عبدالعزیز مولودی
آیتالله خامنهای، مقام رهبری و عالیترین مقام کشور در راس هیاتی از مقامات سیاسی و لشکری در ارددیبهشت ماه سال جاری و به مدت یک هفته مهمان استان کردستان و مردم کرد بودند. این دیدار که به لحاظ مسائلی که آیتالله خامنهای مطرح کردند، از اهمیت بالایی برخوردار بود و انعکاس آن در صدر اخبار کشور قرار گرفت، در حالی برگزار شد که دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در حال شکل گرفتن بود.
رهبری در این سفر چند مسئله اساسی مطرح کردند که درخور توجه هستند و هر یک میتوانند در گشودن مسائل کردستان نقش مثبت و ایجابی داشته باشند. به نظر میرسد که باید نتایج این سفر را در آینده نزدیک مشاهده کرد، چرا که آثار آن کم کم آشکار میگردد. در اینجا سعی میکنم برخی از زوایای سفر را مورد بحث و ارزیابی قراردهم.
1- در مورد نسبت آزادی با شرق، هگل گفته معروفی دارد. او معتقد است که در شرق یک نفر آزاد است، ولی در غرب همه آزادند. به این معنی که در شرق بر اساس الگوی حاکمیت یک فرمانروا با قدرت تام، تنها فرمانروا است که از آزادی واقعی برخوردار است. اگر بر این اساس، الگوی تاریخی دموکراسی حداقلی را در کشور مورد توجه قرار دهیم؛ مشخص است که مقام رهبری در ایران تنها کسی است که آزادانه در همه امور کشور و البته بدون خوف از عواقب آن میتوانند اظهارنظر کنند. از این زاویه است که سفر آیتالله خامنهای به کردستان و در این مقطع تاریخی اهمیت مییابد. ایشان در مورد هر مسئلهای وقتی نظری اظهار میکنند یا تصمیمی میگیرند، ضمن پذیرش آن توسط مقامات و دستگاههای مربوطه، بدون چون و چرا اجرا میشود. چنانکه در بعضی از مسائل منطقه که در ادامه به آن اشاره میشود، تصمیمات ایشان مؤثر واقع شد. حتی گفته شده که در جمع خصوصی مقامات استانی، ایشان با برخی از مسئولان و از جمله نماینده خودشان در کردستان با عتاب و تند برخورد کردهاند. باید دید که در آینده نزدیک چه تغییری در ترکیب مقامات روی میدهد.
2- به لحاظ مذهبی سفر رهبری برای مردم منطقه درخور توجه بود. سالهاست که نخبگان و علمای اهل سنت در زمینه محدودیتهای مذهبی در منطقه بحث کرده و دیدگاههای خود را مطرح کردهاند. طی این سالها یکی از اعتراضات محلی عدم پخش اذان محلی از رسانه استانی بوده است. مسئولان نیز آنرا شنیده ولی توجهی نکردهاند. چه بسیار کسانی که به دلیل بیان چنین مسائلی در گذشته مورد بیمهری و آزار قرار گرفتند. هنگامیکه در این سفر این موضوع مطرح شد، آقای خامنهای از شنیدن آن متأثر و دستور دادند که از این تاریخ به بعد اذان محلی اهل سنت پخش شود. گو اینکه مرکز تا حال از این محدودیت اطلاع نداشت یا مقامات استانی آنرا منعکس نکرده بودند. در هر حال این مسئله نه تنها حل شد، بلکه در زمینه تعصبات مذهبی ایشان مطرح کردند که هرکس از میان اهل سنت، شیعیان را از نظر عقیدتی مورد آزار یا تکفیر قرار دهد، به بیگانه خدمت کرده و مزدور آنهاست همچنانکه هر کس از میان تشیع، اگر عقاید اهل سنت را مورد هتک قرار دهد یا آنها را تکفیر نماید، خائن به کشور و مزدور بیگانه است. این تعبیر به گمان من در ادبیات سیاسی کشور، نقطه عطفی است. زیرا اگر چه ممکن است که به صورت فردی و یا حتی در سطح برخی گروههای تندرو مذهبی اهل سنت، عقاید رسمی تشیع مورد نقد و یا حمله قرار گرفته است؛ اما قدر مسلم از این فراتر نرفته است. اصولاً نه تنها در مورد شیعیان بلکه در مورد عقاید مذهبی دیگر در میان مردم کرد و اهل سنت، تسامح مذهبی وجودداشته است و از دیر زمان مردم منطقه با دیگر مذاهب و ادیان برخورد توأم با احترام داشتهاند و دارند. آنچه که مسئله مذهب را در کردستان به صورت مسئلهای اساسی مطرح کرده است، وجود محدودیتهای رسمی از یک سو و تلاشهای سازمانیافته و یا بعضاً پراکنده در گذشته برای تغییر آیین مذهبی مردم در منطقه بوده است. بسیاری از روحانیت اهل سنت که معمولاً از سیاست و قدرت نیز برکنار و یا حتی گریزان بودهاند؛ به دلیل فعالیتهای مذهبی خود مورد آزار و فشار قرار گرفتند و مجبور به ترک خانه و کاشانه خود شدند. برای رسیدن به مشاغلی که مورد نیاز دولت بوده افرادی که تغییر مذهب داده بودند، اولویت داشتند و به این ترتیب تغییر آئین مذهبی تشویق میشد.
