اشاره: مسئولیّت‌پذیری، عملی‌ترین شکل تربیت و توسعه‌ی شخصیت است و خروجی آن، تحوّل مستمرّ در خود و دیگران است و پشتوانه‌ی محکم و مهمّ آن، معنویت در زندگی است. هرچه معنویت انسان قوی‌تر باشد، مسئولیّت‌پذیرتر است. و از آن‌جا که مسئولیت‌پذیری اصل جدانشدنی از دین اسلام و جزء اصول اوّلیّه و مهمّ در دین است، در رابطه با بحث مسئولیت‌پذیری برطبق آیات و سنّت، گفت‌وگویی داشته‌ایم با، دکتر محمّد ابراهیم ساعدی رودی که در پی می‌آید. دکتر ساعدی رودی، از استان خراسان رضوی، مؤلّف، شاعر و مترجم و دارای مدرک دکتری تفسیر است و بیش از ۱۱۵ کتاب چاپ شده دارد.

 - به عنوان نخستین پرسش، چه تعریفی جامع را، از مسئولیت‌پذیری طبق فرهنگ دینی که منشعب از آیات و سنّت است می‌توان ارائه داد؟

انسان موجودی مکلف و مسئولیت‌پذیر است؛ به خاطر اینکه عقل و اراده دارد علم و اراده دارد. وقتی علم و اراده دارد، پس باید مسئولیت داشته باشد. آغاز مسئولیت هم از آنجایی شروع شد که، خداوند فرمود: «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا» ما امانت را مسئولیت را بر آسمانها، و زمین و کوهها و همه عرضه کردیم، آنها از حملش سرباز زدند. امّا این انسان، حمل کرد این آغاز مسئولیت‌پذیری است. چون انسان مختار است پس مسئولیم، چون علم و اراده دارد، عقل و اراده دارد پس مسئولیم. هرکس مختار است مسئول است، هر کس آزاد است کاری(هر کاری) انجام دهد، باید پاسخگوی کارش باشد و مسئولیت باید قبول کند. انسان در مقابل رنگ پوستش، قیافه‌اش، جغرافیایی که کجا متولّد شده در مورد اینها مسئول نیست؛ چون که اینها اجباری است، دست من نبوده که رنگ پوستم چه باشد، یا کجا متولّد شوم، این‌ها اجباری است و در آنها مسئولیتی نیست. ولی در عمل مسئولیت است؛ چون انسان مختار است و بعد مسئولیت تک‌تک افراد جامعه را شامل می‌شود. به محض اینکه انسان به مرحله‌ی پذیرش مسئولیت رسید که مرحله‌‌ی بلوغ است، یعنی مسئول کارهایش است: «کلکمْ راعٍ، وَ کلکمْ مَسْؤُولٌ عَنْ رَعِیتِهِ» هر کدام از شما مسئول هستید و درباره‌ی همه‌ی افرادی بدون استثناء، هرکسی در حدّ توانش: «لِيَبْلُوَكُمْ في ما آتاكُمْ.» مسئولیت و آزمایش و ابتلاء بر اساس دهش‌هاست، هر کسی به اندازه آنچه که دارد. مسئولیت یک بینا با مسئولیت یک نابینا فرق می‌کند. «فَالإمام راعٍ» یعنی امام چوپان است، مسئول است و نسبت به رعیتش مسئول است، بنابراین سیّدنا عمر(رضی الله عنه)، وقتی امام شد گفت: «والله لو عثرت بغلة في العراق لسألني الله عنها، لمَ لمْ تمهد لها الطريق يا عمر» امام یعنی؛ رهبر، فرمانده، پادشاه یا هر اسمی دارد، مسئول همه چیز است که عمر(رضی الله عنه) می‌گوید: به خدا قسم اگر یک قاطر در عراق بلغزد، اولش نگفته یک آدم گفته یک قاطر نگفته در مدینه گفته در عراق. به خدا قسم، خدا از من می‌پرسد، که چرا راه را برایش صاف نکردی. بنابراین امام مسئول همه چیز است. سپس حتی پیامبر(ص) چند تا مثال می‌زند: «وَ المَرئَةُ راعِیَةٌ عَلی بَیتِ زَوجِها» حتّی زن در خانه شوهرش مسئول است، که خانه چه جوری می‌چرخد، آیا نظافت را رعایت می‌کند، آیا اسراف می‌کند. خیلی داستانهای زیادی دارد، پس باید به همه‌ی اینها توجّه داشت. پس مسئولیت یعنی؛ تکلیف یعنی، هرکس به اندازه‌ی توانش مسئول است. در اسلام ما انسان خنثی نداریم که مسئولیت نداشته باشد، همه مسئول هستند، ولی هر کس به اندازه‌ی خودش، بر اساس توان خودش: «لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا»

