به نام خداوند جهان هستی و به نام پروردگار زیباییهای بهاری
(إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلاَفِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْکِ الَّتِی تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِمَا یَنفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنزَلَ اللّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِن مَّاء فَأَحْیَا بِهِ الأرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِیهَا مِن کُلِّ دَآبَّةٍ وَتَصْرِیفِ الرِّیَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخِّرِ بَیْنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ لآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَعْقِلُونَ)[بقره:۱۶۴]
مسلّماً در آفرینش آسمانها و زمین و آمد و شد شب و روز (و اختلاف آن دو در درازی و کوتاهی و منافع بیشمار آنها) و کشتیهایی که به سود مردم در دریا حرکت میکنند (برابر قانون وزن مخصوص اجسام و سرشت آب و باد و بخار و برق، و غیره که از ساختههای پروردگارند در جریانند) و آبی که خداوند از آسمان نازل کرده (که برابر قوانین منظّمی بخارها به ابرها تبدیل و بر پشت بادها به جاهایی که خدا خواسته باشد رهسپار میگردند و پس از تلقیح، به صورت برف و تگرگ و باران مجدّداً بر زمین فرو میریزند) و با آن زمین را پس از مرگش زنده ساخته و انواع جنبندگان را در آن گسترده، و در تغییر مسیر بادها و ابرهایی که در میان آسمان و زمین معلّق میباشند (و برابر قوانین و ضوابط ویژهای در پهنه فضا پراکنده نمیگردند و هدر نمیروند)، بیگمان نشانههایی (برای پی بردن به ذات پاک پروردگار و یگانگی خداوندگار) است برای مردمی که تعقّل ورزند.
بهار زیباست!؟ آیا واقعاً بهار زیباست؟ ما زیباییهایش را درک میکنیم؟ آیا ما همهی زیباییهایش را پاس میداریم؟ از عوامل زیباتر شدنش خبر داریم؟ آیا با تمام وجود این زیباییها را قبول داریم؟ آیا در حفظ این زیباییها کوشا هستیم؟ ما که خود را متمدن و پیشرفته و زیبا میدانیم، به درون خود و تغییرات فصل زیبای بهاری توجه میکنیم؟ پس چرا با دقّت نمیاندیشیم؟ و به وظایف خود در قبال پروردگار و صاحب زیباییها و دگرگون کنندهی فصلها عمل نمیکنیم؟ آیا انصاف است از حوضی آب بخوریم و بعد آن را کثیف نماییم؟ آیا انصاف است در حق کسی که به تو نیکی واحسان نموده، بدی کنی؟
بله، بهار زیباست. این جملهی است که اکثر قریب به اتفاق ما، ایرانیان اعم از فارس، کرد، ترک، لر، عرب، ترکمن و بلوچ و... آن را بر زبانمان جاری میکنیم، بدون آنکه به آن دقّت نماییم و بدون آنکه متفکرانه در مفهوم آن بیاندیشیم و بدون آنکه برای زیباتر شدنش در همهی بعدها و در همهی جاها ودر همهی حالات و با استفاده از همهی توانمندیهایمان بکوشیم و عملاً اقداماتی را انجام دهیم.
بعضی اوقات لهو و لعب و جهل و غرور، چشم دل ما و چشم ظاهری ما را میبندد و ما را از یاد خدا و نعمتهایش غافل و نسبت به شکر بیرغبت مینماید. چنانکه خداوند متعال صراحتاً میفرماید که من شما و دنیا را بیهوده و عبث نیافریدهام.
(أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاکُمْ عَبَثاً وَأَنَّکُمْ إِلَیْنَا لَا تُرْجَعُونَ) آیا گمان بردهاید که ما شما را بیهوده آفریدهایم و (حکمت و فلسفهای در آفرینش شما نیست، این است که به فساد پرداختهاید؟ و چنین انگاشتهاید که) به سوی ما (برای حساب و کتاب) برگردانده نمیشوید.
