با تحلیل و بررسی جامعه‌ی اسلامی دوران ابوبكر صدیق - رضی الله عنه - به این نتیجه می‌رسیم كه:

1ـ جامعه‌ی صدر خلافت اسلامی، جامعه‌ای به تمام معنا اسلامی بوده كه مردمانش، ایمانی محكم به خدای متعال و روز قیامت داشته و از این رو به طور كامل آموزه‌‌‌های دینی و اسلامی را به كار میگرفته و به قدری پایبند دین و اسلام بوده‌اند كه كمترین میزان جرایم را در طول تاریخ جوامع به خود اختصاص داده و دین، در متن زندگانی مردم قرار داشته است و چیزی حاشیه‌ای نبوده كه گاهی به آن توجه شود و گاهی به آن بی توجهی گردد؛ بلكه دین، روح و نهاد زندگانی مردمان آن زمان بوده و در تمام شئون زندگی‌اشان حضور داشته و اینطور نبوده كه دین را تنها انجام پاره‌ای از عبادات ظاهری بپندارند، بلكه مسلمانان آن دوران، دین را در تمام عرصه‌‌‌های زندگانی (در روابط اجتماعی، خانوادگی و در تعامل با همسایگان و دوستانشان، در معاملات و باورهایشان، در كسب و كارشان، در سرپرستی از بینوایان، در امر به معروف و نهی از منكر و در نظارت بر اعمالشان) به كار گرفتند و دین و ارزشهای دینی را بر منش فردی و اجتماعی خود حاكم نمودند. این، بدین معنا نیست كه یكایك افراد آن دوران چنین وضعی داشته‌اند؛ چراكه چنین حالتی در زندگانی دنیا و در هیچ جامعه‌ای، قابل تحقق نیست. بنا بر شهادت قرآن در جامعه‌ی رسول خدا - صلى الله علیه وسلم - نیز منافقانی بوده‌اند كه به اسلام تظاهر می‌كرده و از درون، با دین و اسلام كینه و دشمنی داشته‌اند. در همان زمان، برخی عناصر سست ایمان، خیانتكار، تنبل و تن‌پرور وجود داشتند كه همواره مایه‌ی دردسر می‌شدند. البته چنین افرادی در جامعه‌ی رسول خدا - صلى الله علیه وسلم - اندك و ناچیز بودند و هیچ عددی به شمار نمی‌آمدند كه بتوانند جریان جامعه‌ی اسلامی و شایسته‌ی آن روز را منحرف كنند. چراكه جریان فكری و عملی آن روز، همان جریان مؤمنان راستینی بود كه با جان و مالشان در راه خدا جهاد می‌كردند و به تعالیم و آموزه‌‌‌های اسلام پایبند بودند.

2ـ جامعه‌ی دوران ابوبكر صدیق - رضی الله عنه - به بالاترین سطح ارزشی و معنوی رسیده بود و چنان جامعه‌ای نبود كه ارزشهای جاهلی از قبیل همنواختی زبان، منافع مشترك و پیوند جغرافیایی، عامل اتحاد و یكپارچگی افراد آن و شكل گیری جامعه شده باشد. چرا كه هر آن جامعه‌ای كه بر مبنای چنین عواملی شكل گرفته، از جامعه‌ی آرمانی و اسلامی بدور است و در واقع جامعه‌ای جاهلی می‌باشد. جامعه‌ی دینی، جامعه‌ای است كه بر اساس ارزشهای دینی و بدون نظرداشت زبان، جنس و نژاد شكل گرفته است. نگاهی به گذشته، نشان می‌دهد كه اسلام، تنها مكتبی است كه امت را معنا كرد و جامعه‌ای تشكیل داد كه در آن منافع جغرافیایی و نژادی مطرح نبود و بلكه بر پایه‌ی ارزشها و باورهایی دینی، رنگ‌‌‌ها و نژادهای مختلف عربی، حبشی، رومی و ایرانی را با هم پیوند داد و امت فاتح و پیروز را بر پایه‌ی اخوت و برادری دینی با مردمان سرزمین‌‌‌های فتح شده، مرتبط نمود. صدر اسلام، پرافتخارترین دورانی است كه تمام ارزشهای دینی و اسلامی در آن زمان تحقق یافت و چنان جامعه‌ای به وجود آمد كه تاریخ، هرگز همانند آن را به خود ندیده است.

3ـ در جامعه‌ی دوره‌ی ابوبكر - رضی الله عنه - به عنوان یك جامعه‌ی اخلاقی، ارزشهای اخلاقی بر پایه‌ی رهنمودها و دستورات دینی به گونه‌ای نهادینه شده بود كه روابط زنان و مردان را عاری از هرگونه خودآرایی و فریب جنس مخالف و بدور از هرزگی و هرگونه منش، رفتار و اشاره‌ای كرده بود كه به حیا و آزرم آسیب می‌رساند و یا خدشه وارد می‌كند. در آن جامعه بدكاری و هرزگی به پایینترین مقدار ممكن رسیده بود و آنچه هم از هرزگی و فساد رخ می‌داد، اندك و ناچیز بود كه البته هیچ جامعه‌ای كاملاً بدان اندازه پاك نمی‌شود كه به طور مطلق در آن هرزگی و فسادی اتفاق نیفتد. به هر حال، مبانی رفتاری و اخلاقی آن دوران، بسی فراتر از روابط زنان و مردان بود و تمام جنبه‌‌‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فكری و آموزشی را در بر می‌گرفت و اخلاق و منش توده‌ی مردم در تمام جنبه‌‌‌ها از تجارت و معامله گرفته تا تمام روابط اجتماعی دیگر، بر اساس رهنمودهای اسلامی بود و صداقت، امانتداری، مودت و دوستی، تعاون و همكاری و خلوص و بی‌غل و غش بودن، شاخصه‌ی رفتاری و اخلاقی مردمان آن زمان محسوب می‌شد و بدگویی، سخن چینی، تهمت و ریختن عرض و آبروی دیگران در آن جامعه هیچ جایی نداشت.

