، آزادی، عدالت، پارلمان و حقوق بشر و ... ) دارند. آنان اساس جامعه را جامعهی جاهلی دانسته و و مردم مسلمان را شبه مسلمان و اسلام موجود در میان مردم اهل سنت را شبه اسلام تلقی مینمایند. اولی خواهان تزکیهی فردی با دوری از فعالیتهای سیاسی است و دیگری بزرگترین مشکلش در نبود خلیفه، خلافت، دولت اسلامی، رواج بدعت و شرک خلاصه میشود. قیاس اینگونه جماعتها با جماعت دعوت و اصلاح قیاس معالفارق است. هرچند جماعت دعوت و اصلاح نیز مجموعهای انسانی است، نه مجموعهای از فرشتگان منزل که معصوم از هر خطا و اشتباهی باشند!<br /> - در مورد برپایی ستاد انتخاباتی در شهرهای کردنشین نیز نویسنده یا کماطلاع بوده و یا اصلاً معلوماتی در دست نداشته است. تا آنجا که بنده در جریان هستم، این جماعت در هیچ شهری ستاد انتخابات مستقل نداشته است. آری در برخی از شهرها آنان (افراد بانفوذ جماعت) ستاد را رهبری میکردند نه اینکه خود ستاد مستقلی راه انداخته باشند. لهذا با اطمینان خاطر عرض میشود که در این عمل دموکراتیک، از نظر مادی کمترین هزینهای به جماعت و افراد آن تحمیل نشده است و این خبر کذب محض است.<br /> - از استاد عبدالرحمن پیرانی (حفظه الله) ایراد گرفتهاید که فرموده ما با اصلاحطلبان اشتراکات بیشتری داریم و به آنان نزدیکتریم، این متن را باید در زمینه و سیاق خودش قرائت نمود. این در حالی است که در زمان این سخن، اکثر اصلاحطلبان یا مطرود در خارج یا در بند هستند و هیچ جایگاهی در ساختار قدرت ندارند، پس از این اظهار نظر پیرانی، استقلال نظر، شجاعت در عمل و بصیرت در اندیشهی دبیرکل جماعت دعوت و اصلاح هویداست که به هیچ وجه حاضر به سازش بر سر اصول مسلم جماعت نیست و حاضر به ثناگویی از قدرتمداران حاکم فعلی نیست. <br /> - در مورد مصاحبه با روزنامه الشرق الأوسط هم باید گفت: استاد پیرانی نه جناح حاکم را از گناهان و ستمهایشان علیه اهل سنت تطهیر نموده و نه حکم برائت آنان را صادر نموده است، بلکه با حکمت تمام، استفادهی معنوی و اندیشگی جماعت از سلف و خلف و بالأخص مدرسهی فکری اخوان را اعلام داشته است ولی هرگونه وابستگی تشکیلاتی را رد نموده است. در ثانی دوست عزیز شما آنقدر دربارهی این جماعت، کماطلاعید که نشانی پایگاه اطلاعرسانی اصلاح را هم اشتباه قید فرمودهاید! پس چگونه از خوانندهی خود انتظار دارید که سخنان بیاستناد شما را بپذیرد و مرید سینهچاک شما شود؟!!