به‌ مناسبت سالگرد تغییر قبله‌ی مسلمانان از بیت‌المقدس به‌ مکه‌ی معظمه‌ سال 2 ه.ق

قبله‌ی رسول‌الله (ص) در مکه‌ی مکرمه

از «ابن‌عباس» منقول است که رسول‌الله (ص) در حیات مکی، هنگام نماز طوری مقابل کعبه قرار می‌گرفت که هم کعبه و هم بیت‌المقدس را استقبال کرده باشد. [1] ایشان برای این منظور بین رکن یمانی و حجرالأسود، متمایل به جانب چپ که رکن یمانی بود، می‌ایستاد. در چنین حالتی وی هم رو به جانب کعبه بود و هم به جانب شام که بیت‌المقدس[2] آنجا بود پس طبق روایت ابن‌عباس قبله‌ی آن (ص) در زمان مکه بیت‌المقدس بود، وی طوری می‌ایستاد که زاویه‌ای از کعبه هم، مورد استقبال قرار می‌گرفت.

 

بعضی هم گفته‌اند که قبله‌ی ایشان(ص) در مکه کعبه بوده است. و این و ضع پس از هجرت به مدینه تغییر یافت و ایشان(ص) در آنجا برای مدتی به جانب بیت‌المقدس نماز می‌خواند که بعد موضوع تحویل قبله و استقرار آن به کعبه پیش آمد. در روایتی از قتاده آمده که آن  به مدت 16 ماه به جانب بیت‌المقدس نماز خوانده است. [3] همین مدت در روایت  براء بن عازب 17 ماه ذکر شده. خلاصه از دو سخن فوق، سخن اول که مبنی بر روایت ابن‌عباس است بیشتر طرفدار دارد. چون با پذیرفتن قول دوم تکرار نسخ لازم می‌آید که چنان موجه نیست. اما سخن اول هم خالی از اشکال نیست. علامه شبیر احمد عثمانی در«فضل الباری» (شرح بخاری) در این مورد بحث کرده است. ایشان نوشته این روایت [روایت ابن‌عباس] می‌توانست قضاوت خوبی در این باب باشد، اما در آن این اشکال وارد می‌شود که «مصلای جبرئیل» -که هنوز هم وجود دارد- رو به جهتی قرار دارد که فقط کعبه در برابر قرار می‌گیرد و از بیت‌المقدس کاملاً منحرف است. از این ثابت می‌شودکه ایشان (ص) در حیاط مکی فقط به طرف کعبه نماز می‌خواند.[4] ایشان سپس رأی خویش را چنین ارائه می‌کند که به نظر واقعیت باید بدین منوال بوده باشد که رسول‌الله (ص) در ابتدا مأمور به استقبال یک قبله مخصوص نبود و اختیار داشت به جانب هر کدام از دو قبله رو نماید. مانند بسیاری از احکام شرعی که در ابتدای اسلام دارای حدود معین نبودند و بعد محدود و معین شدند. آن حضرت (ص) در چنین شرایطی بنا به میل فطری خویش که ریشه در محبت دین و ملت ابراهیمی ‌و احترام کعبه داشت، رو به جانب کعبه نماز می‌خواند و این حکم شرعی نبود. قبل از هجرت حکم مشروع در مورد نماز نازل شد و جبرئیل نمازهای او را امامت می‌کرد. جبرئیل نیز مدتی نمازهای او را به جانب همین قبله‌ی محبوب وی امامت کرد تا اینکه سه سال قبل از هجرت رسول‌الله‌ (ص) مأمور به استقبال بیت‌المقدس شد. اما چون فطرتاً آن حضرت (ص) کعبه را دوست می‌داشت برای امتثال این امر طوری می‌ایستاد که کعبه را هم ضمناً رو به روی خود داشته باشد، اگرچه حکم شرعی در موقع استقبال بیت‌المقدس بود و نیت اصلی ایشان استقبال بیت‌المقدس بود. روایت ابن‌عباس مربوط به همین قسمت از این سرگذشت است. وقتی رسول‌الله (ص) به مدینه آمد در آنجا امکان نداشت هر دو قبله را به طور همزمان استقبال نماید، در حالیکه قبلاً مایل بود قبله‌اش کعبه باشد. بالاخره این میل اجابت شد و در سال دوم هجرت قبله‌ی پیشین منسوخ و کعبه برای قبله بودن معین گشت.

حکمت تعین قبله به یک جهت
1- خداوند در وجود انسان قوه‌ای عقلی و قوه‌ای خیالی خلق فرموده است. قوه‌ی عقلی مدرک مجردات و معقولات است و قوه‌ی خیالی متصرف در عالم اجساد. این دو قوه همیشه با هم هستند و در استحضار یک مطلب یا شی‌ء در ذهن با هم همکاری می‌کنند. اگر انسان بخواهد یک امر معقول را در ذهنش مستحضر کند، از آنجایی که این امر، مشاهد و محسوس نیست، قوه‌ی عقلیه به تنهایی قادر نیست آنرا در ذهن آماده سازد. برای این کار قوه‌ی خیالیه وارد میدان می‌شود و تصاویر و برداشت‌‌هایی از آن امر را در ذهن منقش می‌سازد و بعد شخص، قوه‌ی عقلیه‌ی خود را روی آن متمرکز می‌سازد و در باره‌اش فکر می‌کند. نماز، عبادتی است که انسان در آن به معراج معنوی می‌رود و با خدای خویش روبه‌رو می‌شود و تکلم می‌نماید. در حدیث آمده است که انسان در نماز با الله (ج) مواجه است. [5] در حالی که خداوند منزه از جسم و شکل و رنگ است. پس انسان به چه طریق این مواجهه را در نماز به تصور آورد؟ رو کردن به جانب یک قبله‌ی مشخص این مشکل را حل می‌کند!

