بهترین لحظات و زیباترین ثانیه ها  در این گرمای تابستان تقدیم به آفتاب پاک وجود مقدستان.

در این قسمت به حضور شیر زنی دیگر از  زنان والا مقام صدر اسلام می رویم، باشد که زندگی ایشان مایه ی روشنایی نقاط غبار گرفته ی زندگی ما گردد، چرا که اسلام زندگی این بانوی ارجمند را نورانی کرد و ایمان، وجود وی را به طور کلی دگرگون ساخت.

 او «تماضر دختر عمرو بن الحارث بن الشرید» از قبیله ی بنی سلیم و برخی گفته اند از نوادگان امروالقیس شاعر مشهور است وی ملقب به "خنساء" حدود سال 575 میلادی متولد شد و از مشهورترین شاعران زن در میان عرب بود. بشار گفته است: زنى تاكنون بدون نقص ادبى شعر نگفته است مگر این بانو. و روزى به بشار گفتند: اگر زن به مقام سرایندگى بنام، نمى‏رسد پس نظرت درباره خنساء چیست؟ گفت: «تلك فوق الرجال‏» او بالاتر از شعراى مرد است.

او دوبار ازدواج کرد نخستین همسرش مردی بنام ( عبد العزی ) بود و از او صاحب پسری  به نام عمرو معروف به ابو شجره شد.

همسر دومش (مرداس سلمی) نام داشت. از او صاحب چند فرزند شد که همگی در دلیری و شاعری اشتهار یافتند. زمانی که  دو برادرش معاویه و صخر که از بزرگان بنی سلیم بودند، کشته شدند خنساء برایشان بسیار گریست تا آنجا که نابینا شد و از این دو همه ی  سرشک خود را بر صخر فرو باریده است. زیرا صخر به صفات عالیه ی  یک عرب بدوی، چون شجاعت و کرم و وفا و علو همت آراسته بود و در ایام حیات بارها محبت و نیکی و دارایی خود را برای خواهرش  بذل کرده بود، با توجه به طبع شاعری خنسا در همان حال که به گریه می پرداخت یک دیوان شعر از نوحه های وی شکل گرفت، دیوانی که محققین و ادیبان آن را بزرگ ترین دیوان شعری زن عرب می دانند.

خنساء عمر دراز کرد و پس از چندی همراه قومش از بنی سلیم خدمت پیامبر(ص) رسیدند و به دین اسلام مشرف گردید و در این امر ثابت و استوار بود، ایمان باعث شد وی به سنبل  شجاعت و عزت برای مادران مسلمان بدل گشت. رسول خدا(ص) از او خواست شعری بخواند، پس به شعر سرودن شروع کرد و پیامبر(ص) با آفرین گفتن او را تشویق کرد تا اشعار بیشتری بسراید.

فرازهای درخشان زندگی این بانو سرشار از دفاع از دین و یاری حق است و در جنگ های بسیاری شرکت کرد، چون آتش جنگ میان مسلمانان و ایرانیان در قادسیه  شعله ور شد، او و  چهار فرزندش  لشکر اسلام را همراهی کردند و قبل از شروع جنگ فرزندان خود را فرا خواند و آنان را به استقامت و پایداری در راه خدا ارشاد نمود و جاودانگی زندگی اخروی و فانی بودن دنیا را برای آنان یاداور شد، آنان پس از سفارشات مادر همچون شیرانی جنگاور صف های دشمن را درنوردیدند و آنقدر جنگیدند تا به مقام رفیع شهادت رسیدند.

دیگر خنساء  همان زن جاهلی نیست، اسلام به وی شخصیت و مقام والا بخشید. آری! خنسایی که در رسای دو برادر ش، جهان را از داد و شیون پر کرده بود، هنگامی که خبرکشته شدن  چهار جگر گوشه ی خود را شنید دستان خود را رو به آسمان دراز کرد  و گفت : " سپاس خدایی که شرف شهادت آنان  را به من ارزانی داشت، پروردگارا مرا همراه آنان در بارگاه رحمت خویش قراربده" ایمانی که در قلب وی جای گرفته بود او را تسکین می داد و باعث شد نه تنها نوحه و شیون سر ندهد بلکه به شهادت فرزندانش افتخار کند این است ایمان !  چنان تاثیری  در بعد شخصیتی خنسا گذاشت که هیچ چیزی چنان مجالی برای تحول و  دگرگونی نداشت. پس  از شهادت فرزندانش حضرت عمر رضی الله عنه سهم و دارایی آنان را به وی می داد تا آنکه در 664 م در سن 89 سالگی وفات یافت.

از خنساء دیوانی در مرثیه برادرانش بخصوص (صخر) به سال 1888م در بیروت چاپ شده و ترجمه فرانسوی آن به سال 1889 به طبع رسیده است . 

 خداوند از این بانوی گرانقدر راضی و خشنود باد.