در مورد نقض حقوق مذهبی گفتهها بسیار است، آنچه در اینجا باید مورد تأکید قرار بگیرد آن است که در این سفر مستقیماً احترام به مذهب و آئین مردم مورد توجه قرارگرفت و به رسمیت شناخته شد. شاید استقبالی که از بیانات آقای خامنهای در کردستان شد، در برخی از مناطق کشور از جمله در مراکز مذهبی رسمی اصولاً پذیرفته نشود، اما چون از جمله گفتههای رهبری هستند، به ناچار برای مقامات مربوطه در سطوح مختلف کشور پذیرفته و لازم الاتباع است. ناگفته نماند که در حاشیه بیان خاطرات این سفر توسط کسانی که همراه رهبری بودند یا از مقامات عالیرتبه استان کردستان، هیچیک به میزان لازم در این فقره سخن نگفته و به سکوت از آن گذشند.
3- توجه رهبری به شرایط مساعد آب و هوایی، هنر و ادبیات در کردستان زاویه نگرش دیگری بود که در بینش مسئولان محلی نسبت به کردستان میتواند تأثیر مثبت داشته باشد. تا حال آنچه در مورد کردستان و شهرهای کردنشین دیده شده است، نگاه مسئولان امنیتی بوده است. تغییر این نگرش نیازمند حرکتی از بالا توسط تصمیمگیرندگان اصلی کشور همراه با حرکتی از پایین به صورت طرح خواستها و مطالبات مردمی و پیگیری آن است. آنچه از خاطرات سفر آقای خامنهای در مطبوعات و سایتهای اینترنتی منعکس شد، عمدتاً خاطرات فرماندهان نظامی در قالب هیئت همراه بود. از نظر من این به معنی تداوم نگاه امنیتی و یا به تعبیر بهتر بازتولید آن در کردستان است. در خاتمه این سفر سردار صفوی با اعلام اینکه از 1 میلیون و 400هزار نفر سکنه استان کردستان 400هزار نفر از آنها عضو بسیج هستند و انتظار میرود که امنیت منطقه توسط مردم محلی تأمین گردد، به نوعی گسترش نظامیگری جدیدی را در منطقه بیان کردند. فرقی نمیکند که مردم را چه کسی مسلح کند یا نگرش نظامی به وی بدهد؛ مهم آن است که حوزه مدنی گسترش یابد تا در پرتو آن احساس امنیت و مشارکت اجتماعی و مسئولیتپذیری افراد افزایش یابد.
گسترش دامنه نیروهایی که کارکرد نظامی دارند اما به طور موقت در شکل نظامی ظاهر نمیشوند، فضای مدنی را از میان میبرد. وظیفه تأمین امنیت برعهده ارتش و نیروهای مسلح قانونی است. برای تأمین امنیت منطقه، 400هزار نفر نظامی غیر منظم لازم نیست. با یک لشکر نظامی منظم میتوان این کار را کرد. البته این مهم و قابل توجه است که افسران ارشد و فرماندهان نظامی از مردم محلی باشند. اما نگاه امنیتی به مسائل کردستان از یک سو، مانع از ایجاد گروهی از فرماندهان عالیرتبه نظامی محلی شده و از سوی دیگر میل به گسترش نیروی نظامی غیر منظم و ساده داشته است.
