عبدالعزیز مولودی

آیت‌الله خامنه‌ای، مقام رهبری و عالیترین مقام کشور در راس هیاتی از مقامات سیاسی و لشکری در ارددیبهشت ماه سال جاری و به مدت یک هفته مهمان استان کردستان و مردم کرد بودند. این دیدار که به لحاظ مسائلی که آیت‌الله خامنه‌ای مطرح کردند، از اهمیت بالایی برخوردار بود و انعکاس آن در صدر اخبار کشور قرار گرفت، در حالی برگزار شد که دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در حال شکل گرفتن بود.
رهبری در این سفر چند مسئله اساسی مطرح کردند که درخور توجه هستند و هر یک می‌توانند در گشودن مسائل کردستان نقش مثبت و ایجابی داشته باشند. به نظر می‌رسد که باید نتایج این سفر را در آینده نزدیک مشاهده کرد، چرا که آثار آن کم کم آشکار می‌گردد. در اینجا سعی می‌کنم برخی از زوایای سفر را مورد بحث و ارزیابی قراردهم.
1- در مورد نسبت آزادی با شرق، هگل گفته معروفی دارد. او معتقد است که در شرق یک نفر آزاد است، ولی در غرب همه آزادند. به این معنی که در شرق بر اساس الگوی حاکمیت یک فرمانروا با قدرت تام، تنها فرمانروا است که از آزادی واقعی برخوردار است. اگر بر این اساس، الگوی تاریخی دموکراسی حداقلی را در کشور مورد توجه قرار دهیم؛ مشخص است که مقام رهبری در ایران تنها کسی است که آزادانه در همه امور کشور و البته بدون خوف از عواقب آن می‌توانند اظهارنظر کنند. از این زاویه است که سفر آیت‌الله خامنه‌ای به کردستان و در این مقطع تاریخی اهمیت می‌یابد. ایشان در مورد هر مسئله‌ای وقتی نظری اظهار می‌کنند یا تصمیمی می‌گیرند، ضمن پذیرش آن توسط مقامات و دستگاه‌‌های مربوطه، بدون چون و چرا اجرا می‌شود. چنانکه در بعضی از مسائل منطقه که در ادامه به آن اشاره می‌شود، تصمیمات ایشان مؤثر واقع شد. حتی گفته شده که در جمع خصوصی مقامات استانی، ایشان با برخی از مسئولان و از جمله نماینده خودشان در کردستان با عتاب و تند برخورد کرده‌اند. باید دید که در آینده نزدیک چه تغییری در ترکیب مقامات روی می‌دهد.

