مقدمه: متأسفانه اعمال خشونتآمیز به یکی از مؤلفههای زندگی امروز تبدیل شده است و این ناشی از حاکمیت زور در روابط انسانی و کاسته شدن از فرهنگ مدارا و گفتگو است. این تحقیق تلاشی در جهت فهم، علل و راههای پیشگیری از خشونت در روابط انسانی. باشد که جهانی عاری از خشونت و در صلح و ایمنی داشته باشیم. این بحث به صورت درس ارائه شده است و با همان ویرایش آورده میشود. خداوند متعال میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ یُدَافِعُ عَنِ الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ کُلَّ خَوَّانٍ کَفُورٍ (38) أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ (39) الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیَارِهِمْ بِغَیْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ یَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِیَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ یُذْکَرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثِیرًا وَلَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ» (حج/38 تا40)
ماتیو آرنولد: و ما در اینجا چنانیم که در دشتی تیره گون باشیم سراسیمه از هشدارهای مغشوش نبرد و پرواز در جایی که با رسیدن شب سپاهیان نادان به هم میآویزند. اما ما بهتر از این میتوانیم کاری کنیم....
تصویر دنیای امروز ما: نیجریه نیمی از اسلحه دنیا توسط آمریکا در بازار جهانی به فروش میرسد. هر روز اخبار خشونتآمیز به گوش میرسد؛ خودسوزی و خشونت علیه زنان وجود دارد. بچه آزاری و خشونت خانگی، دینداری افراطی، تروریسم، خشونت اجتماعی، خشونت سیاسی جنگ و ... باید دانست که تنها فرهنگ بر زندگی ما اثر ندارد بلکه:
1. غیر از فرهنگ طبقه و نژاد و جنسیت و حرفه و سیاست مهماند و میتوانند مقتدرانه باشند.
2. فرهنگ یک دست نیست بلکه در چهارچوب قلمرو همان فرهنگ عمومی میتواند تنوع بزرگی داشته باشد.
3. فرهنگ آرام نمینشیند.
4. فرهنگ با دیگر عوامل تعیین کننده ادراک و اقدام اجتماعی تعامل دارد: همراهی جهانی شدن اقتصاد با موسیقی و سینما violence یک پدیدهی چندسویهی روانی – رفتاری، تاریخی – روانی و اجتماعی است هرگونه تجاوز رفتاری و روانی به دیگری یا به خود خشونت تعریف شده است، ونیز هر گونه رفتار، فعالیت و تحمیل خواست و اراده ( با یا بدون اعمال زور) که آشکار و پنهان سد راه رفتار و فعالیت فرد و یا جمع شود و پیامدهای زیانبار جسمی، روانی و عصبی، و اجتماعی داشته باشد نیز خشونت تعریف شده است. خشونت را به عنوان رفتاری با قصد و نیت آشکار و یا رفتاری با قصد و نیت پنهان، آگاهانه یا نا آگاهانه، که سبب آسیب روانی و رفتاری دیگری شود نیز تعریف کردهاند. یک نگاه، حالت صورت، تکان یک دست، بیان یک کلام، یک تهدید، یک بند قانونی، یک هنجار سنتی و یا نادیده گرفتن حق دیگری هم خشونت تلقی میشوند.
بنابراین خشونت تنها به یک عمل فیزیکی اطلاق نمیشود، البته خشونت بدنی (فیزیکی) سادهترین نوع تعریف از خشونت را به دست میدهد و تعریفهای اولیهای که برای خشونت ارائه شدهاند نیز بیشتر در رابطه با این نوع خشونت بوده است گلز و استراوس در تعریف خشونت مىگویند: «خشونت رفتارى با قصد و نیت آشکار (یا رفتارى با قصد و نیت پوشیده اما قابل درک) جهت وارد کردن آسیب بدنى به فرد دیگر است. این تعریف که تنها خشونت بدنى را مد نظر قرار داده است از نگاه شمارى از صاحب نظران جامع نیست و شایسته است تعریفى جامع براى خشونت آورده شد به این جهت مگارزى از خشونت به عنوان شکل افراطى رفتار پرخاشگرانه نام مىبرد که احتمالاً باعث آسیب مشخص به فرد قربانى مىشود.» خشونت از دیدگاه روانشناسى یعنى ناتوانى در کنترل خشم و در کلىترین مفهوم آن، حالتى است که فرد از نظر جسمى و روانى در حد تعادل قرار ندارد. بنابراین تعادل عامل اصلى ضد خشونت و عامل سلامت است. در نگاه گروهى دیگر خشم واکنشى هیجانى به منظور برقرارى تعادل است و از قوه همواستازیس انسان نشأت مىگیرد. بر این اساس خشم نه مخرب خواهد بود و نه سازنده. پرخاشگری عملی است که هدفش اعمال صدمه و رنج است(اولیوت ارونسون/روانشناسی اجتماعی). روسو میگوید انسان در محیط طبیعی شاد و نیکو است و قیود اجتماعی او را مجبور به پرخاشگری و فساد میکنند(1762م.). فروید میگوید: انسان در محیط طبیعی خشن است و تنها برقرار نظم و قانون در جامعه او را مهار میکند..
علل خشونت: احساس تجاوز به قلمرو(کنراد لورنز) یادگیری رفتار پرخاشگرانه(لئونارد برکوویتز) )و درد: ایجاد توقع و محروم کردن نسبیfrustrationناکامی( نیت ناکام کننده پرخاشگری را تعدیل میکند؛(deprivation) حسادت، باورهاى ناروا، مشکلات اقتصادى، بیمارى، بدآموزى، بدگمانى، کبر و خودبینى، حب دنیا، شهوت، خستگى، از عوامل اصلى خشونت در آیات وحى معرفى شدهاند. (ناصر فکوهی)
خشونت عام: 1.دولتها 2. شرکتهای فراملیتی 3. سیستمهای جنایت سازمان یافته جهانی نابرابری عامل خشونت است. آن چیزی که این سیستم را به هم متصل میکند، یک نظم جهانی است که محور آن صرفاً اقتصادی و کسب حداکثر سود بیشتر با کمترین هزینه است.
