دکتر یوسف قرضاوی از دیدار با استادان دانشگاه اسلامی در کوالالامپور سخن می‌‌‌‌گوید، از راز فراوانی دست‌‌‌‌آوردهایش با وجود زیاد بودن مشغله‌‌‌‌ها، انگیزه‌‌‌‌های تألیف، راز تنوع و دایره‌‌‌‌المعارفی فرهنگی خود پرده بر می‌‌‌‌دارد، و هم‌‌‌‌چنان کتاب‌‌‌‌هایی را که آرزو دارد بنوسید، بیان می‌‌‌‌نماید، اینک بیانات دکتر را خدمت خوانند‌‌‌‌گان گرامی تقدیم می‌‌‌‌داریم.

دانشگاه اسلامی کوالالامپور

چند بار به مالزی رفته و هر بار به دانشگاه‌‌‌‌های مختلف به‌‌‌‌خاطر سخنرانی به دانشجویان فراخوانده می‌‌‌‌شدم، استادان دانشگاه‌‌‌‌ها نیز شرکت می‌‌‌‌نمودند، از جمله به دانشگاه اسلامی جهانی کوالالامپور رفتم، رئیس عمومی آن، دوست من انور ابراهیم معاون نخست وزیر و دوست دیگرم دکتر عبدالحمید ابوسلیمان به حیث مدیر آن ایفای وظیفه می‌‌‌‌نماید.

درین دیدارها و فرصت‌‌‌‌ها، دوست دارم بعد از صحبت همراه دانشجویان، با اعضای شورای تدریسی نیز نشستی داشته باشم، از آنان بشنوم، آنان از من بشنوند، آن‌‌‌‌چه می‌‌‌‌دانم برای شان نصیحت می‌‌‌‌نمایم و به‌‌‌‌خصوص در حوزه‌‌‌‌ی مطالعات اسلامی بیشتر صحبت می‌‌‌‌کنیم.

یکی از اموری که درین دیدارها و دل گویه‌‌‌‌ها همیشه یادم هست و فراموش نمی‌‌‌‌کنم، پرسش‌‌‌‌های مهمی بود که برخی از برادران فعال از استادان دانشگاه متوجه من ساختند، اینک این پرسش و پاسخ‌‌‌‌ها بیان می‌‌‌‌کنم.

١-چگونه می‌‌‌‌نویسید؟ راز فراوانی تألیفات و دست‌‌‌‌آوردهای شما با وجود مشغله‌‌‌‌های زیاد چیست؟

یکی از استادان که نامش را فراموش نمودم گفت: پرسش‌‌‌‌های نزد ما مطرح است و من و تعدادی از برادران مان را به حیرت انداخته و پاسخ آن را نمی‌‌‌‌دانیم، خلاصه پرسش اول ما این است: شما را شخصیتی می‌‌‌‌بینیم که فعالیت‌‌‌‌های زیادی دارید، فراوان سفر می‌‌‌‌روید، به همه کنفرانس‌‌‌‌های اسلامی و جهانی که به اسلام، فرهنگ، دعوت و امت اسلامی مربوط می‌‌‌‌باشد، حضور فعال و تأثیرگزار دارید، هیچ دوره‌‌‌‌ای فکری و حلقه علمی تشکیل نمی‌‌‌‌گردد، مگر این که در آن شرکت می‌‌‌‌نمایید، علاوه بر آن مسؤولیت تعدادی از فعالیت‌‌‌‌های خیری، انسانی و اجتماعی را بر دوش دارید؛ با این همه مشغولیت-ها نتایج علمی گسترده‌‌‌‌ای دارید که با اصالت، شمولیت، تنوع، معاصرت و علمیت امتیاز و برتری یافته و بخش‌‌‌‌های مختلف فرهنگ اسلامی را احتوا نموده است، از جمله: فقه، اصول فقه، عقیده، دعوت، قرآن و سنت، اقتصاد اسلامی، رهنمایی بیداری اسلامی و حرکت اسلامی، قضایای عمومی اسلامی و قضایای فکری معاصر، رد دشمنان اسلام با هر رنگ و نشانی که باشند و... ما هم مثل شما شخصیت‌‌‌‌های اکادمیک هستیم و به اندازه‌‌‌‌ی شما مشغولیت و مسؤولیت هم نداریم، اگر یکی از ما چهار و یا پنج کتاب تألیف نماید، فکر می‌‌‌‌کند که کار خیلی مهمی انجام داده و به خودش می‌‌‌‌بالد؛ اما شما ده‌‌‌‌ها کتاب نوشته‌‌‌‌اید که برخی دایره‌‌‌‌المعارفی نیز می‌‌‌‌باشند!!

