دکتر نورالدین خادمی وزیر اوقاف و امور اسلامی پیشین تونس به عنوان کسی که شیخ قرضاوی را به خوبی میشناسد امروز دربارهی سرگذشت شیخ و تأثیر او در شکلگیری گفتمان اسلامی معاصر شهادت میدهد.
تأثیر شگرف شیخ در واقعیت معاصر ما
استاد عادل حامدی خبرنگار تونسی از من خواست در تهیهی یک گزارش دربارهی شیخ قرضاوی با او همکاری کنم. من هم بیدرنگ پذیرفتم و پیشنهادهایی دربارهی موضوع دادم و در این باره شور و شعف خاصی به من دست داد و علتش دو چیز بود:
نخست: پاسخ به خواستهی برادر هموطنم عادل که او هم اهل تونس و از شهر سیدی بوزید خاستگاه اولیهی انقلاب حیاتبخش تونس بود با وجود این که از دشمنان و هرزگان شهر رنجها کشیده بود.
دوم: قدردانی از شیخ قرضاوی و آثار گرانبهایی که برای ما بر جای گذاشته است و عناوین و مسائل آن موضوع این مقاله است.
ناگفته نماند که پس از پذیرش سریع درخواست مذکور به خاطر کارهای زیاد و کمبود وقت در مشارکت تردید کردم؛ طبعا این کار مشکلی نبود اما دلیل اصلی آن حجم انبوه آثار قرضاوی گرانسنگ قرضاوی و نفوذ بالای آن در واقعیت معاصر و مشکلات این کار و تألیف و تصنیفی است که در این زمینه نیاز است. از سوی دیگر شرم و حیا بر من غلبه میکرد تا مبادا متنی بنویسم که خود به تحقیق و بررسی بیشتر نیاز داشته باشد.
به این ترتیب بر اساس وعدهای که داده بودم چارهای جز همکاری در حد توان نداشتم. امیدوارم توانسته باشم ذمهام را پاک سازم با امید به این که تصور نشود این مقاله حتی بخش اندکی از زندگی شیخ را هم تحت پوشش قرار میدهد. به هر حال تلاش کوچکی است و به قول معروف آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید.
روشنگری
این مقاله نگرشی است در علم و عمل در مسائل داخلی و خارجی، علوم قدیم و جدید؛ در دنیای بزرگان و آزادگان؛ در لحظات خوشی و ناخوشی؛ در صحنهی سیاست و هنر و وحی و حوزههای مدنی، تعبدی، فکر، حرکی، مذهبی و مکتبی... در تزکیه با رشد و توسعهی شخصیت در اصول فلسفی و تشریعی و قانونی در جماعتها و تشکیلات و ملل و نحل.
نگرشهای گذرا و سریع که زندگی قرضاوی را به کلی پوشش نمیدهد بلکه در حد اشاره و روشنگری برای کشف حداقلها.
سرگذشت قرضاوی چرا؟
زیرا سیره و مسیر زندگی اوست؛ این شخصیت در میان فقها و علمای بزرگ جایگاه ویژه ای دارد و پس از آن که به سرای آخرت و جوار پروردگارش منتقل شد نام و آوازهاش وارد کتابها و زندگینامههای بزرگان خواهد شد؛ چون او تصمیم گرفته است آزاد زندگی کند و هماورد استبداد باشد و از علمای دربار و فقهای خوار و بسیاری از منکران و معاندان به دور باشد.
چرا قرضاوی؟
این لقب شیخ یوسف است؛ به یاد دارم که در دههی نود قرن گذشته یکی از دانشگاهیان قطری در تونس نزد ما آمد و کمی دربارهی شیخ قرضاوی با هم صحبت کردیم؛ در لابلای سخنش عبارتی را از شیخ یوسف نقل کرد. من پرسیدم: شیخ یوسف کیست؟ گفت: شیخ یوسف قرضاوی. ما در قطر میگوییم شیخ یوسف بر خلاف اهل تونس و غرب اسلامی و نواحی دیگر که او را شیخ قرضاوی خطاب میکنند. چنانچه علما گفتهاند اصطلاح هیچ ایرادی ندارد و مهمّ مقاصد و معانی است نه الفاظ و عبارات. مقصود معنایی است که کلمه بر آن دلالت میکند.
شیخ قرضاوی مظلوم در اوج تولید و پیشرفت
شگفتا که مردم ما به شیخ ظلم میکنند؛ بیدرنگ او را به خشونتگرایی متّهم میکنند؛ خداوند یار و یاور بندهاش میباشد و ابتلا و آزمایش عین عطا و بخش و شرط تکلیف و ابزار گزینش و انتخاب است. شیخ انواع ابتلا را تجربه کرده است و هر بار به پیشرفت و درخشش او ختم شده است.