فوکویاما و هابرماس: تروریسم در شکل کنونیاش حاصل کامل مدرنیته است. تکوارگی فرهنگی با هویت و خشونت مرتبط است و توهم تقدیر را در خود دارد. (آمارتیاسن) اکنون نیاز به مردمی ملایمتر و بردبار تر است تا آنهایی که بر یخ و ببر و خرس پیروز شدند(لورن ایسلی) خشونت موجد خشونت است، البته تنش زایل میشود اما صحنه را برای قدرت نمایی و خشونت بیشتر آینده فراهم میسازد. پرخاشگری در عرصه عمومی(رسانهها): تماشای خشونت بر صفحه تلویزیون موجب میشود که کودکان راههای خشونت آمیز را برای حل مسائل خود انتخاب کنند(مطالعات لیبرت و بارون) پرخاشگری شیوه نمایانی برای اقلیت ستمدیده در جلب توجه اکثریت ساکت باشد. در روش فوق حمله کننده میکوشد خشونت خود را با مبالغه در شرارت دشمن توجیه کرده و احتمال حملههای دیگر را افزایش دهد.
مناسبتر بودن مبارزات منفی: اعتصابات، تحریمها کاهش خشونت: استدلال کردن که برد ضعیفی دارد
2.تنبیه کردن خطاکار: تنبیه خردمندانه در زمینه رابطهی گرم و محبت آمیز، تنبیه متناسب با خطا و پرهیز از تنبیه ناکام کننده، تنبیه نمونههای پرخاشگر اسلام و خشونت راغب در مفردات خود برای واژه ارهاب ذکر میکند: ارهاب در لغت به معنای تهدید و هراس انگیزی میباشد؛ و از ماده رَهْباً و رهبة و رَهَباً گرفته شده است، یعنی در او ترس و هراس ایجاد کرد. (و ترهب الراهب) یعنی خود را وقف عبادت در دیرش نمود؛ و (استرهبه) یعنی او را هراسانید؛ و (الراهب) به معنای مسیحیای است که در دیرش مشغول عبادت و از دنیا کناره گرفته باشد، و جمع آن (الرهبان) است.[6] الرهبانیة، الرهبنة و الرهبون به معنای دوری گزینی از دنیا و لذایذ آن و گوشهگیری و انزوا از جامعه میباشد. واژهی ارهاب در قرآن کریم بکار نرفته اما مادهی آن دوازده بار در قرآن تکرار شده که چهار بار آن راجع به ترس و پروا از خداوند است:
1. در سوره اعراف آیه 154 آمده: «وَفِی نُسْخَتِهَا هُدًى وَرَحْمَةٌ لِّلَّذِینَ هُمْ لِرَبِّهِمْ یرْهَبُونَ». (الواحی که در نوشتههای آن سراسر هدایت و رحمت برای کسانی بود که از خدای خود میترسیدند)
2. در سورهی نحل آیه 51 آمده: «انما هو اله واحد فایای فارهبون» (... بلکه خدا معبود یگانه است و تنها از من بترسید و بس)
3. در آیهی 40 سوره بقره آمده: و ایای فارهبون (تنها از من بترسید)
4. در آیه 90 سورهی انبیاء آمده: و یدعوننا رغباً و رهباً (و ما را به فریاد میخواندند (در حالی که به خشنودی خدا و نعمت بهشتش) امیدوار و از (خشمش) بیمناک بودند.) و دوبار هم به معنای ترس از انسان آمده: 1. در آیهی 13 سوره حشر میفرماید: لأنتم اشد رهبة فی صدورهم من الله. (هراس از شما در سینههای آنان (منافقین) بیش از هراس آنان از خدا است.) 2. در آیهی 60 سوره انفال میفرماید: ترهبون به عدوالله و عدوکم. (تا بدان (آمادگی و ساز و برگ جنگی) دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید.) یعنی با طرحریزی و آمادهسازی نیرو و توان خود، زمینه را برای هراسانیدن دشمنان خویش فراهم کنید. ایشان را نمیشناسید و خدا آنان را میشناسد.)[9] و یک بار هم به معنی آستین (الکم) درآیهی 32 سورهی قصص آمده و میفرماید: و ضمم جناحک من الرهب. (... و دستهایت را از دهنهی آستین (پیراهنت) به سوی خود (بیار و آنها را) جمع کن.)[8] و همچنین چهار بار به معنای انزوا و کنارهگرفتن از زندگی و لذایذ آن در آئین مسیحیت آن هم در آیات 43 توبه، 82 مائده، 31 توبه، 27 حدید، آمده است. و مادهی ارهاب در احادیث پیامبر نیز به همان معانی مورد نظر در آیات مذکور آمده است، میفرماید: وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُمْ وَآخَرِینَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ یَعْلَمُهُمْ (برای (مبارزه با) آنان تا آنجا کیمیتوانید نیروی (مادی و معنوی) و اسبهای ورزیده آماده سازید، تا بدان دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید، و کسان دیگری جز آنان را نیز به هراس اندازید که ایشان را نمیشناسید و خدا آنان را میشناسد مفهوم این آیهی شریفه آنست که اسلام جنگ را ذاتاً نمیپذیرد و جایی را برای آن در دعوت و حمایت از دعوت دینی [آنهم در موارد عارضی] برخواهد گزید. و همچنین از این آیه استنباط میشود که هدف از ارتقای توانمندیهای نظامی، ایجاد ترس و هراس در دل دشمنان و نتیجتاً جلوگیری از وقوع جنگ است، تا بدینوسیله دشمنان از راهاندازی جنگ علیه مسلمانان خودداری نمایند و به همین خاطر است که سه آیهی بعدی مستقیماً دعوت به صلح و آشتی مینمایند و میفرمایند: وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ (61) وَإِنْ یُرِیدُوا أَنْ یَخْدَعُوکَ فَإِنَّ حَسْبَکَ اللَّهُ هُوَ الَّذِی أَیَّدَکَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِینَ (62) وَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنْفَقْتَ مَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا مَا أَلَّفْتَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَکِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَیْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ. (اگر آنان به صلح گرایش نشان دادند، تو نیز بدان بگرای و بر خدا توکل نمای که او شنوای (گرفتار و) آگاه (از رفتار همگان) است. و اگر بخواهند تو را فریب دهند، خدا برای تو کافی است. او همان کسی است که تو را با یاری خود و توسط مؤمنان تقویت و پشتیبانی کرد. و (خدا) در میان آنان (عربها) الفت ایجاد نمود اگر همهی آنچه در زمین است صرف میکردی نمیتوانستی میان دلهایشان انس و الفت برقرار سازی، ولی خداوند میانشان انس و الفت انداخت چرا که او عزیز و حکیم است).[ خداوند عالم در آیهی فوق نفرموده: و اعدوا لهم ما استطعتم من قوه لقتل العدو مطلقاً (تمام توان و نیروی خود را برای نابودی هر دشمنی که باشد آماده گردانید)؛ بلکه فرموده برای ایجاد هراس در دل دشمنان.