گسترش فضای نظامی و نظامیگری در کردستان چه از سوی احزاب سیاسی که با مشی نظامی و مسلحانه درپی کسب اهداف سیاسی هستند و چه از طریق سازمانهای نظامی دولتی صورت گیرد، یک نتیجه واحد دارند که عبارت است از افزایش نظامیگری و تداوم نگاه امنیتی. این را من مانع بزرگی برای توسعه همه جانبه منطقه میدانم. به اعتقاد من بهجای افزایش کمی نیروهای نظامی نامنظم در منطقه و حتی در سراسر کشور، استراتژی نظامی و امنیتی مناسب آن است که در مجموع از تعدد سازمانهای نظامی موجود کشور کاسته شود و در کردستان نیز لشکر28 کردستان در قالب ارتقای درجه افسران محلی به سمت فرماندهان عالیرتبه ارتش، افزایش و توسعه کیفی یابد. در هر حال خروج از نگاه امنیتی به منطقه و ایجاد فضای مدنی (اجتماعی و فرهنگی) نیازمند کاهش هر نوع حرکت نظامیگرانه است.
4- از جمله مسائل مطرح شده در سخنرانیهای رهبری، اعلام این واقعیت بود که تنوع قومی و مذهبی در ایران و مخصوصاً در کردستان فرصت است نه تهدید. این واقعیت را نیز سالهاست که فعالان سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در این منطقه مطرح کرده و میکنند. تا حال گفته میشد، طرح این موضوعها به امنیت ملی و کیان کشور لطمه میزند. حتی از طرح این مقولات، برداشت بسیار تنگنظرانه تجزیهطلبی هم میشد ضمن اینکه محدودیتهای زیادی برای فعالان یاد شده به وجود آمد (مانند تعقیب، زندان، توقیف و رد صلاحیت در گزینشها و....). امروز در پرتو تجربیات سیاسی مکرر موفق و ناموفق گذشته، میبینیم که طیف هوادار تغییر و اصلاحات از کاندیداهای ریاست جمهوری در مجموعه برنامههای اعلام شده خود، مسئله اقوام و مذاهب و تأمین حقوق آنها را – با اذعان به عدم تحقق بسیاری از حقوق آنها در گذشته و حال- در مجموعه برنامههای خود ذکر میکنند. در واقع این را باید به فال نیک گرفت ضمن اینکه به اعتقاد من اگر اندیشه حقوق شهروندی تحقق و گسترش یابد بسیاری از موضوعات یادشده را در اساس حل خواهد کرد.
5- نشست رهبری با اقشار مردم مخصوصاً برخی از نخبگان کرد نیز قابل توجه است. البته شایسته بود که از میان روزنامهنگاران؛ فعالان و منتقدان سیاسی نیز برای شرکت در جلسه دعوت میشد تا سخنان دگراندیشان کردستان مطرح و شنیده میشد. روند روبه رشد دموکراسی در کشور هرچند کند پیش میرود، ولی از حرکت نایستاده است و به مدد تلاش اندیشمندان و سیاستمداران حامی تغییر، این پدیده به سرانجام میرسد. آرزوی هر فعال سیاسی و اجتماعی این است که دامنه دموکراسی واقعاً موجود کشور از یک نفر به تک تک افراد جامعه گسترش یابد تا در پرتو از میان رفتن ترس از امنیت و آزادی، نهادهای حقوقی و قانونی مدافع آزادیهای اساسی بشر در کشور ما نیز عینیت یابند.
در هر حال برگزاری چنین سفرهایی هرازچندگاه، بسیار مفید و مؤثر است. شاید زوایای پنهان و منفی نیز برای آن بتوان تصور کرد ولی این بعد را باید با تسامح نادیده گرفت تا پویش سیاسی در کردستان و کشور امیدوارانه استمرار یابد.
