سعید ارکان زاده یزدی
محمود ملاباشی معاون دانشجویی وزیر علوم، ظهر روز 3 دی ماه سالی که گذشت، پس از نشست خبری طولانی وزیر علوم و معاونانش با خبرنگاران، با عجله از راه پله آخرین طبقه وزارتخانه به طبقه زیرین می رفت. به پاگرد که رسید، ایستاد و به خبرنگاری که به دنبالش آمده و پرسیده بود «آیا درست است که اعزام دانشجو به امریکا و انگلستان و کانادا ممنوع شده؟» پاسخ داد؛ «ممنوع نشده، با پول خودشان می توانند بروند ولی ما نمی فرستیم.» و رفت و پاسخ مفصل را به دو هفته بعد موکول کرد.
طبق آخرین رتبه بندی دانشگاه ها در سال 2006 که همشهری آن لاین منتشر کرده است، دانشگاه هاروارد (در امریکا) برترین دانشگاه جهان است و پس از آن، دانشگاه MIT (در امریکا) دومین و دانشگاه کمبریج (در انگلستان) سومین رتبه را دارد. رتبههای یک تا 10 برترین دانشگاه های جهان متعلق به دانشگاه های امریکایی یا انگلیسی است. امریکا رتبه اول تولید علم دنیا و انگلستان رتبه سوم را دارد. کانادا کشوری است که این روزها در کنار استرالیا مقصد اغلب دانشجویان ایرانی است که می خواهند در خارج تحصیل کنند. ایران 5/0 درصد علم جهان را تولید می کند و هیچ دانشگاهی در کشور، بین دو هزار دانشگاه برتر دنیا به چشم نمی خورد. دو هفته بعد، معاون دانشجویی وزیر علوم در جمع خبرنگاران رسماً از «لغو اعزام دانشجوی بورسیه به امریکا، انگلستان و کانادا» خبر داد؛ «دانشجوی بورسیه انتظار دارد که ما حافظ منافع همه چیزش باشیم؛ نمی شود به این کشور ها پول بپردازیم و بی احترامی و رفتار ناشایست هم ببینیم. اگر به توافقاتی با این کشورها رسیدیم دوباره بورسیه ها را اعزام می کنیم.» اما چند دقیقه بعد مدیرکل بورس و امور دانشجویان خارج که کنار ملاباشی نشسته بود سعی کرد این اقدام را کمتر با سیاست پیوند بزند و گفت؛ «بورسیه های ما در امریکا از قبل هم معمولاً کم بوده اند. در کانادا شرایط ویزای دانشجویان خیلی سخت بوده و اعتراض شدید خانواده ها را در پی داشته، ما به درخواست خودشان اعزام را متوقف کرده ایم. انگلستان هم کشوری است که پول بسیار کلانی از ما می گیرد اما در قبالش امکانات علمی یی را در اختیار ما می گذارد که با هزینه یی کمتر در کشورهای دیگر هم یافت می شود.» معاون وزیر می گفت آنقدر دانشجوی دکتری در داخل ایران داریم که لغو بورسیه چند کشور اصلاً به چشم نمی آید. وزارت علوم برای فرستادن دانشجو به سایر کشورها هم رغبت چندانی نشان نمی دهد؛ وثیقه خروج بورسیه ها از کشور سه برابر شده و آزمون زبان انگلیسی برای اعزام به کشورهایی که این زبان را اجباری ندانسته اند، واجب شده است. چند ماه بعد مشخص شد که امریکا، انگلستان و کانادا دیگر دانشجویان بورسیه را نمی پذیرند و مدیران در لغو اعزام بورسیه به این کشورها پیش دستی کرده بودند.
