رویکردی جدید به اصلاحات در سخنرانی هادی خانیکی مطرح شد

پرستو سرمدی
ـــــــــــــــــــــــــــــ
الگوی جدید سیاست ورزی که تحت عنوان «سیاست ورزی اجتماعی» یا «سیاست ورزی فرهنگی» از سوی دکتر هادی خانیکی ارائه شده است، انتقاد دیگری است بر سیاست ورزی فعلی اصلاح طلبان که تنها بر پایه حضور در انتخابات و تلاش برای کسب قدرت سیاسی استوار شده است. رویکردی که پیش از این توسط «سعید حجاریان» به چالش کشیده شده بود، آنجا که حجاریان با صراحت از اصلاح طلبان خواست «سیاست ورزی پارلمانتاریستی» فعلی خود را کنار نهند و در مقابل به «سیاست ورزی» جامعه محور روی آورند. براساس تئوری جدید حجاریان اصلاح طلبان باید به تعامل با جنبش های اجتماعی، گسترش پایگاه های اجتماعی و توده وار و توانمندسازی تشکیلاتی روی آورند. در این مسیر آنچه اهمیت دارد کار با نیروی اجتماعی است که از طریق سازماندهی در قالب سازمان های توده ای و سازمان های جبهه ای و توجه به گروه های اجتماعی که در اقمار اصلاح طلبان وجود دارند ممکن می شود. احزاب و گروه های سیاسی از طریق این سازمان ها تلاش می کنند ارتباط خود را با مردم وسیع تر کنند و مردم را برای ورود به فعالیت های اجتماعی و سیاسی سازماندهی کنند.

بنابراین اصلاحات به حضور صرف در انتخابات و کسب قدرت سیاسی محدود نمی شود، چنانچه در دوران اصلاحات این گونه شد و با قطع رابطه اصلاح طلبان با پایگاه اجتماعی خود، اصلاحات رو به افول رفت. در این نگاه اصلاحات نه در اتاق های بسته نخبگانش که در تعامل با توده مردم و با همراهی مردمی که سازمان یافته شده اند به پیش می رود. البته این نگاه نافی حضور در انتخابات و قدرت نیست و آن را به کنار نمی نهد، بلکه منتقد سیاست ورزی است که منحصر به حضور در قدرت شده و به فعالیت اجتماعی وقعی نمی نهد. حجاریان آن گاه «زنده باد اصلاحات» می گوید که اصلاح طلبان به سیاست ورزی جامعه محور روی می آوردند؛ اصلاح طلبانی که به تعبیر حجاریان رفرمیست هستند نه رفرم یعنی خواسته آنها تنها به تغییر در مصادیق حاکمان محدود نمی شود و به دنبال تغییرات اجتماعی هستند.

دیدگاه دکتر خانیکی را می توان نزدیک به نگاه حجاریان و در کنار منتقدان به سیاست ورزی پارلمانتاریستی دانست. خانیکی در نشست «چشم انداز اصلاحات» که روز یکشنبه از سوی روابط عمومی جبهه مشارکت برگزار شد، مولفه های دیدگاه جدید خود را که نام «سیاست ورزی اجتماعی یا فرهنگی» به آن نهاد، این گونه بیان کرد؛ «در بحث انقلاب می گویند چطور می توان انقلاب را دائمی کرد؟ متناظر با آن برای اصلاحات هم می شود طرح بحث کرد. در گفتمان اصلاحات باید «از چگونه بوروکراتیزه نشدن اصلاحات» سخن گفت. دو نگاه در مورد اصلاحات وجود دارد که تهدید آن است؛ یکی که اصلاحات را محدود به سیاست و سیاست را محدود به قدرت می داند. این باعث می شود که هر چیزی سیاسی دیده شود و لذا اصلاحات فقط در حوزه سیاست دیده می شود و تازه وقتی قدرت را به دست می آورند می فهمند که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها.»

خانیکی نگاه نادرست دیگری که تهدیدکننده اصلاحات است را فراموش کردن حوزه قدرت می داند. او می گوید؛ «پرهیز از سیاست در بسیاری از حوزه ها مطرح بوده است. این که روحانی، مدیر، دانشمند و روشنفکر خوب کسی است که به سیاست کار ندارد نشان از پس افتادگی جامعه است.» دکتر هادی خانیکی عضو برجسته جبهه مشارکت و مشاور دولت خاتمی، نگاه سومی را مطرح می کند که به نظر او باید الگوی جدید سیاست ورزی باشد. سیاست ورزی اجتماعی که به سه عامل توجه دارد؛ «اول فرآیندهایی که سیاست ساز هستند، دوم عناصر موثر در سیاست از جمله پنجره های فرصت و پنجره های حوادث که بسیار مهم هستند مانند انتخابات و سوم تشخیص اینکه چه چیزی مساله است چرا که وقتی مساله به درستی تشخیص داده نشود، قربانی سیاست می شود.»

