هزارهی سوم با طوفانهای مخرب و سهمگین دریایی در بخشهایی از آمریكا آغاز گردید و با پخش و انتشار ذرات گرد و غبار كه به ریزگرد معروف شدند، در بخشهای وسیعی از خاورمیانه و شمال افریقا تداوم یافت. تأثیر سوء فعالیتهای انسانی و دخالت نابجا در عناصر محیط زیست بدون توجه به ظرفیت و توان آن موجب گردید كه كم كم اثرات مخرب حاكمیت انسان بر كره زمین با آیندهنگری و ژرفاندیشی اندك، خود را به صورت اثرات عكسالعملی از قبیل ایجاد و پخش ذرات گرد و غبار نشان دهد.
قبل از توسعهی صنعتی و گسترش شهرسازی و كشاورزی و به طور كلی دستاندازی بی حد و حصر انسان بر محیط زیست، تعادل نسبی بین اجزاء محیط زیست برقرار بود. به طوریكه هستكهای تشكیلدهنده بارشها، توسط آتشفشانها و طوفانهای محلی گرد و غبار تأمین میگردید. به مرور زمان كه میزان تسلط انسان بر كرهی زمین افزایش یافت و از مخازن و منابع خدادادی آن با ضعیف مدیریت پایدار و همهجانبه استفاده گردید، سهم ورود گرد و غبار به جو زمین از حالت تعادل خارج شده و در چند سال اخیر به شدت افزایش یافت و غرب، جنوب غربی و شمال غربی كشور را تحت تأثیر قرار داده و زبانههای آن تا مركز كشور نیز كشیده شده است. عوامل متعددی در ایجاد و پخش این بلای انسانساز نقشآفرینی می نمایند. كاهش میزان آبگذری رودخانهها (توسعهی صنعت سد سازی در بالا دست رودخانهها و عدم مراعات میزان آبگذری پایه و زیستمحیطی آب رودخانهها كه منجر به كاهش شدید رطوبت خاك نواحی اطراف رودخانهها شده و این نواحی را مستعد كانونهای تولید و پخش گرد و غبار نموده است)، از بین رفتن پوشش گیاهی مراتع به دلیل چرای بیش اندازه، احتراق عمدی و غیر عمدی مراتع، توسعهی سیستم حمل و نقل جادهای و تولید نخالههای خاكبرداری، قطع درختان مراتع به منظور گسترش زمینهای كشاورزی، جنگ و انهدام قشر رویی خاك به دلیل عبور و مرور تجهیزات و ادوات سنگین نظامی در مناطق بیابانی (بخصوص در شرق و جنوب شرقی عراق)، مدیریت ضعیف منابع آب و خاك و سایر عوامل انسانی دیگر از جمله مواردی هستند كه موجبات ایجاد و پخش ریزگردها را شامل میشوند.
پیامدهای زیستمحیطی، اقتصادی، اجتماعی و بهداشتی ریزگردها نشان میدهد كه از بین رفتن پوشش گیاهی، تأثیر سوء بر حیات وحش، كاهش میزان تولید عسل، تلفات دام و طیور، پدیدهی مهاجرتفرستی و تشدید بیماریهای تنفسی، قلبی و عروقی را در پی دارد.
سؤال اساسی این است كه نقش ما در كاهش مواجهه با ریزگردها چیست؟ و چگونه میتوان در حد توان نقش سازندهای را در این زمینه ایفا نمود.
اولین و مهمترین نقش ما، اجتناب از تخریب محیط زیست از قبیل جلوگیری از قطع درختان و یا از بین بردن مراتع منطقه بوده تا این مناطق خود مستعد ایجاد كانونهای تولید ریزگرد نگردند. از طرفی دیگر مراتع با پوشش گیاهی ضعیف، آمادگی لازم برای فرسایش بادی و آبی را داشته و رسوبات حاصله همراه با روان آبهای سطحی به دشتهای پست منتقل و در سواحل رودخانهها، دریاچهها و یا سایر بدنههای آبی تهنشین میگردند. مواد رسوبی تهنشست شده كه اكثراً از جنس خاك رس میباشند بهوسیلهی جریانهای شدید بادی از زمین برخاسته شده و به موطن اصلی خود و یا سایر مناطق منتقل میشوند. بر اساس مطالعات انجام شده، از چهار كانون اصلی فعال ریزگرد در كشور عراق كه بخشهای زیادی از كشور ما متأثر از این چهار كانون هستند، سه كانون آن در بین دو رودخانه دجله و فرات (بینالنهرین) استقرار دارند. بینالنهرین كه زمانی محل بزگترین تمدنهای بشری قرار داشته، امروزه به دلیل دستاندازی بشر و مدیریت ضعیف منابع آبی و خاكی آن، به عنوان مهمترین منشأ آلودگی ریزگرد در جهان عمل مینماید كه اثرات آن علاوه بر عراق، دامنگیر كشورهای منطقه، از جمله ایران شده است.