استراتژی سه گانه اسلام در جنگ
1. طرحریزی فوق العاده، جهت تقویت نیروی روحی، معنوی، علمی، مادی، انسانی، اقتصادی، نظامی، صنعتی... و این طرحریزی باید مبتنی بر بالاترین توان ملی –چه به صورت فردی و چه گروهی و حکومتی- صورت گیرد.
2. این طرحریزی –که به تقویت توانمندی نظامی و میانجامد- هرگز برای تعدی و تجاوز و یا جنگ وخونریزی نیست؛ بلکه برای ایجاد رعب و هراس در دل دشمنان خدا و ملت میباشد که در کمین مسلمانان نشسته و برای آنها نقشههای شومی میکشند؛ و همچنین برای حفاظت و حمایت از جامعه اسلامی و آزادسازی تمامی بشریت است.
3. این طرحریزی برای آنست که مسلمانان از جنگ و تجاوزگریهای کسانی که وسوسهی سوءاستفاده از ضعف دیگران را در سر میپرورانند، جلوگیری نمایند.
4. در اسلام دَرِ صلح و آشتی همیشه باز است. وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا. (اگر آنان به صلح و آشتی گرایش نشان دارند، تو نیز بدان بگرای...) در این آیه خداوند دستور داده که باتمام متقاضیان و داوطلبان صلح، هر چند در برقراری آن هم سوء نیت داشته باشند، پیمان صلح و آشتی ببندیم. وَإِنْ یُرِیدُوا أَنْ یَخْدَعُوکَ فَإِنَّ حَسْبَکَ اللَّهُ... (اگر بخواهند تو را فریب دهند، خدای برای تو کافی است.)
5-6. این آیات بر این امر دلالت خواهند کرد، که در اسلام در روابط ملی و بین المللی اصل بر صلح و آشتی عادلانه است. خداوند، حتی در صورتی که طرف مقابل از صلح هدفی نیرنگآمیز را دنبال کند، همچنان دستور به انعقاد پیمان صلح داده است. اگر صلح و آشتی یکی از مبانی اصلی و بزرگ در اسلام محسوب نمیشد، چگونه خداوند این همه بدان توجه میکرد؟ و چطور ممکن بود که دستور به بسترسازی برای ایجاد و یا انعقاد صلح، حتی در صورتی که طرف مقابل از آن نیتی سوء اراده کند. بدهد؟ اما صلحی که در آن به اسلام و مسلمانان و حقوق آنها اهانت شود، مسلمانان [هرگز] نباید به مواد آن پایبند باشند. وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ. (و سست و زبون نشوید و غمگین و افسرده نگردید و شما برتر هستید اگر که بر امتی مؤمن باشید.)[12]. تقویت جبههی داخلی و ترکیب و برپاداشتن آن بر مبنا و باورها و برادری دینی و همچنین هماهنگی و تلاش برای برطرف کردن هرگونه رنگ و بوی جنگ و جدال میان اعضای امت و امت و هیئت حاکم خود.
7. پایبندی به پیمانهای منعقده میان خود و دیگران، مادامیکه آنها بدان پایبند باشند.
8-9. اعتماد و توکل همیشگی بر خدا و حرکت بر اساس هدایت و راه مستقیم او آنگاه که همراه با قدرت و توان امت، قدرت و توان خدا نیز خواهد آمد؛ و این توکل و حمایت الهی از امت اسلامی و مصونیت آن را بدنبال خواهد داشت، واین مسئله (اتکاء بر خدا) رمز قوت و قدرت مادی و معنوی امت اسلامی میباشد.. چون اسلام دین واقعی زندگی است، و با منهج و برنامههای دیگر زندگی روبهرو خواهد شد، و ذاتاً از قدرت و توان معنوی برخوردار است، لذا برای حفظ برنامهی الهی خود و تثبیت آن ضروری است که از توان و نیروی بسیار قوی مادی نیز برخوردار باشد تا بتواند هویت خود و پیروانش را حفظ و زمینهی آزادی دیگران را هموار نماید و شر نیروهای ستمکاران را که در راه آزادی مانع تراشی مینماید، سرکوب کند.
10. از ربط دادن فرمودهی خداوند « وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا» با واو عاطفه به آیهی قبلی «و اعدوا لهم ما استطعتم من قوه» برداشت میشود که ارتقای توانمندی نظامی تا چنان سطحی، دشمنان اسلام را به پذیرش ارتقای توانمندی نظامی تا چنان سطحی، دشمنان اسلام را به پذیرش صلح و آشتی-حتی اگر به صورت ظاهری هم باشد- وا میدارد؛ و آنگاه است که جنگ و خونریزی و هجومی علیه مسلمانان صورت نمیگیرد. موضعگیری اسلام در برابر ترور و خشونت اگر هدف از ترور و خشونت، ایجاد ترس و هراس در دل دشمنان از طریق ارتقاء توانمندی نظامی برای رویارویی با آنها و بازپسگیری حقوق حقهی خود و دفاع از حق و آزادی باشد، این خود در تمام ادیان و قوانین بینالمللی تلاش مشروع قلمداد شده وداخل حوزهی جهاد اسلامی است که تا قیام قیامت باقی خواهد ماند؛ و از جملهی تلاشهای مشروعی است که برای بازپس گیری حقوق پایمال شده، صورت میگیرد. اما اگر هدف از آن ترور و خشونت و ایجاد جو ارعاب شهروندان بیگناه باشد، قطعاً بنا به دلایل ذیل غیر مشروع و ناپسند است.
1. اسلام دین دگرگرایی و نوع دوستی ودین رحمت برای تمام انسانها و بلکه برای تمام موجودات، است واژهی رحمت و مشتقات آن بیش از 340 بار در آن تکرار شده وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِین. خداوند دو اسم (رئوف و رحیم) را از نامهای پیامبر قرار داده و میفرماید: بالمؤمنین رئوف رحیم. و رحمتی وسعت کل شیء مهمترین قاعده را در این رابطه وضع نمودهاند و میفرمایند: من لا یرحم لا یرحم فتح مکه) اذْهَبُوا فَأَنْتُمُ الطُّلَقَاءُ.