تولید انبوه
جنگ ایران و عراق که تمام شد، مسوولان آموزش عالی کشور تصمیم گرفتند به جای تمرکز بر دانش آموختگان خارج کشور، آموزش در مقطع کارشناسی ارشد، دکتری حرفه یی و دکتری تخصصی را در داخل ایران گسترش دهند. پس از جنگ تولید انبوه شروع شد؛ محمدمهدی زاهدی وزیر علوم همیشه با اشتیاق اعلام می کند که پیش از انقلاب 170 هزار دانشجو در ایران تحصیل می کردند اما اکنون این تعداد به 3 میلیون نفر رسیده است. اعضای هیات علمی دانشگاه ها در آن دوران 5 هزار نفر بوده اند اما حالا به 48 هزار نفر رسیده اند. دو سال پیش تنها 4 درصد اعضای هیات علمی دانشگاه ها «استاد» (بالاترین رتبه عضو هیات علمی) و تنها 7 درصد «دانشیار» (رتبه پیش از استادی) بوده اند. اما 50 درصد اعضای هیات علمی دانشگاه ها «مربی» (پایین ترین رتبه عضو هیات علمی) و 37 درصد «استادیار» (یک رتبه بالاتر از مربی) بوده اند. این درصدها با کمی تغییر تاکنون حفظ شده است. وزارت علوم تمرکز خود را بر توسعه هر چه بیشتر تحصیلات تکمیلی دانشگاه ها گذاشته است. وزیر علوم اعلام کرده است که 30 درصد دانشجویان دانشگاه های دولتی در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری درس می خوانند و این نسبت در سال های آینده بیشتر هم خواهد شد. او بارها اعلام کرده است که هدف وزارت علوم رسیدن به زمانی است که برای هر فرد متقاضی تحصیل در دانشگاه ها، یک صندلی خالی وجود داشته باشد. زاهدی در سخنرانی های خود اعلام می کند که در ایجاد ظرفیت پذیرش دانشگاه ها از برنامه چهارم توسعه، چند گام جلوتر است. اما بدون توسعه زیرساخت های آموزشی، تنها با افزایش تعداد دانشجویان کشور کاری پیش نرفته است. اعتراضات همیشگی صنفی دانشجویان به خوابگاه، غذا، سایت کامپیوتر، کیفیت تدریس استادان و ابراز بی فایدگی تحصیل و گاهی زیر سوال بردن فلسفه و ضرورت وجود دانشگاه در کشور، می تواند نشان دهنده نقص در جایی از کار باشد. گزارشی که خبرگزاری مهر درباره چگونگی نوشته شدن برخی پایان نامه های دانشجویی منتشر کرده، گویای وجود رگه هایی ناسالم در تحصیل و تولید علم دانشگاه های کشور است؛ این خبرگزاری گزارش کرده است که در بسیاری از مغازه هایی که خدمات چاپ و تکثیر دانشجویی انجام می شود پایان نامه هم می فروشند. در این گزارش صاحب یکی از این مغازه ها گفته است؛ «دانشجو موضوع تحقیق یا پایان نامه را می گوید، اگر در آرشیو موجود بود تعداد صفحات را از 20 تا 300 صفحه و قیمت را از صفحه یی 80 تا دو هزار تومان تعیین می کند و براساس آن پرینت مطلب گرفته می شود و پایان نامه صحافی شده ظرف 24 ساعت به او تحویل داده می شود.» از فروشنده یی دیگر پرسیده اند که پایان نامه ها و تحقیق ها را از کجا آورده و او گفته است؛ «برخی برای دانشجویانی است که پایان نامه ها یا تحقیق های خود را برای تایپ کردن به ما سپرده اند و در هارد کامپیوترمان هست. بعضی را از اینترنت درمی آوریم و گاهی هم پایان نامه های دانشجویانی را که اخیراً فارغ التحصیل شده اند می خریم و با درصدی سود به مشتریان جدید می فروشیم.»
غم نان
فرامرز رفیع پور استاد جامعه شناسی دانشگاه شهید بهشتی، در جایی از کتاب «موانع رشد علمی ایران و راه حل های آن» می نویسد؛ «زمانی که به فکر افتادم تا شاید برای فرصت مطالعاتی با خانواده به چین بروم، گفته شد ماهانه 1300 دلار به ما پرداخت خواهد شد. در آن زمان آشپز سفارت ایران در چین ماهانه این مبلغ را می گرفت.»
البته وضع مالی اعضای هیات علمی دانشگاه ها از سال 1383 بهتر شده است؛ در آن سال دولت حقوق اعضای هیات علمی را طبق درجه بندی جدول ارتقای هیات علمی، از کف افزایش تا دو برابر حقوق قبلی افزایش داد. اما این افزایش حقوق تنها شامل حدود 40 درصد اعضای هیات علمی دانشگاه ها شد. گذشته از این، حقوق اعضای هیات علمی بر اساس ساعات حضور و تدریس در کلاس درس محاسبه می شود و تاکنون چند بار «مجمع صنفی اعضای هیات علمی دانشگاه ها» تذکر داده است که این نوع محاسبه حقوق در شأن استادان نیست و کفه آموزش را به ضرر پژوهش سنگین تر می کند. شهریار مشیری عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس هفتم به «اعتماد» می گوید که حقوق اعضای هیات علمی 700 تا یک میلیون و 300 هزار تومان است.