بله ما خواهی نخواهی روزی به درگاه پروردگارمان رجوع میکنیم و به کارهایمان و به گفتار و رفتارمان امتیاز داده میشود و بر اساس معیارهای دقیق او محاسبه میشویم و هرچه کردهایم به خود کردهایم، حالا عزیز دلم: به پروندهات نگاهی اجمالی بینداز و ببین چه کارها که نکردهای و از آمدن بهار و زنده شدن گیاهان و درختان و آب شدن برفها و جاری شدن آب چشمهها و رودخانهها و دریاها، درس واقعی بگیر که خدا عالم و آگاه است و همه چیز را میبیند. (الم یعلمبان الله یری).
خداوند حکیم و عزیز، در آیهی اول سوره انبیاء چنین همهی انسانهارا خطاب قرار داده است: (اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَهُمْ فِی غَفْلَةٍ مَّعْرِضُونَ)
(زمان) محاسبه مردمان (کفر پیشه چون قریش بسیار) بدیشان نزدیک است در حالی که آنان غافل (از هول و هراس آن) و رویگردان (از ایمان بدان) میباشند.
آیا ما هم در لذایذ فانی دنیا و لذتهای زود گذر آن غوطهور نشدهایم؟ پس چرا عاقل کند کاری، که باز آرد پشیمانی؟
(مَا یَأْتِیهِم مِّن ذِکْرٍ مَّن رَّبِّهِم مُّحْدَثٍ إِلَّا اسْتَمَعُوهُ وَهُمْ یَلْعَبُونَ) هیچ بخش تازهای از قرآن (و اندرز جدیدی) از سوی پروردگارشان بدیشان نمیرسد مگر اینکه آن را به شوخی میشنوند و به بازی میگیرند.
تورا به خدا، آیا امروزه ما هم مانند آن غافلان، از اندیشیدن در آیات و نشانههای جهان هستی غافل نیستیم؟ آیا عمل نکردن به دستورات قرآنی، شوخی کردن و مسخره کردن قرآن نیست؟ آیا به صرف آنکه گاه، گاهی قرآن را از روی طاقچه پایین بیاوریم و آن را روی سرمان بگذاریم، وببوسیم و یا روی سفره هفتسین بنهیم، وظیفهمان را در حق به قرآن ادا کردهایم؟ اگر قرآن برنامهی زندگیست، که هست، پس چرا آن را از خود و زندگی دور گرفتهایم؟ و آن را در حاشیه قرار دادهایم. چرا به دستوراتش پایبند نیستیم؟ چرا قرآن را فقط در مواقع خاص میخوانیم؟ آیا ما به عنوان مسلمان قرآن را محجور نکردهایم؟ به همه چیز میپردازیم غیر از قرآن. به همه چیز توجه میکنیم، غیر از قرآن. آه و هزاران افسوس از این همه بیتوجهی.
(وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ مِن رَّسُولٍ إِلَّا نُوحِی إِلَیْهِ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ)[انبیاء:۲۵]
ما پیش از تو هیچ پیغمبری را نفرستادهایم، مگر اینکه به او وحی کردهایم که: معبودی جز من نیست، پس فقط مرا پرستش کنید.
اگر عبد و بندهی واقعی هستیم، باید تمام دستورات خدا را در همهی فصلها و همهی جاها وبا کمال میل و رغبت درونی عمل کنیم و بدانیم که سعادت واقعی در گرو عمل و اطاعت از الله و رسولش است، اگر معبودهای دیگر را جایگزین کنیم، مسلِماً زیانبار خواهیم بود، هر چند شاید در این لحظات این احساس را نداشته باشیم و یا وسوسههای شیطانی و آرزوهای نفسانی و انسانی ما را گول زده باشند.
(ذَلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ یُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهَارِ وَیُولِجُ النَّهَارَ فِی اللَّیْلِ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ بَصِیرٌ)[حج:۶۱]
(مسأله) به همین منوال است (و این وعده از سوی خدای قادر توانا است. بلی) خدا که شب را در روز، و روز را در شب داخل میگرداند (و از یکی میکاهد و بر یکی میافزاید و طبق نظام معیّنی چرخه زمان را به گردش میاندازد) و او شنوای (گفتار ستمدیدگان و) بینای (کردار ستمگران) است (و داد مظلومان را از ظالمان میگیرد).
