با احترام به آرمان‌های شهیدان فداکار مریوان"

مزن آتش به جان مردمان من

که کردستان دلش تنگ است

نه از خاک است دل تنگش

دلش یکسر همه سنگ است

ببار ای لاله‌ی وحشی 

ز چشمت خون به جای اشک 

جوانانت شجاعت را نشان دادند 

 بهر خاک پاک تو 

چه مغرورانه جان دادند 

گواهی می‌دهد شاهو 

شهادت می‌دهد سیروان

زریبار می‌زند فریاد 

که آنان سخت کوشیدند

و شهد عشق را، جانانه نوشیدند

 کردستان، باز غمگین است..

زمینش سرخ، 

 هوایش سرد و سنگین است

 

زاگرس نفس‌های آخرش را‌ می‌کشد و تنها دوازده ملیون هکتار از جنگل‌هایش باقی مانده است. از آتش‌سوزی‌ هراسانم و از سوختن جانداران بی‌گناهی که در غفلت و نادانی عده‌ای می‌سوزند، غصه‌دار می‌شوم. این‌بار هم از سوختن و جان دادن هم‌وطنانم بسی غمگینم. و برای نابودی هفت ملیون هکتار از زمین‌های زاگرس، در طی هفتاد سال گذشته متأسفم. 

نمی‌دانم مسبب آتش‌سوزی‌ها‌ چه عواملی بوده‌اند. اما به این می‌اندیشم که آدم‌ها چقدر با هم تفاوت دارند. یکی با بی‌احتیاطی و نادانیش آتش به جانِ جاندار و بی‌جان می‌زند و آن دیگری خود را به آتش می‌زند، تا جانِ جان‌دار و بی‌جان را نجات دهد. 

خبر آتش‌سوزی مریوان، توأمان با تحسین و تأسف بود. مسرورم از اینکه جوانان شریف و غیور کُرد سرزمینم، شجاعانه فداکاری کردند. اما ناراحتم از این بابت که، آن‌چه فدا کردند جانشان بود. دعا می‌کنم خداوند بزرگ، سوز آتش را برایشان در خنکای بهشت، چنان نسیمی روح نواز، جبران نماید.

  اما آیا "مسؤلیت پذیری" فقط بر عهده‌ی عده‌ی خاصی از افراد جامعه است، که بسوزند و مورد تحسین و تقدیر و یا ترحم قرار گیرند؟ یا اینکه هر کسی که نام انسان و انسانیت را بر دوش می‌کشد مسؤول است؟ 

به باور من اگر همه‌ی ما مسؤلانه بیندیشیم و رفتار کنیم؛ اگر در خانواده و جامعه، برای سلامت خانه‌ و سرزمین خویش فرهنگ‌سازی کنیم، شاید جنگل‌های زاگرس و جان جانداران بی‌گناهش از آتش و آسیب‌های مشابهش، بدون فدا شدن جانی دیگر، مصون بماند. آتش را جدی بگیریم. چرا که اگر زمامش از کف برود، جان‌ها و سرمایه‌های سرزمینمان از کف می‌روند. و تک تک ما در برابر همان جان‌ها و سرمایه‌ها مسؤلیم.