- اهمّیّت، ضرورت و جایگاه مسئولیت‌پذیری، بنا به آیات قرآنی و سنّت نبوی در چیست؟ 

یک آیه‌ای در قرآن است که، جایگاهش را مشخّص می‌کند، خداوند می‌فرمایند: «لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا» این تعریف(وسع) بعضی‌ها تعریف حدّاقلّی می‌کنند، وقتی می‌گویی این کار را انجام بده، فرد می‌گوید در حدّ توانم نیست. بعضی‌ها این را، تفسیر حدّاکثری می‌کنند، یعنی نهایت توان. پس انسان باید نهایت توانش را به کار ببرد، این تکلیف و مسئولیت است؛ بنابراین هرجا انسان توانش را داشت و مسئول بود، باید آن کار را انجام دهد. به خاطر این در احادیث آمده، در مورد کسی که حقّ آنانی را که تحت سرپرستی وی هستند را ضایع می‌کند: «أن یضیع من یقوت» کسی که نفقه‌اش را می‌دهد، آن را ضایع می‌کند، نفقه‌اش را نمی‌دهد، کسی برده‌ای دارد، به او ظلم می‌کند، کسی حیوانی دارد به آن ظلم می‌کند. یعنی ما در برابر خودمان، پدر و مادرمان، خانواده‌مان و برادران و دوستانمان مسئول هستیم. در برابر جامعه، حیوانات، درختان مسئول هستم؛ یعنی ارتباط ما با تمام موجودات بر اساس مسئولیت است. مسئولیت ما در برابر خدا، این است که دستوراتش را اجرا کنیم، مسئولیت ما در برابر پدر و مادر احترام است، مسئولیت ما در براب جهان هستی، اصلاح و آبادانی است. «وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا» بنابراین حتّی در برابر حیوانات هم مسئول هستیم: «کلکمْ راعٍ، وَ کلکمْ مَسْؤُولٌ عَنْ رَعِیتِهِ.» همه بنابراین، اگر کسی یک حیوان خانگی دارد، باید به آن رسیدگی کند. همین حیوان اگر گرسنگی بکشد، فرد مسئول است؛ چون که خودش این را انتخاب کرده است.