با این حال، دانشجویان دانشگاه ها استادان بسیاری را می شناسند که در شرکت یا شرکت هایی عضو هیات مدیره اند؛ بیرون از دانشگاه کار اجرایی می کنند و حتی کارها را داخل دانشگاه می آورند و به نام تکلیف درسی بر عهده دانشجویان می گذارند. شاید نسل استادانی که ساعت 6 صبح به اتاقشان در دانشگاه می آمدند و پس از غروب به منزل می رفتند رو به زوال است؛ چند هفته پیش از اتمام سال، یکی از دانشجویان دکتری تعریف می کرد که استادی پس از این که دانشجویی بر گرفتن جوابی اصرار کرده، سر کلاس بر سر شاگردانش چنین منت گذاشته است که «اگر به شرکت مشاوره یی خودم بروم و در آن جا چای بخورم، ساعتی 30 هزار تومان می گیرم.»
یک درصد کشورهای توسعه یافته
حقوق، تنها یکی از دلایل دلسردی استادان دانشگاه ها برای تحقیق و پژوهش است؛ صاحبان اصلی دانشگاه ها از اهمیت ندادن به خود پژوهش ناراضی اند. بهمن صمدی یزدی که چهره ماندگار رشته کشاورزی هم شده است، امسال در جشنواره پژوهش دانشگاه تهران می گفت بودجه پژوهشی کشور ما یک درصد کشورهای توسعه یافته است. بودجه پژوهشی را معمولاً با درصدی از تولید ناخالص داخلی (که برابر همه محصولات تولید شده در کشور ضرب در قیمت هر محصول است) می سنجند. در کشورهای توسعه یافته سهم بودجه پژوهشی از تولید ناخالص داخلی 3 تا 5/4 درصد است. در سالی که گذشت کل بودجه پژوهشی کشور 64/0 درصد تولید ناخالص داخلی اعلام شد. خود وزیر علوم در جشنواره پژوهش امسال در 25 دی ماه می گفت که این بودجه تقریباً برابر «یارانه کود و سم کشور» است. برای سال آینده هم خبرهای خوشی به گوش نمی رسد؛ وقتی لایحه بودجه به مجلس تحویل داده شد، کارشناسان اعلام کردند که بودجه پژوهشی به اندازه 38/0 درصد تولید ناخالص داخلی است. با این حال مدیران پژوهشی تلاش می کنند تا با اختصاص یک تا چهار درصد بودجه جاری نهادهای اجرایی به پژوهش، کل بودجه پژوهشی کشور را به 2/1 درصد تولید ناخالص داخلی برسانند. طبق برنامه چهارم توسعه تا سال 1388 بودجه کل پژوهشی باید به 3 درصد تولید ناخالص داخلی برسد که از آن میان دو درصد سهم دولت است. مشکل بزرگ تر این است که در دی ماه امسال هیات وزیران تصمیم گرفت برای طرح های پژوهشی و صنعتی دانشگاه ها هم تشریفات مناقصه برگزار شود. مدیران کل ارتباط با صنعت چند دانشگاه بزرگ کشور در نامه یی اعلام کردند که با این تصمیم به دلیل نبود توان رقابتی، ارجاع طرح های پژوهشی به دانشگاه ها به صفر می رسد و عملاً دانشگاه ها از طرح های پژوهشی، کاربردی کنار گذاشته می شوند.