2. اسلام مایهی امنیت و آرامش برای تمام انسانها و بلکه برای کل هستی است. و یکی از صفات خداوند همانا (سلام) است، و شبی که قرآن در آن نازل شد، بنابر نص قرآن شب سلام میباشد، سلام هی حتی مطلع الفجر (آن شب، شب سلامت و رحمت است تا تحیتهم یوم یلقونه سلام؛ طلوع صبح)[ احادیثی بر حرمت و ممنوعیت ایجاد اغتشاش و نا امنی و هراسانگیزی –حتی اگر به صورت شوخی هم باشد- برای شهروندان و تمامی کسانی که زیر سایهی جامعهی اسلامی در آسایش و امنیت به سر میبرند، حدیث امام مسلم است که در صحیحش آن را از ابی هریره و آنهم از رسول خدا نقل کرده که پیامبر فرمود: «هر کس که سلاح خویش را رو به برادرش –حتی اگر برادر پدری و مادری او هم باشد- کند، ملائکه او را تا آن وقت که دست از آن برنداشته لعنت میفرستند» امام احمد و ترمذی و ابود داود آن را از عبدالرحمان بن ابی لیلی روایت کردهاند، میگوید: یاران پیامبر، برای ما نقل میکردند که آنها (روزی) با پیامبر راه میرفتند، یکی از آنها برخاست و عدهای دیگر شتابان رفتند و ریسمانی که بدو بود از ایشان گرفتند و او را ترسانیدند، پیامبر فرمود: »جایز نیست که که مسلمانی، مسلمانی دیگر را بهراساند.» طبرانی حدیثی دیگر -که راویان آن مورد ثقهاند- را از نعمان بن بشیر روایت کرده که رسول خدا فرمود: «برای هیچ کسی جایز نیست که مسلمانی را بهراساند» در حدیثی دیگر که بزار و طبرانی آن را از عامر بن ربیعه روایت کردهاند، آمده که فردی به صورت مزاح و شوخی کفش فرد دیگری را در جایی پنهان کرد، این ماجرا را خدمت پیامبر عرض کردند، ایشان فرمودند: «از هراسانیدن مسلمان خودداری کنید، زیرا هراسانیدن مسلمان ظلمی بس سترگ است.»[ در دوران خلفای راشدین به مرحلهی اجرا درآمدند؛ خلیفه مسلمانان، حضرت عمر زنی را که شوهرش به مسافرت رفته بود، و رفت و آمدهای مشکوکی بدان خانه صورت میگرفت و عمر از این مسئله نگران بود، به حضور فراخواند؛ به او گفتند: عمر تو را خواسته، گفت وای بر من مگر چیزی از من سرزده که احضارم کرده است؟! در میان راه حالت زایمان برایش پیش میاید و ناچار وارد خانهای میشود و در آنجا حملش را وضع مینماید، اما کودکش بعد از اینکه دوبار فریاد برمآورد جان میسپارد، حضرت عمر (رض) راجع به این موضوع با بعضی از یارانش مشورت کرد –گفته میشود عبدالرحمان بن عوف بوده- عرض کردند، اصلاً این موضوع ربطی به شما ندارد، تو خلیفهی مسلمانان هستی و حق تربیت و تأدیب را بر مردم داری، سپس خطاب به علی فرمودند: نظر شما در این باره چیست؟ ایشان فرمودند: به نظر من تو باید دیهی آن کودک را بپردازید، چون تو به وسیلهی این احضار آن زن را ترساندهای و بدنبال آن بچهاش را انداخته، پس به علی دستور داد که پرداخت این دیه را به عهدهی خویش واگذارد. اسلام، ایجاد ترس و هراس برای حیوانات و اذیت و آزار آنها را حرام دانسته است. امام بخاری و مسلم از ابن عمر روایت کردهاند که رسول خدا فرمود: «زنی به خاطر حبس نمودن گربهای –که بر اثر آن گربه به هلاکت رسید- وارد جهنم شد، چون وقتی که آن را حبس کرده بود نه آب و نه غذا را به آن میداد و نه آن را آزاد میکرد تا اینکه خود غذایش را بیابد.» و همچنین آن دو از ابن عمر، روایت روایت کردهاند که ابن عمر روزی در کنار گروهی از جوانان قریش گذر کرد، دید که پرندهای را اسیر کرده و آن را در جای بلندی هدف تیراندازی خود قرار میدادند، و در ازای هر تیری که بدان اصابت نمیکرد، چیزی را به صاحب پرنده میداند، وقتی که آنها ابن عمر را دیدند فرار کردند، ایشان گفتند: چه کسی این کار را انجام داده؟ نفرین خدا بر کسی باد که این کار را کرده و گفت: «رسول خدا کسانی که حیوانات را آماج و نشانه قرار میدهند، نفرین کرد» و همچنین بخاری و مسلم از انس روایت کردهاند که گفته: «رسول خدا زنجیر کردن حیوانات را نهی کرده است.» امام مسلم فصل ویژهای را در صحیحش به تحریم زدن صورت حیوانات و داغ کردنشان اختصاص داده، و از ابن عباس روایت کرده که الاغی داغ شده در برابر چشمان پیامبر رد شد، پیامبر فرمود: «نفرین خدا بر کسی باد که این کار را کرده است.» بدین گونه، اسلام حتی بر حفظ جمال و زیبایی حیوانات و عدم اذیت و آزار، آنها نیز پافشاری میکند؛ و به همین خاطر در روایتی از مسلم آمده ک رسول خدا زدن وداغ کردن صورت را نهی کرده و راضی به اذیت و آزار پرندگان نبوده. ابوداود و حاکم از ابن مسعود روایت کردهاند، که ما در سفری همراه پیامبر بودیم، پیامبر به قضای حاجت رفت و ما بلبلی را دیدیم که دو بچه داشت و ما دو بچهاش را گرفتیم و مادرشان آمد و بالای سر ما شروع کرد به چرخش و بال زدن و سر و صدا، پیامبر اسلام تشریف آوردند و فرمودند: «چه کسی این پرنده را به واسطهی بچههایش داغدار کرده؟ بچههایش را به آن برگردانید» خشونت و ترور راه و روش مسلمانان نیست بلکه یکی از شاخصههای افراط گرایان است. در زمان خلفای راشدین وجود نداشته و فقط در در زمان امویان گروههایی مانند خناقون همانند مغیره و منصوریه سر برآوردند. نوبختی از منصور عجلی رئیس فرقه منصوریه نقل میکند: «که او یارانش را به سرکوبی مخالفانش و کشتن آنها از طریق ترور، دستور میداد و میگفت: هرکه با شما مخالفت کند، فرد مشرک است، و آن را به قتل برسانید و این خود جهاد خفی به شمار میآید.» گروههای افراطی و باطنی در قرن 5 و 6 هجری، خرابکاریها و ویرانههای فراوانی را در جامعه به بار آوردند و نخبگان سیاسی و دعوتگران و علمایان برجسته راترور کردند، و گستاخی آنها تا بدان جا رسید که داخل مسجدالحرام شدند و خون زائران را در داخل کعبه ریختند. ترور و خشونت در عصر کنونی: بسیاری از اندیشمندان بر این باورند که مفهوم ترور و خشونت بعد از انقلاب فرانسه، پا به عرصهی ظهور نهاد؛ از آنجا که انقلاب فرانسه اعمال خشونتآمیزی را برای پاکسازی دشمنان انقلاب و برای هراسانیدن و جلوگیری از مبارزات علیه نظام، انجام میداد. و همین طور حکم ترور و خشونتگری در فرانسه در تاریخ 10/8/1792 و 27/2/1794 شناخته شد؛ و اولین جنبش منظمی که در تاریخ نام تروریسم بر آنها اطلاق گردید جنبش «یعاقبه»[پیروان یعقوب برازعی که بر این باور بودند که خدا و انسان در طبیعت واحدی که عیس مسیح است متحد شدهاند و این مذهب در سدهی ششم در سوریه به وجود آمدند و به ویژه در میان سریانیان رواج یافت] بود که از هواداران دولت سرکوبگر به شمار میآمدند. شیوههای ترور و خشونت: گروگانگیری، ربودن هواپیما، کشتن شهروندان بیگناه-به ویژه زنان و کودکان- بمبگذاری، کشتارهای سیستماتیک، دزدیهای کلانی که تأسیسات حیاتی دولتی و بانکها را مورد هدف قرار میدهند، جنایت تخریب سازمانهای حیاتی [عام المنفعه] همانند سازمان آب و برق و جنایات اقتصادی طرحریزی شده که به منظور نابودی اقتصادی مملکت و تضعیف نیروهای آن صورت میگیرد. گروگانگیری، ربودن هواپیما، کشتن شهروندان بیگناه-به ویژه زنان و کودکان- بمبگذاری، کشتارهای سیستماتیک، دزدیهای کلانی که تأسیسات حیاتی دولتی و بانکها را مورد هدف قرار میدهند، جنایت تخریب سازمانهای حیاتی [عام المنفعه] همانند سازمان آب و برق و جنایات اقتصادی طرحریزی شده که به منظور نابودی اقتصادی مملکت و تضعیف نیروهای آن صورت میگیرد.
تروریسم دولتی آثار ترور و خشونت:
1. فروپاشی امنیت و آرامش و ریخته شدن خون بیگناهان، بدون آنکه هدف یا سودی در پی داشته باشد.
2. گرفتاریهای سنگین به علت مخارج تدابیر امنیتی و حفاظتی جهت جلوگیری از حرکات تروریستی که این مخارج به حد عدد خیالی چندین تریلیون نیز رسیده است.
3. تضعیف سرمایه ملی و فروپاشی مبانی و زیربناهای آن و در نتیجه جلوگیر یاز رشد اقتصادی. 4. درگیری داخلی و نتیجتاً تداوم عقبماندگی و از هم پاشیدگی امت اسلامی.
5. بهرهبرداری دولتهای قدرتمند استعمارگر آزمند از ترور جهت اشتغال کشورهای اسلامی و دست گذاشتن روی منافع و منابع ثروت آنها همانطور که در این اواخر ما شاهد آن هستیم. عواملی که موجب ترور و خشونت با نام دین خواهند شد:
عوامل تندروی دینی:
پرهیز از افراط (فرا رفتن از حد اعتدال) قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لَا تَغْلُوا فِی دِینِکُمْ غَیْرَ الْحَقِّ. پیامبر اسلام میفرماید: أَیُّهَا النَّاسُ إِیَّاکُمْ وَالْغُلُوَّ فِی الدِّینِ فَإِنَّهُ أَهْلَکَ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمُ الْغُلُوُّ فِی الدِّینِ افراط گرایان و تندروان نابود خواهند شد «وَکَذَلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَکُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَیَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیداً» «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّیِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِیَ لِلَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا خَالِصَةً یَوْمَ الْقِیَامَةِ کَذَلِکَ نُفَصِّلُ الْآیَاتِ لِقَوْمٍ...» سورهی قصص آیه 77 میفرماید: وَابْتَغِ فِیمَا آتَاکَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنْسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیَا وَأَحْسِنْ کَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْکَ وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِی الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ. افراط و تندروی یعنی بیرون رفتن از حد اعتدال همراه با تعصبورزی نسبت به دیدگاه مورد علاقه و یا عدم اعتراف به وجود دیگرانف است. و گاهاً این نوع منش منجر به خودپسندی و خودباوری بیش از حد، خواهد شد. یکی از شاخصهای افراط گرای و تندروی همانا خشکاندیشی و سختگیری و غیر مشروع نسبت به خود دیگران و مکلف نمودنشان به آنچه که خدا آنها را بدان مکلف نکرده، در حالی که دین در حوزهی احکام بسیار آسانگیر است و در حوزهی دعوت نیز همیشه پیامی نوید دهنده را داشته و پیامبر میفرماید: یسروا و لا تعسروا و بشروا و لا تنفروا. «بر مردم آسانگیر باشید و سختگیر نباشید و آنان را به رحمت پروردگار نوید دهید و آنان را ناامید و مأیوس مگردانید.» یکی دیگر از شاخههای افراط گرایی برخورد خشونتآمیز با دیگران است، و اشتباهاً برای توجیه رفتار خویش به آیهی «وَلْیَجِدُوا فِیکُمْ غِلْظَةً »[34] استناد مینمایند. و شاخصههای دیگر افراط گرایی، سهلانگاری در سوء ظن و غیبت مردم، آن هم به بهانهی جرح و تعدیل، در حالی که مسلمانان باید نسبت به یکدیگر حسن ظن داشته باشند؛ و آنها حتی برای این نوع کردههای خویش دلیلتراشی میکنند. و خطرناکترین ویژگی و شاخصهی آن، سقوط به پرتگاه تفسیق و تکفیر مخالفانشان میباشد. و از آنجا است که چالش و بحرانی بس سترگ به وجود خواهد آمد و آنگاه است که شخصیت مردم خرد و خون آنها، ریخته میشود.
علائم افراط و سخت گیری:
1.دنبال مسائل فرضی و غیر واقعی .
2.زیاده رویی در مستحبات.