 - مصداق‌های مسئولیت‌پذیری، در سطح خرد و کلان جامعه در چیست؟

مصداق‌ها، از الف تا یای زندگی را شامل می‌شود. مسئولیت یعنی؛ تکلیف از کوچکترین کارها تا تخت سلطنت را شامل می‌شود، که به صورت عمودی است. امّا به صورت افقی، از تولّد تا وفات را شامل می‌شود. وقتی نوزادی متولّد می‌شو‌د و در گوش او اذان گفته می‌شود، این یک مسئولیت است که در برابر یک نوزاد تازه متولّدشده، انجام داده می‌شود. و هنگام وفات هم، به او گفته می‌شود، بگو: «لا اله الا الله»؛ پس مسئولیت از آغاز تا انجام است، افقی و عمودی همه مسئولیت است. «الاسلام بِضْعٌ وَسَبعُون» اسلام هفتاد و چند شاخه دارد، این هفتاد و چند برای تکثیر است. اسلام میلیونها شاخه دارد، پایین آن «إمَاطَةُ الأذَى عَنِ الطَّريقِ» مسئولیت کوچک مثلاً؛ یک آشغالی در راه می‌بینی برداری یا اصلاً آشغال در راه نیندازید، به جای راه آشغال را در آشغالدانی بیندازید، این‌ها مسئولیت است و مصداق‌های مسئولیت خیلی زیاد است و بالاترین آن «لا اله الا الله» و پایین‌ترین آن برداشتن خار و خاشاک از سر راه است. بعضی‌ها می‌گویند ما چه کار کنیم چه مسئولیتی برعهده بگیریم؟ ما می‌گوییم هر کاری و مسئولیتی می‌توانی انجام بده، حتّی «تَبَسُّمُكَ في وَجهِ أخيكَ صَدَقةٌ» حتّی لبخند زدن یک مسئولیت است. وقتی می‌توانی لبخند بزنی، لبخند بزن. حتّی سخن نیک گفتن مسئولیت و صدقه است، حتّی بعضی اوقات حرف بد نزدن، می‌شود مسئولیت؛ بنابراین مسئولیت دامنه‌اش به گستردگی دامنه زندگی، از «الف تا یاء» زندگی را شامل می‌شود، هرکسی به اندازه‌ی توانش. یک اشکی را پاک کن، یک لبخندی را بر لبی بکار. هر که بامش بیش، برفش بیشتر؛ هر کس جایگاهش بالاتر باشد مسئولیتش بیش‌تر. 

- در این آیه خداوند می‌فرماید: «اِنَّ اللّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّیَ یُغَیِّروا ما بِاَنفُسِهِم» با توجّه به این آیه نقش تغییرات درونی در مسئولیت‌پذیری چگونه است؟ 

در این آیه، خداوند تغییر ما را منوط به تغییر درونی خودمان کرده است. «جان چو دیگر شد، جهانی دیگر شود» وقتی خودمان افکار و اندیشه‌هایمان را تغییر دهیم، در واقع بینشمان، نگرش و جهان‌بینی‌مان تغییر می‌کند. بنابراین ما مسئولیت داریم، که بینش و فهم درست داشته باشیم. یکی از آن فهم‌ها در مورد تغییر است کمونیست‌ها می‌گفتند، که شما اقتصاد را مشترک بکنید، همه چیز درست می‌شود. نظام سرمایه‌داری می‌گوید اقتصاد را آزاد بکنید، همه چیز درست می‌شود. امّا اسلام می‌گوید: خودت، اندیشه‌هایت، دیدگاه‌هایت را تغییر بده همه چیز تغییر می‌کند. پس ما مسئولیت داریم، که دین را درست بفهمیم و بدانیم که پایه‌ی هر تغییری از خود انسان شروع می‌شود، از بینش انسان نسبت به جامعه شروع می‌شود. ما نمونه داریم، یک خانمی به نام «خنساء» که برادرش «صخر» مُرده بود دنیا را پر از مرثیه کرده بود و می‌گفت:

يُذکرني طلوع الشمس صخراً … وأبکيه لکل غروب شمس

«طلوع آفتاب مرا به ياد صخر می‌اندازد و موقع هر غروب آفتابي براي او گريه می‌کنم.»

ولو لا کثرة الباکين حولي … علي إخوانهم لقتلت نفسي

«و اگر کثرت گريه‌کنندگان بر برادرانشان در پيرامونم نمی‌بودند، حتماً خودم را می‌کشتم.».

 ولی همین خنساء، وقتی وجودش و درونش دگرگون می‌شود نگاهش، بینشش و جهان‌بینی‌اش فرق می‌کند و مسئولیت‌پذیر می‌شود. مسئولیت‌پذیر به چه معنا! ببینید داستانش را برایتان تعریف می‌کنم. مسئولیت‌پذیری خنساء، این که خداوند می‌فرمایند: «که سرنوشت هیچ ملتی را تغییر نمی‌دهد تا خودشان، خودشان را تغییر دهند» اینها خودشان را تغییر دادند. در جنگ قادسیه چهار پسر خنساء بودند، داستان عجیبی تعریف می‌کنند.