<br /> - سخن آخر اینکه از دوست عزیز منتقد خواهشمند است اخبار و مطالب منتشرشده بر روی سایت رسمی جماعت را پیگیری نموده و اساسنامه و مرامنامهی آنان را بدون پیشفرض منفی و پیشداوری مغرضانه به چشم مرحمت، باری دیگر قرائت نماید و همچنانکه در مقدمهی اساسنامه نیز آمده است، مفاد اساسنامه و مرامنامه (رویکردها و راهکارها) را به مثابهی کاری انسانی که قطعا عاری از اشتباه نیست، بخواند و آنرا مورد بازبینی و نقد منصفانه قرار دهد تا هم به راهیان کاروان میمون و مبارک دعوت و اصلاح مددی رسانده باشد و همچنین بار دیگر با نوشتن نوشتارهای بیاسناد و نامدلل وقت خوانندگان و کاربران عزیز و فهیم را نگیرد.<br /> از خدا خواهیم توفیق ادب<br /> بیادب محروم ماند از لطف رب<br />
اصل متن آقای صالحزاده را کجامیتونیم گیر بیاریم؟
درود برجان برکفان دین مبین اسلام که روشنفکری چون شما استاد هه ژار بابایی دردفاع از اندیشه اسلامی صادقانه خالصانه وجسورانه نظرات خود راارائه نمودید.ظاهر دمنده
ئیسلامییهکانی کوردستان نهیانتوانیوه جووڵانهوهی کۆمهڵایهتی پێک بێنن<br /> رۆژنامه:<br /> سهرهتایهکی پێویست: ماڵپهری ڕۆژنامه بۆ تیگهیشتن له واقیعی ئێستای کوردی له کوردستانی ئێرانو خستنهڕووی ئهو واقیعه وهک خویو ئاگادارکردنهوهی هاوڵاتیان له دۆخی سیاسیو رێکخراوهییو به تایبهت چالاکی رێکخراوه ئیسلامیهکان ههوڵی داوه چهند چالاکێکی بواری ئیسلامی سیاسی له کوردستان ئێران بدوێنێ. ئهو چاوپێکهوتنهش که دهیخویننهوه، دیمانهیهکه له گهڵ ئاسۆى بارام میرزا رۆشنبیری دینیو چالاکی مهدهنی که سهرنجتان بو خوێندنهوهی رادهکیشین: <br /> <br /> ئهحزابو جهریاناتی سیاسی کوردی ڕێکاری سیاسی جیاوازیان بۆ چارهسهرکردنی پرسی کورد له ئێران خستۆته ڕوو که کۆی ئهوانه له کۆمهڵێک چارهسهری سیاسی و نهتهوهیی خۆیان دهبیننهوه. پرسیار ئهوهیه ئایا دهکرێ له دهرهوهی ئهو چارهسهرانه به دووی چارهسهرێکی ئیسلامیی بۆ ئهو پرسه بگهڕێینو له ئیستای ئێران دهکرێ حزبێکی ئیسلامی به کۆکردنهوهی ئهو پرسانه نوێنهرایهتی ئهو پڕۆسهیه بکات؟ ڕای ئێوه لهو بارهوه چیه؟<br /> <br /> بۆ وڵامدانهوهی ئهم پرسیاره سهرهتا دهبێ پێناسهیهکی کورت بۆ نهتهوه و رهههندهکانی نهتهوهگهری یان ناسیۆنالیزم بکهین. پێم باشه ئاماژه بهو ڕاستییه بکهم که نهتهوه چهمکێکی مۆدێڕنو ئاکامی مودێڕنهیه و دیاردهیهکی هاوچهرخه که پتر له دووسهد ساڵ له تهمهنی تێناپهڕێ. ئهگهر وابێ ئێمه بۆ ئهوهی بزانین نهتهوه چییه دهبێ ئاگادارێکی چڕمان سهبارهت به مودێرنیزم و مۆدێڕنیته و ئاسهوارهاکانی ههبێ. دیاره له ڕووی مێژووییهوه کورد ئاخیر نهتهوهی ڕۆژههڵاتی ناوهڕاسته که دوای ههموو