3.استفاده نکردن از رخصتها
4.اهتمام بسیار به حاشیه و کم توجهی به اصل.
5. تکفیر مردم به خاطر گناه.
6.بحث و مجادله مربوط به موضوعات زمان و مکان خاص.
عوامل تندروی:
1. جهل مرکب و عدم آگاهی از دین:
2. انسانی خود را مجتهد بپندارد، یا دیگران این عقیده و طرز تفکر را دربارهی او داشته باشند، ولی در واقع به چنان درجهای نرسیده باشد. حدیث صحیح پیامبر از این موضوع خبر داده و میفرماید: «خداوند علم ودانش رامستقیماً از میان مردم بر نمیدارد، بلکه آن را به واسطهی مرگ علما و دانشمندان خواهد گرفت، تا آنجا که دیگر عالم و دانشمندی باقی نمیماند، آنگاه مردم رهبرانی جاهل و نادان را بر میگزینند و از آنها سؤال خواهند کرد و آنها نیز بدون آنکه آگاهی و دانشی داشته باشند فتوا خواهند داد، در نتیجه، هم خود و هم دیگران را گمراه میکنند.»[37]
3. قشری نگری، بدون آنکه کمترین توجهی به اهدافف علل و انگیزههای متون دینی بنماید و نتیجهی آن هم، جز فهم نکردن نصوص دینی و سادهنگری در آنها، چیز دیگری نخواهد بود.
4. ضعف شناخت از تاریخ، فقه و سنتهای الهی جاری در پیروزی و شکست ملتها و سنتهای حاکم بر هستی و بشریت و زندگی آنها و همچنین سنت تدرج [گام به گام] و سنت اجل مقرر در نزد پروردگار.
5. پیروی از متشابهات[38] و دوری از محکمات[39] و خلط مفاهیم و سرگرم کردن جامعه به نبرد با مسایل جزئی به حساب اهمال و فراموش نمودن مسایل مهم و اساس دینی.
6. زیادهروی در تحریم و در نقد دیگران تا حد تفسیق و تکفیر آنها،
عوامل خارجی (برون گروهی): 1.غربت اسلام در سرزمینهای اسلامی، 2. 2. هجوم علنی و اعلان جنگ علیه اسلام، 3.. کنترل و محدود کردن آزادی دعوت، 4. 4. استبداد و فشار سیاسی و تعذیب دعوتگران 5. 5. حضور صهیونیسم و اشغال قبلهی نخست مسلمانان: 6. اسباب سخت گیری 7. 1.محیط 8. 2.پرورش فکری و روحی به دور از دور اندیشی 9. 3.ذکاوت بی بهره از بصیرت 10. 4.محرومیت از مربی 11. 5.کسب دانش از نااهلان 12. 6.کمبود دانشمند و دور اندیش 13. 7.کنار نهاده شدن شریعت و گسترش شر و فساد 14. 8.حب ظهور و مطرح شدن 15. 9.رغبت به رضایت بیشتر الهی 16. 10.فریب دنیا را خوردن 17. 11.دشمنی با اسلام در لباس دوستی 18. 12.تحت فشار و شکنجه قرار گرفتن 19. 14.تهاجم آشکار و پنهان به مقدسات 20. 15.فتوای زود هنگام 21. 15.فراموشی پیامدهای زیانبار فوق پیامدهای سخت گیری دینی 1.خشم مردم 2.سستی و بریدن 3.به هرز رفتن عمر و توان 4.کوتاهی در حق دیگران 5.پریشانی و اضطراب روحی 6.در بیداری اسلامی: تفرقه و از هم پاشیدگی سنگینی بار مسئولیتها و طولانی شدن راه جلوگیری از بیشتر شدن هم مسیران مداوای افراط گری و تندروی دینی 1.حاکمیت ارزشها و رهنمودهای فکری، اخلاقی، اجتماعی، سیاسی و..اسلام 2.تشویق علما و دعوتگران به مسئولیتهای خود 3.آگاهی از فقه بندگی و دعوت 4.مطالعه در تاریخ عمومی و اسلام 5.برخورد پدرانه با تندروان 6.پرهیز از خشونت 7.توجه به آفات تندروی 8.برنامه ریزی عمر بر اساس پرکردن اوقات مفید با علم و مطالعه و...
راههاى کنترل خشم
الف: تغییر وضعیت ب: سکوت ج: گوش فرا دادن به سخنان خشونت گرا و مجاب ساختن وى د: ترک مشاجره و جر و بحث ه: توجه به آثار زیانبار جسمى و روحى خشونت بر دیگران و: وضو خشونت از دیدگاه جماعت دعوت و اصلاح افراد از نظر روانی، فیزیولوژیکی و تجارب خانوادگی و شخصی با هم متفاوتند و در نتیجه بسیار طبیعی است که در نگاه به پدیدهها و فهم و تحلیل رویدادها دارای اختلاف نظر باشند و مانند هم نیندیشند و به تبعِ آن، فرهنگهای متفاوت و گونا گونی وجود داشته باشند. در نتیجه هیچ کس و هیچ فرهنگی به تنهایی صاحبِ حقیقتِ مطلق ن بوده، حتی قادر به ادامهی حیات و رشد و تکامل خویش نخواهد بود. حذف دیگری و توسل به خشونت، نه تنها مذموم و ناپسند است، بلکه خلافِ هدفِ آفرینش و به زیان مصالح افراد و جوامع انسانی است.