4ـ جامعه‌ی صدر اسلام و دوران خلافت ابوبكر صدیق - رضی الله عنه -  جامعه‌ای كوشا و پرتكاپو بود كه خود را به امور سطحی و بی‌ارزش مشغول نمی‌كرد و همواره به انجام كارهای بزرگ می‌پرداخت. جدیت و كوشش، بدین معنا نیست كه انسان همیشه روی در هم كشد و چهره‌ای عبوس و درهم كشیده از خود به نمایش بگذارد؛ بلكه تلاش و جدیت، درون‌مایه‌ای است كه مردم را به خیزش و تكاپو وا می‌دارد و آنان را پرنشاط و بالنده می‌كند و فعالیت انسان را به گونه‌ای قرار می‌دهد كه فراتر و جلوتر از واقعیت‌‌‌های موجود هر زمان باشد و تلاش و تكاپو را برای بلندمدت، كارساز و مفید می‌گرداند. در جامعه‌ی پرنشاط و بالنده، نشانی از سستی و بی‌حالی دیده نمی‌شود كه افراد، در خانه و بیرون از خانه از كثرت بیكاری، به فكر وقت‌كُشی و گذراندن زمان باشند.

5 ـ جامعه‌ی بالنده‌ی دوره‌ی ابوبكر صدیق - رضی الله عنه -  جامعه‌ای بود كه بسان سربازی همیشه آماده و فعال، دست در كار و فعالیت بود و سرشت و نهادی سربازگونه داشت و با وجودی كه جنگ و جهاد، بخش عظیمی از زندگانی و حیاتش را گرفته بود، تنها به جنگ و جهاد در راه خدا نمی‌اندیشید و ضمن پرداختن به چنین كار ستبر و بزرگی، از سایر جنبه‌‌‌ها نیز غفلت نمی‌كرد. هر یك از افراد آن جامعه، در هر موقعیتی آماده بود تا به انجام وظیفه‌ای بپردازد كه به او محول می‌شد و از این رو نیز جامعه‌ی آن زمان، نیازمند تشكیلات اداری و نظامی خاصی نبود؛ چراكه آن جامعه، به خودی خود برای دفاع از عقیده و آرمان اسلام، احساس مسؤولیت می‌كرد و در آحاد افراد جامعه، سرزندگی و بالندگی و مسؤولیت پذیری در عرصه‌‌‌های مختلف موج می‌زد.

6 ـ جامعه‌ی دوره‌ی ابوبكر صدیق - رضی الله عنه -  جامعه‌ای عبادت‌گذار بود كه روح عبادت و بندگی خدای متعال، در آن كاملاً هویدا بود و عبادت را تنها انجام فرایض شرعی یا پرداختن به برخی از نوافل و مستحبات نمی‌دانست و عبادت را به گستردگی تمام اعمال و كردار نیك می‌شناخت و هر كوشش و تلاشی را كه به رضای خداوند انجام میداد، عبادت می‌دانست. حاكم آن جامعه، مردمانش را به عبادت فرامی‌خواند و معلم قرآن و آموزگار فقه و معارف نیز روح عبادت را در مردم پرورش می‌داد ؛ بازرگانش، در خرید و فروش، حكم خدا را در نظر می‌گرفت و تجارتش از روح عبادت و بندگی برخوردار بود. زنان و بانوان آن جامعه نیز روح عبادت را در خانه‌‌‌هایشان دمیده بودند. آحاد جامعه‌ی دوره‌ی ابوبكر - رضی الله عنه - خود را در قبال دیگران مسؤول می‌دانستند و همواره به ارشادات رسول اكرم - صلى الله علیه وسلم - توجه داشتند كه: «هر یك از شما نگهبان و مسؤول زیردستانش می‌باشد.»

آنچه برشمردیم، مهمترین ویژگیهای دوران ابوبكر صدیق - رضی الله عنه - بود كه آن جامعه را بهترین نمونه‌ی جامعه‌ی دینی و الگوساز تاریخ اسلام قرار داد و سسب شد تا دین اسلام با شتاب و سرعت شگفت‌انگیزی گسترش یابد. حركت فتوحات اسلامی كه در عصر ابوبكر صدیق - رضی الله عنه - آغاز شده بود، سریعترین حركتی كه در كمتر از پنج سال قلمرو اسلامی را از غرب تا شرق گسترش داد كه قطعاً چنین پیشرفتی در خور افتخار و یادآوری است. پذیرش اسلام از سوی مردم مناطق فتح شده، بدون هیچ فشار و اجباری از ویژگیهای دوران ابوبكر صدیق - رضی الله عنه - است. خوبی‌‌‌ها و نشانه‌‌‌های جامعه‌ی اسلامی كه در دید مردم تازگی و زیبایی بی‌نظیری داشت، سبب می‌شد تا به اسلام علاقه‌مند شوند و در برابر اسلام گردن نهند.

 

منبع:علي محمد الصَّلاَّبي، أبوبكر الصديق رضي الله عنه شخصيته وعصره