چون بنده مخلوق عاجزتر از آن است که بتواند حقیقت این مواجهه را درک کند، خداوند متعال برای او یک جهت مشخص را قبله‌ی عبادت قرار داد تا نقشه و صورت مثالی از آن حقیقت باشد و او قوه‌ی خیالی خود را به ترسیم آن وا دارد و قوه‌ی عقلی را روی آن متمرکز سازد. او در نماز به کمک این دو قوه باید چنین تصور کند که از آن جهت معین فیض کسب کند.

با این وضع ثابت می‌شود که چنانچه قبله یک جهت مشخص نبود او هر بار رویش را به جانبی می‌کرد، تمرکز خیالی و عقلی او بر موضوع عبادت معدوم می‌شد و او نمی‌توانست در عبادت یکسو و کاملاً متوجه الله (ج) گردد. با فکر متلاشی یکسویی به هم می‌خورد که روح عبادت یکسویی است و دویی موجب شرک است به قول عطار:

از همه بگریز با یکرویی باش
 یکدل و یک قبله و یکسوی باش

به قول شمس تبریزی:

دویی را چون به در کردم یکی دیدم دو عالم را
یـکی بینم یکی دانم یـکی گویم یـکی خوانم

2- هدف از نماز، حضور قلب و سکون یک سوی آن به طرف الله (ج) است انسان اگر در نماز اجازه داشته باشد، چهره‌اش را هر طرف برگرداند، این حضور یکسویی از بین می‌رود. چون حضور قلب آنگاه حاصل می‌آید که انسان یک چیز را مدنظرش قرار دهد. به قول بابا طاهر همدانی:
زدست دیده و دل هردو فریاد!
 که هرچه دیده بیند دل کند یاد
بسازم خنجری نیشش زفولاد
زنـم بر دیـده تا دل گردد آزاد

یعنی، چشم کانال و درب و رودی قلب است. اگر چشم محافظت شود، قلب هم در سلامتی می‌ماند. شیخ بزرگوار خوش سروده است.
همین لاشئ زغیرت گشت بیزار
بـطل عاطـفت او را نـگـهدار

بزرگان در هنگام ذکر، روی هم گذاشتن پلک چشمان را تجویز کرده‌اند. این نیز بر مبنای همین حکمت است. وقتی چشمها بسته باشند، قلب راحتتر روی موضوع ذکرش متمرکز می‌شود و بیشتر حضور می‌یابد.
بایزید بسطامی‌ عادت داشت که چون می‌خواست به ذکر بنشیند، در حجره‌ای کوچک داخل می‌شد. در و دروازه و روزنه‌‌های آنرا می‌بست. در سوراخ موش‌‌ها پنبه می‌گذاشت تا در اثنای ذکر خارج نشوند و موجب تشویش فکر نگردند. سوراخ گوش‌‌هایش را نیز پنبه می‌نهاد تا چیزی نشنود. بعد چراغ را خاموش می‌کرد تا نور آن بر پلک‌‌ها نزند و بدین ترتیب در یک سکوت و تاریکی مطلق «الله» را یاد می‌کرد. عرفا با راهکارهای مختلف برای وصول تمرکز حواس قلبشان را یکسویی می‌کردند و این کار را آن قدر برای این هدف مجرب می‌دانستند که رومی‌در قالب شعر گفته است:
چشم بند و گوش بند و لب ببند
گر نبینی سر حق، بر ما بخند! 

3- خداوند متعال اتحاد مسلمانان را دوست دارد و در قرآن بدان چنین امر می‌فرماید: «همه به ریسمان خدا محکم چنگ زنید و متفرق نشوید» (آل عمران: 103) اتحاد که در این آیه بدان امر شده است نزد خداوند متعال بزرگترین نعمت الهی در میان انسانها محسوب می‌گردد. در دنباله‌ی همین آیه می‌فرماید: «وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا» همگى به رشته الهى درآويزيد و پراكنده نشويد، و نعمت خداوند را بر خود ياد كنيد كه دشمنان همديگر بوديد و او ميان دلهاى شما الفت داد و به نعمت او با هم دوست شديد، و بر لبه پرتگاه آتش بوديد و او بازتان رهاند، خداوند بدين‌سان آيات خويش را براى شما به روشنى بيان مى‌دارد تا هدايت يابيد.
استقرار قبله در یک جهت بزرگترین مظهر اتحاد مسلمانان را به نمایش می‌گذارد و یکی از حکمتهای بزرگ آن همین است. مسلمانان به مناسبت اینکه همه به یک جهت نماز می‌خوانند، همه را در یک کلمه «اهل قبله» می‌نامند و این خود موجد اتحاد قلبی بین آنان می‌شود. واقعاً شگفت‌آور است! بیش از یک میلیارد مسلمان در جهان هر روز پنج وقت نماز، همه رویشان به یک جهت –جهت کعبه‌ی معظمه –می‌کنند و معبودشان را می‌پرستند.