2- به لحاظ مذهبی سفر رهبری برای مردم منطقه درخور توجه بود. سالهاست که نخبگان و علمای اهل سنت در زمینه محدودیت‌‌های مذهبی در منطقه بحث کرده و دیدگاههای خود را مطرح کرده‌اند. طی این سالها یکی از اعتراضات محلی عدم پخش اذان محلی از رسانه استانی بوده است. مسئولان نیز آنرا شنیده ولی توجهی نکرده‌اند. چه بسیار کسانی که به دلیل بیان چنین مسائلی در گذشته مورد بی‌مهری و آزار قرار گرفتند. هنگامیکه در این سفر این موضوع مطرح شد، آقای خامنه‌ای از شنیدن آن متأثر و دستور دادند که از این تاریخ به بعد اذان محلی اهل سنت پخش شود. گو اینکه مرکز تا حال از این محدودیت اطلاع نداشت یا مقامات استانی آنرا منعکس نکرده بودند. در هر حال این مسئله نه تنها حل شد، بلکه در زمینه تعصبات مذهبی ایشان مطرح کردند که هرکس از میان اهل سنت، شیعیان را از نظر عقیدتی مورد آزار یا تکفیر قرار دهد، به بیگانه خدمت کرده و مزدور آنهاست همچنانکه هر کس از میان تشیع، اگر عقاید اهل سنت را مورد هتک قرار دهد یا آنها را تکفیر نماید، خائن به کشور و مزدور بیگانه است. این تعبیر به گمان من در ادبیات سیاسی کشور، نقطه عطفی است. زیرا اگر چه ممکن است که به صورت فردی و یا حتی در سطح برخی گروه‌‌های تندرو مذهبی اهل سنت، عقاید رسمی تشیع مورد نقد و یا حمله قرار گرفته است؛ اما قدر مسلم از این فراتر نرفته است. اصولاً نه تنها در مورد شیعیان بلکه در مورد عقاید مذهبی دیگر در میان مردم کرد و اهل سنت، تسامح مذهبی وجودداشته است و از دیر زمان مردم منطقه با دیگر مذاهب و ادیان برخورد توأم با احترام داشته‌اند و دارند. آنچه که مسئله مذهب را در کردستان به صورت مسئله‌ای اساسی مطرح کرده است، وجود محدودیت‌‌های رسمی از یک سو و تلاشهای سازمان‌یافته و یا بعضاً پراکنده در گذشته برای تغییر آیین مذهبی مردم در منطقه بوده است. بسیاری از روحانیت اهل سنت که معمولاً از سیاست و قدرت نیز برکنار و یا حتی گریزان بوده‌اند؛ به دلیل فعالیت‌‌های مذهبی خود مورد آزار و فشار قرار گرفتند و مجبور به ترک خانه و کاشانه خود شدند. برای رسیدن به مشاغلی که مورد نیاز دولت بوده افرادی که تغییر مذهب داده بودند، اولویت داشتند و به این ترتیب تغییر آئین مذهبی تشویق می‌شد.
در مورد نقض حقوق مذهبی گفته‌‌ها بسیار است، آنچه در اینجا باید مورد تأکید قرار بگیرد آن است که در این سفر مستقیماً احترام به مذهب و آئین مردم مورد توجه قرارگرفت و به رسمیت شناخته شد. شاید استقبالی که از بیانات آقای خامنه‌ای در کردستان شد، در برخی از مناطق کشور از جمله در مراکز مذهبی رسمی اصولاً پذیرفته نشود، اما چون از جمله گفته‌‌های رهبری هستند، به ناچار برای مقامات مربوطه در سطوح مختلف کشور پذیرفته و لازم الاتباع است. ناگفته نماند که در حاشیه بیان خاطرات این سفر توسط کسانی که همراه رهبری بودند یا از مقامات عالیرتبه استان کردستان، هیچیک به میزان لازم در این فقره سخن نگفته و به سکوت از آن گذشند.

3- توجه رهبری به شرایط مساعد آب و هوایی، هنر و ادبیات در کردستان زاویه نگرش دیگری بود که در بینش مسئولان محلی نسبت به کردستان می‌تواند تأثیر مثبت داشته باشد. تا حال آنچه در مورد کردستان و شهرهای کردنشین دیده شده است، نگاه مسئولان امنیتی بوده است. تغییر این نگرش نیازمند حرکتی از بالا توسط تصمیم‌گیرندگان اصلی کشور همراه با حرکتی از پایین به صورت طرح خواستها و مطالبات مردمی و پیگیری آن است. آنچه از خاطرات سفر آقای خامنه‌ای در مطبوعات و سایت‌‌های اینترنتی منعکس شد، عمدتاً خاطرات فرماندهان نظامی در قالب هیئت همراه بود. از نظر من این به معنی تداوم نگاه امنیتی و یا به تعبیر بهتر بازتولید آن در کردستان است. در خاتمه این سفر سردار صفوی با اعلام اینکه از 1 میلیون و 400هزار نفر سکنه استان کردستان 400هزار نفر از آنها عضو بسیج هستند و انتظار می‌رود که امنیت منطقه توسط مردم محلی تأمین گردد، به نوعی گسترش نظامیگری جدیدی را در منطقه بیان کردند. فرقی نمی‌کند که مردم را چه کسی مسلح کند یا نگرش نظامی به وی بدهد؛ مهم آن است که حوزه مدنی گسترش یابد تا در پرتو آن احساس امنیت و مشارکت اجتماعی و مسئولیت‌پذیری افراد افزایش یابد.
گسترش دامنه نیروهایی که کارکرد نظامی دارند اما به طور موقت در شکل نظامی ظاهر نمی‌شوند، فضای مدنی را از میان می‌برد. وظیفه تأمین امنیت برعهده ارتش و نیروهای مسلح قانونی است. برای تأمین امنیت منطقه، 400هزار نفر نظامی غیر منظم لازم نیست. با یک لشکر نظامی منظم می‌توان این کار را کرد. البته این مهم و قابل توجه است که افسران ارشد و فرماندهان نظامی از مردم محلی باشند. اما نگاه امنیتی به مسائل کردستان از یک سو، مانع از ایجاد گروهی از فرماندهان عالیرتبه نظامی محلی شده و از سوی دیگر میل به گسترش نیروی نظامی غیر منظم و ساده داشته است.
گسترش فضای نظامی و نظامیگری در کردستان چه از سوی احزاب سیاسی که با مشی نظامی و مسلحانه درپی کسب اهداف سیاسی هستند و چه از طریق سازمانهای نظامی دولتی صورت گیرد، یک نتیجه واحد دارند که عبارت است از افزایش نظامی‌گری و تداوم نگاه امنیتی. این را من مانع بزرگی برای توسعه همه جانبه منطقه می‌دانم. به اعتقاد من به‌جای افزایش کمی نیروهای نظامی نامنظم در منطقه و حتی در سراسر کشور، استراتژی نظامی و امنیتی مناسب آن است که در مجموع از تعدد سازمانهای نظامی موجود کشور کاسته شود و در کردستان نیز لشکر28 کردستان در قالب ارتقای درجه افسران محلی به سمت فرماندهان عالیرتبه ارتش، افزایش و توسعه کیفی یابد. در هر حال خروج از نگاه امنیتی به منطقه و ایجاد فضای مدنی (اجتماعی و فرهنگی) نیازمند کاهش هر نوع حرکت نظامیگرانه است.