عبدالله ام‌مکتوم با مغیرة بن شعبه دعوایش شد گفت پرچم را بده به من گفت تو نابینا هستی من چه جور پرچم را به تو بدهم؟ خلاصه دعوا کردند و رفتند پیش سعد بن ابی وقاص و ایشان گفت: شما که نمی‌توانید پرچم را داشته باشی و عبدالله گفتند پیامبر(ص) مدینه را به من می‌داد شما یک پارچه را به من نمی‌دهید. گفت این فرق می‌کند و عبدالله عصبانی شد. سلمان هم آنجا بود و خنساء با چهار پسرش که برای جهاد رفته بود آنجا بود. سلمان گفت: عبدالله تو دنبال شهادت هستی؟ گفت: بلی، من ۷۰ سال از خدا عمرم گرفته‌ام چهره‌ی مبارک پیامبر را ندیده‌ام می‌خواهم برم پیشش و او را ببینم. گفتند: پرچم را به او بدهید. او هم گفت نترسیید من که جایی را نمی‌بینم شما بگویید اینجا بایست، من تکان نمی‌خورم. خنساء هم آنجا بود چهار پسرش را صدا زد(زید، عمرو، حزن و یکی دیگر) حتّی نگاه کنید نام یکی از پسرانش حزن است از بس که برای برادرش غم خورده، اسم بچه‌اش را گذاشته حُزن. خنساء گفت: شیرم بر شما حلال نیست اگر این پیرمرد را تنها بگذارید من به پدرتان خیانت نکردم، داییتان را بی آبرو نکردم و شیر حلال به شما داده‌ام لذا تا آخرین نفس از این پیرمرد دفاع کنید. پسران خنساء هر چهار تا در دفاع از پرچمدار نابینای قادسیه شهید شدند و وقتی خبر شهادت پسران خنسا را به او دادند گفت: الحمدلله در بهشت با هم ملاقات می‌کنیم. داستان این است که وقتی درون انسان عوض شد جهان‌بینی عوض می‌شود بینش عوض می‌شود، نگرش عوض می‌شود و مسئولیت‌ها عوض می‌شود. خاستگاهها عوض می‌شود. کسی که دنیا را به خاطر مردن برادرش به هم زده بود حالا که چهار فرزندش شهید می‌شوند می‌گوید: الحمدلله.

- قضیّه‌ی دیگری که مطرح و شاید ارتباط آن با بحث مسئولیت‌پذیری آن‌چنان محسوس نباشد، امّا به صورت غیر مستقیم به آن مرتبط است به بحث نتیجه و کمال‌گرایی مربوط می‌شود که حتّی باعث عدم قبول مسئولیت از سوی افراد و یا نیمه کار رها کردن امور از سوی افراد می‌شود، چه راهکارهایی در این مورد پیشنهاد می‌کنید؟

ببینید نباید مسئولیت، آنقدر فراتر از طاقت باشد که باعث فرار از مسئولیت شود. این سؤال، به علل ترک مسئولیت اشاره دارد. نباید مسئولیت آینده‌ی انسان را نابود کند و نباید باعث شود که انسان مسئولیّت‌های دیگر خود را فراموش کند یعنی توازن و تعادل در مسئولیت‌ها مهمّ است. مثلاً یک وزنه‌برداری در نظر بگیرید، با دست راست خود هر روز وزنه بر می‌دارد بازوها و ماهیچه‌های دست راست وی قویّ ولی ماهیچه‌های و بازوهای دست چپش مثل ماهیچه‌ی دست کودک است این عدم تعادل و افراط و تفریط است نباید یک مسئولیت باعث شود که مسئولیّت‌های دیگر از بین رود:

«اِنَّ لِبَدَنِکَ عَلَیکَ حَقًّا وَ ِلربكَ عليكَ حَقا، وَ لِنفسكَ عليكَ حقاَّ و لزَوْجِكَ علَيْكَ حَقًّا، وَ لزَوْركَ عَلَيْكَ حَقًّا، فَأعطِ كلّ ذِي حَقّ حَقّهُ»

این‌جا هست که، عدم تعادل در مسئولیت‌ها باعث می‌شود این مشکلات بوجود آید. بلی! کمال‌خواهی و این موارد هم باعث می‌شود ولی خوب قبل از این موارد دیگری هم هست که بعضی از آنها شاید کمال‌خواهی نباشد؛ بنابراین باید مسئولیت باعث نشود انسان زندگی خانوادگی و آینده‌اش را از دست بدهد. باید مسئولیت در راستای زندگی سالم و درست برای مسلمان باشد البتّه کمالگرایی و چیزی هم که مطرح شد این‌ها هم مشخّص است، کسی می‌آید مسئولیتش را رها می‌کند به خاطر اینکه به خودش بپردازد. این‌ها هم مشخّص است؛ بنابراین کسی که در توان خود نمی‌بیند نباید‌ از ابتدا مسئولیتی را قبول کند، یا باید زمانی که احساس کرد، این مسئولیت را نمی‌تواند انجام دهد، باید معذرت‌خواهی بکند.

- آسیب‌های گریز از مسئولیت‌پذیری چه می‌تواند باشد؟ 

در یک خانواده، بی‌نظمی، عدم موفّقیّت، به‌هم‌ریختگی و فروپاشی است. اگر مرد مسئولیتش را انجام ندهد و نفقه‌ی خانواده‌اش را ندهد، خانواده گرسنه می‌ماند. اگر زن مسئولیتش را انجام ندهد، زندگی به هم می‌خورد. همه‌ی اینها را می‌توانیم، تعمیم دهیم. مثلاً فرض بگیریم؛ در کارخانه، سازمان، اداره و مدرسه و دانشگاه و جامعه و دولت. بنابراین آسیب‌های گریز از مسئولیت‌پذیری، هرج و مرج، به‌هم‌ریختگی، آشوب و ناهنجاریهای جامعه و بزهکاری است. یک پلیس وقتی که، به مسئولیتش عمل نکند خوب در واقع، بزهکارها و دزد‌ها زیاد و قویّ می‌شوند. یک معلّم که به مسئولیتش عمل نکند، در واقع دانش‌آموزانی ضعیف، بالا می‌روند. همین طوری اینها را، می‌توانیم تعمیم دهیم. نتیجه‌ی عدم مسئولیت‌پذیری، ویرانگری نابودی و در دست آخر این است که انسان باید برده‌ی دیگران بشود، باید اگر انسان یا کشوری است زیردست و مصرف کننده شود و...

- موانع شکوفایی، حسّ مسئولیت‌پذیری را، در چه علل و عواملی می‌توان جست‌وجو کرد؟

مانع اوّل، تربیتی است. باید تکلیف به همه و به بچّه‌ها هم القا شود، یعنی شما مکلّف هستید؛ تربیتی است یعنی مسئولیت‌پذیری، از تولّد شروع می‌شود. بنابراین تربیت فرزندان هم در خانواده، مدرسه و جامعه باید مسئولیت‌پذیرانه باشد. 

وقتی در خانواده بچّه را مسئولیت‌پذیر نمی‌کنند و وابسته بارش می‌آورند و در مدرسه هم کارهایی و مسئولیّت‌هایی داده نمی‌شود و روش تربیتی هم مسئولیت‌پذیرانه نیست و جامعه هم به همین سمت برود. شما نگاه کنید در حال حاضر، کشورهای پیشرفته از همان ابتدای آموزش، روی بحث مسئولیت‌پذیری، کار جمعی و این موارد کار می‌کنند. بنابراین بزرگترین عامل، عامل تربیتی است، بعد از آن برمی‌گردد به الگوها. وقتی مسئولان در واقع ناکارآمد باشند، این به دیگران هم سرایت می‌کند. بنابراین از موانع آن تربیت، ناکارامدی مسئولان و الگوهای نادرست است و...