4-کعبه و مؤمن هر دو از مخلوقات محبوب خداوند متعال هستند؛ آن اندازه محبوب که آنها با اضافت به طرف خود با خطاب دلکش «یا عبادی» و اعلان «بیتی» برای خود مخصوص گردانیده و یاد می‌کند. این اضافت از جانب رب العالمین اشاره به این سر بزرگ دارد: همانطور که کعبه محبوب من «الله» است، قلب تو (مؤمن) هم یک کعبه است و مثل کعبه، محبوب من است. پس هرگاه خواستی به طریق کمال مرا عبادت نمایی، کعبه‌ی درون خود را به جانب کعبه‌ی برون مقابل سازد. در این حالت هردو کعبه یک جامع شده و قلب تو حتی از کعبه‌ی بیرونی عزیزتر و محبوب‌تر می‌گردد؛ چون عبادت کار اوست.

فرزانه‌ای با اشاره به همین سر چه خوش سروده است:
بیتی گفت کعبه را یک بار
گفت یا عبدی مرا هفتاد بار
کعبه بنیاد خلیل آزر است
دل نظر گاه جلیل اکبر است
خلاصه، خداوند متعال با تخصیص قبله در یک جهت گویا به بنده‌اش خطاب می‌کند که: «يا مؤمن أنت عبدي والكعبة بيتي والصلاة خدمتي فأقبل بوجهك في خدمتي إلى بيتي وبقلبك إلي»؛ ای مؤمن! تو بنده‌ی من و کعبه خانه‌ی من و نماز خدمتی برای من است. پس برای ادای این خدمت چهره‌ات را به جانب خانه‌ام گردان و با قلبت به جانب من متوجه شو.

چرا «کعبه» قبله‌ی مسلمانان انتخاب شده است؟
1- تا زمانی که مسلمانان به سوی بیت‌المقدس نماز می‌خواندند، پیوسته مورد طعنه‌‌های گزنده‌ی یهود و نصاری قرار داشتند. یهود می‌گفت: ما به عنوان پیروان یک مذهب بزرگ دارای قبله‌ی مستقل و خاص خود هستیم؛ قبله‌ای که ندای خداوند متعال بر موسی (ع) و گفتگوی آن دو در همان سر زمین بالای کوه طور به وقوع پیوست. شما مسلمانان که ادعای مذهبی جدید دارید، چرا به جانب قبله‌ی ما نماز می‌خوانید؟آیا این برای اثبات اتباع شما از ما کافی نیست؟

نصاری نیز چنین سخنانی بر زبان می‌راندند. مثلاً می‌گفتند: قبله‌‌های ما جا‌‌هایی هستند که در یکی از آنها (بیت‌المقدس) روح‌الله  عیسی (ع) متولد شده و در دیگری (بیت‌اللحم) پرورش یافته است. شما مسلمانان قبله‌ی مخصوص به خود ندارید. مجبورید در عبادت به قبله‌ی دیگران (یهود) رویی بیاوریم. این دیگر چه دینی است که شما را نیازمند به قبله‌ی دیگران قرار داده است!؟

طبعاً این سخنان و رسول‌الله (ص) و مسلمانان گران می‌گذشت. به طوری که آن  هر لحظه منتظر وحی الهی برای تحویل قبله بود و در نمازها به افق آسمان نگاه می‌گرد تا شاید جبرئیل در همان لحظه بر او نازل شود و حامل این پیام باشد.
رسول‌الله (ص) به خاطر ادب بندگی با زبان حال می‌گفت نه با زبان قال. خداوند متعال نخواست مسلمانان زیاد در این انتظار بمانند. به آن  وحی فرستاد که: «قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ» (بقره‌: 144)؛ آرى رويكرد تو را به آسمان مى‌بينيم، اينك روى تو را به قبله‌اى كه از آن خشنود هستى مى‌گردانيم، پس روى به سوى مسجدالحرام آور.

خداوند به آنان قبله‌ای عطا فرمود که بنای امام الموحدین و جد بزرگ موسی(ع)، عیسی(ع) و محمد(ص)؛ ابراهیم (ع) بود.

خانه‌ای که ابراهیم و اسماعیل (ع) بنا نهاده‌اند تا دربست و خالصانه مال خدا و میراث ملت مسلمانی شود که برای پاسخ به دعای ابراهیم (ع) نشأت یافته و پا گرفته است. بدانگاه که از پروردگار خود درخواست کرد که در بین فرزندانش پیغمبری از خودشان برانگیزد و همراه با دین اسلام به میانشان گسیل دارد، همان آیینی که او و فرزندان و نوادگانش بر آن بوده‌اند.

خداوند متعال با تعین کعبه به عنوان قبله‌ی اسلام، به مسلمانان این افتخار را بخشید که همانطور که اهل کتاب به قبله‌‌های خویش می‌نازیدند، آنان هم بنازند که قبله‌شان در سلسله‌ی کوه‌‌های «فاران» -کوه‌‌هایی که محل توجه خاص و تجلای الهی بود و همانجا ملکوت آسمان‌‌ها و زمین بر ابراهیم (ع) هویدا شد- قرار دارد. مکه مؤید امام الانبیاء و خاتم‌النبیین است جز آن هیچ زمین دیگری دارای حرم نیست و حدودآن توسط جبرئیل(ع) معین شده است.

معراج بزرگترین و شگفت‌انگیز‌ترین رویداد خارق‌العاده در تاریخ نبوت و رسالت –از مکه آغاز شد. افتتاح نزول قرآن در آنجا صورت گرفت. مکه در سه چیز متبرک بزرگ وجود دارد که در قبله‌‌های یهود و نصاری از نظیر آنها خبری نیست. این سه «مقام ابراهیم» و «آب زمزم» و «حجرالأسود» هستند.