نهتهوهکان و ئهتنیکهکانی ناوچه ئهم دروشمهی ههڵگرتووه. بهڵام دهبێ ئهوهمان لهبهرچاو بێ که ناسیۆنالیزمی کوردی لهسهرهتاوه بهتهواوهتی لهژێر کاریگهری ئیسلام و به تایبهت ڕێبازی سوننه مهزههبدا بووه. بۆ نموونه شێخ عوبهیدوڵڵای نههری که به باوکی نهتهوایهتی کوردی دهناسرێ یان له خوێندنهوهیهکی دی ئهحمهدی خانی بهو ناوه ناودێر کراوه؛ ههردووکی ئهم بهڕێزانه پهروهردهی دینییان ههبووه و به هۆی باڵادهستبوونی پهروهردهی ئایینییهوه ههڵگری بیرۆکهیهکی ڕهوا و جهخت کردنهوه لهسهر دابینکردنی مافهکانی تاکی کورد بوونه و دواتریش شێخ سهعید، قازی محهممهد، مهلامستهفا و ... ههموویان بهجۆرێک له جۆران لهژێر کاریگهریی و پهروهردهی ئایینی دا بوون. دواتر به هۆی شۆڕشی ئۆکتۆبری 1919 ڕووسیه که شۆڕشیکی مارکسیستی بوو، و زاڵبوونی گووتاری مارکسیستی بهسهر بهشێکی بهرچاو له دونیا و کوردستانیش بهتایبهتی، بیرۆکهی چهپ بوو به نێوئاخنی ناسیۆنالیزمی کوردی و ئاشکرایشه ههڵوێستی مارکسیزم ههروهک سهبارهت به نهتهوه نیگهتیڤ بوو و به ئامرازێک لهدهستی بۆرژۆواکانی دا دهبینێ سهبارهت به دین سهدههنده نهرێنی بوو و به ئهفیوونی گهلانی دهناساند. بهڵام هێڵه گشتییهکهی ناسیۆنالیزمی کوردی که له سهرهتادا ڕواڵهت و نێوئاخنێکی دینی (سووننهتی) بوو، ناوهڕۆکهکهی له ژێر تهئسیری چهپدا، گۆڕانی بهسهردا هات. بۆ نموونه ههر له کۆمهڵهی ژ.ک دا توخمی ئیسلامی زۆر به جوانی دیاره و ههموو ئهندامانی نههێنی ئهم کۆمهڵهیه سوێندیان به قورئان خواردوهو ههر ههمووشیان پهروهردهی حوجره بوونه. بهڵام دواتر ئهم ڕهوته بهلاڕێدا برا که به هیچ جۆرێک ناتوانین نێوی تهکامول و گهشهی لێبنێین. ئهمه لایهکی مهسهله.<br /> <br /> لایهنی دووههمی پرسیارهکه ئهمهیه که ئهم ڕهوته نائیسلامیانه چهنده سهرکهوتوو بوونه له ههڵگرتنی ئهم پرسه ئاڵۆزهی که نوێنهرایهتیان کردوه، که جێگای خۆیهتی پسپۆڕان به پێوهری زانستی لهم مهسهلهیه بدوێن. <br /> <br /> خاڵێکی دیکهی لهم پرسیارهدا جێگهی باس لێکردنه، ئهوهیه که له لێکۆڵینهوه ئیسلامییهکاندا دهبێ دوو شت لێک جودا بکرێنهوه: یهکهم ئیسلام وهکوو دهقی نهگۆڕ (قورئان و فهرمووده)، دوههم؛ بیرو هزری ئیسلامی یان مهعریفهی دینی. یهکهمیان شتێکی نهگۆڕهو پیرۆزه لهههمان کاتدا دووههمیان شتێکه که لێهاتوویی گۆڕانی تێدا بهدی دهکرێ و ناموقهدهس و ناپیرۆزه و به گوێرهی گۆڕان و گهشه له کۆی زانسته ئیسانییهکانی ئهمڕۆ، ئهم مهعریفهی دینییهش تووشی گۆڕان دهبێ و لهگهڵ ئهو زانستانه ههماههنگی و دانوستانی دهبێ و تهواو شتێکی