اصل پرسش ما این است که از کجا وقت می‌‌‌‌آورید که این همه دست‌‌‌‌آورد گسترده و فراوان دارید؟ همه ما نیازمند آگاهی ازین پاسخ می‌‌‌‌باشیم.

اول: توفیق و یاری الله متعال

به جواب پرسشگر و برادرانش گفتم: اولین جوابی که باید درین مقام بدهم این است که همه از فضل و لطف پرودرگارم می‌‌‌‌باشد، الله متعال به توفیق خویش انسان مسلمان را کمک می‌‌‌‌نماید و مورد تأییدش قرار می‌‌‌‌دهد، سینه‌‌‌‌اش را گشاده نموده و امور را برایش آسان می‌‌‌‌گرداند، شعیب علیه السلام توفیق را از الله دانسته و می‌‌‌‌گوید:

{إِنْ أُرِیدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَ مَا تَوْفِیقِی إِلَّا بِاللَّهِ عَلَیهِ تَوَكَّلْتُ وَ إِلَیهِ أُنِیبُ} [هود/88] 

«من تا آن‌‌‌‌جا كه می‌‌‌‌توانم جز اصلاح (خویشتن و شما را) نمی‌‌‌‌خواهم و توفیق من هم (در رسیدن به حق و نیكی و زدودن ناحق و بدی) جز با (یاری و پشتیبانی) خدا (انجام پذیرفتنی) نیست. تنها بر او توكّل می‌‌‌‌كنم و (كار و بارم را بدو واگذار می سازم و با توبه و انابت ) فقط به سوی او بر می‌‌‌‌گردم». 

موسی علیه السلام وقتی مأمور می‌‌‌‌شود که به‌‌‌‌سوی فرعون برود، چنین دعا می‌‌‌‌کند و از خداوند کمک می‌‌‌‌خواهد:

{قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی (25) وَیسِّرْ لِی أَمْرِی (26) وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِی (27) یفْقَهُوا قَوْلِی} [طه/25-28] 

«(موسی خاشعانه به دعا پرداخت و) گفت: پروردگارا! سینه‌‌‌‌ام را فراخ و گشاده‌‌‌‌دار (تا در پرتو شرح صدر، خشم و كین از دل برخیزد، و با آرامش تمام رسالت آسمانی را به جای آورم) و كار (رسالت) مرا بر من آسان گردان (تا آن را به گونه‌‌‌‌ی آراسته و پیراسته، به گوش فرعون و فرعونیان برسانم) و گره از زبانم بگشای (تا روشن و گویا آن را بیان دارم) تا این كه سخنان مرا بفهمند (و دقیقاً متوجّه مقصود من شوند)». سیدنا موسی علیه السلام از الله متعال می‌‌‌‌خواهد که به ادای این امور مهم یاری‌‌‌‌اش نماید. شاعر عرب می‌‌‌‌گوید:

إذا لم یكن عَوْن من الله للفتى       فأوَّلُ ما یجْنی علیه اجتهاده

اگر یاری و مدد الله متعال برای جوان نباشد، اولین کسی که به او ستم روا دارد، تلاش‌‌‌‌هایش می‌‌‌‌باشد. توفیق پروردگار متعال، اولین سبب از اسباب موفقیت‌‌‌‌هایم می‌‌‌‌باشد.