صاحبدلی در یک سخن خلاصه این حکمت تعین قبله را در سخن خویش چنین جمع کرده است: «استقبلت النصاری مطلع الانوار، واستقبلت الیهود محل ندأ الجبار، واستقبلنا مطلع سید الأنوار» دیگری فرموده است:

نازی بقـدس ناز که شد مظـهر نیـاز
نازی به بیت لحم که شد مظهری ز راز
شادم به ناز خویش تجلیی بی‌نیاز
او مظـهری ز ناز شـد و هم نیاز و راز

2- دانشمندان اسلام بر این نظر اجماع دارند که سرزمین حرم خاصه حدود کعبه الله درست در وسط زمین قرار دارد. اول همان نقطه از زمین پیدا شد و بعد دامنه‌ی آن به هر چهار طرف گسترش یافت و زمین شکل داده شد. به همین وجه محل کعبه را «سرة الأرض» [ناف زمین] و «وسط الأرض» می‌گویند. گویا خداوند متعال با این فرمان اشارتاً مسلمانان را متوجه می‌فرماید که همانطور که کعبه –قبله‌ی شما –وسط الارض است شما هم امت وسط هستید: « وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا» پس سعی کنیم همان گونه که قبله‌تان به طور عدل بر زمین قرار دارد خودتان هم عدل پیشه سازید و منصب بزرگ عدالت و توسط را حفظ نماییم که به گفته‌ی رسول‌الله (ص)، «به قامت السماوات الأرض»؛ آسمانها و زمین به عدل قائمند.

امت وسط: دارای جهان‌بینی و اعتقادی ... نه در روحانیت صرف غلو و افراط می‌کند، و ندر مادیت تنها فرو می‌رود بلکه از فطرت پیروی می‌کند که در روحی و جسمی ‌نمودار است که جامه‌ی جسد به تن کرده است، با جسدی که لباس روح به تن دارد چنین ملتی می‌کوشد تا به این وجود دو قلو و پرداخته‌ی انرژیهای دو بعدی مادی و معنوی حق کاملی از هر نوع توشه‌ای لازم داد عطا کند، امت و سط در انیشه و احساس بر دانسته‌‌های خویش راکد و ایستاده نمی‌ماند منافذ و ابواب تجربه و مععرفت و آزمایش و دانش را بر روی خود نمی‌بندد به دنبال هر صدایی روا نمی‌گردد همسان میمون‌‌های، مضحکانه دست به تقلید نمی‌بازد، ملت و سط زندگی را تنها به دست احساسات و نفسانیات نمی‌سپارد، و آن را هم فقط در دست قانون گذاری و تنبیه سازی رها نمی‌سازد بلکه نظام اجتماع را با قانون و تنبیه سرپرستی و میان این و آن آمیزش و اختلاط می‌دهد در رابطه‌‌ها و پیوستگی‌‌ها نه شخصیت فرد و ارکان او را نادیده و نه شخصیت او را در شخصیت جامعه یا دولت محو نمی‌گرداند و او را رها نمی‌سازد تا به فرد خود خواه و حریصی تبدیل شود که به فکر کسی و چیزی جز خود نباشد. تنها آن اندازه از انگیزه و نیروها را به کار می‌گیرد که و سیله‌ی حرکت، رشد و بالندگی او گردد. [6]

3- انتخاب کعبه برای قبله بوده آزمایشی است از طرف خداوند. او تعالی بدین طریق این مسأله را عنوان می‌نماید که ما کعبه را خاص به محبت با پیامبر مان قبله قرار دادیم. او دوست داشت قبله‌اش قبله‌ی جدش ابراهیم (ع) که به دست مبارک خود و ی و فرزندش اسماعیل (ع) و با کمک جبرئیل (ع) ساخته شده بود باشد. پس و قتی او نزد ما آنقدر محبوب است که تقاضاهایش را می‌پزیریم و به نحو احسن براورده می‌سازیم، شما هم با او محبت داشته باشید. از او اطاعت کنید رو به جانب قبله‌ای کنید که او دوست دارد. در این صورت ثابت می‌شود که تابع و دوستدار او هستید و و قتی چنین باشند محبوب ما می‌شوید و تقاضا‌‌هایتان را می‌پذیریم و براورده می‌سازیم.

4- خداوند متعال پنج قبله مقرر فرموده است. بدین قرار:
1-  قبله‌ی کروبیان و متحیرین و متألهین که «حق» است و محدود به جهتی خاص نیست. (فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ)
2- قبله‌ی برره‌ی کرام. این فرشتگان به جانب «کرسی» به عنوان قبله عبادت می‌کنند.
3- قبله‌ی حاملان عرش و ملا ء اعلی که «عرش عظیم» است.
4- قبله سفره. این فرشتگان«بیت المعور» را طواف می‌کنند.
5- قبله‌ی مؤمنان در اصل «کعبه» بود و بعد برای اهل کتاب«بیت‌المقدس» انتخاب شد.

 
«کعبه» اساس و بنیاد قبله‌‌های دیگر است. این خانه در نقطه‌ای از زمین قرار دارد که درست در خط امتداد فوق آن قبله‌‌های دیگر در آسمان قرار دارد. «کعبه» محل تجلا و تو جهات خاص اله العالمی‌است. همه انوار الهی اول بر کعبه نازل می‌شود و بعد از آنجا به قبله‌‌های فوق راه می‌یابد. تقدس و فضیلت قبله‌‌های دیگر، در اصل از عظمت و فضیلت « کعبه» نشأت می‌گیرد بنا براین «کعبه» جامع تمام قبله‌‌های دیگر است خداوند متعال با انتخاب «کعبه» به عنوان قبله‌ی مسلمانان، این حقیقت را اظهار نمود که دین آنان هم جامع تمام تمام ادیان آسمانی گذشته است و کتاب پیامبران و شریعت آن بر کتاب‌‌ها و پیامبران و شرایع پیشین برتری دارد.