بعضی از ما وقتی خدا را عبادت میکنیم و یا به سجده میرویم، میپنداریم که خدا تکلیف زیادی بر روی دوش ما گذاشته است در حالی که سجده بردن و تسبیح خالق تغییرات، تنها مخصوص ما انسانها نیست و خداوند خواسته است با سجده بردن واقامهی نماز طبق دستورات او به خودش تقرب جوییم و از شیطان و شیطان صفتان دور شویم (واسجد و اقترب). بله در سجده که هفت عضومان را بر خاک مینهیم، پیمان عبودیت و خلقت و بازگشتمان را به سوی الله ثابت میکنیم و در واقع این امتیاز بزرگی است که خداوند مهربان در حق بندگانش ارشاد و ابلاغ فرموده است و این امتیاز ویژه وخاص مخصوص مسلمانان است. پس باید این فرصتها را از دست ندهیم و با این سجدهها تقربمان را به درگاه احدیت بیشتر و بیشتر نماییم تا به درجات بالا و اعلی برسیم. طبق آیات شریفهی قرآن تمامی موجودات، کائنات، حیوانات، نباتات، جانوران، پرندگان و خزندگان و... همیشه ودر هرحالی در بهار، تابستان، پاییز و زمستان در حال سجده و عبادت و تعظیم حق تعالی هستند هر چند ما انسانها به علت محدودیتهای عقلی، جسمی، روحی، زمانی و مکانی نوع تسبیحات آنها را درک نمیکنیم. همچنانکه در آیه زیر میفرماید:
(أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یَسْجُدُ لَهُ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَمَن فِی الْأَرْضِ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ وَالنُّجُومُ وَالْجِبَالُ وَالشَّجَرُ وَالدَّوَابُّ وَکَثِیرٌ مِّنَ النَّاسِ وَکَثِیرٌ حَقَّ عَلَیْهِ الْعَذَابُ وَمَن یُهِنِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن مُّکْرِمٍ إِنَّ اللَّهَ یَفْعَلُ مَا یَشَاءُ)[حج:۱۸]
آیا ندیدهای و ندانستهای که تمام کسانی که در آسمانها بوده و همه کسانی که در زمین هستند؛ و خورشید و ماه و ستارهها و کوهها و درختان و جانوران و بسیاری از مردمان، برای خدا سجده میبرند (و به تسبیح و تقدیس او مشغول و سرگرمند؟) و بسیاری از مردمان هم (غافل بوده و برای خدا سجده نمیبرند و) عذاب ایشان حتمی است (و مستحقّ عقابند، و اینها در نزد پروردگارشان بیارزش میباشند) و خدا هر که را بیارزش کند، هیچ کسی نمیتواند او را گرامی دارد (و مشمول عنایت و سعادت آسمانی کند چرا که تنها این) خدا است که هر چیزی را که بخواهد انجام میدهد.
و اما چند جمله و گلایه از زبان طبیعت:
ای انسانها، وای خاکیان وای کسانی که ادعاهای زیادی دارید.
میدانید ما به عنوان طبیعت (جنگل- مراتع – چمنزارها– چشمهسارها- رودخانههاو...) از دست شما آدمیان بسیار ناراحتیم و آنقدر گلایه داریم که فقط خدا میداند وبس. مگر شمارا چه شده، چرا ما را آزار میدهید، چرا به ما توجه نمیکنید؟ چرا حقوق ما را رعایت نمیکنید؟ چرا به ناحق ما را میسوزانید و یا میبرید؟ چرا مارا کثیف میکنید؟ مگر نمیدانید خالق ما زیباست و زیبا صفتان را دوست دارد. چرا وظایفتان را نسبت به ما فراموش کردهاید؟ چرا در فکر آیندهی خود و نوه و نتیجههایتان نیستید؟ چرا به ما ظلم میکنید؟ مگر نمیگویید ظلم بد است؟ مگر سفارش خدا و پیامبر را در این خصوص نشنیدهاید؟ آیا درختی که بعد از چند سال روییده و بزرگ شده، رواست برای کباب شدن مقداری گوشت بریده شود و نابود گردد؟
کمی با احتیاط بیشتر با دنیا و امانتیهایی که نزد ماست برخورد کنیم، امسال را با آشتی با طبیعت شروع کنیم.
منبع:
- خرمدل، دکتر مصطفی، تفسیر نور، تهران، نشر احسان.
نظرات