اعتياد، الگوي رفتاري است كه وجه مشخّصه‌اش نياز شديد به مصرف داروي موردنظر و احساس امنيّت‌كردن پس از تأمين آن مي‌باشد.

در مدل بيماري اعتياد، اعتياد يك بيماري زيست شناختي مادام‌العمر است كه در آن شخص معتاد روي رفتارش كنترل ندارد و بهبود آن مستلزم درمان طبي يا رواني است. اعتياد زماني رخ مي‌دهد كه الگوي رفتاري اجبار در مصرف دارو ايجاد گردد و شخص اشتياق مهارناپذير به دارو پيدا كند.

اين سئوال مطرح است: چه چيزي سبب مي‌شود كه مصرف آزمايشي دارو يا مصرف محفلي يا تفريحي آن به اعتياد بينجامد؟

در پاسخ می‌توان گفت: برخي داروها بسيار اعتياد آورند. سه عامل اصلي مشتركاً سبب مي‌شوند داروها اعتيادآورتر از ديگر مشوّق‌ها باشند:

نخستين عامل: اين است كه داروهاي اعتيادآور دستگاه دوپاميني مزوليمبيك پاداش در مغز را بيش‌از حد تحريك مي‌كنند.

با مصرف داروهاي روانگردان (Psychoactive) نشئه‌ي دارويي ايجاد مي‌شود كه براي مصرف‌كننده «اَبَرپاداش» (Super- Reward) است. مصرف اين داروها هم بخش لذّت (خوش داشتن) و هم بخش انگيزش (خواستن) را به طور همزمان در دستگاه عصبي افيوني و دستگاه دوپاميني پاداش در مغز را به فعّاليّت بر می‌انگيزد. خاطره‌ي يكبار تجربه‌ي اين مواد چنان لذّت سرشاري به شخص می‌دهد که او را به شدّت وسوسه مي‌كند تا در جستجوي تكرار آن برآيد.

عامل دوّم: با مصرف مكرّر داروهاي اعتيادآور سندرم ناخوشايند ترك دارو ايجاد مي‌شود. با مصرف مكرّر دارو دستگاه‌هاي لذّت مغز، بيش از پيش در برابر تحريك مقاوم‌تر شده تحمّل دارويي tolerance ايجاد مي‌شود. قطع دارو سبب مي‌شود فعّاليّت دستگاه‌هاي لذّت كه اينك مقاوم شده‌اند كاهش يابد و فرآيندهاي ناخوشايند ترك دارو فعال شوند و عوارض ترك دارو بروز كند. اين حالت آزارنده‌ي ترك دارو سبب مي‌شود در معتادان انگيزه‌ی دوچندانی براي ادامه‌ي مصرف دارو ايجاد شود. كاركرد دستگاه دوپامين مزوليمبيك که نقش مهمّي در جنبه‌ي انگيزش پاداش‌ها دارد، مستقيماً ايجاد احساس لذّت نمي‌كند، بلكه شخص را به تكرار رويدادي كه سبب افزايش لذّت شده است سوق مي‌دهد.

عامل سوّم: مصرف داروهاي اعتيادآور ممكن است تغييرات دايمي در دستگاه‌هاي پاداش مغز ايجاد كنند، اين تغييرات حتّي پس از گذراندن دوره‌ي ترك دارو نيز موجب  اشتياق به دارو مي‌گردند. لذا با مصرف بعدي دارو نظير كوكايين، هرويين و آمفتامين يا محرّک‌هاي وابسته به دارو دستگاه دوپامين مزوليمبيك به شدّت فعّال شده و موجب مي‌شود نورون‌هاي اين ناحيه دچار پركاري يا حسّاسيّت شوند و چون در دستگاه دوپامين مزوليمبيك كيفيّات انگيزشي (خواستن) شديدتر از كيفيّات لذّت‌بخشي پاداش (خوش داشتن) آن است به همين دليل پركاري آن در معتادان موجب اشتياق مفرط به مصرف دارو مي‌شود.

چون حساسيّت نوروني مدّت‌ها پس از ترك اعتياد نيز باقي مي‌ماند. لذا ، معتادان حتي پس از پايان دوره‌هاي ترك اعتياد و مسموميّت‌زدايي (detoxification) باز هم در خطر سقوط به ورطه‌ي اعتياد قرار می‌گيرند.

به اين دليل،مجموعه‌ي اين سه عامل، علّت اعتيادآورتر بودن داروها را نسبت به ديگر مشوّق‌ها توجيه مي‌سازد. زيرا اين داروها مستقيماً مكانيسم‌هاي مغزي لذّت را فعّال مي‌سازند، نشانگان ترك دارو ايجاد مي‌كنند كه معتاد را به ادامه‌ي مصرف دارو سوق مي‌دهد، و احتمالاً موجب پركاري دائمي دستگاه‌هايي از مغز مي‌باشند كه با اشتياق به پاداش‌هاي دارويي سروكار دارند. در نتيجه: مقاومت در برابر اثر مشترك اين سه عامل بسيار دشوار است.

 

پاداش و انگيزش تشويقي

نقش لذّت را در شكل‌دهي رفتار مي‌توان نوعي «پول مشترك»(Common nurency) رواني دانست كه ارزش هر عمل را منعكس مي‌كند. لذّت معمولاً از محرّك‌هايي ناشي مي‌شود كه بر توان زنده‌ماندن ما يا فرزندان ما مي‌افزايد. اين‌ محرّک‌ها، شامل غذاهاي خوشمزه، نوشيدني‌هاي دلچسب و توليد مثل هستند. رنج يا ناكامي معمولاً ناشي از رويدادهايي است كه بقاي ما را تهديد مي‌كنند: از قبيل آسيب جسماني، بيماري يا از دست دادن پشتوانه‌هاي زندگي.

اگر لذّت را نوعي «پول مشترك» بدانيم كه ارزش رويدادهاي مختلف را تعيين مي‌كند، پس قاعدتاً مغز بايد بتواند به نحوي ارزش لذّات مختلف را به واحدهاي هم‌ارز سودمند‌بودن تبديل نمايد. شواهد موجود نيز نشان مي‌دهد كه احتمالاً در مغز نوعي نظام «پول مشترك عصبي» براي پاداش‌ها وجود دارد. حتّي ممكن است پاداش بخش بودن مشوّق‌ها به اين علّت باشد كه دستگاه پاداش واحدي را در مغز فعّال مي‌كنند. اين «پول مشترك عصبي» ظاهراً با سطح فعّاليّت دستگاه دوپاميني مزوليمبيك ارتباط دارد. نورون‌هاي اين دستگاه در بخش فوقاني ساقه‌ي مغز قرار دارند و آكسون‌هاي آن‌ها تا پيش مغز كشيده شده‌اند. اين نورون‌ها، همانطور كه از نامشان پيداست براي ارسال پيام، از پيك عصبي دوپامين استفاده مي‌كنند.

چنان که گفته‌شد دستگاه دوپامين مزوليمبيك را هم پاداش‌هاي طبيعي مختلفي از قبيل غذا و آب يا همدم جنسي مطلوب، فعّال مي‌سازد. وهم داروهايي كه براي آدميان نقش پاداش‌دهنده دارند، مانند: كوكايين و آمفتامين و هرويين. حال از آنجايي كه تقريباً تمامي پاداش‌ها، چه طبيعي و چه مصنوعي، مي‌توانند اين نورن‌?