عهسری و ئینسانی دێته ئاراوه که به رهخنهگرتن و پێداچوونهوهی بهردهوام ههڵهو کورتییهکانی له بۆتهی تاقیکاری و ئهزموونی پڕاتیکدا پتر دهردهکهون و ڕێفۆرمیان تێدا دهکرێ. لهم بۆچوون و تێڕوانینهدا به شێوهیهکی مهقاسیدیانه دهقه دینییهکان خوێندنهوهیان بۆ دهکرێ و دهگهڵ زانسته هاوچهرخهکان وهکوو فهلسهفه، مێژوو و زانسته تهجریبیهکاندا هاوتهریب، هارمۆنێکی جوان بهدی دێ. لهم شێوه ڕوانینهدا ئیسلام وهکوو بهشێکی تۆخ و تۆکمه له سوننهت، دهگهڵ ئاوهزی هاوچهرخ دێته دیالۆگ و پهیڤینهوهو قهت تووشی چهقبهستوویی و ڕاوهستان نابێ. <br /> <br /> لهم بۆچوونه مهعریفیهدا توخمهکانی پێکهێنهری ناسیۆنالیزم به شێوهیهکی تهحلیلی باسیان لێدهکرێ، له قۆناغی دوایی دا دهگهڵ دهقهکانی ئیسلامی بهراوهرد دهکرێ له ئاکامدا له کارلێکی عهقڵی خوێنهر، واقیعی زانستی، کۆمهڵایهتی و ... له دهقه دینییهکان، خوێندنهوهیهکی هاوچهرخانه دهکرێ. کهوایه لهسهر ئهو بنهمایانه دهکرێ له فیکر یان مهعریفهی ئیسلامی سهردهم بۆ کێشهی کورد، چارهسهر بهدی بکرێ.<br /> <br /> له کوردستانی ئێراندا له سهرهتای شۆڕشی 1979دا لایهنێکی ئیسلامی که زۆرتر له پارێزگای سنه و کرماشاندا بهرجهسته دهبووه نه تهنیا بۆ کێشهی کورد چارهسهری پێشکهش کرد؛ بهڵکوو لهژێر کارتێکهری گوتاری زاڵی مارکسیستی و شۆڕشگێڕانه و خوێندهوهی ئیدئۆلۆژیانه بۆ دین، لابردنی ستهمی چینایهتی (تهبهقاتی) و مهزههبیشی له بهرنامهی دابوو که کهسایهتێکی ناسراوی وهکوو ئهحمهدی موفتیزاده دانهری ئهم پلانه ئیسلامییه بوو که به داخهوه-بههۆکاری جوراوجۆر- نهیتوانی له هیچکام لهم سێ بووارهدا، لانیکهمی سهرکهوتن به دهس بێنێ. ماوهتهوه بڵێم به ئێستاشهوه بزووتنهوه ئیسلامییهکانی کوردستان، نهیانتوانیوه شتی وا پێشکهش به ڕای جهماوهر بکهن و ههندهکیان باوهڕیان به بوونی کێشهی کورد ههر نییه.<br /> <br /> <br /> <br /> له کۆمهڵگای کوردستانی ئێران که به دهست دهیان کیشهی سیاسیو.. دهنالێنێ ئهحزابو جهریاناتی ئیسلامی دهتوانن چ کاریگهریهکیان له سهر پرسهکانی کۆمهڵگا ههبێت؟<br /> <br /> به ڕای من ئهگهر کۆمهڵگهی مهدهنی سهر بگرێ و ههر شتهی له جێگای خۆی دابنرێ ئهوه ههر لایهن و بیرۆکهیهک له چوارچێوهیهکی مۆدێڕندا دهتوانی به بوونی لانی کهمێک له ههواداران و ئهندامان، وهکوو حیزب یان وهکوو ئهنجوومهن بهرنامهو پڕۆگرامی خۆی پێشکهشی جهماوهر بکا. جهرهیاناتی ئیسلامیش دهتوانن له درووستکردنهوهی بینای ئهخلاقی و ڕهوشتی و پهروهردهی دینی تاکێکی موسوڵمانی هاوچهرخدا ڕۆڵێکی کاریگهر