نظرات
وقتی رهبری در دیدار نخبگان کردستان به توانائیها و خدمات قوم کرد به ایران و بزرگان و اندیشمندانی همچون مرحوم استاد هه ژار و مرحوم استاد محمد قاضی و شعرای کرد نام می برد بخودم می بالیدم و زمانی که استاد احمد قاضی و دکتر مردوخی و سایر اساتید کردستان دغدعه های قوم کرد را باطلاع رهبری می رساندند بسیار خرسند و خوشنود می شدیم و مهمتر از همه اینکه نسخه ای از بیانات استاد مردوخی و برخی دیگر از نخبگان کرد در اختیار رهبری قرار گرفت و جهت لحاظ نمودن در برنامه های اجرائی استان کردستان به مسؤلان تحویل داده شد. از سوی دیگر دستاوردهای تحقیقاتی و ابتکاری جوانان کرد نقش بسیار بسزای در نشان دادن استعدادهای بالقوه ی جوانان این مرز و بوم بود و در صورت حمایت و تقویت خلاء های موجود را بسرعت پر کرده و به قله های علم و دانش دست خواهند یافت.<br /> اینکه رهبری با فراغ بال به مدت یک هفته در کردستان بسر برده و در کمال آرامش مدتی در کوههای اطراف سنندج پیاده روی می نماید نشان از اوج آرامش و مردم نوازی قوم کرد است چرا که کسانی که پست و مقامشان بسته به ناامن جلوه دادن کردستان است همواره از عدم امنیت و آرامش کردستان سخن گفته اند و نشان داده اند که کردستان جای بسیار خطرناکی است و کسی نمی تواند در آن آرامش داشته باشد ولی آرامشی که در مدت اقامت رهبری در کردستان حاکم بود پاسخی دندانشکن به تمام کسانی بود که کردستان و کرد را خطرناک جلوه داده اند و کرد هراسی عجیبی را در سایر مناطق ایران رواج بخشیده اند. <br /> گرچه بسیاری از بدخواهان کرد از نحوه برخورد متقابل رهبری و قوم کرد چندان راضی نبوده و نخواهند بود ولی مردم فهمیده و آگاه کرد همراه با اندیشمندان خود از این فرصتها استفاده کرده و با بهره گیری از قولهای مساعد رهبری مشکلات چندین ساله خود را برطرف نموده و همانند تاریخ سرشار از عشق و صلح کرد آینده ای سرشار از امید و علم و معونیت را خواهند ساخت.<br /> به امید روزی که ارزشهای انسانی و معنوی حاکم گردند و عشق و صلح معیار روابط انسانها با هم گردد. <br /> تحلیل استاد مولودی بسیار مناسب و بجا بود.<br /> با آرزوی موفقیت برای تمامی کسانی که آرزویشان اعتلای علم و معنویت قوم کرد است.<br /> دکتر مرادی <br />
استاد مولودی عزیز <br /> از تحلیل شیوا و رسای شما از سفر رهبری به «استان سنندج» سپاسگزاریم.
بر اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران برخلاف اعلامیه جهانی حقوق بشر مذهب عامل نابرابری است. اعلامیه جهانی حقوق بشر می گوید همه انسانها صرف نظر از قوم، قبیله، نژاد، رنگ، زبان و مذهب ... با یکدیگر برابرند اما قانون اساسی جمهوری اسلامی بند آخر را نمی پذیرد. در واقع جمهوری اسلامی ایران اهل سنت را به دلیل اختیار کردن مذهبی خاص، جنس دوم تلقی می کند و آنها را از داشتن حقوق و امتیازات برابر با اهل تشیع محروم می کند. در واقع آنها را شهروند درجه دوم در نظر گرفته است. در واقع ملاک و معیار شهروندی در ایران امروز مذهب است. در حالی که در دنیای مدرن و بعد از انقلاب فرانسه ملاک و معیار شهروندی «ملیت» است.<br /> دوستان اهل سنت باید به دنبال این باشند که آنها را «شهروند» بدانند و از تمامی حقوق شهروندی برخوردار باشند. مسلمان سنتی در جمهوری اسلامی شهروند درجه دوم است با حقوق و امتیازات نابرابر....
ملیتهای ایرانی که در تبلیغات کاندیداها به نام اقلیتهای قومی نام برده می شوند در مواقع انتخابات هیزم خوبی می شوند برای داغ کردن تنور انتخابات .این مساله در اکثر انتخابات ریاست جمهوری در ایران از طرف کاندیداها مورد توجه قراگرفته وبخشی از سیاستهای تبلیغی کاندیداها در مورد حقوق اقلیتها واقوام بوده وهست .<br /> عمر عزیزنژاد
سخنان احمد قاضی نویسنده و مترجم توانای کرد، دکتر بایزید مردوخی رئیس جبههی متحد کرد در حضور رهبری واقعا تکاندهنده بود.