دوم: برکت در وقت و استفاده بهتر از نعمت‌‌‌‌ها، موهبت‌‌‌‌ها و توانایی‌‌‌‌ها

اسباب دیگری نیز هست که ازین سبب سرچشمه می‌‌‌‌گیرند، من آن را به نام برکت یاد می‌‌‌‌کنم؛ الله متعال به کار اندک برکت می‌‌‌‌دهد و زیاد می‌‌‌‌شود و به کار ضعیف برکت می‌‌‌‌دهد و نیرومند می‌‌‌‌گردد، گاهی برخی مردم صد سال عمر می‌‌‌‌کنند و اما در عمر شان برکتی نیست و ازین عمر طولانی اثری باقی نمانده که به مردم نفعی برساند و گاهی برخی دیگر عمر کوتاهی دارند و الله متعال درین عمر اندک برکت می‌‌‌‌نهد و مردم زیادی از برکت آن بهره‌‌‌‌مند می‌‌‌‌شوند، عمر بن عبدالعزیز را می‌‌‌‌بینیم که سی ماه خلافت کرد، اما با برکتی که الله متعال به این مدت اندک عنایت فرموده بود، خدمات زیادی انجام داده و مردم از آن بهره بردند و هنوز که زنده بود، می‌‌‌‌گفتند: عمر بن عبدالعزیز مردم را بی‌‌‌‌نیاز ساخته است.

امام نووی را می‌‌‌‌بینیم که چهل و پنج سال عمر نموده و آثار زیادی از او در فقه و حدیث و تاریخ مانده‌‌‌‌گار شده که مردم قرن‌‌‌‌های زیادی تا امروز از آن‌‌‌‌ها بهره می‌‌‌‌گیرند و از جمله: اربعین نووی، المنهاج و المجموع می‌‌‌‌باشند.

اگر برکت را بخواهیم با مفاهیم امروزی تعبیر نماییم، می‌‌‌‌گوییم: برکت یعنی استفاده بهتر از نعمت‌‌‌‌ها، موهبت‌‌‌‌ها و توانایی‌‌‌‌ها تا بهترین نتایج را در کم‌‌‌‌ترین وقت ممکن به دست بیاوریم.

سوم: سختکوشی و کار دوام‌‌‌‌دار

یکی دیگر از اسباب موفقیت، سخت‌‌‌‌کوشی و استمرار در کار می‌‌‌‌باشد، حقیقت این است که من منتظر رخصتی‌‌‌‌ها نمی-باشم، تابستان و زمستان، صبح و شام کار می‌‌‌‌کنم، در روزهای جمعه، رخصتی‌‌‌‌های هفتگی و رخصتی‌‌‌‌های سالانه می‌‌‌‌نویسم، گاهی مسأله‌‌‌‌ای به فکرم می‌‌‌‌آید و بر من سیطره می‌‌‌‌یابد تا خواب را از چشمانم برباید و مجبور می‌‌‌‌شوم از بسترم بر خیزم و به کتابخانه‌‌‌‌ام بروم.

چهارم: نوشتن در سفر

در سفرهایم می‌‌‌‌نویسم، در میدان‌‌‌‌های هوایی می‌‌‌‌نویسم، موقعی که از یک طیاره به طیاره‌‌‌‌ی دیگر منتقل می‌‌‌‌شوم، برهه‌‌‌‌ای زمانی زیادی است و گاهی چند ساعت را در بر می‌‌‌‌گیرد، ازین فرصت استفاده نموده و می‌‌‌‌نویسم، داخل طیاره نیز می-نویسم، به‌‌‌‌خصوص در سفرهای طولانی مثل سفر به اروپا، آمریکا، شرق دور، آفریقا و...