کاهش شتاب تولید علم
یک استاد دانشگاه وقتی وارد دانشگاه می شود، از فواید مادی کار در صنعت و تولید دست می کشد، به این امید که از دانشش برای پژوهش و ساختن نسل علمی بعدی استفاده شود. اما سهمگین ترین ضربه هنگامی بر او وارد می شود که ببیند جایی نیست تا از علمش استفاده کند. افرادی را با توانایی های علمی بسیار پایین تر اما مزیت های غیرعلمی زیاد می بیند که به سرعت پیشرفت می کنند و برای او تکلیف پژوهشی تعیین می کنند یا دست او را از برخی پژوهش ها کوتاه می کنند. تعابیری چون «مصاحبه ها و گزینش های غیرتخصصی و غیرعلمی»، «حسادت و کارشکنی در کارهای گروهی علمی»، «نقش روابط در استخدام و ارتقای اساتید»، «نبود اخلاق و صداقت علمی» و «بوروکراسی های اداری» که بارها از پژوهشگران و دانشمندانی که به خارج از کشور رفته اند شنیده می شود، نمودار همین مشکل است. اغلب آنها هنگامی که برای تحقیقاتی به داخل کشور می آیند، می گویند تنها به خاطر حس وطن پرستی یا انگیزه های عاطفی به ایران سفر کرده اند. علی کاوه پژوهشگر برگزیده یی بود که در مراسم افتتاحیه هفته پژوهش امسال 6 دقیقه فرصت داشت تا مشکلات تحقیقات و پژوهش کشور را بیان کند. در آن 6 دقیقه، او از روشن بودن اهداف پژوهشی، مدیریت های مستقل علمی، احترام به دانشمندان گذشته و حال و برگزاری کنفرانس های علمی هدفدار صحبت کرد و گفت؛ «ایجاد نظام های ارزیابی مستمر علمی استادان و تلاش برای بهبود سطح علمی آنها یکی از راهکارهای مناسب بهبود کیفیت پژوهش های ما است.» سطح علمی یک کشور را با مولفه های زیادی همچون تعداد برندگان جایزه های علمی نوبل، سهم بودجه پژوهشی در تولید ناخالص داخلی، تعداد پژوهشگران نسبت به جمعیت کشور، تعداد اختراعات داخلی و بین المللی ثبت شده و تعداد مقالات منتشر شده در مجلات نمایه شده در پایگاه هایی چون ISI محاسبه می کنند؛ ایران هیچ برنده جایزه علمی نوبلی ندارد. سهم بودجه پژوهشی از تولید ناخالص داخلی کشور حتی از متوسط کشورهای در حال توسعه هم کمتر است. تعداد پژوهشگران در کشور به گفته مدیرکل پژوهش وزارت علوم 1000 نفر در یک میلیون نفر است که با میانگین جهانی آن که 1400 پژوهشگر در یک میلیون است فاصله زیادی دارد. طبق پیش نویس سند توسعه علمی کشور، تعداد ابداعات و اختراعات ثبت شده داخلی امسال 1400 مورد و تعداد اختراعات بین المللی 210 مورد بوده است. تعداد اختراعات در حقیقت شاخص قابلیت انتقال نتایج علمی به فناوری و کاربرد عملی تحقیقات است. با تاکید بر این که همه مقالات به اختراع منجر نمی شوند، هنوز تعداد کم اختراعات و ابداعات نسبت به مقالات علمی منتشر شده نشان می دهد که بین علم و عمل در کشور فاصله زیادی وجود دارد. اما بحث انگیزترین و پررنگ ترین مؤلفه تعیین سطح علمی کشور، تعداد مقالات علمی منتشر شده در ISI است. تعداد این مقالات با اغماض به معنی تولید علم یک کشور هم به کار می رود. در دنیا چند موسسه علمی هستند که با سنجش سطح مجلات علمی در تمام دنیا، آن مجلات را در فهرست خود نمایه می کنند و به این ترتیب برای آن مجله اعتبار علمی بین المللی می سازند. هر یک از آن مجلات دارای هیات علمی و چند هیات داوری سخت گیری است که مقالات رسیده به آن را کاملاً بررسی می کنند و هنگامی که پس از چند ماه به مقاله یی اجازه چاپ بدهند می توان این طور فرض کرد که آن مقاله دارای استانداردهای روز آن علم است. چاپ هر یک از این مقالات، قدمی در تولید علم جهان محسوب می شود. مهمترین موسسه یی که در دنیا مجلات علمی را نمایه می کند ISI (مؤسسه اطلاعات علمی) در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی امریکا است که 16 هزار مجله علمی را در همه زمینه ها از انسانی و هنر تا پزشکی و مهندسی نمایه کرده است. به گفته مدیر نشریات مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی، 17 مجله علمی ایرانی در ISI نمایه شده اند که همه در زمینه های پزشکی یا فنی و مهندسی اند. در سال 2006 میلادی با وجود 48 هزار عضو هیات علمی دانشگاه های کشور، 5 هزار و 843 مقاله ایرانی در مجلات نمایه شده در ISI منتشر شد. همین تعداد مقاله هم از نظر استناد شدن در سایر مقالات، رتبه پایینی دارند. البته با این اتفاق، ایران با دو پله صعود به رتبه 37 تولید علم جهان دست پیدا کرد اما باید گفت که رشد انتشار مقالات علمی کشور نسبت به دو سال گذشته کم شد. ایسنا گزارش کرده است که رشد مقالات علمی ایران در گستره سال های 2005-2004 ، 9/42 درصد بوده اما در 2006- 2005 به 3/22 درصد رسیده است. اینها نشان می دهد که تولید علم در ایران شتاب سال های گذشته را ندارد.
