حجاب و عفاف در قاموس بشری واژه‌هایی هستند که در طول زمان دچار تغییر و تحول زیادی شده‌اند و از مسیر سنتی به سوی مدرنیته حرکت کرده‌اند و در این راه فراز و نشیب‌های زیادی راپشت سر گذاشته‌اند. زن و مرد هردو در این تغییرات نقش داشته‌اند ولی سهم زن بیشتر از مرد می‌باشد، زیرا زن با حضور خود در جامعه و آمیخته شدن با فرهنگ برهنگی می‌خواست نقشی در دنیای سرمایه داری ایفا کند.
اما همین زن با گذشت زمان احساس می‌کند که از اصل خود دور گشته است پس در پی بازگشت به اصل و ریشه خود می‌باشد و به دنبال هویت خویش می‌گردد و به این نتیجه می‌رسد که اصل و هویت خود را نمی‌یابد مگر در معنویت و همچنین هویت از دست رفته خود را در حجاب و عفت می‌یابد.
حجاب به معنی پوشاندن و فاصله بیت دو چیز می‌باشد و خداوند متعال در قرآن کریم به صراحت در این باره سخن گفته است. بنا به گفته قرآن حجاب یکی از الزامات برای زن مسلمان می‌باشد.
خداوند در آیه 31 سوره نور می‌فرماید:"... و لِیَضربنَ بخُمرهِنَ علی جیوبِهِنَ" یعنی خمرها یا ردا‌های خود را برخود افکنند" و یا در سوره احزاب می‌فرماید:" یا ایها النبی قُل لِأزواجکَ و بناتِکَ و نساء المؤمنین یُدنینَ علیهنَ من جلابیهنَ ذلکَ أدنی أن یُعرفنَ فلا یؤذینَ و کان الله غفرا رحیما" یعنی ای پیامبر به همسران و دختران و زنان مؤمنین بگو که رداهای خود را جمع و جور برخویش فرو افکنند تا اینکه باز شناخته شوند و در نتیجه مورد آزار و اذیت قرار نگیرند، که خداون آمرزنده و مهربان است.
در قرآن از حجاب با دو کلمه( خمرهن و جلباب )یاد شده است ولی با این حال مصداق حجاب فقط پوشش ظاهر نیست بلکه حجاب باید در کلام، رفتار، دل و حرکات باشد.
پس حفظ چشم و گوش و تمام اعضا و جوارح از گناه و خطا" عفاف" است که حاصل این حجاب و عفت درونی پوشش ظاهری می‌باشد.
پوشش ظاهری یکی از رابطه‌های حجاب و عفاف می‌باشد میان این دو از جهات مختلف رابطه متقابلی وجود دارد و به گفته بعضی‌ها حجاب و عفاف مانند ریشه و میوه می‌باشند، با این تعبیر که حجاب میوه عفاف و عفاف ریشه حجاب می‌باشد. برخی ممکن است حجاب ظاهری را داشته باشند، ولی عفاف درونی ندارند پس اگر کسی دارای حجاب درونی باشد قطعا نمی‌تواند باعث بارور شدن میوه بی‌حجابی شود.
در جوامع اسلامی از این دو واژه به عنوان یک ارزش یاد می‌شود و همیشه در کنار هم بکار می‌روند، در نگاه اول به نظر می‌رسد که هر دو یک معنی دارند ولی اگر بازتر به مسأله نگاه کنیم خواهیم دید که خلاف این است. حجاب یک امر ظاهری می‌باشد که البته رعایت آن نیاز به باور دینی دارد و عفاف یعنی خود نگهداری از مسائل جنسی و شهوات پس غفاف یک حجب درونی می‌باشد که انسان را از گناه باز می‌دارد.
وقتی به پیامبر( صل الله علیه و سلم) و دعاهایش در طول روز می‌نگریم می‌بینیم که یکی از دعاهایی که هر روز تکرار می‌کردند این بود" اللهم إنی أسالکَ الهدی و التقی و العفاف و الغنی" یعنی: پروردگارا من را هدایت کن، تقوا و پاکدامنی و بی نیازی را از تو خواهانم.[ رواه مسلم]
خواهرم خوب نگاه کن رسول خدا هر روز این دعا را تکرار می‌کردند و ولی ما سال‌هاست که آن را فراموش کرده‌ایم.
بسیاری از زنان براین باورند که حجاب محدودیت است، ولی اگر خوب نگاه کنیم می‌فهمیم که حجاب مصنونیت است نه محدودیت، حجاب به معنی منزوی کردن زن نیست بلکه به معنای جلوگیری از اختلاط و آمیزش بی‌قید و شرط زن و مرد در جامعه می‌باشد و باید بدانیم که این اختلاط به ضرر مرد و زن به ویژه زنان می‌باشد، حجاب به هیچ وجه مانعی برای فعالیت‌های سیاسی و فرهنگی و اجتماعی زن نمی‌باشد.
حجاب به زنان احساس امنیت و آرامش می‌دهد و از زنان مانند یک گوهر نگهداری می‌کند. این سرمایه زن مسلمان؛ پاسبان و محافظ اوست. پس با این توصیفات حجاب گرانبهاترین نعمتی است که خداوند به زن ارزانی داشته است و به عنوان یک زن مسلمان واجب است شکر این نعمت را با التزام به آن به جا آوریم.
به امید آن روزی که حجاب در چشم ما و مادران و خواهرانمان زیبا شود و آن را مایه افتخار و سربلندی خود بدانیم.