یادم هست که یک‌‌‌‌بار از قاهره به لندن سفر داشتم، دوست من، دانشمند، پژوهشگر، دعوتگر و مربی مشهور، دکتر عزالدین ابراهیم نیز همراه من داخل طیاره بود، هر بار که به‌‌‌‌‌‌‌‌خاطر ضرورتی از نزد من عبور می‌‌‌‌کرد، می‌‌‌‌دید که می‌‌‌‌نویسم و در اخیر پرسید: چی می نویسی شیخ یوسف؟ گفتم: از دانسته‌‌‌‌های علمی‌‌‌‌ام می‌‌‌‌نویسم و تألیف می‌‌‌‌کنم. گفت: بدون منبع می‌‌‌‌نویسی و تألیف می‌‌‌‌نمایی؟ گفتم: بلی، از ذخیره‌‌‌‌ی علمی‌‌‌‌ام و از تأملات و تفکراتم می‌‌‌‌نویسم و بعد از بررسی و مراجعه دوباره، اموری که نیاز به منبع و استحکام داشته باشد، اضافه می‌‌‌‌نمایم. گفت: به همه سفرهایت چنین می‌‌‌‌کنید؟ گفتم: بلی، در همه سفرهایم چنین هستم و می‌‌‌‌نویسم، به‌‌‌‌خصوص موقع رفتن، اما بیشتر اوقات موقع برگشتن، خسته و ناتوان هستم و کم‌‌‌‌تر می‌‌‌‌توانم بنویسم. گفت: حالا راز این گسترده‌‌‌‌گی نوشته‌‌‌‌هایت را دانستم که وقت خود را ضایع نمی‌‌‌‌نمایید و پیوسته فعالیت دارید.

برادران اهل مالزی گفتند: ما نیز راز این دست‌‌‌‌آوردهای مبارک را فهمیدیم و برایت دعای دوام توفیق، برکت و پشت کاری داریم.

٢-چرا می‌‌‌‌نویسید؟ انگیزه‌‌‌‌های تألیف شما چیست؟

پرسش دوم ما این است که چرا می‌‌‌‌نویسید؟ و چی چیزی شما را به تألیف و نویسنده‌‌‌‌گی وادار می‌‌‌‌کند؟

چند مسأله مرا به تألیف و نوشتن وادار می‌‌‌‌نماید:

اول: از من خواسته می‌‌‌‌شود که بنویسم، منم علاقه دارم به خواسته شان لبیک بگویم و به وعده خود وفا نمایم، بسیاری از کتاب‌‌‌‌هایم را با درخواست دیگران نوشتم مثل: «حلال و حرام در اسلام» که اداره‌‌‌‌ی عمومی فرهنگ اسلامی ازهر از من خواستند تا این کتاب را برای اقلیت های مسلمان در غرب بنویسم تا ترجمه شود، در حقیقت اگر این درخواست نمی‌‌‌‌بود، در آن وقت نوشتن این موضوع به ذهنم خطور نمی‌‌‌‌کرد. کتاب «صلاحیت تطبیق شریعت اسلامی در هر زمان و مکان» را وقتی نوشتم که از من خواسته شد به کنفرانس تشریع اسلامی در لیبیا شرکت نمایم.

کتاب «ثقافة الداعیة» را زمانی نوشتم که از من خواسته شد به اولین کنفرانس جهانی رهنمای دعوت و آماده‌‌‌‌سازی دعوتگران شرکت نماید، این کنفرانس در مدینه‌‌‌‌ی منوره برگزار گردید. کتاب «تاریخ درخشان ما مورد افترا و اتهام قرار گرفته» را زمانی نوشتم که برخی از داکتران فرهنگی در مصر در مورد تاریخ اسلام پرسش‌‌‌‌های را مطرح نمودند. کتاب-های دیگری که اصل آن پژوهش و تحقیقی بوده که در یکی از کنفرانس‌‌‌‌ها ارایه نموده‌‌‌‌ام.

دوم: انگیزه‌‌‌‌ی دیگر نوشته‌‌‌‌هایم، رد موقف‌‌‌‌گیری‌‌‌‌های دشمنان اسلام یا موقف‌‌‌‌های بدفهمی فرزندان اسلام می‌‌‌‌باشد، مثل: کتاب «اسلام و جهانی شدن»، «افراط‌‌‌‌گرایی جهانی شدن در مقابل اسلام»، «پاپ و اسلام» و «بهره‌‌‌‌های بانکی، همان ربای حرام می‌‌‌‌باشند».