ISI اسلامی
چند سالی است که وزارت علوم در آیین نامه ارتقای اعضای هیات علمی دانشگاه ها یکی از شرایط ارتقای مرتبه «استادیار» به «دانشیار» یا «دانشیار» به «استاد» را انتشار یک یا دو مقاله در مجلات نمایه شده در ISI ذکر کرده است. وزارت علوم در پی تغییر این آیین نامه است و وزیر علوم این تغییر را اسباب تحول بزرگی در جامعه علمی کشور توصیف کرده است. البته اجباری بودن مقالات ISI در ارتقا، با اعتراض برخی استادان رشته های علوم انسانی و هنر که بخت کمتری در انتشار مقالات ISI دارند، رو به رو شده بود. برخی دیگر از منتقدان هم می گفتند که تمرکز و اهمیت دادن به مقالات، جلوی تحقیقات عملی را می گیرد. با این وجود، اجباری بودن این نوع مقالات در ارتقای اعضای هیات علمی باعث می شد افراد کم بنیه علمی به راحتی در دانشگاه ها از پله های ترقی بالا نروند.
هنوز از تغییرات آیین نامه ارتقای اعضای هیات علمی دانشگاه ها خبری به بیرون درز نکرده است اما از کنار هم گذاشتن گفته های وزیر علوم این چنین برمی آید که در آیین نامه جدید، اجباری بودن مقالات ISI در ارتقا حذف می شود و به جای آن، مقالات منتشر شده در مجلات علمی- پژوهشی داخلی و مجلات نمایه شده در موسسه تازه تاسیس ISC (پایگاه استنادی علوم ایران و کشورهای اسلامی) معروف به «ISI اسلامی» نیز می توانند باعث ارتقای عضو هیات علمی شوند. به گفته بهزاد سلطانی مدیرکل پژوهش وزارت علوم، در کشور 365 مجله علمی- پژوهشی منتشر می شود. بیشترین انتقادها به این مجلات، به نحوه داوری آنها بوده است. منتقدان می گویند که داوری مقالات در این مجلات با دقت انجام نمی شود، داوران تنها نگاهی به کلیت مقاله ها می اندازند و گاهی حتی آنها را برای بررسی به شاگردان شان می سپارند. ISC یا «پایگاه استنادی علوم ایران و کشورهای اسلامی» نیز در سالی که گذشت، در کتابخانه منطقه یی علوم و تکنولوژی شیراز تاسیس شد و در اجلاس وزرای آموزش سازمان کنفرانس اسلامی مجوز گرفت. قرار است طی سه سال، به تدریج مجلات علمی کشورهای اسلامی با اولویت زبان عربی در این پایگاه نمایه شوند. وزیر علوم و رئیس این پایگاه صراحتاً اعلام کرده اند که دلیل تاسیس ISC مقابله با انحصار ISI بوده و بیشتر برای افزایش تعداد مقالات علوم انسانی طراحی شده است. هنوز میزان استقبال سایر کشورها از این پایگاه قابل سنجش نیست.