ببینن. چونکه ئهگهر تاکی کورد که زۆرینهی کورد موسوڵمانه پهروهردهیهکی جوانی دینی ههبێ ئهم پهروهردهیه له ههڵسوکهوت، سیاسهت، بهڕێوهبهردن و ههموو ڕهههندهکانی ژیانی ئهم شهخسه خۆی پیشان دهدا و ئهوهشه ڕازی ئهم نههێنییه که سیاسهت و دین ههرگیز لێک جیا ناکرێنهوه. بزاڤه ئیسلامییهکان دهتوانن به سهرنج دان به ئهم بهشه له کهسیهتی و شوناسی کوردی که لهلایهن تاقم و حیزبه سکۆلارهکانهوه چاوپۆشی لێکراوه، ڕۆڵێکی گرنگیان له بووژانهوهی کۆمهڵگهی کوردی ههبێ. دواجار من پێموایه بۆ ژیانێکی هێمنانه پێویستیمان به دیمۆکڕاسی و بۆ بواری فهردیش پێویستیمان به تهقوا و ههست به بهرپرسیاریهتی فهردی ههیه، که پێم وایه هیچ قانوون و یاسا و بهرنامهیهک ناتوانی وهکوو دین ئهم بهشه دابین و گهشهی پێبدا. <br /> <br /> ئهگهر کهش و ههوایهکی ئازادی سیاسی ههبێ و ئهحزاب و گرووپهکان ئازادی بهیان و چالاکیان ههبێ، ئهوه پرۆژه و پلان و بهرنامهی حیزبهکان و پڕاکتیزهکردنیان لهسهر ئهرزی واقیعه که دهتوانێ ڕادهی خزمهت و چارهسهری کێشهکان دیاری بکا، بهڵام له کهش و ههوای لێڵ وکپکراودا هیچ شتێک ڕوون نییه و ... هیچ ههڵسانگهندن و تهرجیحێک دروست نییه.<br /> <br /> <br /> <br /> هۆی چیه کۆمهڵێک جهریانی ئیسلامی له کوردستان له روانگهی پێویستیهکانی کۆمهلگای کوردیهوه خۆیان پیناسه ناکهنهوه، واته پێش ئهوهی وهک هێزێکی کوردی خو دهربخهن له هێزێکی هاوردهی ئیسلامی دهچن که کاریان تهنیا گهیاندنی پهیامه دینییهکان دهبێت؟<br /> <br /> جارێ پیمخۆشه ههڵهیهکی مهنههجی له پرسیارهکهی جهنابتدا ڕوون کهمهوه، من پێموایه وشهی هاوردهی ئیسلامی چهمکێکی تهواو نامهفهووم و ناڕوونه، ئهگهر شێوازێک له بیرکردنهوهی ئیسلامی هاورده بێ، ئهوه تهواوی ئهو بیرۆکه سیاسیانهی وهکوو سۆسیال دیمۆکڕاسی، لیبڕالیزم و ... نامۆ دهبنهوه. ئهگهر پێمان وایه ئهمانه بهرههمی زانستی ئینسانین ئهوه مهعریفه و هزری ئیسلامیش دهتوانێ بچێته ژێر بازنهی زانستی ئینسانییهوه و ڕهههندێکی قووڵی هێرمینۆتیکی و تهئویلی فهلسهفی وهربگرێ، من پێم وایه له ئێراندا له ههموو جێگایهک پتر له بواری ڕیفۆرمی دینی و ههماههنگکردنی دین و زانستی هاوچهرخ، کار کراوه و دهرفهتێکه بۆ ئهو بزاڤه ئیسلامیانهی ناوخۆ که ئهم ههله بقۆزنهوه و کهڵک لهم سهرمایه فهرههنگییانه وهربگرن و گوتاری خۆیانی پێ نوێ کهنهوهو خۆیان له بازنه سوننهتیه تهقلیدیهکه بهێننه دهرهوه. بهڵام بهداخهوه ههروهکی له وڵامی پرسیاری یهکهمدا باسم کرد، ئیسلامییهکانی کوردستان زۆر زۆر کهم لهم ئاسهواره کولتورییانه کهڵک وهردهگرن و تهنانهت لهسهر ئهم هێڵهی که خوالێخۆشبوو موفتی زاده دایمهزراند نهڕۆیشتن و به ئێستاشهوه نهیانتوانیوه ببنه بهشیک له خهڵک و جووڵانهوهیهکی کۆمهڵایهتی پێک بێنن.