در این شکی نیست که عملکرد باند تبهکار نظامیان در مصر – نمی‌گویم حکومت مصر زیرا بیشتر به یک باند شباهت دارد تا حکومت – و جنایات سهمگینی که در حق شهروندان مرتکب شده‌اند، در هیچ یک از مراحل تاریخی مصر مسبوق به سابقه نبوده است و به جرأت می‌توانم بگویم هیچ اشغالگری چنین بلایی بر سر مردم نیاورده است. اشغالگرانی که از میهن ما رانده شدند و سرزمین‌های تحت سیطره‌ی آنان ظاهرا آزاد شد، توانستند مزدوران و جیره‌خوارانی را بر ما بگمارند که همانند استعمارگر اصلی بلکه بسیار بدتر از آن عمل کنند. وقتی برخی از مردم چنین مزدورانی را می‌بینند با حیرت و شگفتی می‌گویند: اشغالگر دشمن آشکار ما بود و ایستادگی در برابر آن جهاد و کشتگان ما شهید محسوب می‌شدند زیرا جنگ میان مسلمان و غیر مسلمان بود. اما این دلالان و اشغالگران نیابتی از درون جامعه‌ی ما برخاسته‌اند؛ اینان فرزندان ما هستند در کنار ما روی به قبله می‌نهند و نماز می‌گذارند اما به آسانی محارم خدا را هتک می‌کنند و فجیع‌ترین جنایات را در حق بشریت مرتکب می‌شوند؛ آن وقت است که خشم و غضب خدا بر میهن و ملت فرود می‌آید. به همین علت خطر نفاق و دورویی بر اسلام و مسلمانان به مراتب بیشتر از خطر کفر است؛ برای اثبات این مدعا کافی است حجم سوره‌ی کافرون را با سوره‌ی منافقون مقایسه کنید. یا ببینید قرآن چقدر از کفر سخن گفته است و چقدر از نفاق و ظلم.
این استعمارگران در راستای پاسداری از منافع خود ارتش‌، پلیس و سازمان‌های اطلاعاتی را در کشورهای عربی بر سر کار آوردند و این دستگاه‌ها چنان عمل کردند و این مؤسسات مزدور چنان کار کردند که استعماگران در خواب هم نمی‌دیدند. عملکرد این دستگاه‌ها به خوبی نشان داد که به هیچ وجه نسبت به اعراب و مسلمانان وفادار نیستند بلکه دل در گرو کسی نهانده‌اند که آنها را تأسیس و برایش سرمایه‌گزاری کرده است. اتفاقات تلخ ده سال سیاه  الجزایر، رخدادهای اخیر مصر، یمن، لیبی و سایر کشورهای عربی و بهار عربی به خوبی نمایانگر این حقیقت است.
این مؤسسات برای حمایت از مرزهای میهن و تأمین امینت مردم و پاسداری از جان و مال و ناموس آنان تشکیل نشده است بلکه ابزارهایی در دست نائبان استعمارگران هستند تا برای مرحله‌ی پس از استعمار از تاج و تخت آنان پاسداری کنند و نقشه‌های آنان را اجرا و منافع‌شان را تأمین کنند. تا اگر ملت‌‌ها در جهت خلاف میل آنان و در راستای دستیابی به کرامت و آزادی و استقلال خود حرکت کردند سرنوشتی جز قتل عام و آوارگی و بازداشت پیش رو نداشته باشند. همین ملت‌ها هستند که از نان شب خود هزینه‌ می‌کنند و بودجه‌ی این ارتش‌ها و نیروهای امنیتی و مؤسسات آن را می‌پردازند و در واقع مشمول این ضرب‌المثل عربی هستند که می‌گوید: «سگت را فربه کن تا تو را بخورد.» این چیزی که به وضوح دیده می‌شود و چون روز روشن بر همه آشکار است. پس از انقلاب‌های عربی دیدیم که چگونه جریان‌های ضد انقلاب بر سر کار آمدند. امید است که این آخرین تحرک آنان باشد و چنان شکستی بخورند که تا ابد قادر به سر بلند کردن نباشند.
به همین خاطر به کسانی که خواهان تسلیم و انفعال در برابر این جنایات و عاملان آن هستند می‌گوییم: به خود بازگردید اگر شما برنامه‌ای برای خیزش امت و رهایی از یوغ خودکامگان ندارید؛ اگر به دنبال سربلندی و نجات امت خود نیستید و آزادی خود را از استعمارگران اصلی و نیابتی مطالبه نمی‌کنید، پس کار امت را به خود آن واگذارید که خداوند بندگان مجاهدش را رها نخواهد کرد و نخواهد گذاشت دوستان و محبّان او در زمین طعمه‌ی استعمارگران شوند. کسانی که عقب نشینی را بر می‌گزینند و خواهان تسلیم و انفعال هستند و جان و مال و ناموس ما را طعمه‌ی گرگان بشری قرار می‌دهند، خائنان نوامیس و شهدا و خون‌هایی هستند که از زمان ورود اشغالگران غربی‌ و چیره شدن بر سرزمین‌های ما و حتی پس از انقلاب‌های بهار عربی توسط ضد انقلاب‌ها بر زمین ریخته شده‌ است. من این‌ها را خارج از گردونه‌ی تاریخ و فهم وقایع تاریخی می‌بینم؛ این‌ها از درک تحولات جهان ما و فهم لحظه‌ی سرنوشت‌ساز و درک سنت‌های هستی عاجز و ناتوان هستند. این بدان معنا نیست که در مقاومت و ایستادگی بی‌محابا و بی‌حساب وارد شویم و کاری کنیم که مورد سرزنش مجرمان واقع شویم؛ بلکه باید واقعیت را به درستی فهم کنیم و ساز و کارهای آن را به دقت به کار گیریم و بر اساس ضوابط شرعی مقرر بین منافع و مفاسد توازن برقرار کنیم.
مقاومت همه‌جانبه در برابر باند‌های تبهکار خواه در مصر، یمن، لیبی، عراق و جاهای دیگر یک واجب شرعی و حتمی و یک ضرورت فرهنگی و واقعی است. این یعنی پیروزی ارزش‌های حقیقی و پیروزی خیر و عدالت و زیبایی؛ یعنی وفاداری به خون شهدا و پاسداری از نوامیس. در این لحظات سرنوشت‌ساز تاریخی راهی جز این نداریم. کسی که کمترین پیوندی با تاریخ این امت دارد و از فراز و نشیب حکومت‌ها آگاه است این را به خوبی درک می‌کند. اما کسانی که بیرون از گردونه‌ی تاریخ و فهم سنت‌های هستی حتی خارج از چارچوب جغرافیا به سر می‌برند، حرکت آگاهانه‌ی ملت‌های آنان را کنار خواهد زد و صفحه‌ی آنان را در هم خواهد پیچید و از گردونه‌ی تاریخ بیرون خواهد انداخت مگر این که در برابر سنت‌های الهی در امر جایگزینی سر تسلیم فرود آورند: 
"وَإِنْ تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيْرَكُمْ ثُمَّ لَا يَكُونُوا أَمْثَالَكُمْ". [محمد: ۳۸].
و اگر روی بگردانید قومی غیر شما را جانشین شما می‌سازد، آنگاه آنان مانند شما نخواهند بود.