تهیه کننده: حمیرا جان فداه
عبادت میکنی بگذر زعادت
نگردد جمع عادت با عبادت
عادت دادن مانع تربیت فعال است
انسان تربیت شده انسانی است که از روی اراده و مبتنی بر حس تکلیف، عمل خویش را انجام دهد و تربیت یافتن یعنی کسب معرفت و آگاهی.
«ترک عادت موجب سلامتی است» این جمله هم خود نوعی خلاف آمد عادت است و نشان دهندهی بیرون آمدن از تلقینها و چارچوبهای از پیش تعیین شده ای است که بدون تفکر و تعقل از آنها پیروی میشود. ترک عادت خود نوعی شالودهشکنی و ساختارزدایی از قالبها و آزادکردن فکر و اندیشه از مرزهای ایستا و منجمد است. اما برخی از اولیا و مربیان قصد دارند از طریق عادت کورکورانه و فعل پذیر رفتارهای مورد انتظار خود را در فرزندان تثبیت کنند. البته باید یادآور شد که در این جا منظور از عادت آن دسته از اعمال و رفتارهایی است که فرد بر اثر تکرار کورکورانه و بدون اندیشه و اراده انجام میدهد. عمل یا رفتار مورد نظر هر چند خوب و ارزشمند باشد ولی از این جهت که بر آگاهی و خردمندی استوار نیست بی ارزش است. با نگاهی به آثار تربیتی صاحبنظران قدیم در مییابیم که از نظر تاریخی اولین کسی که مفهوم عادت در تربیت را محکوم کرده، افلاطون است. او اساساً رشد تربیت را در آگاهی و هوشمندی و اراده و اختیار میداند و معتقد است: «هر کس آگاه تر باشد تربیت یافته تر است و تربیت یافتن یعنی کسب معرفت و آگاهی» او زندگی مبتنی بر عادت را به زندگی مورچهها و زنبورها تشبیه میکند که از روی یک نواختی بطور مکانیکی و بی اراده اعمالی را انجام میدهند.
جوهرهی حرکت تکاملی جوامع و پیشرفت مراحل تکاملی انسانها زدودن عادات، قالبها، چارچوبها و القاهایی است که نوآوری و خلاقیت انسان را تضعیف نموده و مانع باز آفرینی آگاهانه فرهنگها میگردد.
یکی از رسالتهای اصلی و مأموریتهای پیامبران الهی مبارزه با عادت پرستی و خرافه گویی بوده است. هر پیامبری در میان امت خود با کسانی مواجه بوده که به جای پرستش خدا از روی عادات اصنام ذهنی و عینی را میپرستیدند. دعوت ایشان در حقیقت دعوت خلق عادت پرست به خدا پرستی بوده و علت نسخ ادیان(پیش از اسلام)نیز چیزی جز مهر باطل زدن بر عادت و عادت پرستی نبوده است.
حضرت موسی و عیسی (ع) به دلیل اینکه امت هر یک از ایشان حقیقت دینی را فراموش کرده بودند و از این چیزی جز قشر و پوستهی آن نمیدانستند ادیان قبلی را منسوخ کردند و میدانیم تا از پوستهی مفاهیم عبور نکنیم و به مغز و هسته معنی آن نرسیم به بصیرت باطنی دست نخواهیم یافت.
اگر به همان پوسته و قشر عادات بسنده کنیم در اولین مراحل رشد و تکامل متوقف خواهیم شد در این صورت این تجربه و محیط است که ما را تغییر میدهد و ما قادر به تغییر تجربه و محیط خویش نخواهیم بود انسان الهی قابلیت آن را دارد که جهان هستی را به ارادهی خویش در آورد.
عالم از ماه هست شد، نی ما ز او باده از ما مست شد، نی ما ز او
هنر یک مربی خلاق آن است که ظرفیت متربی را برای دیدن جهان به صورت چیزی زنده و شگرف توسعه دهد. دانشمندان راستین هم با اعجاب همه آنچه را به ظاهر معمولی،آشنا، یک نواخت و عادی است به گونهی اموری تازه و جذاب درک میکنند و به حیرت میآیند. اگر چنین شد جهان در نزد مشاهده گر لحظه لحظه به عنوان عادت شکنی تازه و نو جلوه نمایی میکند و زندگی با پویایی و حلاوت همراه میشود و آدمی ذوق و شوق تازگی جهان را به برکت تازگی نگاه خود جشن میگیرد.