5- پیش از آنکه اسلام ظهور نماید، تمام ملل گرفتار فساد و تحریف شده بودند. تنها ملتی که در بعضی جاها نزد بعضی افراد سالم باقی مانده بود ملت حنیفی  ابراهیم(ع) بود. و قتی اسلام ظهور کرد، خداوند متعال، قبله را کعبه قرار داد تا تعظیم و تفخیمی‌برای ملت سازنده‌ی آن یعنی  ابراهیم (ع) باشد و مردم بدین و سیله قدر و منزلت آن را بدانند و بیشتر تعظیم نمایند علاوه بر این، برای آنان که خود را از نسل ابراهیم (ع) می‌دانستند (بنی‌اسرائیل و عربها)، یک ترغیب بود تا گرایش شان به اسلام بیشتر شود.


6-عرب، به عنوان یک قوم و یک ملت پس از بنای کعبه توسط  ابراهیم (ع) و  اسماعیل (ع) شکل گرفت و رفته رفته قوت و وسعت یافت. عربها بودند که مخاطبان اصلی قرآن و رسول به شمار می‌رفتند و و ظیفه داشتند از اسلام و پیامبر خود(ص) دفاع کنند و دعوت گر این دین در تمام دنیا برای همه انسانها شوند.


7- محمد (ص) خاتم المرسلین و دین او خاتم الادیان و کتاب او، خاتم الکتب بود. از این و جه لازم آمد تا قبله‌ی او هم خاتم القبلات باشد تا دعوت او از هر نظر مستقل و در عین حال جامع باشد و تابع صرف ادیان و شرایع پیشین نگردد.


8- رسول‌الله (ص) مدتها رو به جانب «بیت‌المقدس» نماز خواند.، بیتی که در جای خود شرافت و عظمتی بس بزرگ را دارا است. به طوری که یک نماز آن مساوی با پنجاه هزار نماز در جاهای دیگر است[«مسجد الا قصی»، یعنی قبله‌ی انبیای گذشته، خود رمزی بر پیوند اسلام با رسالت‌‌های آسمانی پیشین و اعلام یگانگی دین خداست] بعد این قبله عوض شد و جای خود را به «کعبه»، با شرف‌ترین قبله‌ی موجود داد؛ جایی که یک نماز در آن مساوی با صد هزار نماز جاهای دیگر است.

این انتخاب اخیر از طرف خداوند متعال، در حقیقت اعطلای یک امتیاز مضاعف به رسول‌الله (ص) بود. اهل کتاب و انبیای آنان هر کدام دارای یک قبله بودند. اما رسوا الله (ص) دارای دو قبله و بدین‌ترتیب جامع تمام کمالات انبیای گذشته گردید.

تردید شرک در توجه
در آیه‌ی شرک در توجه به طور ضمنی رد شده است. مقصود از این شعر این است که شخصی مثلاً در مسجد نماز می‌نماید و سجده می‌گذارد. اما مقصدش نماز و سجده برای مسجد و یا قبله است. ای نوع عبادت جایز نیست و در آن از لحاظ توجه شرک وجود دارد. چون سجده برای غیر الله مثلاً جهت قبله یا مسجد باشد جایز نیست و انسان باید در نماز نیتش را خاص برای خدا گرداند.

این نکته از جمله‌ی «وَلِلَّـهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ» اخذ می‌گردد. رسول‌الله (ص) طبق تلقین خداوند متعال به اهل کتاب می‌گوید: هدف اطاعت از امر پروردگار است پس شما یهود و نصاری که فقط یک جهت را خاص برای عبادت می‌داند و امر جدید خداوند متعال را در تعویض و تحویل آن نادیده می‌گیرید، گویا خود آن جهت را مقصود عبادت می‌دانید نه امر پروردگار را و این شرک و من چنین عبادتی نمی‌خواهم.

«کعبه» قبله‌ای جامع و بنایی جامع
گفتیم که «کعبه» از این جهت که اثاث و بنیاد سایر قبله‌‌هاست و نیز از این نظر که دروسط زمین قرار دارد و ساخته دست ابراهیم و اسماعیل (ع) و  جبرئیل (ع) است و دارای حرم می‌باشد و مستقیماً اولین مهبط تجلی و نور افشانی جلال و جمال الهی است، جامع‌ترین قبله‌ی مؤمنان است.

این بیت به لحاظی دیگر نیز جامع است و آن سختمان کعبه می‌باشد این خانه مقدس از سنگهای پنج کوه مختلف بالا رفته است. جبرئیل (ع) به امر پروردگار این سنگها را از کوههای سینا، زیتا - هر دو در شام - جودی، کوه لبنان و جبل نور و جبل ابوقبیس فراهم آورد.