سوم: گاهی می‌‌‌‌خواهم به بخشی از فرهنگ و رسالت اسلامی روشنی بیندازم، مفاهیم آن را تصحیح نمایم، غبار روی را بتکانم، پوشیده‌‌‌‌گی‌‌‌‌ها را بگشایم، اشکالات را حل نموده و به پرسش‌‌‌‌های که جواب صحیح داده نشده، پاسخ بدهم، برخی اندیشه‌‌‌‌ها را به تناسب اهمیت آن موشگافی نمایم و یا به زبان روز و روح زمانه بنویسم و... این‌‌‌‌ها و اموری دیگری که به ذهنم خطور می‌‌‌‌کند و نمی‌‌‌‌توانم از مردم پنهان نمایم و بلکه باید تلاش نمایم این تصورات و اندیشه‌‌‌‌های را از سینه بیرون کرده و به روی کاغذ در بیاورم، گاهی این اندیشه‌‌‌‌ها سرم فشار می‌‌‌‌آورد و اصرار می‌‌‌‌کند تا تولید شده و به زنده‌‌‌‌گی رونما گردد و بسا وقت‌‌‌‌ها خواب را از چشمانم می‌‌‌‌رباید تا که بنویسم.

کتاب‌‌‌‌هایی که به این روحیه و انگیزه نوشتم: «نقش ایمان در زنده‌‌‌‌گی»، «مشکل فقر»، «ویژه‌‌‌‌گی‌‌‌‌های کلی اسلام»، «دورنمای جامعه‌‌‌‌ی اسلامی»، «بیداری اسلامی بین جمود و افراط‌‌‌‌گرایی» و «بیداری اسلامی بین اختلاف مشروع و تفرقه-ی مذموم».

این‌‌‌‌گونه می‌‌‌‌نویسم و تألیف می‌‌‌‌کنم، نه به‌‌‌‌خاطر سیاه کردن ورق‌‌‌‌ها، دوست ندارم کسی را خسته نمایم و یا خودم را خسته کنم، مگر این که در ورای این خسته‌‌‌‌گی هدفی را دنبال نمایم؛ لذا وقتی سخن جدیدی برای گفتن نداشته باشم، تمایلی به نوشتن نداشته و قلم را به دستم نمی‌‌‌‌گیرم. هم چنان از دیگر انگیزه‌‌‌‌ها و اسبابی که مرا به نوشتن وادار نموده است این است که برخی از برادران از من درخواست نمودند که برخی بحث‌‌‌‌ها را از کتاب‌‌‌‌های بزرگ گزینش نموده و به رساله‌‌‌‌های کوچکی به نشر برسانم.

٣-راز این تنوع و دایره‌‌‌‌المعارفی فرهنگی شما چیست؟

سوال سوم این است که شما دانشمند ازهری هستید و فرهنگ علمی شما باید به ثقافت شرعی و لغوی محدود باشد؛ اما کسی که کتاب‌‌‌‌های شما را می‌‌‌‌خواند و یا به سخنرانی‌‌‌‌های شما گوش می‌‌‌‌دهد، برایش دایره‌‌‌‌المعارفی بودن شما متبارز می-گردد؛ کم‌‌‌‌تر شخصیت‌‌‌‌های یافت می‌‌‌‌شوند، این گونه باشند، لهذا در کتاب‌‌‌‌های شما، دین، زبان، ادبیات، تاریخ، اقتصاد، فلسفه، روان‌‌‌‌شناسی، جامعه‌‌‌‌شناسی، تربیت و... نمودارگردیده است، این دانش دایره‌‌‌‌المعارفی را کجا و چگونه کسب نموده-اید؟

برخی ازین علوم را موقع آموزش رسمی در ازهر آموختم، دانشجوی تلاش‌‌‌‌گری بوده و به درس‌‌‌‌هایم از دیگران برتری داشتم، علوم ازهر را به خوبی فراگرفتم و به‌‌‌‌خصوص علوم زبان عربی نحو، صرف و بلاغت، در پهلوی آن و بیرون از آموزش‌‌‌‌های رسمی از ادبیات قدیم و جدید زیاد مطالعه نمودم.