<br /> <br /> ههر له دهقه ئیسلامییهکاندا وهکوو قورئان و فهرمووده زۆر شتی بنهڕهتی لهم بوارهدا ههن که ئهگهر کارا بکرێنهوه دهتوانن خزمهتێکی لهباری گهلی کوردی موسوڵمان بکهن؛ بۆ نموونه له قورئاندا مافی ههموو گهلان (شهعب و هۆزهکان به مانا سوننهتیهکهی) به ڕهسمیهت ناسراوه و هیچ گهل و هۆز و نیژادیک بۆی نییه خۆی له گهلان و رهگهزهکانی دی باڵاتر بگرێ و پێوهریش بۆ گهورهیی، شتێکی نادیاره که ههمان تهقوا و ههست به مهسئوولیهتی فهردییه. یان زمان وهکوو پێناسهی نهتهوهکان ئایهت و جهعلێکی خواییه و ههرکهس و لایهنێک بیههوێ زمان یان رهگهزێک پاکتاو بکا، ئهوه شهڕی دهگهڵ ویستو ئایهتی خوا کردوه. یان زوڵم و ستهم له ههر کهس و نهتهوهیهک بکرێ ئهوه لهلای خوا و پێغهمبهری خوا قوبووڵ ناکرێ و له فهرمووده دا دهفهرموێ: «یا عبادی إنی حرمت الظلم على نفسی وجعلته بینکم محرماً» واته ئهی بهندهکانم، من زوڵمم له خۆم قهدهغه کردوهو له ناو ئێوهشدا حهرامم کردوه. لهسهر ئهو بنهمایه بهدهمهوهچوونی کێشهی کورد دهشێ وهکوو ئهرکێکی ئیسلامی و خواناسی چاوی لێبکرێ. تهنانهت ئهگهر بهشێکی زۆر له دۆستانی ئیسلامخواز لێم زوێر نهبن دهتوانم بڵێم یهکهم بهرپرسیارهتی ئیسلامخوازانی کورد رهخساندنی بوارێکی ئازاد و رههایه بۆ گهلهکهیان ههروهکوو له ژیانی مووسای پهیامبهردا ئهم مهسهلهیه وهکوو یهکهم وهزیفهی ناوبراو لهقهڵهم دراوه. <br /> <br /> ئهگهر ناسیۆنالیزم وهکوو وشیاریهکی کۆیی بۆ دهستهبهرکردنی مافه تاکیو کۆمهڵایهتی و سیاسیهکان پێناسه بکهینهوه ئهوا بهم خوێندنهوهیه بهرگری له مافهکانی تاکی کورد و لابردنی زوڵم و زۆری لهسهر موسوڵمانان و ئینسانهکان بهگشتی، بهشێکی گهوره له لێپرسراویهتی دینی موسوڵمانان و ئیسلامخوازان له خۆ دهگرێ. بهداخهوه ئیسلامییهکانی ئهمڕۆی کوردستانی ئێران -به لهبهرچاو گرتنی واقیعی سیاسی ئهمڕۆ و دوێنێی ئێران به گشتی- لهم بوارهدا بێ یهک و دوو لێکردن، پلهیهکی باش وهرناگرن، تهنانهت بگره به نیسبهت شهستهکانی ههتاوی تا ڕادهیهکی باشیش دابهزیون.<br /> <br /> <br /> <br /> هۆکاری پێویستی ئهحزابی ئیسلامی له کوردستان له چی دا دهبینی؟