در دیدگاه خانیکی «سیاست ورزی اجتماعی» به شبکه های اجتماعی، پایگاه های اجتماعی و فضاهای جدید موثر توجه می کند و اصلاحات را در حوزه های نواندیشی دینی، دیدگاه های نوین اقتصادی، فرهنگ و... می بیند و به تحولات حوزه های مختلف توجه دارد. نگاه جدید دکتر خانیکی همچنان که خود می گوید بیشتر افقی است که در انتقاد به «سیاست ورزی کلاسیک» مطرح می شود و تا تبدیل شدن به راهبردی جدید فاصله دارد. خانیکی می گوید؛ «این نگاه ناظر بر گفت وگوی حوزه های دانش، فرهنگ و سیاست است و فرهنگ و دانش را در خدمت سیاست نمی داند. اصلاحات با رویکرد اجتماعی، تغییرات در جامعه را نه تنها کم اهمیت تر از حوزه مستقیم سیاسی نمی داند، بلکه معتقد است با نادیده گرفتن جامعه، اصلاحات ناقص می ماند. این رویکرد این انتقاد را مطرح می کند که مگر می شود اصلاحات به پیش برود اما مثلاً در آموزش جامعه بروز نکند بنابراین حوزه های علمی، صنفی و اجتماعی را کم اهمیت تر از سیاست نمی داند.» خانیکی با تاکید بر اینکه بدون توجه به حوزه اجتماعی و متغیرهای اجتماعی، تلاش های سیاسی موفق نمی شود، تصریح کرد؛ «نقش و تاثیرگذاری حوزه هایی مانند هنر و ادبیات در تغییرات اجتماعی کمتر از سیاست نیست.» خانیکی با ارائه دیدگاه خود در مورد «سیاست ورزی اجتماعی» افق جدیدی را پیش روی اصلاح طلبان قرار داده است، همچنان که پیش از این حجاریان چنین کرد. البته دیدگاه خانیکی در مواردی متفاوت از دیدگاه حجاریان است. نگاه او نخبه گرا است همچنان که گفت وگوی فرهنگ، دانش و سیاست گفت وگوی نخبگان است اما دیدگاه حجاریان بیشتر به توده مردم توجه دارد و در پی سازماندهی و کسب همراهی توده مردم است. هادی خانیکی که در کنار همراه خود و در جبهه مشارکت، اصلاح طلبی جدیدی را طراحی می کند، چند پیش فرض را برای «اصلاحات اجتماعی» مطرح می کند. او در سخنان روز یکشنبه خود در حزب مشارکت پیش فرض ها را بدین گونه توضیح داد؛ «اصلاحات فرآیندی است گریزناپذیر، به این معنا که نمی شود جامعه ایرانی به سرعت در حال تغییر را در قالب های متصلب نگاه داشت، هرچه جامعه بیشتر دستخوش تغییر باشد، مسائل دوران گذار بیشتر خواهد بود، انسان ها در شرایطی از فشردگی مسائل دوران گذار قرار می گیرند، چراکه بسیاری از مسائل فرهنگ گذشته وارد تمدن جدید می شود.» پیش فرض بعدی تاکید بر دائمی بودن امر اصلاحات است؛ «اصلاحات اندیشه و راهی موفق است که واقعیات تحولات را به موقع درک می کند و خود را با آن هماهنگ می کند و به ساز و کارهای جدید پاسخ می دهد، اگر این پاسخگویی انجام نشود جامعه دچار سقوط می شود چراکه عدم پاسخگویی به واقعیات جدید دو واکنش را در پی دارد؛ خشونت یا پس روی.» خانیکی با بیان اینکه اصلاحات با دین سازگار و هدف آن استواری پایه های دینداری و معنویت است، اظهار می کند؛ «جامعه اخلاقی و معنوی، معمولاً جامعه اصلاحی و شفاف است.» وی ادامه می دهد؛ «اصلاحات کشف و فعلیت دادن به ظرفیت های قانونی به ویژه قانون اساسی است، اصلاحات تقویت نظام مردمی ناشی از انقلاب و نهادینه کردن نظارت مردم بر نهاد قدرت است، اصلاحات فرصت سازی در سطح ملی و بین المللی است و تهدیدهای خارجی را بلاموضوع می کند.»

دکتر خانیکی استاد ارتباطات دانشگاه علامه در سخنانش به توصیف مولفه‌های جدید تغییر در جامعه ایرانی پرداخت که عبارت است از؛ «به حاشیه رفتن فرهنگ رسمی در سطح گروه های حامل نوآوری، پررنگ شدن نقش رسانه ها به خصوص رسانه ملی در پر کردن اوقات فراغت، پردامنگی تاثیر هنر و هنر شالوده شکن بر فرهنگ، تفوق فضاهای مجازی از جمله اینترنت، برجسته شدن خرده فرهنگ های قومی، نقش جنبش های نوین اجتماعی، جنبش زنان و جنبش های هویت مدار، شکاف های نسلی و گسست فرهنگی.» خانیکی با بیان اینکه این توصیف برگرفته از دو طرح پیمایش ملی ارزش ها و نگرش های ایرانیان و طرح ملی رفتارهای فرهنگی ایرانیان است، گفت؛ نتایج این طرح ها نشان می دهد که تغییرات عمده ای در سطح جامعه به طور عام دیده می شود، این تغییرات به خصوص در بین زنان و جوانان رخ داده است، این تغییرات الزاماً نتایج آنی سیاسی ندارند و به همین دلیل کمتر مورد توجه قرار گرفته اند. مثلاً اینکه نهاد خانواده در ایران طی 30 سال گذشته دموکراتیک‌تر شده است اگرچه آثار سریعی در سیاست ندارد اما بالاخره تاثیر خواهد گذاشت. برخی تغییرات دیرباز هستند، برخی در گفتمان ها ظهور می یابند. وی از اهمیت یافتن فرهنگ غیررسمی در حوزه جنبش های اجتماعی به عنوان «جنبش سبک زندگی» نام برد که به دلیل جوان بودن جامعه ایران اهمیت یافته است. همچنین تاثیر گسست فرهنگی بر شکاف نسلی که به دلیل دیدگاه ها و ارزش های نو نسل جدید، تحقق توقعات جدید را با مشکل مواجه کرده و بر شکاف نسلی تاثیر گذاشته است.