4- از جمله مسائل مطرح شده در سخنرانی‌‌های رهبری، اعلام این واقعیت بود که تنوع قومی و مذهبی در ایران و مخصوصاً در کردستان فرصت است نه تهدید. این واقعیت را نیز سالهاست که فعالان سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در این منطقه مطرح کرده و می‌کنند. تا حال گفته می‌شد، طرح این موضوع‌‌ها به امنیت ملی و کیان کشور لطمه می‌زند. حتی از طرح این مقولات، برداشت بسیار تنگ‌نظرانه تجزیه‌طلبی هم می‌شد ضمن اینکه محدودیت‌‌های زیادی برای فعالان یاد شده به وجود آمد (مانند تعقیب، زندان، توقیف و رد صلاحیت در گزینش‌‌ها و....). امروز در پرتو تجربیات سیاسی مکرر موفق و ناموفق گذشته، می‌بینیم که طیف هوادار تغییر و اصلاحات از کاندیداهای ریاست جمهوری در مجموعه برنامه‌‌های اعلام شده خود، مسئله اقوام و مذاهب و تأمین حقوق آنها را – با اذعان به عدم تحقق بسیاری از حقوق آنها در گذشته و حال- در مجموعه برنامه‌‌های خود ذکر می‌کنند. در واقع این را باید به فال نیک گرفت ضمن اینکه به اعتقاد من اگر اندیشه حقوق شهروندی تحقق و گسترش یابد بسیاری از موضوعات یادشده را در اساس حل خواهد کرد.

5- نشست رهبری با اقشار مردم مخصوصاً برخی از نخبگان کرد نیز قابل توجه است. البته شایسته بود که از میان روزنامه‌نگاران؛ فعالان و منتقدان سیاسی نیز برای شرکت در جلسه دعوت می‌شد تا سخنان دگراندیشان کردستان مطرح و شنیده می‌شد. روند روبه رشد دموکراسی در کشور هرچند کند پیش می‌رود، ولی از حرکت نایستاده است و به مدد تلاش اندیشمندان و سیاستمداران حامی تغییر، این پدیده به سرانجام می‌رسد. آرزوی هر فعال سیاسی و اجتماعی این است که دامنه دموکراسی واقعاً موجود کشور از یک نفر به تک تک افراد جامعه گسترش یابد تا در پرتو از میان رفتن ترس از امنیت و آزادی، نهادهای حقوقی و قانونی مدافع آزادی‌‌های اساسی بشر در کشور ما نیز عینیت یابند.

در هر حال برگزاری چنین سفرهایی هرازچندگاه، بسیار مفید و مؤثر است. شاید زوایای پنهان و منفی نیز برای آن بتوان تصور کرد ولی این بعد را باید با تسامح نادیده گرفت تا پویش سیاسی در کردستان و کشور امیدوارانه استمرار یابد.