سه دوره از زندگی قرضاوی
١- دورهی پیش از برنامهی شریعت و حیات(الشريعة والحياة) در شبکهی الجزیره که به دورهی تألیفات و نوارهای صوتی او مشهور است و ما از چهل سال پیش از آنها استفاده میکردیم.
٢- دورهی برنامهی هفتگی شریعت و حیات که یک برنامهی علمی و جهانی بود و ما از آغاز به کار شبکههای ماهوارهای در کنار دروس و خطبهها و سخنرانیهای دانشگاهی و نکتهنظرهای زیبای او در دنیای فکر و سیاست و... آن را دنبال میکردیم و به عنوان یک گهر علمی از آن سود میجستیم. یکی از بزرگان برایم نقل کرد که یکی از مسؤولان داخلی رژیم استبداد برنامههای شریعت و حیات را دنبال میکرد بدون آن که افراد نظام اطلاع داشته باشند و او را متهم کنند. در آن روزهای سخت، بیداری اسلامی و شخصیتهایی چون قرضاوی که گفته میشود نخستین رهبری است که میانهروی و بیداری و جهانگرایی را آموزش میداد شدیدا مورد حمله قرار میگرفتند.
٣- دورهی سوم دورهی آشنایی نزدیک با شیخ قرضاوی در همایشها و کنفرانسها و نشستهایی است که در زمینهی فقه، مقاصد، دعوت، بیداری اسلامی، سیاست و انقلاب برگزار میشد؛ از آن زمان دانستیم که این عالم بزرگوار با وجود نشستن ایستاده است و با وجود افتراها و تهمتها به جلو حرکت میکند؛ مردی بزرگوار و خندانی که امید است خدای بزرگ او را در جوار محبت و رحمت و بخشایش خود جای دهد.
قرضاوی در قامت خطیب و ادیب
قضاوت در این مورد را به کسی میسپارم که با او نماز خوانده است و در مسجد عمر بن خطاب دوحه و مساجد دیگر همراهش بوده است. خطیبی سخندان و دعوتگری مرشد و محققی توانا بود. با این حال خطیبی ادیب، شاعری ماهر و صاحب متون و فنون زیادی بود. باشد که خداوند همهی اینها را سبب رستگاری و ترقی او قرار دهد. ما گاهی از طریق رسانهها، خطبهها و دروس او در مسجد عمر بن خطاب دوحه را دنبال میکردیم.
مطالعهی همیشگی
از ویژگیهای این مرد در دنیای علم و دانش مطالعه و تألیف همیشگی بود؛ در مسایل تحقیق و به نصوص مراجعه میکرد؛ کتابها را زیر و رو میکرد تا از هر نظر به آن احاطه داشته باشد. در عمر نود سالهاش همچنان میخواند گویی برای امتحان آماده میشود. چیزی کمتر از دوران جوانی و میانسالی مطالعه میکند اما با عقل و فهم نود سالگی با فوائد و برکات گسترده و با مهارت ذهنی بالا.
قرضاوی از تدریس تا تأسیس
تدریس در سیرهی قضاوی امری معروف است امّا تأسیس لازم به شناخت دارد؛ این مرد ذهن نهادساز دارد و با آن حرکت میکند. خود و طرحش را از سرگردانی و بداههپردازی دور میکند و انواع نهادها را میسازد؛ شورای فتوا و مطالعات اروپا در دبلن، مرکز مقاصد لندن، اتّحادیّهی جهانی علمای مسلمان که بیشتر از طریق آن پیامش را میرساند و با صدها عالم و دعوتگر در ارتباط است. همچنین هیأتها و مؤسسات دیگری که بنا کرده است و شایستهی آن است که در امت وجوب و فضیلت نهادسازی تبلیغ شود.
شیخ و فتوای آبادانی مساجد با حضور زنان
به یاد دارم دو سال پیش در اجتماع بزرگی که قرضاوی تشکیل داده بود علما و زنان زیادی حضور داشتند و هدف آن بود که همگان را نسبت به حضور زنان در مساجد و مشارکت در آبادانی و بزرگداشت آن متقاعد کند. وی تأکید شایسته نیست زنان در خانهها بمانند و به خاطر برخی فتاوا و آداب و رسوم و انواع روشهای دینداری از حضور در مسجد محروم شوند و این مسأله را بارها در آن اجتماع تکرار کرد.
قرضاوی و انقلابهای عربی
کاش مردم میدانستند... از نشانههای توفیق و علائم پذیرش در نزد خدا و امیدواری از درگاه او این است که انسان نتیجهی چشماندازها و افکار خود را ببیند. قرضاوی و امثال او از این دسته هستند در این باره فراوان گفته است و برانگیخته است و برای آن نسلها را آماده کرده است.
نظرات