راهکارها
گفتگو یکی از عوامل زمینه ساز بروز خشونت، اختلاف دیدگاهها است. بر اساس منطق قرآنی و سیرهی انبیای عظام، "گفتگو" مناسبترین راهکار برای ارتقای سطح تفاهم متقابل صاحبان اندیش ههای متفاوت است. بدیهی است گفتگو زمانی مثمر ثمر خواهد بود، که در فضای احترام متقابل، امکانات برابر و به دور از تعصب، پیشداوری و هرگونه تهدید و اجبار صورت گیرد باور به ضرورت نقد عدم تقدیسِ افکار، افراد و قالبهایی خاص برای زندگی و باور به ضرورتِ نقد و تحلیل به جای فقط نَقل و تجلیل، گام مهمی در راستای پرهیز از خشونت و ایجاد فضایی سالم برای گفتگو و تبادل آرا و نظرات گوناگون، به حساب میآید. باور به تغییر باور به تغییر و عدمِ پافشاری بر حفظِ ساختارهای گذشته و باور به حتمیتِ تکامل اندیشه در طول زمان و افزودن بر تجارب روزمرهی زندگی و دستاوردهای علمی، یکی دیگر از راههای پیش گیری از خشونت و توسل به آن است. اصرار ورزیدن بر ساختار سیاسی و اجتماعی گذشته و درصدد تغییر آن برنیامدن، زمینه را برای بروز خشونت فراهم میکند. التزام به قرارداد اجتماعی به باور ما وجود قراردادی اجتماعی که بر مبنای ارادهی جمعی در قالب میثاقی به نام «قانون اساسی» تبلور یافته باشد، یک ضرورت گریزناپذیر است. التزام به قانون اساسی که متضمن حقوق و تکالیف متقابل شهروندان و حاکمان است، راه را بر توسل به خشونت میبندد. تأکید بر آموزههای اخلاقی اسلام با وضعِ یک سیستم اخلاقی مبتنی بر واقعیاتِ وجودی انسان و آخرت اندیشی و خداترسی او، به شیوهای حکیمانه و تدریجی، زمینهها و مقدمات بروز و ظهور جنگ و خشونت را به حداقل میرساند. صبر و خویشتن داری، ایثار، فرونشاندنِ خشم، عفو و گذشت، پرهیز از غیبت و نمامی، خودداری از سوءظن و گمان بد، ترکِ مجادلههای بیمورد، ایجاد پیوندهای عاطفی بین خویشاوندان، رعایت حقوق همسایگان، انفاق و کمک به فقرا و مستمندان و از همه مهمتر رابطهی اخوت د ینی بین مؤمنان و سرانجام نوع دوستی و خدمت به هم نوعان در سراسر جهان، نمونههایی از زمینه سازی است. «پرهیز از خشونت» و «همزیستی مسالمتآمیز» و «صلح». در پایان بیانیه اتحادیه جهانی علمای اسلام را ذیلا در مورد انفجارهای خشونت آمیز در یکی از مساجد برادران اهل تشیع زاهدان میآورم: بیانیهی اتحادیهی جهانی علمای مسلمین دربارهی انفجارهای زاهدان در تاریخ سه شنبه، ۰۵ مرداد ۱۳۸۹ - ۲۰: ۱۳: ۱۲ توسط سایت اصلاح وب تهران – پایگاه اطلاعرسانی اصلاح
اشاره: در پی حادثه خونین مسجد جامع زاهدان، اتحادیه جهانی علمای مسلمین، با صدور بیانیهای ضمن محکوم کردن این جنایت، دیدگاه خود را درباره این حادثه به تفصیل بیان کرد. گفتنی است به دنبال وقوع این حادثه، استاد عبدالرحمن پیرانی، عضو هیأت امنای اتحادیه، در نامهای خطاب به دکتر یوسف قرضاوی رئیس اتحادیه، ضمن هشدار نسبت به پیامدهای ناگوار این گونه حوادث، با توجه به تنش مذهبی موجود در کشورهای منطقه، دیدگاه شرعی اتحادیه را به منظور تلاش در جهت پیشگیری از فتنه مذهبی خواستار شده بود.
ترجمه بیانیه بدین شرح است:
بسمالله الرحمن الرحیم الحمدلله ربالعالمین و الصلاة و السلام علی سیدنا محمد المبعوث رحمة للعالمین و علی آله و صحبه اجمعین. اتحادیهی جهانی علمای مسلمین، با تأسف و نگرانی بسیار خبر انفجارهای زاهدان را دریافت کرد. صدها کشته و زخمی از برادران شیعه قربانی این انفجار بودند و در پی آن برخی از افراطیون شیعه با یورش به اماکن تجاری اهلسنت و ایجاد آتشسوزی در بخشهایی از بازارهای زاهدان، واکنش نشاندادند.
"اتحادیهی جهانی" در برابر این واقعه خونین و اسفناک موراد زیر را اعلام میدارد:
1- "اتحادیهی جهانی" این عملیات جنایتکارانه را که صدها قربانی در مکان عبادت خدا برجای گذاشت، با شدت تمام محکوم میکند. جای تردید نیست که تمام ادیان آسمانی و قوانین عرفی و منشورهای اخلاقی، به ویژه شریعت اسلام، عملیات خشونتآمیز علیه شهروندان بیگناه را رد میکنند. قرآن کریم در کنار کتابهای آسمانی میفرماید: « هرکس انسانی را جز به جزای قصاص کسی یا فسادی در زمین بکشد چنان است که گویی همه مردم را کشته است.»(مائده/32) باز میفرماید: «و برای هیچ مؤمنی روا نیست که مؤمنی دیگر را جز به خطا بکشد.» (نساء/92) همچنین میفرماید: «کسی که مؤمنی را به عمد بکشد، سزای او جهنم است و خدا بر او خشم آورده او را نفرین کرده و برای او عذابی بزرگ آماده کردهاست.» (نساء/93) پیامبر(ص) میفرماید: «نزد خدا از بینرفتن دنیا از کشتن به ناحق یک مسلمان، آسانتر است. انسان مسلمان همواره از جانب دین خود در آسایش خواهد بود، مگر آنکه خون ناحق بریزد.» از این رو پیامبر(ص) امت مسلمان را از بازگشت به دوران جاهلی و کشتن یکدیگر به علت اختلافات دین یا دنیوی، برحذر داشتهاست. پیامبر(ص) در حجةالوداع در ملأ عام فرمود: «پس از من به کفر بازنگردید تا گردن یکدیگر را بزنید.» اسلام در جنگ با مشرکان متجاوز جز قتل جنگجویان را روا نمیشمارد. هنگامی که پیامبر(ص) در یکی از غزوهها زنی را دید که کشتهشدهاست، غضبناک شد و فرمود: «این زن که نمیتوانست بجنگد.» همچنین از کشتن زنان، کودکان، سالخوردگان و کسانی که با جنگ ارتباط ندارند، منع کرد. خلفای راشدین نیز از کشتن راهبان دیرنشین و کشاورزان و تجار و به زبان امروزی از کشتن شهروندان که در جنگ شرکت ندارند، منع کردند. از این رو، "اتحادیهی جهانی" تمام کسانی را که خود را مسلمان میدانند، فرامیخواند تا درباره خون اهل قبله و کسانی که لاإلهالله و محمدرسولالله را بر زبان میآورند، از خدا بترسند و یک گروه یا فرد را به گناه گروه یا فرد دیگر مؤاخذه نکنند. اسلام با شفافیت تمام اصل مسؤولیت فردی را مقرر داشته و بر اصلی که در صحف ابراهیم و موسی آمده تأکید کرده است: «هیچ کس گناه دیگری را به دوش نمیگیرد.» (نجم/38)
2- واکنشی که در اثر این واقعهی دردناک از جانب برخی از شیعه صورت پذیرفت و بخشی از بازار زاهدان را به آتش کشیدند و به انگیزهی انتقامجویی افراد بیگناه اهلسنت را آزار دادند، نیز با تمام ارزشهای اسلامی و احکام شرعی مخالف است و جرمی نابخشودنی است که به مصالح مشترک شهروندان یک کشور و پیروان یک دین آسیب میرساند. از اینرو، باید فوراً از آن جلوگیری شود، کاری که نیروهای محلی انجام دادند و تودههای حاضر در تشییع جنازهی قربانیان این انفجارها به این موضوع پیبردند و این شعار را سردادند: «آنها نه شیعهاند، نه سنی، بلکه مجرماند.»
