در علم روانشناسی، انسان‌ها را به سه طيف سمعی، بصری و احساسی تقسيم بندی می‌كنند و معمولاً اين حالات و ويژگیها در افراد مختلف بوده و در همه‌ی انسان‌ها به صورت نسبی وجود دارد، با اين تفاوت كه يكی از اين حالات غالب بوده و از قدرت بيشتری برخوردار است. در اين مجال نمی‌خواهم به اين موضوع بپردازم چون در حيطه‌ی تخصّص اينجانب قرار ندارد. امّا با توجّه به شرايطی كه در كشور ما به وجود آمده است و گزارشات ضدّ و نقيضی كه در شبكه‌های اجتماعی و رسانه‌های مختلف مخابره می‌شود، واكنش‌های متفاوتی را در آحاد جامعه به دنبال داشته است. 

معمولاً افرادی كه در طيف گروه سمعی قرار می‌گيرند، هر خبر و گزارشی را باور می‌كنند و معمولاً دچار افراط و تفريط شده و جنبه‌ی ايجابی و يا جنبه‌ی سلبی به خود می‌گيرند و جامعه و اطرافيان خود را سردرگم و دچار تزلزل می‌كنند. انسان‌های بصری نيز تا واقعه‌ای را با دو چشم خود نبينند، معمولاً باور نكرده و نسبت به اخبار، اطلاعات و گزارشات دريافتی بی تفاوت هستند كه اينهم در جای خود نوعی كم‌توجّهی تلقّی شده و آثار و نتايج مخرّبی را بر جای می‌گذارد. 

فارغ از اين موضعگيری‌ها می‌خواهم به اصل موضوعی كه در اين نوشتار مدّ نظر است، بپردازم. با شناختی كه از خود دارم، هميشه سعی كرده‌ام موضعگيری مناسبی نسبت به اتّفاقات و اطلاعاتی كه دريافت می‌كنم، داشته باشم. نه صرفاً فردی سمعی و نه بصری، بلكه داده‌ها و اطّلاعاتی كه از طريق سمع، بصر و احساس دريافت، سعی می‌كنم كه با دقّت تجزيه و تحليل كرده تا بتوانم با عقلانيت كافی موضعگيری كنم. البتّه به خوبی واقفم كه شناخت و ارتباط در اين زمينه بسيار می‌تواند، مفيد و رَاهگشا باشد. 

اخبار و اطّلاعاتی دريافتی از سوی فردی كه او را می‌شناسيم و ارتباط نزديكی با او داريم، می‌تواند آگاهی‌هايی كه از طريق سمع دريافت می‌كنيم را درست و قابل باور كرده و تحليل‌های درستی به دنبال داشته باشد و در نهايت انسان را در مسير و مدار صحيح و استواری قرار دهد. 

يكی از پزشكان حاذق، كه فارغ التحصيل دانشگاه شهيد بهشتی تهران است و ارتباط نزديكی با ايشان دارم، يك فايل صوتی از همكاران خود در يكی از بيمارستان‌های تهران را برايم ارسال كرد، كه با استماع آن نوعی جدّيت قابل وصفی را در نهانم به وجود آورد. در اين فايل صوتی كه از طرف يكی از پزشكان حاذق كه خود در جبهه‌ی مقدّم مبارزه با اين بيماری است، بسيار قابل توجّه بود. ايشان به عمق فاجعه‌ی اين بيماری در كشور اشاره می‌كند كه بسيار متفاوت از آنچه كه عموم جامعه از آن آگاهی دارند، است.

ايشان رَاهكارهای عملی برای دچار نشدن افراد به اين بيماری و چگونگی سالم ماندن از اين بيماری نوعاً كُشنده و عبور همراه با سلامتی از سختی‌ها در اين بازه‌ی زمانی را متذكّر شده و در قسمتی از صحبت‌هايش تشبيه جالبی را عنوان می‌كند كه در واقع اين بخش از گفته‌هايش جرقه‌ی نوشتن اين نوشتار را در من به وجود آورد. 