این خانه که چندان هم بزرگ نیست می‌توانست از سنگهای کوه نزدیک هم ساخته شود. با این وضع حکمتی در کار بود جاهای متعدد و دور از هم سنگ آورده شد. این حکمت در یک نگاه ظاهری در دو مورد بسیار نمایان است:

1- بشارتی است برای امت محمد (ص) و سایر موحدانی که قبل از اسلام به زیارت و طواف کعبه می‌رفتند، به این خبر که اگر گناهانشان به اندازه آن پنج کوه بزرگ هم باشد، خداوند متعال آنها را محو ساخته و آنان را مغفرت می‌نماید –به شرطی که شخص کافر نباشد.
2- این احداث جامع، اشاره است به این مطلب که «کعبه» قبله‌ی تمام دنیا ست به همین خاطر به عکس قبله‌‌های دیگر در آن مطاف و حرم و امکنه‌ی مخصوص ادای حج وجود دارد.

سبب نزول:
از براء روایت است که و قتی رسول‌الله (ص) به مدینه هجرت نمود، در آنجا به مدت 16 یا 17 ماه به جانب بیت‌المقدس نماز می‌خواند، پیامبر اکرم (ص) بشدت علاقه‌مند بود که در نمازش رو به قبله‌ی پدرش، ابراهیم (ع) بایستد؛ چون او از دیگر مردمان به ابراهیم اولی‌تر است و نتیجه و ثمره‌ی دعای ابراهیم (ع) بود و پرچم توحید را به حق بر دوش گرفت همانطور که ابراهیم حامل آن بود و آن  دوست داشت که از اهل ادیان گذشته که دین را تحریف کرده‌اند و در شرایع آسمانی تغییراتی ایجاد نموده‌اند جدا و مستقل باشد. بنابراین، نه تنها از تقلید آنان و تشبه به آنها شدیداً نهی می‌کرد؛ بلکه به مخالفت به آنها دستور می‌داد و از ارتکاب به لغزش‌‌ها و خطاها انحرافاتی که آنها مرتکب آن شده بودند برحذر می‌داشت؛ پس به اقتضای این علاقه‌مندی باید در نمازش همیشه رو به سوی قبله‌ی ابراهیم نماید و آن اولین خانه‌ای است که برای مردم نهاده شده است: « قَدْ نَرَىٰ تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاءِ ۖ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا ۚ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ» (بقره: 144) تغییر قبله دارای ابعاد گسترده‌ای مانند بعد سیاسی، بعد نظامی‌، بعد دینی و بعد تاریخی است. از نظر سیاسی با تغییر قبله به سوی مسجد الحرام، شبه جزیره‌ی عربستان محور و مرکز قرار داده می‌شد. از نظر تاریخی این مسأله را با میراث عربی ابراهیم (ع) ارتباط عمیقی پیدا می‌کرد از نظر نظامی ‌زمینه را برای فتح مکه و از بین بردن وضعیت فاسد و منحرف مرکز توحید که به مرکز بت‌پرستی تبدیل شده بود، آماده می‌بود و از نظر دینی انسانها را به یکتاپرستی و توحید دعوت می‌دادو امت اسلامی‌ را از دیگر امت‌‌ها جدا می‌نمود و عبادت در اسلا م را از عبادت بقیه‌ی ادیان متمایز می‌ساخت. [7] در برابر این تغییر قبله و رویداد عظیم دین اسلام در جامعه‌ی آن زمان مکه و مدینه و جاهای دیگر موضعگیری‌‌های مختلفی صورت گرفته که به بعضی از آنان اشاره‌ای خواهیم داشت

موضعگیری اقشار مختلف در برابر تغییر قبله
1-  ابن‌عباس، براء، مجاهد و ابن‌جبیر  گفته‌اند که معترضان یهود بودند چون رسول‌الله (ص) در اوایل به طرف بیت‌المقدس-قبله‌ی یهود –نماز می‌خواند یهودیان این را مایه‌ی فخر و دلیل حقیقت دین خود می‌دانستند و بر مسلمانان طعنه می‌زدند که وقتی دین ما حقیقت ندارد، چرا به سوی قبله ما نماز می‌خوانید؟ وقتی این حکم منسوخ گردید و قبله تغییر یافت، این به مذاق یهود خوش نیفتاد و شروع به تنفیذ و اعتراض کردند.
این اعتراض دو حالت داشت:
 الف) چون نسخ نزد آنان جایز نبود و می‌گفتند اگر اسلام حقیقت داشت، جاهلانه –معاذ الله –حکم نمی‌کرد. قید جاهلانه آورده شده تا اشاره‌ای باشد به این نکته که به اعتقاد –یهود –«نسخ» در دین در هر صورت مستلزم دو چیز است: جهل یا تجهیل. می‌گویند خداوند متعال حکیم است و در ایجاد و تجویز یک حکم حکمت دارد و هرگز کاری را عبث و بیهوده انجام نمی‌دهد. حال اگر ما یک حکم او تعالی را منسوخ سازیم، گویا آن حکم او ناشی از جهل دانسته و مرتکب تجهیل شده‌ایم پس «نسخ» در هیچ صورتی جایز نیست. [8]


شبهه‌ی نسخ:
مخالفان اسلام و مقابله کنندگان با قرآن، چنین پنداشته‌اند که با اعتقاد به نسخ، می‌توان عظمت آن را زیر سؤال برد. اکثر این شبهات در این زمینه را یهودیان و نسلهای امروزی آنان و عده‌ای از شرق‌شناسان مطرح کرده‌اند.
آنان معتقدند وجود نسخ در تکوین و تشریع مستلزم نسبت جهل خداوند است؛ آنان نسخ در قرآن را مستلزم وجود تناقض در آن دانسته‌اند؛

تدریجی بودن تشریع در قرآن، بنا بر سیاست گام به گام در امور اصطلاحی و تغییرات اجتماعی از جمله سنت‌‌ها و روشهای قرآن در پیشبرد اهداف خود است، ضرورت وجود نسخ در قرآن را ایجاد می‌کند. البته تعداد آیات ناسخ و منسوخ برخلاف آنچه برخی پنداشته‌اند وسیع نیست، بلکه دایره‌ی آن بسیار محدود است.