دومین رسالت ما در كاهش مواجهه با پدیدهی ریزگرد، حفاظت فردی و جمعی در معرض قرارگیری با ریزگرد میباشد. كاهش تردد و فعالیت در خارج منزل و یا محیط كار در هنگام پایداری ریزگرد در محیط زندگی (یا منطقهی تحت تأثیر)، استفاده از پنجرههای دو جداره در ساخت و سازها، استفاده از سیستم تهویهی مطبوع، استفاده از ماسكهای استاندارد و ... از جمله كاهش مواجهه با ریزگرد میباشند.
احساس وظیفهی فردی و مسؤولیتپذیری همگانی در قبال محیط زیست نقش مهمی در اجتناب از ایجاد عوارض بعدی تخریب محیط زیست و از جمله ریزگرد ایفا نموده و در صورت ایجاد عوارض، جبران كوتاه مدت آن بعید به نظر میرسد. حفاظت از محیط زیست وظیفهی آحاد جامعه بوده و دستاندازی خارج از توان و ظرفیت محیط زیست، نه تنها تهدیدی برای انسان امروزی محسوب میشود، بلكه نسلهای بعدی را نیز با چالش اثرات زیانبار حاصله از آن مواجه میسازد.
در بینش دینی و اسلامی، بشر موجودی ذاتاً مکرّم و دارای جایگاه و توانمندی مخصوص و بر همین مبنا، دارای نقش و مأموریت خاص است و زندگی وی، معنا و کیفیت دیگری دارد؛ خدای متعال، امکانات و استعداد لازم برای این زندگی مخصوص را در اختیار بشر نهاده تا با بهرهگیری از امکانات طبیعی، فعال کردن استعداد فکری و تزکیهی درون، به سوی کمال مطلوب حرکت کند. صرف نظر از تفاوت دیدگاهها در باب معنای زندگی، تأمین، حفظ، و ارتقای شرایط حیات و رفع یا کنترل موانع آن، یکی از مهمترین و ارزندهترین کارها و از اصلیترین وظایف آحاد جامعه است؛ ارزش این مهم تا بدانجاست که در قرآن، ضمن اشاره به مخدوم بودن انسان نسبت به هستی « هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا» (بقره: 29) و منبع ویرانگری در جهان با دستور صریحِ « وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا» (اعراف: 56)، اندیشه و پیشهی ویرانگری و حرکت بر خلاف وظیفهی ایمانیِ آبادگری را بارزترین نماد نفاق و دینستیزی میداند و میفرماید: « وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيُشْهِدُ اللَّهَ عَلَى مَا فِي قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ (204) وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْفَسَادَ» (بقره: 204-205)، از این رو در بینش قرآنی، حفظ محیط زیست و تلاش برای عمران جهان، اساساً بخشی از تدیّن و نوعی عبادت محسوب است.
امید است كه همگان به این و ظیفهی انسانی واقف بوده و در جهت انجام آن یار و همكار یكدیگر باشند.
* دبیر علمی اولین هماندیشی بینالمللی ریزگرد با منشأ طبیعی و عضو شورای مرکزی جماعت دعوت و اصلاح ایران
نظرات
کرمانشاه
06 تیر 1391 - 05:59با سلام ووقت بخیر خدمت استاد گرانقدر: دلایل شما برای تخریب و از بین بردن محیط زیست منطقی میباشد که میگویید توسط ندانم کاری های انسان صورت گرفته است ولی نباید نادیده گرفت که زمین دوره های خود را پشت سر میگذراند همانطور که دوران یخبندان وجود داشته بود و دوران اعتدال و سپس عصر حاضر ما دوران گرما و خشکی نباید انسان را دلیل اصلی این کار دانست بلکه انسان فقط سرعت این عمل را نه به مقدار زیاد بلکه خیلی کم جلو می اندازد.به عنوان مثال ما همه بر این باوریم که وجود درخت ومنابع طبیعی باعث جلوگیری از فرسایش خاک میشه و با قطع کردن اون توسط بشر باعث فرسایش میشیم اما نباید نادیده گرفت که سقوط بهمن بیشترین تخریب بر درختان رو داره در یک لحظه کوتاه ،اما انسان ها در طول زمان زیادی باعث این کار میشن پس نباید همه کار ها رو گردن بشر انداخت. و در آخر باید بگویم که خیلی از جغرافیدانان مملک هستند که به راحتی میتوانم بگویم مخ راه حل هستند از جمله دکتر کردوانی ولی چه فایده هیچکس به ایشان توجه نمیکنه فقط در حد حرفه.بازم ممنون از مقاله پربارتون