- چه راهکارهایی، برای بارور و شکوفا کردن احساس مسئولیت‌ پیشنهاد می‌کنید؟ 

حسّ مسئولیت‌پذیری، باید از کودکی در انسان‌ها کاشته و غرس شود. این یک بحث تربیتی است اگر می‌خواهیم ظاهرمان خوب باشد باید افکارمان، اندیشه‌هایمان، جهان‌بینی‌مان خوب باشد، باید عمل‌گرایی به جای حرف‌گرایی حاکم شود. عمل‌گرایی باعث می‌شود، مسئولیت‌پذیر زیاد شود. عمل‌گرایی به معنای این‌که، به جای حرف زدن عمل کنیم، به جای انتقاد عمل کنیم. عمل‌گرایی هم باعث می‌شود خود انسان به جای حرف زدن مسئولیتش را انجام دهد، هم الگوی مناسبی برای دیگران شود؛ بنابراین تأکید بر عمل‌گرایی و توسعه‌ی عمل‌گرایی باعث می‌شود، مسئولیت‌پذیری، در جامعه پخش شود.

- آیا می‌توان برای مسئولیت‌پذیری، آفت یا آفتهایی تصوّر نمود؟ در این صورت، راهکارهای مقابله چیست؟

بلی، از آفت‌های مسئولیت‌پذیری تنبلی است. «حبّ الدنیا وکراهیة الموت» این از آفت‌های مسئولیت‌پذیری است. عشق به دنیا، البتّه  ما مخالف دنیا نیستیم: «وَلَا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا» و «رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً» دنیا و مال، خیر است. ولی منظور، عشق به دنیا است. ما نباید عاشق دنیا باشیم، ما باید کاسب دنیا باشیم. ما نباید جمع مال، ما را شیفته‌ی خود کند، امّا کسب مال خودش اجر و ثواب دارد. پس یکی حبّ دنیا و دیگری ترس از آینده است. بعضی مسئولیت‌ها باعث می‌شود که، انسان در آینده فرصت‌هایی را از دست بدهد. البتّه بعضی مسئولیت‌ها هم، فرصت‌ها در آینده به آدم می‌دهد و بعضی فرصت‌طلب‌ها، بعضی مسئولیتها را نردبانی قرار می‌دهند، برای رسیدن به آمال و آرزوهای خود. ولی به هر صورت حساب کنید، راهکارهایی برای مقابله با این آفت‌ها پیشنهاد می‌شود این است که، تربیت درست شود انسان بفهمد که، چون علم، اراده و اختیار دارد مسئول است. بنابراین باید جوابگو باشد و این جوابگویی فقط در دنیا نیست، هم در دنیا و هم در آخرت است. البتّه اگر یک نظامی برنامه‌ریزی  داشته باشد و درست باشد می‌تواند با حساب و کتاب، سؤال، نظارت و محاکمه نتایج مسئولیت‌پذیری را بیشتر کند و با آفت‌های مسئولیت‌پذیری هم مبارزه کند. بنابراین مادر این دنیا آمده‌ایم کاری انجام دهیم آماده‌ایم دنیا را آباد و خودمان و دنیا را اصلاح کنیم اگر مسئولیت‌پذیر نباشیم چیزی جز هرج و مرج، بی‌نظمی، نابودی و بردگی در انتظار مان نیست. ان شاءالله ما به مسئولیت‌هایمان عمل کنیم و انسان‌های مسئولیت‌پذیری باشیم و برای جامعه‌مان مفید باشیم و در جای خودمان قرار بگیریم و به‌جای این‌که بار باشیم یار باشیم، به‌جای این‌که مشکل باشیم حلّ باشیم. مسئولیت‌پذیری یعنی این‌که، راه‌حلّ باشیم نه مشکل.