خانواده، نخستين سنگ بناي اجتماع و طبيعيترين نهاد اجتماعي به شمار مي رود. جامعه بشري بدون خانواده بر پا نمانده و تشکيل خانواده با وجود تنوع مذهبها و فرهنگها و عرفها و آداب اجتماعي، يک پديده طبيعي و فطري است.
خانواده به عنوان مهمترين کانون بشري، عنصر اساسي در تشکيل، پيشرفت و موفقيت يک جامعه و ملت است، لذا سعادت هر جامعهاي منوط به نيکبختي خانوادههاي آن جامعه است. بنابراين، بايد هر چه بيشتر در جهت نيل به سعادتمندي آن کوشيد. که دست يابي به اين مهم تنها از طريق شناسايي کامل عوامل تحکيم بنيان خانواده امکان پذير است.
داشتن خانواده سالم و استوار، حق هر انساني است و از آن مهمتر حق کودکان است در خانوادهاي پرورش يابند که فضايي مملو از صفا و صميميت، محبت و عطوفت بر آن حاکم باشد. سر لوحهي زندگي هر زن و مرد بايد ساختن بناي استوار و محکم خانوادهاي سالم باشد.
امروزه غرب بر آنست كه با برنامهريزي شوم خود جوامع اسلامي را از لحاظ اخلاقي دچار فروپاشي و سقوط كند و بر همين اساس بنيان خانوادهها را نشانه گرفته است تا با سست كردن آن، خشتهاي پي بناي جامعهي اسلامي را يكي يكي بيرون كشد و منجر به سقوط و انحطاط آن شود و براي نيل به اين هدف شوم از اصليترين مهره آن يعني زن شروع كرده است. با به ابتذال كشاندن زن و بي اخلاق كردن او سعي در آن دارد كه اورا از كاركردهاي اصلي خودش در تحكيم بنيان خانواده غافل كند.
در آموزشگاه بزرگ حيات، نقش اول در تعيين ساختار شخصيت كودك بر عهده مادر است، او محور عاطفي خانواده را در يد قدرت خويش دارد و محبتش سبب رشد عاطفي ميگردد. حاصل اين ويژگي و نقش پذيري كودك از افعال و اقوال مادر است، كه آينده او را معني ميبخشد و از طريق تجلي صفات ثانويه ميتواند، انسانهايي وارسته، زنان و مرداني بزرگ و با فضيلت به حيات اجتماعي و تاريخ بشري تقديم و نقش مستقيم خود را در صحنههاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي ايفا نمايد؛ يا اينكه بر اساس مضاميني از نظر اسلام مطرود و بر اساس تقليد و تزريق فرهنگ بيگانگان و سرسپردگان كودك را از بدو تولد از دامن پر مهر و محبت خويش جدا نموده و با اشتغالاتي بي اساس و مبتذل و بدور از منزلت علمي و فرهنگي و شخصيتي زن، دختران و پسراني بيمار گونه و انسانهايي با عقدههاي رواني و مشكلات اخلاقي، وابسته به فرهنگ غرب و شرق، بيثبات، بياراده و... تحويل جامعه دهد. سخن گفتن از مسئوليتهاي خطير زن در امر انسان سازي و سازندگي و يا تخريب جامعه و بلكه دنيا، مطلبي ساده نيست؛ ادراكي ژرف و انديشههاي توانا و بصيرت همه جانبه، قدرت دريافت و تحليل آن را دارد تا آن مقاصد الهي و اهداف متعالي تحقق يابد.
کارکردهاي زن از قبيل:( توليد نسل، پرورش بدني( حضانت) و پرورش روحي کودک، پرستاري، تأمين آرامش خانواده، انتقال فرهنگ و زبان، تيمار روحي مرد، اقتصاد خانواده، و مانند اينها کارکردهاي بسيار مهم و حياتي است که تنها از زن برميآيد. همه کارکردهاي زن را ميتوان کارکردهايي فطري دانست، و بيشتر اين ويژگيها و کارکردها را به صورت غريزه حتي در کودکي دختران ميتوان مشاهده نمود. زن نقش اجتماعي مهمي را ايفا مي كند كه ميتوان آنرا از عملکردهاي سازماني و نهادينه او درك كرد. برخي از اين عملكردهاي مهم مانند حفظ نسل انسان يا حفظ جان و سلامت و روح فرزندان کوچک ، انتقال فرهنگ و زبان به کودک، ايجاد و حفظ سکون و آرامش در خانواده و در اجتماع و... است. شايد يکي از دلائل احترام و اهميت زن در اسلام و مسئوليت مرد در نگهداري و خوشرفتاري با وي همين نقش حساس و مهم اجتماعي زن بوده است. البته مهمترين عامل حرمت زن، انسان بودن اوست که در اين جهت کاملاً با مرد، مساوي است. در جائي که زن، نقشهاي طبيعي و اجتماعي مذکور را ايفأ کند، مرد، داراي نقش دوم و در حکم دستيار و مددکار زن محسوب ميشود. در اين نوشتار برآنيم كه برخي از كاركردهاي مهم وحياتي زن كه از مهمترين عوامل تحكيم خانواده است را بررسي كنيم:
جامعه سالم نيازمند داشتن خانوادههاي سالم است و سعادت و سلامت هر جامعه در خانوادهها پي ريزي ميشود و شمع فروزان محفل خانواده زن است. آنان هستند که با آکنده ساختن کانون خانواده از انس و صفا و الفت ميتوانند فضاي فکري، فرهنگي، ديني و گفتوگوهاي خانوادگي را نوراني کنند و عملا درس مهر و صفا و از خود گذشتگي را از طريق فرزندان و همسران خويش به آيندگان بياموزند.
چنان که در تنظيم صحيح اقتصاد خانواده ميتواند تأثير بهسزايي داشته باشد و با تدبير و برنامهريزي عاقلانه مرد را در تأمين هزينه و مخارج زندگي ياري رساند و به اين وسيله الگوي مناسبي براي فرزندان خود باشد. با نگاهي به آيات و روايات در مي يابيم جايگاه و مقام زن در خانواده از ديدگاه اسلام از اهميت خاصي برخوردار است تا آنجا که جهاد زن در ميدان زندگي، نيکو همسرداري کردن معرفي ميشود. همسر داري نيکو توسط زن تنها يک نقش نيست بلکه يک هنر است، هنري که اگر زن آن را هنرمندانه در صحنه زندگي به اجرا بگذارد، به ايفاي بهتر نقش مرد در جامعه کمک ميکند. اگر زنان جامعه بدانند که پايگاه اصلي خدمت و انجام وظيفهشان خانه است و ديگر وظايف در راستاي اين مسئوليت مهم و خطير تعريف شده است، محيط خانهها گرم، روشن و پرمهر خواهد شد و روشني و گرماي هر خانه پيشرفت جامعه را تضمين خواهد کرد. متأسفانه در جامعه به جاي تجليل از زنان موفق در خانه و خانواده به نقش و جايگاه زنان در جامعه و موفقيتشان در مشاغل اجتماعي بيشتر اهميت داده ميشود.
ادامه دارد
نظرات