مفهوم نسخ:
نسخ در لغت گاه به معنای از بین بردن و برداشتن و گاه به معنی تغییر و ابطال است.

نسخ در اصطلاح:
اصطلاح نسخ در احکام قرآن و سنت، دو تعریف و برداشت مختلف وجود دارد: پیشینیان هرگونه تغییر در حکم پیشین را «نسخ» می‌نامیدند. تعریف ایشان از نسخ شامل تخصیص، عام یا تقیید و مطلق می‌باشد. اما در اصطلاح متأخران و معاصران، دایره‌ی نسخ محدود‌تر است و تنها به رفع حکم مربوط می‌شود. در این دیدگاه نسخ؛ برداشتن حکمی‌از احکام ثابت دین بر اثر سپری شدن زمان و مدت آن است. [9]

ب) از آنجا که این تغییر قبله دلیل بنی‌اسرائیل را نسبت به اینکه دین آنان حقیقی است پوچ و بی‌اعتبار می‌کرد برای آنان بسی ناگوار شد که چنین حجت و برهانی را از دست دهند، لذا یورش تند و تاخت خیلی شدیدی را به قلب و صفوف مسلمانان آغازیدند و با تیر‌‌های شک‌اندازی و گمان‌افکنی به سوی اوامر و قوانینی نشانه رفتند که پیغمبر (ص) مسلمانان را بدان می‌خواند و انجام آنها را از ایشان می‌خواست همچنین تخم ظن و گمان را در دل مؤمنان راجع به صحت دریافت رسول خدا می‌پاشیدند، یعنی اینکه آنان کلنگ را متوجه‌ی پایه‌ی عقیده‌ی درونی مسلمانان کردند پس بدیشان گفنتد: اگر رو کردن به بیت‌المقدس پوچ و باطل است، پس نماز و عبادتی که تاکنون داشته‌اید و کرده‌اید هدر رفته است و بی‌پاداش مانده است؛ اگر چنین نیست و بیت‌المقدس قبله بوده است پس چرا از آن روی می‌گردانید و این تعویض چه معنی دارد. [10]

2- ابن‌عباس در روایت ابو صالح از او، حسن بصری، اصم و زجاج گفته‌اند که مقصود از سفهاء، مشرکان عرب هستند. رسول‌الله (ص) در زمان حیات مکی، رو به جانب بیت‌المقدس نماز می‌خواند. از اینرو پیوسته مورد اعتراض مشرکان قرار داشت که این مدعی نبوت و اتباع ملت ابراهیم (ع) چرا به جای قبله‌ی ابراهیم (ع)، به جانب قبله‌ی بنی‌اسرائیل بیت‌المقدس نماز می‌خواند؟خداوند متعال این آیه را نازل فرمود و به رسولش گفت اگر تو رویت را به جانب کعبه برگردانی، باز هم این سفهاء اعتراض می‌کنند و با طعنه می‌گویند، این مرد چرا به جانب قبله‌ی ما نماز می‌خواند؟

3- سدی گفته است سفها در این آیه وصف منافقان است. وقتی قبله محول گردید، منافقان فرصت پیدا کردند تا اعتراضات خود را که در سینه پنهان داشتند بیرون بریزند. آنان گفتند ما دلمان خوش بود که به یک مرد صادق ایمان آورده‌ایم. در حالیکه او بر دعوت خود ثابت نیست. از مردم متأثر می‌گردد. زمانی به جانب قبله‌ای اهل کتاب نماز می‌خواند و حالا به جانب قبله‌ی قریش. معلوم می‌شود او اهداف دیگری (سیاسی و نظامی) در نظر دارد تا با این کار هم یهود را راضی نماید و هم مشرکان عرب را. محققان علم تفسیر می‌گویند که سفهاء در این آیه وصف یک فرقه مخصوص نیست. بلکه جامع تمام گروه‌‌هاست. و از اهل کتاب گرفته تا مشرکان و منافقان را دربر می‌گیرد

4- در مقابل این سفهاء گروهی از مؤمنان نیز با دلسوزی از سرنوشت عبادت برادرانشان که مرده بودند و به سوی بیت‌المقدس نماز خوانده بودند پرسیدند. خداوند عزوجل خبر داد که نمازشان مقبول است؛ چنانکه از ابن‌عباس (رض) روایت است که وقتی پیامبر اکرم (ص) رو به کعبه نمود، گفتند: ای پیامبر خدا، حالت برادرانمان که مرده‌اند و به سوی بیت‌المقدس نماز می‌خواندند چگونه خواهد بود (مثل اسعد بن زراره و براء بن معرور) آنگاه خداوند آیات 144-148 بقره را نازل فرمود و خاطرنشان ساخت که مسأله اصلی پیروی از پیامبر اکرم (ص) در هر زمان است. [11]

حکمت در اطلاع قبلی به اعتراض سفهاء از طرف خداوند به پیامبر (ص)
«سَيَقُولُ السُّفَهَاءُ مِنَ النَّاسِ مَا وَلَّاهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كَانُوا عَلَيْهَا قُلْ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ» (بقره: 142) گروهى از كم‌خردان از اين مردم هستند كه به زودى خواهند گفت چه چيز آنان را از قبله‌اى كه بر آن بودند، بازگرداند؟ بگو مشرق و مغرب خداى راست، و هركس را كه بخواهد به راه راست رهنمون مى‌گردد.

