این‌که باید قدر نعمت‌های موجود را دانسته و بر داشته‌های خود راضی و خشنود بود و به خاطر اینهمه نعمت در درگاه خداوند سبحان شاکر بود از صفات پسندیده‌ی انسان است و کمتر فرهنگی است که این جنبه از اخلاق را نپسندد. حتّی یکی از جنبه‌های مهمّ ایمان به خداوند متعال، قدرشناسی نعمتهای او و نگهداری و بهره‌مندی صحیح از آنهاست. از سوی دیگر علاوه بر راضی بودن بر آنچه که در دست داریم، خودداری از حرض و آز و طمع در اندوخته‌های بیشتر، یکی دیگر از جنبه‌های اخلاق پسندیده در اکثر فرهنگها و سنّت‌هاست. بطوریکه در فرهنگ و آئین ما راضی بودن به وضعیت موجود و عدم حرص و طمع از نشانه‌های خوش‌بینی و امیدواری به آینده است و کسی که در راه زیاده‌طلبی‌ها خود را به زحمت و مشقّت انداخته و نسبت به داشته‌های خود بدبین و دلنگران است مورد شماتت قرار گرفته و توصیه به صبر بر داشته‌ها شده و نیمه پر لیوان را به رخش کشیده و بسیاری از نداشته‌ها را در نزدش تحقیر می‌نمایند. امّا این نحوه‌ی نگرش اگر به افراط کشیده شود نقش بسیار مخرّبی در پیشرفت فرد و جامعه خواهد داشت و فرد و در نهایت جامعه، تن به حدّاقلترین‌ها داده و کمترین تلاش در جهت رفع موانع پیشرفت خود را به مثابه‌ی دنیا پرستی و طمعکاری تلقّی کرده و خود را به عنوان فردی قانع و راضی در جامعه معرّفی می‌کند. تأسّف‌انگیزتر اینکه، اینگونه نگرش‌ها در متون ادبی و هنری ما هم رسوخ کرده و بسیاری از زحمتشکان تلاشگر به عنوان دنیاپرستِ طمّاع معرّفی شده‌اند و مصیبت‌بارتر اینکه این نحوه‌ی نگرش گاهی رنگ و لعاب دینی به خود گرفته و افراد خلاّق و تلاشگر به عنوان کسانی که عقبی را به دنیا فروخته‌اند قلمداد شده و در مجامع و مجالس به عنوان افرادی دنیاپرست معرّفی می‌شوند. این فرهنگ کم‌کم در ذهن کودکان ما رسوخ می کند که تلاش بیش از حدّ در جهت بهره‌وری از منابع خدادادی و خدمت به ابناء بشر امری ممدوح نبوده و این تلاشگران اجر و قربی ندارند. اگر مقداری در ریشه‌ی عقب ماندگیهای خودمان دقیق شویم می‌بینیم که علّت بسیاری از آنها کج فهمی‌هایی بوده است که از اینگونه سفارشها نموده‌ایم و دانسته و ندانسته دست خود را از منابع خدادادی کوتاه نموده و سرمایه‌های مادّی و معنوی خود را در اختیار کسانی قرار داده‌ایم که همواره در پی بهره‌کشی از ما و چپاول منابع ملّی‌مان بوده‌اند. در قرن اخیر که دنیای متمدّن در زمینه‌های مختلف پیشرفت‌های محیّرالعقولی نموده است و بسیاری از ممالک اسلامی از این قافله بسیار عقب مانده‌اند، بسیاری از متدینان شروع به ذمّ دنیا و مظاهر پیشرفت بشر نموده و مسلمانان تلاشگر را توصیه به قناعت نموده و تلاش در جهت کشف راز و رمزهای خلقت و بهره‌وری از آنها را به دیده‌ی تحقیر نگریسته و کمتر کسی را تشویق به دنباله‌روی از آنها نموده‌اند. امّا باید دید که چرا این نگرش به صورت یک معیار و شاخصه در ممالک اسلامی در آمده و تمام عقب‌ماندگیها در زیر لفّافه‌ی قناعت و رضایت پنهان شده‌اند و کمترین دستاوردها را کافی دانسته و به نیمه‌ی پر لیوان دلخوش نموده‌اند غافل از این‌که این مقدار هم به تدریج تمام خواهد شد و در ته لیوان چیزی باقی نخواهد ماند. 

