قابلیت پژوهی و استعداد یابی امروزه دغدغه بشر و یک ضرورت حتمی برای عملیاتی کردن اندیشه‌ها، ایده‌ها و تئوری‌های مطالعه شده است. بدیهی است قبل از شروع هر عملیاتی با هدف معینی ابزار و امکانات موجود و مورد نیاز آن را مشخص و تهیه کنیم و این بدان معناست که وقت و هزینه صرف می‌شود. لذا انتظار داریم که وقت و هزینه صرف شده به اضافه ابزار و وسیله بکار برده شده به خروجی با ارزش افزوده ختم شود یا به عبارتی فرآیند عملیاتی منتج به نتیجه؛ نیل به هدف گردد. 

عدم موفقیت و یا آن میزان از موفقیت که کسب شده است گاهی موجب نارضایتی می‌گردد و این نتیجه عاید شده معلول علت یا عللی است و شناسایی این علت‌ها برای شروع حرکت جدید بسیار مهم است. وقتی کار در مرحله مطالعه و برنامه ریزی است و این یعنی عدن میل به هدف و یا تأخیر در دست‌یابی به آن.... 

 حال چنانچه برنامه‌ریزی ما مبتنی بر دانش مرتبط و کافی با کار باشد ضریب موفقیت بالا‌تر می‌رود. اصولاً دانش باید ثروت تولید کند و کاربرد دانش مرتبط در هر کاری موفقیت در آن کار را ضمانت می‌کند. 

کار‌شناسان علوم روان‌شناختی معتقدند بهره هوشی قابل کم و زیاد کردن نیست اما تلاش قابل کنترل است. بسیاری از افراد که از بهره هوشی متوسطی برخوردارند در سایه تلاش دانش بنیان به موفقیت‌های چشمگیری دست یافته‌اند که افراد با بهره هوشی بالا اما عجول و شتاب‌زده  قادر به کسب آن نبوده‌اند. انسان در خلقت خود برای رسیدن به اهداف خود در طول عمرش به ابزار مختلف و مورد نیاز مجهز شده است. 

استعداد و دانش مرتبط و بهره گیری از ابزار مناسب و مورد نیاز هر کار و فعالیتی می‌تواند نتیجه مورد نظر را بیمه کند و فرد و یا گروه همکار را به منفعت مناسب برساند. مطالعه، مشاوره و انطباق آن با دانش و استعداد مرتبط با کار رمز موفقیت در هر فعالیتی می‌باشد. 

(2)

بخش دوم داستان با این سوال آغاز می‌شود که هدف غایی از دست‌یابی به اهداف بینابینی چیست؟ 

زیرا تمام اهداف دنیوی و رسیدن موفق به آن‌ها بینابینی بوده و غایت کار و سرانجام آن نمی‌باشد. کسب موفقیت‌ها و تسخیر اهداف در این دنیا امتیازاتی را برایمان  به ارمغان می‌آورند. ثمره تلاش‌های هدفمند و مبتنی بر شعور و دانش موجب ارتقاء و کسب منزلت اجتماعی و اقتصادی می‌شود و تمام تلاش‌ها و تکاپوی افراد بشر در دنیا برای رسیدن به تعادل و آرامش است ولی آیا این منزلت‌ها تعادل و آرامش را تضمین می‌کند. 

اگر نگاهی را به اطرافمان بیندازیم نمونه‌های بسیاری را مشاهده می‌کنیم که به نتیجه عکس رسیده‌اند نه آرامش و نه تعادلی و این هم معلولی است از این علت  که اهداف یا هدف بینابینی را جایگزین هدف غایی کرده‌ایم در حالی‌که هدف غایی اعتلا و عزت انسان در نظر خدای پروردگار است. اگر به مقام عبودیت برسیم و معبود بر حق یعنی الله متعال، محور بندگی و رضای او، هدف غایی ما باشد، قطعاً به آرامش و تعادل دست خواهیم یافت، آنگاه تمام اهداف بینابینی در طول حیات معنا و مفهوم و حلاوت خاصی خواهد یافت ضمن اینکه از امتیازات دنیوی بهره‌مند شده‌ایم عزت دنیایی ما به عزت آخرت متصل خواهد شد و این پیوستگی دنیا و آخرت ما را به کمال و تعادل و آرامش خواهد رساند و این‌‌ همان مقصود از عبودیت است. پیوستگی بنده و خالق مانند نیاز ماهی به دریا، زمین به خورشید و موجود زنده به هوا می‌باشد و این هدف غایی است پس تلاش ما باید دانش بنیان باشد. بنیانی محکم و استوار نه بنیان مرصوص و سست، دانش برگرفته از علم لایتناهی معبود، آن وقت است که تمام نعمات این دنیا به جان و جسم ما توان و کمال می‌بخشد، رشد و تعالی می‌دهد و در ‌‌نهایت ما را از حاصل تلاش هدفمند و دانش بنیانمان بهره‌مند می‌سازد. امیدوارم خداوند منان جوانان ما را به بصیرتی هدایت فرماید تا اهداف بینابینی را با دیدن و شناخت هدف غایی دنبال کنند، هدف غایی همچون کهربایی قوی انرژی و جاذبه برانگیزاننده‌ای به انسان می‌بخشد که اهداف بینابینی و راه رسیدن به آن‌ها را بسیار سهل و روشن می‌کند. 

می‌خواهم عرض کنم که دیدن و شناخت هدف غایی علاوه بر اینکه تلاش برای رسیدن به اهداف بینابینی را نفی نمی‌کند، بلکه موجب تصحیح روش کار و راهنمایی مطمئن برای کسب موفقیت در نیل به اهداف بینابینی می‌گردد و این‌‌ همان مهره گمشده‌ای است که عمداً و یا سهواَ ابناء بشر در طول حیات و در اثر گریز از مرکز و محور بندگی موجبات سرگشتگی و عدم تعادل خود را فراهم کرده‌اند. 

پس بار خدایا نور هدایت خود را بر ما بتابان تا با پیروی از آن راه‌های درست و دانش بنیان برای رسیدن به اهداف بینابینی را در زندگی دنیوی بیابیم و از آن معبر به هدف غایی که‌‌ همان رضای توست برسیم.