برای نخستین بار در عمر یک صد و ده سالۀ دانش سیاست در ایران <br /> <br /> حمایت 71 نفر از اساتید علوم سیاسی از آقای موسوی در انتخابات ریاست جمهوری<br /> <br /> به نقل از سایت نوروز<br /> <br /> اهمیت سرنوشتساز و حساسیت انکارناپذیر شرایط امروزین این ملت تاریخساز است که برای نخستین بار در عمر یک صد و ده سالۀ دانش سیاست در ایران ، استادان علوم سیاسی این دیار را به صدور این بیانیه وا داشته است. <br /> <br /> تحولات تاریخ معاصر ایران گویای آن است که به رغم اهمیت انکارناپذیر اقتصاد و تحولات اجتماعی و فرهنگی، سرنوشت این ملت با تحولات بینالمللی و ساختارهای سیاسی داخلی سخت پیوند خورده است. گرچه بسیاری تلاش کردهاند، شأن دانش سیاست را به گردآوری اطلاعات برای تأیید نگرشهای حاکم و یا گرایشهای سیاسی خاص فروگاهند، اما تجربۀ تاریخی این ملت نشان داده که عدم بهرهگیری درست از یافتههای این دانش شگرف سبب ناتوانی نخبگان در بهرهبرداری درست از تحولات بینالمللی، عدم شکلگیری ساختارهای کارامد سیاسی و در نتیجه بروز مشکلاتی در جامعۀ ایران شده است. <br /> <br /> نگاهی گذرا به تاریخ معاصر نشان میدهد که تمامی نقاط عطف تاریخ ایران با نقاط عطف تاریخ جهان همزمان و مرتبط بوده است. عدم بهرهبرداری درست نخبگان ایرانی از موقعیتهای حساس بینالمللی و فقدان ساختارهای سیاسی کارامد برای بهرهگیری درست از این شرایط، گاه ایرانیان را به پرتگاههایی بزرگ کشانده است، و تنها سیاستمداران و متفکران بزرگ بودهاند که قطار این ملت را از پرتگاه سقوط نجات بخشیده و جایگاه تاریخساز آن را احیا کردهاند. در سرآغاز قرن نوزدهم میلادی، تغییر شرایط بینالمللی و عدم درک صحیح سیاستمداران وقت از تحولات سرنوشتساز زمانه بود که زمینه ساز شکستهای ایران در جنگهای ایران و روس و آغاز انحطاط بزرگ در این جامعه بود. وضعیتی مشابه نیز موجب اشغال ایران در جنگ جهانی دوم و شکست نهضت ملی ایران در ابتدای دهۀ 1330 گردید. <br /> <br /> امروز نیز در شرایطی قرار داریم که نظام بینالملل در آستانۀ تغییرات اساسی و دورانساز است. این دگرگونی مانند دیگر نقاط حساس تاریخ جهان، فرصتهایی بزرگ و در عین حال مخاطراتی عظیم برای ما آفریده است که نخبگان و تصمیمسازان میتوانند با شناخت و بهرهگیری درست از آنها، زمینۀ جهشی بلند را فراهم سازند و یا با تشخیص و عمل نادرست، ضمن از دست دادن این فرصت تاریخی، مشکلاتی ریشهدار و عمیق برای جامعۀ ایران به بار آورند. نمود و بروز این شرایط حساس در نکات ذیل متجلی شده است که توجه مردم، محققان، دانشمندان و دانشجویان علوم سیاسی و روابط بینالملل را به آنها جلب میکنیم:<br /> <br /> 1- با بروز بحران اقتصادی جهانی، شرایط برای تغییر اقتصاد سیاسی نیز، چه در عرصۀ داخلی و چه در صحنۀ جهانی فراهم گردیده است. مواضع جدید در سیاست خارجی آمریکا و نیز جهتگیریهای تازه در سیاست خارجی اروپا، روسیه و چین نشانگر آن است که دگرگونی ریشهای در نظام بینالملل در حال شکلگیری است. بهرهگیری درست از امکاناتی که در نظام بینالملل جدید به وجود آمده نیازمند ارائۀ چهرهای مثبت و جذاب از دولت ایران است. شرایط تاریخی کنونی به گونهای که