به قول جمهور «سَيَقُولُ السُّفَهَاءُ» به معنی مضارع خود است که در آن صورت آیه معنی یک اعلام قبل از و قوع حادثه را پیدا می‌کند. حال سؤال پیدا می‌شود که حکمت در این که خداوند متعال قبل از اینکه و اقعه‌ی تحویل قبله پیش آید و سُفَهَاءُ چنین اعتراضی بکنند به پیامبر(ص) وقوع آنرا قبلاً اطلاع می‌دهد، چیست؟ مسلّم است که او تعالی حکیم مطلق است و کارهایش خالی از حکمت نیست. در این اعلام نیز سه مورد حکمت‌آمیز را به و ضوح می‌توانیم بیابیم. بدین توضیح:

1- این اطلاع قبلی به منزله‌ی یک پیشگویی از جانب رسول‌الله (ص) تلقی می‌شد که علم آن از قرآن کریم احذ می‌گردید. بنابراین، وقتی واقعه‌ی تحویل قبله و اعتراض سفهاء پیش آمد، این اطلاع به طور همزمان هم معجزه‌ای از رسول‌الله (ص) محسوب گشت و هم دلیلی بر صحت و حقیقت قرآن کریم که منشأ این خیر بود.
2- طبیعی است هرگاه مشکلی به طور ناگهانی و بدون اطلاع قبلی بر شخص وارد شود، ناراحتی‌اش را بیشتر می‌کند. چون در و هله‌ی اول دست و پایش را گم می‌کند و نمی‌داند در قبال آن چه تدبیری اتخاذ نماید. اما اگر قبلاً از آن خبر داشته باشد، این دستپاچگی برایش روی نمی‌دهد. چون خود را از قبل برای استقبال آن آماده ساخته و حتماً تدابیری را با اطمینان و آرامش خاطر برای مقابله با آن اخذ کرده است. رسول‌الله (ص) از قبل به آن واقعه خبر داده شده است تا در زمان وقوع آن کماکان آرام و از هر حیث آمادگی داشته باشد.
3- آیه از اعتراض آینده‌ی سفهاء خبر می‌دهد؛ اعتراض که شاید به مناظره و جدال زبانی طرفین منجر گردد و به این طریق به دخالت عملی آنان برای متزلزل کردن دولت نوپای اسلامی‌تبدیل گردد. این اطلاع قبلی، باعث می‌شود تا واقعه پیش نیامده رسول‌الله (ص) جوانب این مسأله را بررسی و جواب‌‌های قانع کننده برای معترضان آماده کند.

نتیجه‌گیری
کعبه به عنوان قدیمی‌ترین بنای تاریخی و مذهبی همیشه مورد توجه ادیان حنیف بوده است همانطوری که از لحاظ جغرافیای مرکز جهان واقع شده است از لحاظ دینی هم مرکز راز و نیاز مردم بوده حتی در طول تاریخ چندین بار مورد تهاجم اهل باطل واقع شده است؛ اما به خواست خداوند همچنان از حوادث روزگار مصون مانده، خداوند با اجرای هر برنامه‌ای هدفی داشته است. و هدف از برنامه خداوند هدایت انسانها و سنجیده میزان اعتقاد آنها می‌باشد. تغییر قبله هم یکی از برنامه‌‌های خداوند است تا مؤمن حقیقی را از سایر افراد متمایز گرداند و او را از کره‌ی آزمایشات (زمین) به بهشت برین نائل فرماید.

 

نظرات وارده‌ در این نوشتار لزوماً، نظر پایگاه‌ اطلاع‌رسانی اصلاح نیست.

 

 منابع و مآخذ:
1- عمر ملازهی، محمد، تبیین الفرقان؛ ج 3. بی‌تا، بی‌جا.
2- قطب، سید، فی ظلال القرآن؛ ترجمه‌ی دکتر مصطفی خرمدل، ج 1، تهران، نشر احسان 1385.
3- علی محمد، الصلابی، الگوی هدایت؛ ج 1، بی‌جا، بی‌تا.
4- تقی‌پور، حسین، درآمدی بر علوم قرآن؛ بی‌جا، بی‌تا.
 

  


پی‌نوشتها
----------------------------
[1] - به روایت بیهقی در السنن، کتاب الصلاة، جامع آبواب إستقبال قبله، صص22، 34.
[2] - تفسیر ابن کثیر ج 1/189.
[3] - تفسیر ابن کثیر و تفسیر کبیر: ج 4/103، فتح الباری ج 1/199 و عمدة القاری ج 1/245.
[4] - فضل الباری ج1/475.
[5] - با الفاظ«فَإِنَّ أَحَدَكُمْ إِذَا قَامَ يُصَلِّى فَإِنَّ اللَّهَ قِبَلَ وَجْهِهِ» از بخاری در صحیح کتاب الأذان، باب 94، ح753.
[6] - فی الظلال القرآن، ج 3، ص 199.
[7] - الگوی هدایت، ج 1 صص 788-789.
[8] - توضیح این پندار یهود را بخوانید در تفسیر کبیر امام رازی ج 4 ص 101.
[9] - درآمدی بر علوم قرآن
[10] - الگوی هدایت، ج 1.

[11] – همان.