می رویم
علی دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی عمران دانشگاه صنعتی شریف می گوید؛ «دانشجویان مقطع ما 21 یا 22 نفرند. فکر می کنم تا سال آینده، پس از این که از تزمان دفاع کردیم، حداقل 10 نفر آنها دیگر در ایران نباشند.» او می گوید که این روزها دانشجویان به تحصیل در کانادا و استرالیا هم راضی اند. «در آن جا، هر دانشجو می تواند به زودی TA (دستیار استاد) شود و بین 20 تا 30 هزار دلار در سال پول بگیرد، در همان کشور تحصیل کند و در همان جا هم جذب بازار کار شود.» علی می گوید؛ «ما در دوره دکتری هیچ چیز جدیدی یاد نمی گیریم، اگر به فکر یادگیری هم باشیم، باید برویم.» وضع برای سایر رشته های فنی و مهندسی و پزشکی هم همین طور است. از آن سو، دانشجویان رشته هنر به جز رشته پژوهش هنر مقطع دکتری دیگری ندارند و ناچار به ترک وطن اند. دانشجویان علوم انسانی نیز با این که رغبت کمتری برای مهاجرت دارند اما بی رغبت هم نیستند. به خصوص هنگامی که بخواهند علوم انسانی غرب را بیاموزند. دانشجویانی که در ایران می مانند نه تنها ممکن است پس از فارغ التحصیلی در جایگاه متناسب با تحصیلات شان جذب نشوند که حتی امکان دارد بیکار هم بمانند؛ معاون برنامه ریزی منابع انسانی وزارت کار در بهمن ماه امسال در گردهمایی مراکز کارآفرینی دانشگاه ها می گفت که نرخ بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاه های کشور 1/17 درصد، نزدیک به دو برابر نرخ بیکاری عمومی جامعه است. به گفته او از میان دانش آموختگانی هم که به کاری مشغولند، حدود 20 درصد به مشاغل نامتناسب با رشته تحصیلی خود می پردازند. علاوه بر این وزیر کار اعلام کرده است که هر سال یک میلیون نفر هم به جمعیت بیکاران کشور افزوده می شود.
قله های دانش
با وجود همه این مشکلات، مدیران وزارت علوم معتقدند که ایران بر بلندترین قله های دانش نشسته است. وزیر علوم روز دوم اسفندماه در جشنواره علمی تحقیقاتی سپاه پاسداران می گفت؛ «در آغاز دفاع مقدس، ایران حتی نمی توانست سیم خاردار تولید کند اما حالا به برکت نیروهای متخصص باایمان و با اعتماد به نفس، در بالاترین جایگاه ها و در انواع فناوری های نوین به رتبه های بسیار مهمی دست یافته ایم.» او چند روز پیشتر در مراسم افتتاح دانشگاه معارف اسلامی در قم گفته بود؛ «در حال حاضر بسیاری از پیشرفت های علمی صورت گرفته را ترجیح دادیم به صورت علنی اعلام نکنیم تا انحصار آن در اختیار خودمان باشد.» گاهی خبرهایی به گوش می رسد مبنی بر این که ایران به اختراعات و اکتشافات خارق العاده یی دست پیدا کرده است و چندی بعد برخی از نهادهای علمی از بزرگنمایی آن اختراع یا کشف ابراز ناراحتی می کنند؛ مهمترین نمونه آن در سال گذشته معرفی داروی متوقف کننده پیشرفت بیماری ایدز بود که با نام داروی «درمان» یا «واکسن» ایدز شناخته شد و سازندگان آن را واداشت تا در رسانه های عمومی اعلام کنند که این دارو متوقف کننده است و درمان نمی کند. این دارو قرار بود با عنوان «خبر خوش علمی» به مردم اعلام شود اما پیش دستی سازندگان آن در اعلام خبر صحیح، مانع این اتفاق شد. مدیر گروه پژوهش های ترویج علم مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور در این باره به ایسنا گفته بود؛ «متاسفانه خودناباوری ما باعث می شود که ارزش و جایگاه این قبیل موفقیت ها را نیافته و فکر می کنیم که حتماً باید داروی درمان قطعی ایدز را کشف کنیم تا بگوییم کار مهمی کرده ایم. به تعبیر یکی از اساتید، اگر کسی در حوزه علمی آجری روی آجر بگذارد کسی ارزشی برای آن قائل نیست و حتماً باید توچال را روی دماوند بگذارد تا کار مهم و قابل تقدیری کرده باشد.» انجمن فیزیک ایران هم سال گذشته بیانیه یی «پیرامون اخبار مربوط به پیشرفت های علمی اخیر در ایران» منتشر کرد که در آن تاکید شده بود اجتماع علمی هنوز در ایران اعتبار کافی به دست نیاورده و به همین جهت است که نهادهای سیاسی یا رسانه ها برای خود نقش تعیین کننده ملاک های علمی، ارزش گذاری دانش پژوهان و کار علمی را به عهده گرفته اند. انجمن فیزیک ایران در بیانیه خود نوشته بود؛ «متاسفانه بعضی از سیاستمداران و رسانه های ما به منظور امیدوار کردن مردم، دست به پخش اخبار مربوط به کشفیات مختلف داخلی می زنند که اجتماع علمی ملی و بین المللی آن را تایید نمی کند.»
نظرات
ممنون خیلی کامل و عالی بود