<br /> <br /> وڵامی ئهم پرسیاره تا ڕادهیهکی باش له پرسیارهکانی سهرهوه ئاماژهی پێدراوه، کوردستانی ئێمه گۆمهڵگایهکی زۆرینه موسوڵمانه و ههر بهو پێیه زۆر کهس و لایهن پێیان خۆشه به مهرجهعییهتێکی ئیسلامی و به پاشخانێکی دینی و ئهخلاقی دینییهوه، کۆمهڵهیهک ساز بدرێ، به مهرجێک ئهم کۆمهڵه و گرووپانه له راستای پێکهێنانی کۆمهڵگایهکی مهدهنی و هاوچهرخدا بن، نه تهنیا هیچ تهنگژهیهک دروست ناکا بگره دهبێته هۆی جۆره پلۆڕالیزمێکی سیاسی و فهرههنگی و کۆمهڵگایهکی ههمهچهشن و فرهدهنگ پێک دێ. که که وایه با ههر حیزب و گرووپێک به بوونی پڕۆژهیهکی ژیاری، سیاسی، خزمهتگوزاری، فهرههنگی، کۆمهڵایهتییهوه بهشداریی له ژیانی سیاسی و کۆمهڵایهتی کۆمهڵگهدا بکهن و ههر کهس به ڕێگهی خۆیهوه خزمهت بهم خهڵکه لێقهوماوه بکا، من دووپاتی دهکهمهوه گهورهترین ئهرکی ئهحزابی ئیسلامی به پهروهردهکردنی هاووڵاتیهکی به ئهخلاق و ڕێک و پێک دهزانم که گهورهترین پهیامی دینیش پێم وایه ههر ڕهوشت و ئهخلاقی بهرزه و پێم وایه ئهوان دهتوانن به بیری ئیسلامی خزمهتی لێقهوماوان و داماوان له ڕووی ماددی و مهعنهوییشهوه بکهن. بۆ نموونه ئێستا به ڕێژهیهکی بهرچاو دام و دهزگای ناحکوومی خهیری و فریاگوزاری، مناڵانی ههتیوو بێسهرپهرهست، بهرگری له ئیعتیاد، ... لهژێر چاوهدێری کوردهئیسلامیهکانهوه بهڕێوه دهبرێن. <br /> <br /> ئهوهتا ئێستا له کوردستانی عێڕاقدا ئیسلامییهکان جۆرێک مومارهسهکردنی ئهخلاقیان له سیاسهتدا پێشکهش کرد (بهتایبهت یهکگرتووی ئیسلامی) که بهڕێژهیهکی باش پاڵنهر بوو بۆ ئاشتهوایی و پێکهاتنهوهی دوو هێزه دهسهڵاتدارهکه و سهقامگیربوونی ڕێژهیی دیموکڕاسی و کۆمهڵگایهکی کراوه و دیمۆکڕات. <br /> <br /> <br /> <br /> تا چهند ئهو رهخنهیه راسته که دهگوترێت دامهزراندنو چالاکی جهریاناتی ئیسلامی سوننه له کوردستانی ئێران ئۆکهی حکومهتی ئیرانی له گهڵه بۆ کهمرهنگ کردنهوهی خهباتی نهتهوهیی کورد له ئێران؟ ئێوه چۆن بیر دهکهنهوه؟<br /> <br /> من پێم وایه ئهم بۆچوونه، بۆچوونێکی ڕهشبینانهیه و له زیهنیهتێکی تۆتالیتێرهوه سهری ههڵداوه، ئهگهر به چاوێکی مێژووییهوه بڕوانین دهبینن که بزوتنهوهکان له بۆشاییدا بهدی نایهن و بێگومان زهرورهتێکی تاریخی، سیاسی و فهرههنگی بۆ بهدیهاتنیان له ئارا دابووه. شایهد سهرههڵدانی ڕهوتی ئیسلامی به ههردوو باڵه سهرهکێکهوه (مهکتهب قورئان و ئیخوان موسلیمینی ئێران) لهسهرهتای شۆڕش جگه له بهرگریکردن له مافی سوننه مهزههبهکان، بهرگری و دیفاع له مافی کورد بوو که زۆرینهی کوردستان سوننیمهزههبن و مهزههب وهکوو رهههندێکی سهرهکی شوناسی کورد چاوی لێکراوه. لهم جۆره بیرکردنهوهیهدا چهشنه دژایهتیهک بهدی دهکرێ، ههروهکوو له پێشدا ئاماژهم پێدا، دهکرێ لایهنێک ئیسلامی بێ و دهسکهوتهکانی ژیانی هاوچهرخیشی قهبووڵ بێ و پڕۆژهی بۆ خزمهتی خهڵک پێبێ و دژی هیچکهس و لایهنێکی نائیسلامیش نهبێ. پێم وایه ئهم چهشنه بیرکردنهوهیه زیاتر خزمهتمان پێدهکا تا ئهوهی وهکوو ئینجیلییهکان دهڵێن: «ههرکهس لهگهڵ ئێمه نهبێ و هاوبیری ئێمه نهبێ، دژ به ئێمهیه.» ئهم بیرۆکهیه سهر له داپلۆسین و حهزف و تووندوتیژیی دهردێنێ. <br /> <br /> <br /> <br /> کام یهک لهو هیزانه توانیویانه تهئویلی عهقڵانی له دین بخهنه روو، چون؟<br /> <br /> به باوهڕی من ئهم پرسیاره ههڵگری قسه و باسی زۆره و مهبهست له تهئویلی عهقلانیش ناڕوونه. ئهگهر مهبهست دهکارهێنانی عهقڵ له خوێندنهوهی دهقه دینییهکاندا بێ، ئهوه به کورتی دهتوانم ئاماژه به کۆمهڵهی «دهعوهت و ئیسلاحی ئێران» بکهم که تا ڕادهیهکی باش توانیویانه به ئامرازی ئیجتهاد و به لهبهرچاو گرتنی سهوابیت (بنهما نهگۆڕهکان) و موتهغهییراتێک که خۆیان باوهڕیان پێی ههیه، گونجاویهکی تا رادهیهک باش لهگهڵ ئاخر بهرههمهکانی ئاوهزی هاوچهرخدا بکهن و مانیفێستی پهسهندکراوی کۆنگرهی دووههمیان ئهم ڕاستییه دهسهلمێنێ که تا ڕێژهیهکی بهرچاو کاریگهری ڕهوتی «ڕۆشنفیکریی دینی» له ئێراندا پێیانهوه دیاره. له مانیفێستی کۆمهڵهی ناوبراو دا؛ شۆڕا، مافی مرۆڤ، ئازادی، دادپهرهوهری، نۆێخوازیی، دوورهپهرێزی له تووندو تیژیی، ههمبهستهگی و مهعنهوییهتگهرایی هاتوون و وهکوو بۆچوونی بنهڕهتی جهختیان لهسهر کراوه و بۆ ههر کامیش لهم ههشت چهمکه ڕێگاچارهی گونجاو پێشنیار کراوه، خۆ دیاریشه ئهمانه ههر ههموویان له بایهخهکانی سهردهم و گوتاری زاڵی لیبڕاڵن و لهگهڵ دهقه دینییهکاندا تهریب دراون و خوێندنهوهیهکی عهسری بۆ ئهم چهمکانه کراوه. جێگای ئاماژهیه که له ناو نوخبهی ئهم کۆمهڵهیهدا ههن کهسانێک که خۆیان له «ڕهوتی ڕۆشنبیریی دینی و نوێیئهندیشی دینی»دا دهبیننهوه و لهم بوارهشدا چالاکییان ههیه.<br /> <br /> بهڵام به نیسبهت دوو باڵهکهی مهکتهب قورئان، لایهنی زۆرینه که به بهرهی شورای مودیریهت ناسراون، ئهوان پێڕهوی تهئویلات و موکاشفاتی خوالێخۆشبوو کاک ئهحمهدن و لهژێر کاریگهری کاریزمای ڕێبهرهکهیاندا، ههرچهشنه تهئویلێکی عهقڵانی له دین جگه له بۆچوونهکانی موفتی زاده، ڕهت دهکهنهوه. باڵی کهمینه به کرانهوهیهکی زیاترهوه جگه له پابهند بوون به هێڵه سهرهکیهکانی هزری کاک ئهحمهد، باوهڕیان به ئیجتیهاد له دیندا و ئیستیفاده له بهرههمی ئیجتیهادی زانایانی هاوچهرخ و پێشوو ههیه. <br /> <br /> http://www.awez.blogfa.com/post-59.aspx