ايشان وضعيت محلّ كار خود را به دشت كربلا و وقايع روز عاشورا تشبيه می‌كند تا بتواند به عمق فاجعه اشاره و احساس مسؤوليت را در افراد و اقشار مختلف آحاد جامعه در رَاه مبارزه با اين بيماری و ويروس به وجود آورد. به يقين می‌دانم كه همكاران ايشان اعمّ از جامعه‌ی پزشكی و پيراپزشكی به خوبی اين پيام را درك می‌كنند، چرا كه خود دستی در آتش و در اين حوزه از آگاهی‌های لازم برخوردارند. 

خوانندگان فرهيخته از اين تشبيه می‌خواهم اين گزاره را محور نوشتارم قرار دهم كه ماهيت دعوت و دعوتگران عرصه‌ی دين و معنويت كه در رأس آنان پيامبران عليهم السّلام، صُلحا و انديشمندان دينی قرار دارند، همانند پزشكانی هستند كه به عمق افول معنويت و ارزش‌های اخلاقی و عدم توجّه انسان‌ها به رسالت خويشتن در اين سرای فانی واقفند و از هيچ تلاشی برای بازگشت انسان به مسير درست رسالت خويش كه سعادتمندی دنيا و آخرت را برايش به دنبال دارد، دريغ نمی‌ورزند، و در اين رَاه از جان و مال خود نيز می‌گذرند.

در خبر واحد حديثی از پيامبر صلی الله عليه و سلم كه متفق عليه است، آمده است كه ايشان می‌فرمايد:

إنَّما مَثَلِي ومَثَلُ النَّاسِ كَمَثَلِ رَجُلٍ اسْتَوْقَدَ نارًا، فَلَمَّا أضاءَتْ ما حَوْلَهُ جَعَلَ الفَراشُ وهذِه الدَّوابُّ الَّتي تَقَعُ في النَّارِ يَقَعْنَ فيها، فَجَعَلَ يَنْزِعُهُنَّ ويَغْلِبْنَهُ فَيَقْتَحِمْنَ فيها، فأنا آخُذُ بحُجَزِكُمْ عَنِ النَّارِ، وهُمْ يَقْتَحِمُونَ فيها

ترجمه: وضع من با مردم مانند وضع شخصی است كه آتشی را روشن می‌نمايد، وقتی آتش أطراف خود را روشن كرد، پروانه و پشه و ساير حشرات به سوی آن می‌آيند و خود را در آتش می‌اندازند، و هر قدر آن شخص بخواهد از آنان جلوگيری كند و نگذارد خودشان را در آتش بياندازند، باز خود را در آن می‌اندازند، من هم هميشه محكم كمربند شما را می‌كشم تا از آتش نجاتتان بدهم ولی شما باز خودتان را در آتش می‌اندازيد. 

تشبيه پيامبر صلی الله عليه و سلم به خوبی اين حالت را برايمان ترسيم می‌كند. 

به حقّ جامعه‌ی پزشكی با تمامی حواشی كه در چند سال اخير در جامعه‌ی ايران داشته است، در اين برهه‌ی زمانی و در اين شرايط سخت پيامبرگونه نقش خود را ايفا می‌كنند، چه بسا و قطعاً ابتلا و آزمايشی است كه ان شاءالله بتوانند به خوبی از آن عبور كنند و نقش ماندگاری را بر جای بگذارند. در پايان از خداوند متعال می‌خواهم كه همگی مريض‌ها را شفا و اجر جزيل به تمامی كادر درمانی بالأخصّ پزشكان، پيراپزشكان، پرستاران، تمامی پرسنل بيمارستان‌ها و درمانگاه‌ها كه در رَاه مبارزه با اين بيماری از هيچ كوششی دريغ نمی‌ورزند، عطا فرمايد. آمين