خشونت كلامی كه یكی از انواع خشونت است فرصت همدلی و گفت‌وگو را می‌سوزاند و این از مهم‌ترین مسائل در هر اجتماعی است. در واقع زمانی كه هیجانات نامعقول بر قوه تعقل پیشی بگیرند، خشونت كلامی آشكار می‌شود. مرحوم دكتر پرویز رجبی(مورخ، مترجم و نویسنده) از جمله كسانی بود كه در خصوص این معضل رفتاری و ضرری كه به فرهنگ گفت‌وگو و نقدپذیری وارد می‌كند همیشه هشدار می‌داد.

 به تعبیر رجبی؛ واقعیت تلخ زندگی ما، كمرنگ‌بودن گفت‌وگو و كمرنگ ‌بودن مرز میان غر و نقد است كه در این صورت نه حنای غر زدن‌های ما رنگ دارد و نه نقدهای ما. چون بیشتر اوقات كه نقدی مطرح می‌شود فكر می‌كنیم منتقد می‌خواهد ریشه ما را بزند. از طرفی در باب آسیب‌های فرهنگی ناشی از انعكاس رفتارهای نامعقول می‌گفت:«همین است كه بیشتر وقت شریف ما صرف این می‌شود چه بگوییم كه طرف نرنجد. همین است كه هنوز برای كودكانه‌ترین درماندگی‌های‌مان راه‌حل نیافته‌ایم و به هر حركتی جامه‌ای می‌پوشانیم كه چركتاب باشد. و همین است كه گاهی می‌زنیم تو خال! یا مشت را چنان گره می‌كنیم كه طرف ببرد، یا كاری می‌كنیم كه طرف زمین‌گیر شود و از جایش برنخیزد و پیش زن و بچه‌اش نرود!» علل چنین اعمال و عكس‌العمل‌هایی را از منظرهای مختلفی می‌شود به بحث گذاشت تا ریشه معضلات فردی و اجتماعی آشكارتر شود. مثلا دكتر احسان شریعتی در این باب به تعریف سیمون وی(عارف شهیر) توجه دارد:«آنچه شخصی را همچون شی تسلیم كس دیگر سازد» «و اگر تا به انتها اعمال شود، از انسان یك شی به تحت‌اللفظی‌ترین معنای كلمه می‌سازد زیرا او را بدل به یك جسد می‌كند. پیش‌تر شخصی در میان بود، دیگر كسی نیست!» در این معنا، آماج خشونت به شایستگی یا كرامت ذاتی شخصیت آدمی، مرگ سوژه و تحقیر و تقلیل انسانیت او به مقام شی مرده، همچون جسد است. به اعتقاد احسان شریعتی زمانی كه كرامت ذاتی انسانی فراموش شود، خشونت آغاز می‌شود و به نوعی عمل می‌شود كه به گسست گفت‌وشنود ختم می‌شود. مصطفی ملكیان(فیلسوف اخلاق) هم اعتقاد دارد كه اگر گفت‌وگو حذف شود، دو چیز مصیبت‌بار جای آن را خواهند گرفت:«فریبكاری و خشونت» به نظر ملكیان برای فهم انگیزه دیگران باید بتوان به جای آنها نشست و از منظر آنها به جهان نگریست. به لحاظ روانشناختی اجتماعی، ما باید باور كنیم كه اگر گفت‌وگو قطع شود، چیزی جز فریبكاری و خشونت جای آن را نخواهد گرفت و تجربه زیسته ما نیز، این مطلب را تایید می‌كند. ۱۵۰ سال است كه روانشناسان اجتماعی تاكید می‌كنند كه اگر باب گفت‌وگو بسته شود، بدسِگالان و بداندیشانند كه سود می‌برند و خیرخواهان به حاشیه رانده خواهند شد. به اعتقاد ملكیان، انسان اهل گفت‌وگو به لحاظ اخلاقی و مصلحت‌اندیشانه، دچار احوال مناسب‌تری خواهد بود. به لحاظ اخلاقی، انسان اهل گفت‌وگو به دام فریبكاری و خشونت نمی‌افتد و از خطرات این دو در امان است. به لحاظ مصلحت‌اندیشانه هم جامعه نیازمند دوری از فریبكاری و خشونت است. به اعتقاد او، اولین پیش‌فرض گفت‌وگو، نظریه ناآشكارگی حقیقت است و كسی وارد گفت‌وگو با سایرین می‌شود كه حقیقت را واضح و عیان نمی‌داند. 

اگر شخصی به لحاظ معرفت‌شناختی، قائل به آشكارگی حقیقت باشد، وارد گفت‌وگو با كسی نمی‌شود. به اعتقاد فاطمه صدرعاملی(مدیر كانون گفت‌وگو در موسسه امام موسی صدر) تفاهم بین انسان‌ها در مقایسه با امكاناتی كه شبكه ارتباطی بین انسان‌ها فراهم كرده است از رشد لازم برخوردار نشده و برای پرهیز از خشونت باید امكان گفت‌وگو را وسعت داد. صدرعاملی می‌گوید آنچه گفت‌وگو را نسبت به ارتباطات فرهنگی دیگر متمایز می‌كند، این است كه در گفت‌وگو تلاش بر شناخت دیگری و فهمیدن و همكاری در میان است. 

صدرعاملی پیشنهادهایی كاربردی هم ارایه می‌كند از جمله اینكه سازمان‌های فرهنگی جهت‌گیری گفت‌وگوی بین‌فرهنگی داشته باشند به رشد و پرورش نیروهای كارآمد در این زمینه پرداخته شود، پروژه‌های تحقیقاتی در این زمینه انجام شود، برای مدارس واحد درسی گفت‌وگوی بین‌فرهنگی ترتیب داده شود، در شوراهای محلی و در واحدهای سازمان حفاظت از محیط زیست، برنامه‌هایی برای معرفی اصل گفت‌وگو تنظیم كنیم، فراهم كردن امكان گفت‌وگوهای بین‌فرهنگی از طریق اینترنت و تنظیم برنامه كارآمد برای آن و پروژه‌های تحقیقاتی برای مطالعه و ایفای نقش ادبیات غنی ایرانی در گفت‌وگوهای بین‌ فرهنگی كه توجه به این راهكارها گامی بلند در جهت تقویت فرهنگ گفت‌وگو خواهد بود.