بهرهگیری درست و خردمندانه از آن میتواند به ارتقاء جایگاه جهانی ایران بیانجامد و زمینهساز جهشی بزرگ و تاریخی را در عرصههای گوناگون باشد. <br /> <br /> 2- در زمانی که با افزایش سطح تحصیلات مردم و طبقۀ متوسط، زمینۀ فکری و اجتماعی توسعۀ سیاسی پایدار و آرامش متداوم سیاسی فراهم گردیده است، دیگر نمیتوان عرصۀ سیاست را به صحنۀ رقابتهای موقتی انتخاباتی و کشمکشهای پرمخاطره محدود کرد و با امنیتی کردن تمامی مسائل خرد و کلان سیاسی موجبات فضای پرفشار سیاسی و گریز دانشمندان و اهل تفکر را از عرصۀ سیاست فراهم ساخت. هم اکنون زمان آن است که با نهادینه کردن دمکراسی و مردمسالاری، ریشهدار کردن احزاب سیاسی و دیگر نهادهای جامعۀ مدنی، سیاست را به عرصۀ تعاملات مثبت و عقلایی برترین نخبگان اجتماعی بدل کرد و از حاکمیت روشهای عوامانه، غیرعقلایی و غیردمکراتیک که هماکنون بخش مهمی از مردم و نخبگان را از صحنۀ سیاست به دور ساخته است، اجتناب کرد. <br /> <br /> 3- در شرایطی که بخشی از استعدادهای سرشار نسل جوان و تحصیل کرده در کشور به دلیل محدودیتهای اعمال شده در حوزۀ اندیشه و مطبوعات و دانشگاهها، از موطن خود مهاجرت کرده و یا به عرصههایی کشیده شدهاند که با سطح تحصیلات و خواستهها و تواناییهای آنها ناهمخوان است، و در شرایطی که برخی از استادان برجسته به اشکال گوناگون از دانشگاهها و مؤسسات پژوهشی رانده شدهاند، تغییر وضعیت و پدید آوردن فضای آزاد سیاسی، فکری و مطبوعاتی، استعدادهای نهفتۀ بسیاری را شکوفا کرده و زمینه را برای یافتن راههای اعتلای این سرزمین فراهم خواهد کرد. شأن و اهمیت و تأثیرگذاری دانش سیاست کمتر از دانش هستهای و دانش سلولهای بنیادی نیست، این دانش در آزادی شکوفا خواهد شد و این شکوفایی، بزرگی و شکوه جامعۀ ایران را به دنبال خواهد داشت. <br /> <br /> در این شرایط حساس تاریخی، با تأکید ضرورت ایجاد تغییر در شرایط سیاسی کشور، بر شرکت گسترده مردم و دانشجویان و اهل دانش سیاسی در انتخابات تأکید مینماییم. شرکت گستردۀ مردم در انتخابات تنها تشریفاتی برای تأیید سیاستسازان امروزی نیست، که تلاشی برای تأثیر در آیندۀ جامعه است که نشان خواهد داد که تنها راه ایجاد تغییر مثبت و سازنده در شرایط کنونی سیاسی انتخابات است و دیگر عصر مناقشات پرفشار و خشونتآمیز برای تغییر سیاسی گذشته است. در واقع ریاست جمهوری نهادی است که میتواند منشأ تحولاتی بزرگ در جامعۀ ایران شود، از این رو معتقدیم که کسی که سکاندار این نهاد می شود، باید: <br /> <br /> حوزۀ سیاسی را چنان بازسازی کند که با رفع موانع ساختاری موجود و انتخاب وزیران و مدیران مجرب و شایسته، از تمام ظرفیت های قانونی خود برای اداره امور بهره گرفته، جایگاهی شایسته برای مقام ریاست جمهوری ایجاد کند؛ حرمت انسان، زندگی خصوصی و شهروندی به سادگی و بهانههای واهی نشکند؛ جامعه مدنی از تاخت و تاز بیمحابای نهادهای دولتی و حضور سنگین آن رهایی یابد؛ ارکان دموکراسی استوارتر و فرایند آن نهادینه تر شود؛ اجماع و انسجام ملی جایگزین تشتتها و تنشهای فزاینده شود؛ و در سایۀ امنیت آفرین و آرامشبخشِ قانون، اعتماد به دولت جانشین ترس از آن شود که چنین ترسی را آفات بسیار است.