3- "اتحادیهی جهانی" از پیونددادن این حوادث- با هر انگیزهای صورت گرفته- با اهلسنت یا شیعه به شدت هشدار میدهد. این حوادث برای هر دو مذهب پیش میآید چنانکه در عراق و جاهای دیگر شاهد هستیم. از این رو سردادن شعارهای فرقهگرایانه از خطرناکترین فتنهها به شمار میرود که در حدیث به «پارههای شب تاریک» توصیف شدهاند.
4- اتحادیهی جهانی علمای مسلمین نسبت به وجود یک نقشهی تجاوزکارانه و خطرناک و یک پروژهی صهیونیستی-آمریکایی برای شعلهورساختن منطقه با آتش فتنهها و منازعات فرقهگرایانه جهت متفرق ساختن امت اسلام و سرگرمکردن آن با جنگهای داخلی، هشدار میدهد. در نتیجهی این نقشه، فرزندان امت همدیگر را خواهند کشت و همواره درگیر تفرقه و چنددستگی خواهد بود و اینگونه، سیطره بر آن و چپاول سرمایهها و مکیدن خون فرزندان امت، آسان خواهد شد. اتحادیهی جهانی علمای مسلمین، علما، حکام، دانشمندان و متفکران اهلسنت و شیعه و سایر تشکلهای امت را به این موضوع فرا میخواند که خود را فراتر و برتر از این حوادث قرار دهند و در راه همکاری سازنده و کوشش پیگیر جهت تحقق مساوات و اعطای حقوق متقابل تمام اعضا و ایجاد آشتی فراگیر بین ملتها و حکام و برقراری نزدیکی واقعی بین گروهها و مذاهب بر اساس عدالت و انصاف، همکاری کنند. با این کار راه را بر طراحان این پروژه خواهیم بست و در راه شکست و ابطال تمام توطئههایی که کل امت اسلام را هدف گرفتهاند خواهیم کوشید. خداوند میفرماید: «میخواهند با دهانهای خود نور خدا را خاموش کنند و خدا کاملکنندهی نور خویش است، هرچند کافران ناخوش داشتهباشند.» (صف/8) خدایا رشد و هدایت را به این امت الهام کن و حکمای آن را بر هدایت متحد گردان و دلهایشان را بر تقوا استوار کن. «ربنا اغفر لنا و لإخواننا الذین سبقونا بالإیمان و لاتجعل فی قلوبنا غلاً للذین آمنوا ربنا إنک رؤوف رحیم.» دکتر یوسف قرضاوی رییس اتحادیه جهانی علمای مسلمین دکتر علی محی الدین قرهداغی دبیر کل اتحادیه جهانی علمای مسلمین خداوند همه ما را از تندرویی و خشونت برای پیشبرد دین ودنیا محافظت بفرماید والسلام لمن تبع الهدی
--------------
منابع:
-قرآن کریم
1. نوح سید، آفتهای دینداری و دعوتگری؛ ترجمهی عبدالعزیز سلیمی، تهران، نشر احسان، چاپ اول 1378.
2. جزوه راهکارها و رویکردهای جماعت دعوت و اصلاح ایران.
3. آمارتیاسن، خشونت.
4. قره داغی پروفسور دکتر علی، مجموعه مقالات پارادوکس اسلام و تروریسم؛ ترجمه علی عزیزی.
5. جین شارپ و بروس جینکینز، ضد کودتا؛ ترجمه: مرکز مطالعات دفاع استراتژیک دفاع بیخشونت.
6. روانشناسی اجتماعی.
7. مفردات راغب اصفهانی
8. مقالات متفرقه از اینترنت.
9. فکوهی ناصر، خرده فرهنگها و سبک زندگی؛ فصلنامه تحقیقات فرهنگی، شماره اول، پاییز1386.
10. شیوههای کنش خشونت پرهیز.
نظرات
واقعاً که « نرود میخ آهنین در سنگ » . تا کی می خواهید با ارائه نامناسب مطالب بدون ویرایش خود بر اعصاب کاربران خشونت روا دارید ؟ خواندن اینگونه نوشته های پر از غلط های چاپی حوصله را سر می برد و زحمت نویسنده و پایگاه بر باد می رود . <br /> و امّابعد ، اعمال خشونت کار نابکار نفوس بیمار است که گرفتار جهالت نسبت به حدود صلاحیت خود بوده دیگران را مکلّف به اطاعت کور کورانه از احکام نادرست خویشتن می پندارند . در حالیکه خداوند علیم وحکیم با اشعار به شرط هدایت مردمان به مشیّت الهی ، پیغمبر ختمی مرتبتش ( ص ) را به آرامش قلبی توصیه فرموده است . لازم نیست کسی به خاطر مخالفت سایرین با دغدغه های ولو برحقش حرص وجوش بزند . این کار نتیجه ای نخواهد داشت جز تنافر بیشتر به لحاظ رفتار نابهنجار طرفین نسبت بهمدیگر . در واقع آدمیان با وجود تفاوت درجات علمی ، فنّی و تجربه دارای ماهیت متساوی بوده فلذا تحقیر دیگران و تحمیل نظر خود بر سایرین منجربه واکنش نا مناسب خواهد گردید . باید برای امر به معروف خفض جناح کرد و جهت نهی عن المنکر از در آشنایی وارد شد . اگر اقرار کنیم که خود نیز انسانی چون اغیار هستیم از احتمال خطا در موضعمان غافل نمانده و از امکان مشاوره برای تقریب به وحدت استفاده خواهیم نمود .
جمهوری اسلامی ایران و بیشتر کشورهای اسلامی در حق اسلام بیشتر خیانت کرده اند تا صهیونیسم به قول شما!!!