وقتی به دانشکده‌‌‌‌ی اصول دین راه یافتم، فرهنگ و علوم متنوعی را فرا گرفتم، تاریخ اسلامی و فلسفه را با اختلاف مراحل آن به مدت چهار سال آموختم، منطق و تصوف و علم کلام را نیز در پهلوی آن‌‌‌‌ها فراگرفتم، هم‌‌‌‌چنان علوم تفسیر، حدیث، اصول فقه و روان‌‌‌‌شناسی را آموزش دیدم.

سپس در جریان تدریس، دانش رسمی را با آموزش‌‌‌‌های دیگری تکمیل نمودم، علم روان‌‌‌‌شناسی و تربیتی را تدریس نموده و روان‌‌‌‌شناسی بازدارنده (غریزه‌‌‌‌ها)، روان‌‌‌‌شناسی رشد، روان‌‌‌‌شناسی آموزشی، روان‌‌‌‌شناسی تربیتی، سلامت روانی، اصول تربیت، تربیت مقایسوی، تاریخ تربیت، روش‌‌‌‌های عمومی و خصوصی تدریس و تربیت عملی را آموزش دادم.

در ادامه علم جامعه‌‌‌‌شناسی و علم اقتصاد را مطالعه نمودم و مطالعات خود در علم اقتصاد را به مناسب نوشتن کتاب «فقه زکات» وسعت دادم، سپس فقه، اصول فقه، فقه عمومی و فقه مقایسوی و فقه حدیث را مطالعه نموده و آموختم، در حالی که فارغان دانشکده‌‌‌‌ی اصول دین، کم‌‌‌‌تر به این علوم توجه دارند.

این گونه داشته‌‌‌‌های علمی‌‌‌‌ام را حاصل نمودم، همه این‌‌‌‌ها از توفیق و فضل پروردگار جهانیان است، اگر چه در تسلط به زبان بیگانه احساس کمبود می‌‌‌‌کنم؛ اما هیچ وقت به آن احساس نیازمندی ننمودم و در تمام تحقیقات و مطالعاتم از منابع عربی بهره گرفتم.

٤-کدام کتاب‌‌‌‌ها را آروز دارید، بنویسید؟ 

سوال چهارم این است که آیا کتاب‌‌‌‌های دیگری هم آرزو دارید بنوسید که هنوز نتوانسته‌‌‌‌اید؟ 

بلی! کتاب‌‌‌‌های دیگری هم برنامه دارم بنوسیم، از الله متعال می‌‌‌‌خواهم یاری‌‌‌‌ام نماید، مثل: کتاب «آسان‌‌‌‌سازی فقه مطابق منهج خاص من در تقدیم، اسلوب و استدلال»، این کتاب را زیر کار دارم، ان‌‌‌‌شاءالله بتوانم تمامش نمایم، «آسان‌‌‌‌سازی فقه سلوک و راه رسیدن به الله متعال» و دیگر سلسله‌‌‌‌هایی که دوست دارم تکمیل گردد. تمنا دارم کتابی در سیرت نبوی، اصول فقه، اصول حدیث و تفسیر مختصر قرآن‌‌‌‌کریم بنوسیم، اگر الله متعال عمر، سلامتی، برکت و توفیق نصیبم نماید، آرزو دارم تمام آن‌‌‌‌چه را می‌‌‌‌خواهم، بنویسم و یا برخی را تمام کرده و مقداری باقی می‌‌‌‌ماند؛ چون کار بشری این گونه است و انسان در زنده‌‌‌‌گی نمی‌‌‌‌تواند هر آن‌‌‌‌چه را دوست دارد، به اتمام برساند. درین حالت امیدوارم برخی از شاگردانم مطابق منهج من بنویسند و آرزو دارم از من بهتر بنویسند، این کار بر الله متعال دشوار نیست. از همه خواهانم که برایم دعا کنند تا مورد مغفرت و رحمت قرار گرفته و کارهای علمی‌‌‌‌ام مورد قبول الله متعال واقع شود.