چه کسی لیوان ما را نیمه پر کرده است؟ 

این‌که چرا ما اینقدر به نیمه‌ی پر لیوان دلخوش کرده ایم و در فکر پر کردن نیمه‌ی دیگر آن نیستم می تواند ناشی از نحوه پر شدن نیمه‌ی لیوان ما باشد. اگر دیگران لیوان ما را تا نیمه پر کرده باشند و خودمان نقشی در پر کردن آن نداشته باشیم شاید قدر آن را ندانسته و تنها به داشتن آن دلخوش کرده‌ایم و اگر آنرا هم از دست دهیم چندان ناراحت نشویم چرا که برای آن تلاش و زحمتی نکشیده‌ایم. فرهنگی که تلاش در راه پیشرفت و سعادت بشر و بهره‌مندی از نعمت‌های خداوند سبحان را دنیاپرستی می‌داند، چگونه قدر اندوخته‌ها و سرمایه‌های ملّی خود را خواهد دانست و سپاسگزار کسانی خواهد بود که با تلاش شبانه‌روزی قطره قطره نعماتی را اندوخته‌اند که می‌تواند سالیانی چند ما را از نابودی نجات دهد؟ اگر ما لیوان را با زحمات خود پر کرده بودیم و آنرا جزو نعمت‌های خداوندی می‌دانستیم، لحظه‌ای از نگهداری لیوان و محتویات آن غفلت نمی‌ورزیدیم و همواره در پی پر کردن نیمه‌ی دیگر آن بودیم. اینکه امروزه ما هیچ ارزشی به داشته‌های خودمان نداده و براحتی آنها را از دست می‌دهیم ناشی از آن است که بسیاری از آنها از سر تصادف یا صدقه‌سری دیگران یا میراث گذشتگان است که بدون کمترین زحمتی به دست ما رسیده است و اگر آنها را هم از دست بدهیم ناراحت نخواهیم شد چرا که نه لیوان از آن ماست و نه آبی که در آن ذخیره شده است. کسی قدر داشته‌های خود را می‌داند که اندکی از عمر خویش را برای کسب آنها صرف کرده باشد. ما بگونه‌ای رفتار می‌کنیم که گویا نعوذ بالله خداوند نوکر و مدیون ماست و آنچه که به ما ارزانی داشته است ناشی از لیاقتی بوده است که ما داشته‌ایم نه اینکه او صاحب و لطف و کرمی بیش از حدّ نسبت به بندگانش باشد. 

چه کسی نیمه لیوان ما را خالی کرده است؟

اینکه چرا ما کمتر به نیمه‌ی خالی لیوان می پردازیم ناشی از همان نگرشی است که به نیمه‌ی پر لیوان داریم اگر ظرفیت لیوان و ارزش محتویات آن برایمان مهمّ بود همواره در پی حفظ نیمه‌ی پر لیوان و بررسی علل عدم پر بودن نیمه‌ی دیگر آن می‌بودیم و به هر طریق صحیح آنرا پر می‌کردیم. امّا چون به ارزش لیوان و محتویات آن پی نبرده‌ایم خالی بودن نیمه‌ی آن هم برایمان اهمّیّت چندانی ندارد. امّا اگر همانند دیگران لیوان را با هزاران زحمت پر کرده بودیم و در پی پر کردن نیمه‌ی دیگر آن بودیم امروز حال و روزمان اینگونه نبود و به کهنه آب متعفّن ته لیوان دلخوش نمی‌کردیم و لیوانهای پر دیگران را چرک دست یا مردار نمی‌دانستیم و برای قطراتی که از لیوانهای دیگران می‌چکد جان فشانی نمی‌کردیم و با پرداخت سرمایه‌های گرانقیمت، سر ریز لیوانهای آنان را نمی‌خریدیم. 

در این برهه از زمان که عصر رقابت و پیشرفت است نباید خودمان را با حدّاقلها راضی نگهداریم و در پی رفع نواقصات نباشیم و از منابعی که خداوند متعال بطور یکسان برای تمام ابناء بشر خلق نموده است استفاده نبرده و با القابی همچون چرک دست یا مردار متعفّن نعمتهای خداوند را به دیگرانی بسپاریم که در پی بهره‌کشی و استثمار افرادی هستند که به حدّاقل آب موجود در ته یک کهنه لیوان شکسته دل خوش کرده و با حدّاقلترین امکانات در خدمت آنان خواهند بود و در نهایت نه لیوانی خواهند داشت و نه قطره آبی در ته آن، بلکه مجبور خواهند شد با قطره چکانهای دیگران از پس مانده‌های متعفّن آنها ارتزاق نمایند که این است سرنوشت بسیاری از ممالکی که توصیه به راضی بودن به نیمه‌ی پر لیوان و عدم تلاش برای پر کردن نیمه‌ی خالی آن شده‌اند. پس گاهی باید بسیاری از توصیه‌ها را به نقد کشید و علّتهای پس پرده‌ی اینهمه توصیه به قناعت و رضایت به حدّاقل‌ها را کشف کرد و رمز و رازهای عقب‌ماندگی ممالکی که اینهمه به این توصیه‌ها اهمّیّت داده‌اند را هویدا نمود. 

نهایتاً اینکه نباید با دلخوش بودن به نیمه‌ی پر لیوان از علل و عوامل پر نبودن نیمه‌ی دیگر غفلت کرد و در پی پر کردن آن نبود. در جوامع اسلامی سرمایه‌های گرانبهائی از جمله منابع انسانی جوان و جویای کار به راحتی از دست می‌روند و علمای بزرگوار به جای تشویق آنان به تحقیق و تلاش در جهت بهره‌مندی از منابع خدادادی و هموار نمودن مسیر زندگی میلیونها انسان محتاج، همواره آنان را به قناعت به حدّاقلترینها و عدم تلاش در راه سعادت دنیوی و اخروی خود تشویق می‌نمایند و غافل از تلاش بیگانگان برای بهره‌کشی از اینهمه انسان پاک‌نیّت، آینده‌ی کشورهای اسلامی را به دست کسانی خواهند سپرد که کمترین ترحّمی نسبت به ما نخواهند داشت. باید نسبت به اینهمه تألیف در زمینه‌های تئوریک اسلامی بدون تلاش و توصیه در جهت کسب علم روز و بهره‌مندی از منابع طبیعی و ملّی شک نمود. علمای امروز مسلمان به جای اینکه در اختلاف نظرات در مورد اینکه حدّ مسح پا یا سر کجاست گم شده و عمر خود و دیگران را صرف اینگونه مسائل نمایند، بیشتر در فکر از دست رفتن منابع انسانی و طبیعی کشورهای خود باشند که چگونه در پس اختلافات قومی و مذهبی ما، به جیب دیگرانی می‌رود که حاضرند سر به تن ما نباشد.