نویسنده : رئوف آذری- رئیس دانشگاه آزاد اسلامی سردشت
آن هنگام که رژیم دیکتاتور بعث در خواب اختیار شده زمستانی رسانههای شرق و غرب ساعت 4 عصر بهشت کردستان ایران، سردشت سربلند و سرافراز را مورد آماج حملات بمبهای شیمیایی-خردلی خود قرار داد. سپس هفت ماه بعد یعنی 25 اسفند ماه همان سال به عروس کردستان عراق، حلبچه خونین با همان شیوه و با استعمال بمبهای ویرانگر و نسلکش، اما با شدت بیشتری حملهور شد تا تداعیکنندهی وحشیگری بزرگانشان در هیروشیما و ناکازاکی باشد، هیچ وقت به ذهنشان خطور نمیکرد که امروز این سه کشور شرقی بر مبنای بسترهای نامیمونی که سبعیت آنان شکل داده است، دست خواهرخواندگی را از فرسنگها فاصله به سوی هم دراز کنند و اختلاف ساعتها را در لحظهها خلاصه کنند و در سردشت، هیروشیما و حلبچه را از مرکز شهر با پای پیاده در کمتر از ده دقیقه زیارت نموده و احساسات قلبی همدردی خود را نثار مردمان مظلومشان کنند و در حلبچه و هیروشیما نیز سردشت را بخشی از اندام خویش پندارند و همگی این مفهوم شیخ سعدی را به سرودی بدل کنند که تا اعماق زمین و اوج آسمانها فریاد برآورند که:
بنی آدم اعضــــای یک پیکرند
کــه در آفــرینش زیک گوهرنـد
چـــو عضوی بدرد آورد روزگار
دگـــــر عضوها را نماند قــرار
و خطاب به سبعیت آنها هم صدا شوند که:
تــو کز محنت دیگران بی غمی
نشـــــاید که نامـد نهنـد آدمــی
به راستی که اگر خدا خواهد عدو سبب خیر شود...
امروز رسانههای به خواب رفتهی غرب در سالهای 1987 و 1988 که در آن موقع به اختیار خواب را برگزیده بودند امروز به اکراه تصاویری از دخمهنشینی سران بعث را بروی آنتن میبرند و کوخنشینان کرد را بر سکوی کاخ بعثیها به نمایش میگذارند.
امروز بعثیهایی که بدون هیچگونه محکمهای حتی از نوع صحرایی آن، کرد و نوادگان وی را زنده به خاک میسپردند خود در محکمههای نمایشیِ بدون مشتری در عصر خود، محاکمه میشوند و برای نشان دادن میزان سبعیت خود، قرآن این چشمهی عدل و انصاف و هدایت الهی را بر دستان نامبارک خود بالا میبرند، تا شاید فرجی برای آنان حاصل گردد غافل از اینکه آن کتاب خود فریاد برمیآورد که؛
«سزای ظالمان خلود در آتش جهنم است».
امروز در حالی که دست هدایت الهی از آستین بشری سر برآورده است، بعثیون گورهای تاریک انفرادی را که زمانی شکل گروهی آن را برای ملت مظلوم کرد در قالب ژینوساید و انفال در عالم واقع هدیه میکردند خود در عالم برزخ رذیلانه تجربه میکنند، همزمان با آن انفالشدهها و ژینوسایدشدهها، سرفرازانه در معیت هزاران فرزند صبور و داغدیدهی خود با تاج گل مورد استقبال قرار میگیرند و در اوج مظلومیت و عزت با مام میهن خویش تجدید دیدار میکنند.
امروز قربانیان سردشت، حلبچه، هیروشیما و ... که با اراده به ظاهر پولادین اما در باطن پوشالیِ انساننماها تحت عناوین انفال، ژینوساید و ... نا بهنگام به زیر زمین تاریک هدایت شدند، لالههای به خون پرورده شان سمبلی از عزت و افتخار ملتشان شده است و پرچم افتخار مسببان کشتار هیروشیما، سردشت و حلبچه به نشان سبعیت در برابر انظار اقوام و طوایف منتسب به آنان به زیرکشیده میشود و فرزندان شان به سبب پرورش چنین پدرانی در دامان اجدادشان، با دیدی رذیلانه آه افسوس، ندامت و ننگی سر میدهند.
حال که سال روز بمباران هیروشیما، سردشت و حلبچه به عنوان روز همپیمانی و هماندیشی این سه ملت مظلوم اما صبور و مقاوم ارج نهاده میشود و در اکنافِ این پهندشتِ خاکی، سال روز تولد مسببان این فجایع غیر انسانی به عنوان روز نحس از تقویم تاریخی ملتهایِ شان با پاک کن ندامت حذف میشود.
امروز که قدرت عدالت خداوندی اراده نموده و از آستین روزگار بیرون زده شده است و هر آنچه مخالف با طینت و سیرت انسانیت است، برملا ساخته است و در چنین فصلی با هنرنمایی هرچه تمامتر تصویر پست مسببان را بر آستان طبیعت تاریخ سوار نموده است.
چه به جاست که به هوش باشیم هم پیمانیها، خواهرخواندگیها و عجینشدنها را از بهر آسایش دو گیتی نهادینه کنیم و بس.
در همین راستا دانشگاه آزاد اسلامی سردشت با همت مجموعهی اساتید مخلص، دانشجویان محجوب و کارکنان با وجدان که همگی از بازماندگان قربانیان فاجعه شیمیایی 7 تیر هستند، ضمن ابراز مراتب تسلیت این قبیل فجایع، حضور دیگر بازماندگان و خانوادههای معزز شهیدان و مصدومان این سه اقلیم و سایر دیاری که با آماج سبعیت، داغدار شدهاند، با عزمی جزم، دست اراده از آستین بیرون زدهاند تا با یاری طلبیدن از تمامی انسانهای آزادهی جهان، Ngoهای مردم نهاد و به ویژه قشر آکادمیک و دانشگاهی، یک مرکز پژوهشی – نمایشگاهی در حوزهی بررسی ابعاد این فجایع و به کارگیری سلاحهای کشتارجمعی ایجاد، و زمینهی شکل دادن یک مبنای علمی را فراهم وبه تبع آن با آگاهیبخشی به جامعهی جهانی برای یاریرسانی در راستای شکل دادن «جهانی عاری از سلاحهای کشتار جمعی و بنیان نهادن صلح که گوهر آفرینش انسانی است در جهان» دَینِ خود را به جامعهی انسانی ادا نمایند.
بر همین اساس از تریبون رسانه، قلبهای پر مهر و عطوفت و صبوری جهانیان به ویژه تحصیلکردگان و دانشگاهیان مناطق آسیبپذیر هیروشیما، سردشت، حلبچه، بانه، مریوان، اشنویه، جبهههای جنوب ایران در دوران دفاع مقدس، مناطقی از بلژیک و... را میطلبیم تا دست در دستمان نهند و همه باهم در راستای شناسایی ابعاد فجایعی از این دست، ریشهکن کردن تمامی سلاحهای کشتار جمعی و نهادینه کردن صلح جهانی برای همهی جهانیان، همافزایی ارادههای پولادین نسلی به ظاهر سوخته اما ریشهدار درتاریخ بشریت را به نمایش بگذاریم.
نظرات