<br /> <br /> حوزۀ دیوانسالاری را چنان بازسازی کند که دسترسی آسان، برابر و عادلانه همه شهروندان به خدمات اداری امکانپذیر شود؛ تخصص، تجربه و شایسته سالاری به صورت تنها و دست کم مهمترین معیار استخدام و ارتقای کارکنان دستگاههای دولتی درآید؛ و مهمتر از همه، شاخص فساد اداری به اندازه قابل قبول کاهش یابد.<br /> <br /> حوزۀ اقتصاد را چنان بازسازی کند که دخالت، مالکیت و فعالیت اقتصادی دولت به سیاستگزاری، نظارت و حمایت تبدیل شود، چه بدون انجام این مهم: بساط رانت و رانتخواری برچیده نمیشود؛ فعالیت اقتصادی نهادهای دولتی و شبه دولتی، و اختلالات ناشی از آن پایان نمییابد؛ پرونده واگذاری شرکتهای دولتی به فرجام درستی نمیرسد؛ بهرهبرداریهای سیاسی و پوپولیستی از درآمدهای نفتی تداوم خواهد یافت؛ تدبیر برای استفاده از منابع، فرصتها و امکانهای اقتصادی ملی، منطقهای و جهانی برای کسب جایگاه شایسته در نظام اقتصادی جهانی جایگزین بیتدبیریها نمیشود. به بیان دیگر، اقتصاد سیاسی این دیار به گونه ای سامان یابد که قاعدۀ بازی سیاسی قاعدۀ مولد و سازندۀ بازی اقتصادی را برهم نزند.<br /> <br /> حوزۀ فرهنگ را چنان بازسازی کند که دست اندازی به گنجینه عظیم و غنی فرهنگ، از جمله ارزشهای دینی تعدیل و مهار شود. سیاستزدگی فرهنگ و تصدیگری دولتی آفت اصلی فرهنگ ما است که پویائی و زایائی آن را زایل می کند. دنیایی که مرزهای آن نفوذپذیرتر میشود و بستارهای آن بی وقفه فرومیریزد، سیاستی فرهنگی میطلبد که بتواند بستر مناسبی برای تولید و تعامل فرهنگی در سطح فروملی- ملی – فراملی فراهم کند تا ایرانی هم بتواند جهانی بیندیشد و محلی عمل کند. تبدیل شدن فرهنگ دولتی به دولت فرهنگی نیازمند چنین سیاستی است.<br /> <br /> حوزه سیاست خارجی را چنان بازسازی کند که دستگاه تصمیم سازی و تصمیم گیری بر ساختاری عقلانی استوار شود تا بخواهد و بتواند تصویری درست، واقع بینانه و روزآمد از نظام بین الملل و جایگاه ایران در آن ترسیم کند. اگر چنین تصویری بنیاد بازاندیشی استراتژیک در جریان تصمیمسازی سیاست خارجی شود: منافع شخصی- گروهی- جناحی جای منافع ملی نمینشیند؛ منافع ملی فدای ماجراجوییهای پرهزینه نمیشود؛ فرصت سوزیها جای خود را به فرصتسازی و بهرهبرداری از فرصتها میدهد تا ایران نه به عنوان نماد ستیزهجویی، که به عنوان مظهر و منادی اصلی صلح و همسازی و عدالتجویی در ذهن جهانیان معرفی گردد. <br /> <br /> نکات فوق و شرایط حاکم بر سیاست داخلی و خارجی ایران، حکایت از آن دارد که امروزه تغییر، بیش از پیش ضرورت یافته است. رییس جمهور آینده باید ضمن درک ضرورت تغییر، عزم راسخ و تجربۀ کافی برای انجام این مهم داشته باشد. او باید با ایجاد اجماع نسبی میان نخبگان و فرهیختگان، ظرافت و مهارت خاصی در بهرهبرداری از امکانها و فرصتهای داخلی و بینالمللی برای دگرگون کردن ساختار بیمار و آشفته دولت و ترمیم جایگاه بینالمللی ایران داشته باشد. در چنین شرایط حساسی که گزینشی مهم فراروی ایران و ایرانی قرار گرفته است، استادان علوم سیاسی این دیار بر آن شدند تا تخصص خود را در اختیار تعهد دینی- میهنی خود قرار داده، اعلام کنند که میرحسین موسوی را نامزد شایستهای برای انجام تغییر می دانند.