آن دلی خواهم که از ذوق نظر هر زمان خواهد جهانی تازهتر
هر قدر سخنی کمتر بر زبان آید بیشتر به گوش میرسد.
تربیت کلامی مانع تربیت عملی است
امروزه حتی در تشخیص بیماریهای روانی و درمان اختلالات رفتاری به جای مصاحبههای طولانی و رد و بدل کردن مطالب کلامی سعی دارند از طریق مطالعه رفتارهای غیر کلامی به عمیقترین لایههای درونی شخصیت دست یابند. اما در روشهای جاری آ موزش راه را وارونه میرویم به عنوان مثال: هنگامی که میخواهیم رفتار کودکان را تغییر دهیم همواره با توصیهها بایدها و نبایدها، قیل و قالها و موعظههای مداوم سعی داریم آنها را متقاعد کنیم. در روشهای کلامی بویژه کلامهای همراه با توصیههای قیم مابانه مخاطبان کودک و نوجوان را در برابر تحکمها و دستورات حساس کرده و آنها مقاومت بیشتری از خود نشان میدهند که این حساسیت مانع تاثیر پیام تربیتی میشود. آنچه زندگی کودک را شکل میدهد دستورات و توصیههای صرف بزرگسالان نیست بلکه اعمال و شیوههای زندگی آنهاست. کودکان آن چه ما میخواهیم، نمیشوند بلکه آن چه انجام میدهیم، میشوند. بعضی از افراد در میان خاموشی و سکوت بیشتر از سخنرانی و نصیحت اثر میپذیرند. بعضی پیامها از راه پنهان و غیر مستقیم خواه نا خواه نافذ میشود.
میرود از سینهها در سینهها از ره پنهان صلاح و کینهها
در هنگام بروز مشکلات چه برای کودک و چه برای بزرگسالان در واقع ما با توصیهها دستورات و نصیحتها بیشتر ارضاء کننده خواستهها و احساسات خود برای رفع تکلیف هستیم تا اینکه در پی حل مشکل آنها باشیم ما بیشتر نگرانیها و فشارهای عصبی خود را از طریق قیل و قال، داد و فریاد و واکنشهای کلامی تخلیه میکنیم چون خیال ما آسوده میشود که حجت را بر دیگران تمام کردهایم. آن گاه آرام میگیریم و رضایت خاطر مییابیم. اما کیست که نداند مشکل همچنان به قوت خود باقی است. و با عمقی بیشتر ادامه دارد. در شرایطی که تب حرف و روش سخنرانی و نصحیت اوج میگیرد و همه سعی دارند از طریق روشهای کلامی به مقاصد تربیتی دست یابند نوعی دل زدگی و انزجار در مخاطبین ایجاد میشود.
هنر تربیتی یک معلم و رسالت یک مربی در این است که متربی را از وابستگیهای کلامی و نصایح بیرونی برهاند و با فراهم سازی زمینههای مساعد او را به درون خویش رهنمون سازد بهترین نصایح در خویشتن فرد نهفته است فقط آماده سازی و تزکیه دل را میطلبد تا فرد از طریق حجت بیرونی پی به حجت درونی خود ببرد و از عقل دیگری رها گشته به عقل خود بنیاد دست یابد. و از نصیحت غیر بپرهیزد و از نصیحت خود سیراب گردد.
از تب حرف باز ایستیم
و آب بصیرت بنوشیم
در تب حرف، آب بصیرت بنوشیم
باید کتاب را بست.
باید بلند شد
در امتداد «وقت» قدم زد.
منابع: 1
1. تربیت آسیبزا از عبدالعظیم کریمی.
2. رابطهی بین والدین و کودکان ترجمهی سیاوش سرتیپی
نظرات