<br /> <br /> اسامی استادان امضا کننده به ترتیب حروف الفبا:<br /> <br /> 1. دکتر شجاع احمدوند<br /> <br /> 2. دکتر علیرضا اسلامی<br /> <br /> 3. دکتر کیومرث اشتریان<br /> <br /> 4. دکتر جواد اطاعت<br /> <br /> 5. دکتر سید حسین اطهری<br /> <br /> 6. دکتر رضا اکبری نوری<br /> <br /> 7. دکتر آرمین امینی<br /> <br /> 8. دکتر علی اکبر امینی<br /> <br /> 9. دکتر منصور انصاری<br /> <br /> 10. دکتر فردین باقری<br /> <br /> 11. دکتر مجید بزرگمهری<br /> <br /> 12. دکتر علیرضا بهشتی<br /> <br /> 13. دکتر محمدرضا تاجیک<br /> <br /> 14. دکتر حسین تفضلی<br /> <br /> 15. دکتر رضا جلالی<br /> <br /> 16. دکتر محمد جمالی<br /> <br /> 17. دکتر احمد جوانشیری<br /> <br /> 18. دکتر نقی حسینی<br /> <br /> 19. دکتر سید صادق حقیقت<br /> <br /> 20. دکتر احمد خالقی<br /> <br /> 21. دکتر کابک خبیری<br /> <br /> 22. دکتر رحیم خَستو<br /> <br /> 23. دکتر محمد علی خسروی<br /> <br /> 24. دکتر محسن خلیلی<br /> <br /> 25. دکتر علی اصغر داودی<br /> <br /> 26. دکتر بابک دُر بیگی<br /> <br /> 27. دکتر فرهاد درویشی<br /> <br /> 28. دکتر علی ربیعی<br /> <br /> 29. دکتر جلیل رحیمی<br /> <br /> 30. دکتر محمد جواد رنجکش<br /> <br /> 31. دکتر عبدالله رمضانزاده<br /> <br /> 32. دکتر مهدی رهبری<br /> <br /> 33. دکتر صادق زیباکلام<br /> <br /> 34. دکتر احمد ساعی<br /> <br /> 35. دکتر حسین سلیمی<br /> <br /> 36. دکتر هادی سمتی<br /> <br /> 37. دکتر اردشیر سنایی<br /> <br /> 38. دکتر کاووس سید امامی<br /> <br /> 39. دکتر وحید سینایی<br /> <br /> 40. دکتر حمید رضا شیرزاد<br /> <br /> 41. دکتر سید جواد صالحی<br /> <br /> 42. دکتر برزین ضرغامی<br /> <br /> 43. دکتر سید علی طباطبایی<br /> <br /> 44. دکتر مسعود غفاری<br /> <br /> 45. دکتر محمد جواد غلامرضا کاشی<br /> <br /> 46. دکتر یحیی فوزی<br /> <br /> 47. دکتر داراب فولادی<br /> <br /> 48. دکتر داود فیرحی<br /> <br /> 49. دکتر جعفر قامت<br /> <br /> 50. دکتر اقدس قاسمی<br /> <br /> 51. دکتر علی اصغر قاسمی<br /> <br /> 52. دکتر محمد تقی قزلسفلی<br /> <br /> 53. دکتر رحمان قهرمانپور<br /> <br /> 54. دکتر علی کریمی مله<br /> <br /> 55. دکتر مصطفی کواکبیان<br /> <br /> 56. دکتر الهه کولایی<br /> <br /> 57. دکتر اصغر کیوان حسینی<br /> <br /> 58. دکتر احمد گل محمدی<br /> <br /> 59. دکتر احمد محقر<br /> <br /> 60. دکتر محمد مهدی مجاهدی<br /> <br /> 61. دکتر محسن مدیرشانهچی<br /> <br /> 62. دکتر سید علی مرتضویان<br /> <br /> 63. دکتر جواد معینالدینی<br /> <br /> 64. دکتر مجتبی مقصودی<br /> <br /> 65. دکتر مرتضی منشادی<br /> <br /> 66. دکتر عباس منوچهری<br /> <br /> 67. دکتر میر طیب موسوی<br /> <br /> 68. دکتر بابک نادرپور<br /> <br /> 69. دکتر عبدالامیر نبوی<br /> <br /> 70. دکتر احمد نقیبزاده<br /> <br /> 71. دکتر بهرام نوازنی<br /> http://norooznews.ir/news/12037.php